یادداشت مدیر مسئول، محمد حسین ترکمناستان ما يعني استان کرمانشاه خيلي دوست داشتني است عين باقلوا بيروتي يا پشمک حاج عبدالله، از تمامي کشور هواخواه داره، قرص و محکم هم پاي حرفشان هستند البته ميهمانان خاصي هم دارد بنده همکاري داشتم که مي گفت تهران بودم برخي ايام تعطيل با فشار عيالات مربوطه ساعت 8 صبح گاز ماشين رو مي گرفتم براي دنده کباب طاق بستان ظهر نهار کرمانشاه باشيم،
آقاي استاندار:
حالا كسي در اين استان اگر بخواهد اشتغال ايجاد كند، به هتل اسپيناس احتياج ندارد كه هزينه يك پذيرايي ميلياردي را تقبل و به دوش مردم بيفتد و آقاي ( شهرام ناظري) هم زحمت بكشد و جماعت سرمايه گذار را آرامش دهد. برخي ادارات و نهادهاي ا ستان شما سرمايه گذ ار چنان فراري مي كنند كه تا ابد به كرمانشاه مسافرت هم نكند مگر براي كباب طاقبستان، البته شايد اين مشي مورد نظر باشد كه سرمايه گذار فراري، اشتغال مولد ، ناكام، بيكاري در اوج، مسئولين در كارشكني. بقول آن بازديد كننده غربي از ايران كه مي گويد: ( در ايران مسئولين به براندازي مشغولند و مردم حكومت و نظام را نگه داشته اند) اين برخلاف رويه تمام حكومت هاي دنياست، قدر مردم شريف و نجيب كرمانشاه را برخي مسئولين نمي دانند، يا فقط ابزاري و انتخاباتي از آنان استفاده مي شود.
عصر هم (خرد و خمير) برگرديم تهران اين يک نوع دوست داشتن است.
نوع ديگرش اينه که مديران و وزراي کشور بحمدالله گوششان اصلاً نه به نماينده و نه به مردم بدهکار نيست، مسئول دلسوزي هم که پيدا مي شود از دو سو (سبزپوشان فتنه سوار) از يک سو توطئه که دولت در سايه اند، و دستور مي دهند و اوامر صادر مي کنند، و از يک سو وزير، و بعضي وقت ها هم يک وکيل تمام عيار پيدا مي شود و تا آنجا که زورش مي رسد. ستاد انتخاباتي مي سازد همين دانشگاه آزاد خودمان فرد فوق مطلعي مي گفت يک نماينده بيش از چهل نفر به آن دانشگاه معرفي کرده و همه (سرکارند) و البته (بيکار)تا جايي كه دانشگاه نمي رسد حقوق آن ها را بدهد.
آقاي استاندار؛
يک روز تشريف ببريد اين ادارات محترمتان مي بينيد مراجعه کننده بيش از يک سال و اندي است بدنبال نامه اي است براي پيگيري کاري با يک جفت کفش فولادي مشغول تردد است و هنوز نتيجه نگرفته؟!!
برخي وقت ها، برخي افراد ذي نفود، در گوش مسئول مي گويند (اين فلاني ها) تازه طرف متوجه (و مي افتد دو ريالي اش) يا چند دلاريش مي شود وقتي اين چيزها را مي بينيم ياد آن طنز يا حقيقت حاج آقاي قرائتي مي افتم که مي گفت يه بنده خدايي بچه اي داشت در اتوبوس که به شدت به دستشويي محتاج بود چند بار پدر مظلوم اين بچه رفت و به راننده گفت گوش راننده بدهکار نبود، تا اين که يک نفر که راننده را مي شناخت رفت توي گوشش چيزي گفت راننده آن چنان محکم زد روي ترمز که نگو و نپرس، و نتيجه اين شد و تجربه نشان داد همه جا خط ارتباطي يا همان پارتي لازم است در جايي که براي يک دستشويي رفتن هم بايد پارتي داشت و قس عليهذا.
اما آن سوي پرده برخي کارها را ملائک مي سازند و تعريف مي کنند از کدام قبيله سياسي هم هستي براي وراثت و ارث اين مهم است اين است كه همه مي نالند. دوستي مي گفت در يکي از ادارات يکي از مديران شاکي بود دليلش را پرسيدم گفت طرف رقيب ه ش 3 روز بازداشت شده (در فتنه 88) بايد پست مديرکل بدن من که 21 روز در بازداشت بوده کمتر از آن (اين عدالته؟!!)، اين قصه تلخي است كه فتنه گران در اين دولت كجايند؟!
برخي وقت ها و برخي کارشناس ها، خيلي دلسوزند، دلشان نازک طبع، و اهل عبادت، به اميد خدا نيم ساعت قبل از نماز و يک ساعت بعد از نماز نيست که نيست.
