توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 44068
سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۴
آري برادر ايـن چنيـن است؛
در فضاهاي مجازي آمده بود زن فلان وزير کابينه دولت تدبير و اميد ملک ميلياردي را به ثمن بخس صاحب شده است و در جايي ديگر عوامل فتنه ملاک زمين هاي ميلياردي هستند، اي کاش همه آن ها، شهامت، جسارت و قناعت اين مرد را داشتند مردي که باماشين قراضه اش کرايه کشي مي کند و شاکر است و قانع، با دو فرزند.
آري برادر ايـن چنيـن است؛
به گزارش خط نیوز؛ در ميان غوغاي سود و زيان هاي دنيوي، انسان هاي بزرگي از نسل خون و شرف و نجابت پيدا مي شوند که اسطوره ي هاي گمنام اين سرزمينند، انسان هاي قانع و قانت و صبور؛ وقتي انسان با اين چهره ها مواجه و مواجهه مي شود درد بزرگي در وجودش احساس مي شود، اين ها کجا و آن ها کجا؟! خدايا، اين جماعت کم توقع و بي توقع و صبور کجا و آن جماعت کجا؟
حقوق هاي نجومي کجا و اين حقوق هاي انگشت شمار کجا؟ اين ويلاها و تجمل و اشرافيگرايي کجا و اين مردان پولادين قانع کجا؟ داستان از اين جا شروع شد که صبح يک روز گرم تابستاني در منتهي اليه خيابان شهيد بهشتي تهران روبروي بيمارستان هاجر منتظر خودرويي بودم تا خود را به مقصد برسانم، خدا کند هيچ شهرستاني يقه اش به دست
برخي تاکسي داران تهراني نيفتد، يک کلاغ چهل کلاغ و يک تومن را هزار تومان درخواست مي کنند، حالا بشنويد در اين گيرو دار که ماي گرمازده فرصت را غنيمت مي شمارديم...
پرايدي جلوي پايم توقف کرد. مرد ميانسال با چهره اي بشاش و مومن، گفت آقا بفرماييد. مقصد را گفتم و کرايه را پرسيدم، محترمانه گفت: آقا بالا بيا، هر چي دادي خدا برکت بده. چهره مومن و بشاشش به دلم نشست در حالي که سوار مي شدم، بحث قيمت شد ايشان باز جمله اول را تکرار کردند.
به هر حال بعد از سوار شدن احوالش را پرسيدم، گفت معلم بازنشسته است ماهي يک ميليون و صد هزار تومان حقوق مي گيرد، مستاجر است و ماهي 700 هزار تومان کرايه مي دهد.
گفت: دو فرزند تحصيلکرده اش در خانه بيکار است. قلبم گرفت، خدايا اين مردم چقدر نجيب و وفادارند، ياد جمله حضرت امام (ره) افتادم که مطلبي بدين مضمون فرمودند، حتي در زمان رسول الله (ص) چنين مردمي وجود نداشته اند.
او با تمامي اين کوه مشکلات باز شاکر نعمت هاي انقلاب بود. از امام (ره)، از مقام معظم رهبري، از مدافعين حرم، با چه لحن زيبا و شيوايي استفاده مي کرد.
من شرمنده بزرگي هاي اين مردم شدم مردمي که از پاسداران و ذخيره هاي اصلي نظامند از مردم متدين، اهل درد و اهل قناعت و روزها در پس ذهنم ورق خورد آقاهايي که آقايشان را مردم ورق زده و با خيل محافظان و خدم و حشم ناشکر به انقلاب و نعمت هايش هستند آقازاده هايي که در بيست و چند سالگي و در ميانه ي دانشجويي و البته جنگ جز اعضاء هيئت مديره شرکت هاي نفتي شدند. آقاهايي که پدرخوانده جريان هايي هستند که در مقابل انقلاب و امام و رهبري صف کشيدند.
آقازاده هايي که با ناشکري به آستان انقلاب چنگ پليد خود را به روي امهات انقلاب کشيدند. خانم هايي که ميدان دار ميتينگ هاي ضد انقلاب و اهل فتنه بودند، شرمشان باد حقوق بگيران نجومي که دست پليدشان به اموال عمومي و بيت المال رحم نکرد.
آري کساني که به ساحت بيت المال دست اندازي کرده و از ديوار اعتماد ملي بالا رفتند به راستي کداميک از اين دو ذخيره و از ذخاير نظام محسوب مي شوند، کسي که مردانه و جوانمردانه مي کوشد تا لقمه ناني حلال به دست آورد و در مقابل ناملايمات شاکر است يا آناني که حقوق هاي نجومي هم کفافشان نداده، اين ها ذخاير انقلابند يا آن ها؟
در فضاهاي مجازي آمده بود زن فلان وزير کابينه دولت تدبير و اميد ملک ميلياردي را به ثمن بخس صاحب شده است و در جايي ديگر عوامل فتنه ملاک زمين هاي ميلياردي هستند، اي کاش همه آن ها، شهامت، جسارت و قناعت اين مرد را داشتند مردي که باماشين قراضه اش کرايه کشي مي کند و شاکر است و قانع، با دو فرزند.
در اين گيرو دار فکري بودم که خبر رسيد، که ذخاير فرهنگيان هم، بله.
و در اين موقعيت با پيامي به خود آمدم، تشييع دو شهيد مدافع حرم در کرمانشاه و ... عجب روزگار سختي است برادر.
آري برادر اين چنين است...
Share/Save/Bookmark