کد مطلب: 64297
يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۸
عارف از شورای عالی اصلاحطلبان استعفا داد یا برکنار شد؟
محمدرضا عارف از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان استعفا داده است که این موضوع نشان میدهد که اختلاف جدی در بین جریان اصلاحات بروز کرده است.
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز، روز گذشته خبری در رسانهها منتشر شد که انتشار این خبر، نشان از عمق اختلاف در جریان اصلاحطلبی را به نمایش میگذارد. «عارف از ریاست شورای عالی اصلاحطلبان استعفا داد»؛ این تیتر خبری بود که تمامی رسانهها آن را منتشر کردند.
اصلاحطلبان در سالهای گذشته نسبت به عملکرد عارف در مسند ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقادات بسیاری داشتهاند و این انتقادات از عملکرد ضعیف او در مجلس دهم نشئت میگیرد. به نظر میرسد، استعفای عارف موضوعی بود که جریان اصلاحات به دنبال آن بود و به همین خاطر ماهها عارف را تحت فشار قرار دادند؛ چون گویا عارف مانع جدی برسر راه انجام برخی اصلاحات در درون جریان چپ بود.
عدم موفقیت دولت و فراکسیون امید مجلس در ۷ سال گذشته و از همه مهمتر شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم، دلیلی بر این مدعاست تا جریان اصلاحات مسیر تغییر را در ساختار درونحزبی در پیش بگیرد، اما در این مسیر ابتدا باید عناصر مزاحم را حذف میکردند که از منظر اصلاحطلبان سرشناس عارف بزرگترین مانع در این مسیر محسوب میشود.
گویا اصلاحطلبان با پی بردن به ریزش پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات، درصدد جذاب کردن مانیفست اصلاحطلبی با ابزار جوانگرایی است تا در انتخابات ۱۴۰۰ بازی را به رقیب خود یعنی جریان اصولگرا نبازد. بر همین اساس، محمد قوچانی در به عارف این بود که استعفا دهد و من نمیخواستم کار به جایی برسد که به او بگویند استعفا دهد؛ چون فضا به نفع شورای عالی اصلاحطلبان و شورای هماهنگی نبوده و فضا بسیار منفی بود.»
همچنین جوادی حصار در یکی دیگر از گفتگوهای خود با خبرنگار آنا به برخی از ایرادات مدیریتی محمدرضا عارف اشاره کرد و در همین رابطه میافزاید: «ایرادات بسیاری به نحوه مدیریت آقای عارف در فراکسیون امید مطرح است و اینکه شیوه مدیریت جمعی وی، شیوه کنشگری سیاسی نبوده، بلکه شیوه پژوهشی و دانشگاهی بوده است؛ یعنی الان پژوهش کنیم تا سه سال دیگر نتیجه آن حاصل میشود. عارف پیش از این هم به عنوان کنشگر سیاسی جلوهگری نداشته و نتوانسته است نظر مخالفان و موافقان خود را در این حوزه جلب کند و از دامنه انتقادات بکاهد.»
هرروز که میگذرد، اختلافات درون جریان اصلاحات عیانتر و واضحتر میشود و هرچقدر که به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکتر میشویم، شیب تند این اختلافات شدت خواهد گرفت. اصلاحطلبانی که زمانی با یک جمله خاتمی متحد میشدند و به اجماع میرسیدند، امروز بیشتر آنها از او حرفشنوی ندارند و همین مسئله معادلات درون جریان چپ را پیچیدهتر از گذشته کرده و بعید است که تا انتخابات ۱۴۰۰ انسجام و وحدت حزبی گذشته را به دست آورند.
استعفای عارف و گلایه شخصیتهای بارز اصلاحطلبی از رئیس دولت اصلاحات از عمق اختلافات جریان اصلاحات خبر میدهد. در عالم سیاست نمیتوان با قطعیت نظر داد، اما بعید است که جریان اصلاحات بتواند در این فرصت کوتاه تا انتخابات ریاست جمهوری خود را بازیابد، ولی باید منتظر ماند و دید که روند تعاملات جریان اصلاحات به کجا خواهد انجامید.