برخي ديگر مدام جلسه اند، جلسات مختلف در ابعاد خيلي بزرگ، اين همه جلسه گذاشتيم توي استان که الان بحمدالله منه وضعمان اين است و ارباب رجوع بيچاره آن قدر آمد و رفت مي کند که شرح آن مثنوي هفتاد من کاغذ.
آقاي استاندار
لطف مي کنيد با نصحيت و موعظه و پند كار درست نمي شود و نمي شود و با صلح كل بودن نمي شود مديريت نمود، و اگر با پند و نصايح مملکت داري ممکن بود حتماً گلستان و بوستان کفايت مي کرد؟! وقتي مديري احساس نا امني مي کند از طبقه اول مجلس، صحن علني اتاق نماينده، حضور مستمر دارد البته با خدم و حشم کي جرأت دارد مدير توي اين استان عوض کند. همه ماشاالله بزرگ بزرگ، يادم نمي رود روزي خدمت مرحوم جنت مکان حضرت آيت الله نجومي رسيدم و گله کردم از استان که اين استان ما بزرگ ندارد که به مسائل فيصله دهد و تصميم ساز باشد، ايشان فرمودند اتفاقاً اين استان همش بزرگند کوچک ندارد که حرف بشنود، (سخني حکيمانه بود.)
چندي پيش يکي از دوستان تماسي داشتند، و فرمودند آقاي نماينده زحمت کشيد و معرفي کرد، براي فلان پست سياسي، همه اش درست شده الا اين که اين آقاي معاون سياسي دل نمي دهد شما سفارش کن، بنده عرض کردم ، همان نماينده که فقط نماينده خودش هست سفارش کند بهتر است. و البته سفارش شد ولي مطمئنم به مقصد نمي رسد؟!
حادثه بعدي يکي از مهم ترين نمايندگان مجلس در استان تماسي داشت و فرمودند، مسئولي را در حوزه من عوض کردند، به مدير مافوق گفته اند آقاي نماينده در جريان هست، گفته نماينده (کيلويي چند) بنده با اون مدير مافوق تماس گرفتم، ايشان نفي فرمودند ودر استان تضاد و تناقض الا ماشاء الله، يه نماينده هيچكاره،
روزي خدمت مرحوم جنت مکان حضرت آيت الله نجومي رسيدم و گله کردم از استان که اين استان ما بزرگ ندارد که به مسائل فيصله دهد و تصميم ساز باشد، ايشان فرمودند اتفاقاً اين استان همش بزرگند کوچک ندارد که حرف بشنود، (سخني حکيمانه بود.)
يه نماينده نورچشمي، برخي هم ستاد مي سازند و تعدادي هم راه مي افتن مثلاً فلان كس مسئول باشد كه مثلاً فلان طرح را اجرا كند كه ايشان ذي نفع است و فشار بر استاندار و ...براي انتصاب، فلان نيروي ، براي رأي جمع كردن و البته برخي هم پيگير و همكاره فلان مفسداقتصادي براي هزينه هاي انتخاباتي ، صريح ، روشن و بدون ترس ومحابا؟! و نماينده هايي هم هستند افتخار استان بوده و هستند، کاش همه يک ميليونيم (مصري ها و سليماني ها) شجاعت داشتند؟!!
اين را مي گويند استان رها، استان بي صاحب، دولت فهيمه هم اصلاً عين خيالش نيست ك ك ش نمي گزد از صنايع خفته تا بيكاري.
آقاي استاندار:
حالا كسي در اين استان اگر بخواهد اشتغال ايجاد كند، به هتل اسپيناس احتياج ندارد كه هزينه يك پذيرايي ميلياردي را تقبل و به دوش مردم بيفتد و آقاي ( شهرام ناظري) هم زحمت بكشد و جماعت سرمايه گذار را آرامش دهد. برخي ادارات و نهادهاي ا ستان شما سرمايه گذ ار چنان فراري مي كنند كه تا ابد به كرمانشاه مسافرت هم نكند مگر براي كباب طاقبستان، البته شايد اين مشي مورد نظر باشد كه سرمايه گذار فراري، اشتغال مولد ، ناكام، بيكاري در اوج، مسئولين در كارشكني. بقول آن بازديد كننده غربي از ايران كه مي گويد: ( در ايران مسئولين به براندازي مشغولند و مردم حكومت و نظام را نگه داشته اند) اين برخلاف رويه تمام حكومت هاي دنياست، قدر مردم شريف و نجيب كرمانشاه را برخي مسئولين نمي دانند، يا فقط ابزاري و انتخاباتي از آنان استفاده مي شود.
يا علي ؛
