کد مطلب: 20682
پنجشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۹
عقب نشینی از جنگ، پیشروی به سمت صلح
قدرت دیپلماسی به نظر میرسد اکنون بر جنگ طلبی غلبه کرده و قدرتهای جهانی یا به سبب ابتکار یا خلاصی از مخمصه مخالفتهای داخلی از طرح صلح رضایت بیشتری دارند.
گرچه اخبار سوریه مدتی است در صدر اخبار جهان رخ مینماید اما صدای طبل جنگ این روزها رو به خاموشی گذاشته است یا حد اقل به نظر میرسد که امید به عدم وقوع این حادثه تلخ برای مردم سوریه اکنون بیشتر از روزهای قبل است.جان کری وزیر امور خارجه آمریکا اولین بار در سخنانی که بعداً ادعا شد نوعی استدلال لفظی بوده بحث از وجود شرطی برای پیشگیری از جنگ احتمالی آمریکا و هم پیمانانش علیه سوریه را پیش کشید بحثی که بی درنگ مورد استقبال روسیه، ایران و حاکمان دمشق قرار گرفت. پس از آن نیز فرانسه و آمریکا طرح صلح در قبال تحویل سلاحهای شیمیایی سوریه و پیوستن این کشور به کنوانسیون منع گسترش سلاحهای میکربی و شیمیایی را جدی تر مورد توجه قرار دادند. اکنون گمان میرود با روند موجود، کشورهای دخیل در بحران سوریه منفعت خویش را بیشتر در صلح میجویند و حد اقل فعلاً گزینه ی جنگ از روی میز طرفهای درگیر کنار گذاشته شده است.
اوباما رئیس جمهور ایالات متحده که پیشتر از وجود خطوط قرمز برای دولت سوریه در رابطه با کاربرد سلاح شیمیایی سخن گفته بود پس از استفاده از این سلاحها که به ادعای مقامات آن کشور توسط نیروهای دولتی دمشق بر علیه غیر نظامیان به کار رفته بود، خود را مجبور به نشان دادن واکنش میدیدند چرا که میپنداشتند در غیر این صورت اعتبار گفتهها و تهدیدات کاخ سفید زین پس در جهان زیر سؤال خواهد رفت. در حالی که چنین پنداری وقوع جنگ را توجیه مینمود ولی از سوی دیگر، مشکلاتی چه در صحنه داخلی و چه در عرصه جهانی، بر سر راه این رخداد وجود داشته و دارد که از سوی دولتمردان واشنگتن نمیتوانست مورد غفلت واقع شود. باراک اوباما با این که در مصاحبه با شش شبکه تلویزیونی آمریکا به ادامه استدلالهایش درباره جنگ دیگری در خاور میانه پرداخت ولی اظهار نظر وی در مورد طرح صلح روسیه آنچنان پررنگ بود که افکار جهانی توانست ندای صلح را از پس آن بشنود.
اوباما که از ابتدا نمیخواست بار این جنگ را یک تنه بر دوش بکشد و به همین خاطر تصمیم گیری در مورد آن را به عهده سنا و کنگره نهاد، متوجه بود که هم افکار عمومی آمریکا و هم اکثریت کنگره در ائتلافی فرا حزبی متشکل از نمایندگان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، مخالف بروز جنگ هستند. به ویژه پس از طرح صلح پیشنهادی از سوی پوتین، کار وی در قانع نمودن افکار عمومی در توجیه جنگ و تحمیل هزینههای سرسام آور آن بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی بیش از پیش سخت تر مینمود. اوباما گرچه خود را مصمم به جنگ نشان میداد و وزیر خارجه اش را به جهت جلب نظر قدرتهای بزرگ و کشورهای دیگر دخیل در بحران سوریه به مأموریتی دیپلماتیک در این زمینه فرستاد ولی میدانست که در صورت مخالفت کنگره با اعلان جنگ، شکست سیاسی بزرگی خواهد خورد که مشکلاتی را برای او و همفکرانش به وجود خواهد آورد که حد اقل آن از دست رفتن ابهت و هیمنه کاخ سفید خواهد بود. در صحنه خارجی نیز پوزیتیویستهای آمریکایی هنوز منفعت کشور خود و حتی اسرائیل را در این جنگ به صورت قطعی نیافته بودند.
حکومت اسد گرچه مخالف جدی اسرائیل در منطقه به شمار میآید و نزدیکی این جمهوری عربی با روسیه جایی برای آن کشور در توافق با غرب را قابل تصور نمینماید ولی به نظر میرسد این دشمن سکولار که رفتاری قابل پیش بینی و معطوف به حفظ ثبات و منافع خویش دارد برای آمریکا قابل هضم تر باشد تا قدرت گرفتن گروه تروریستی النصره که نشان داده در پیروی از القاعده به هیچ عرف سیاسی، اخلاقی و انسانی پایبند نیست. گروههای آمریکایی طرفدار اسرائیل نیز که از ادامه این جنگ داخلی در سوریه منتفع میشوند گرچه از حمله ای محدود به دمشق که توازن قدرت- که هم اکنون به نفع نیروهای وفادار به اسد است- را به نفع نیروهای مخالف تغییر دهد خشنود به نظر میرسند ولی ترس از دست بالا گرفتن گروههای تکفیری حتی میتواند آنها را نیز در قبال این جنگ به رفتاری محتاطا نه سوق دهد.
از سوی دیگر روسیه نیز اکنون به عنوان نیروی مبتکر صلح در صحنه بینالملل میتواند از یک طرف منافع خویش در سوریه را حفظ نماید و از بروز جنگ جلوگیری کند و ازسوی دیگراز فشار کشورهای غربی به سبب حمایتهایش از اسد، بکاهد. جمهوری اسلامی ایران نیز که از ابتدا همراه با متحد همیشگی اش بوده است و اقدامات ضد صهیونیستی خود را در همکاری با مجموعه دمشق و حزب الله سامان میداده است، از این طرح که به نظر میرسد در سازمان دادن آن با روسیه همکاری داشته است ناراضی نیست.
دولت بریتانیا نیز که در اقدامی غیر منتظره از سوی مجلس آن کشور از دخالت در جنگ منع شده بود اکنون میتواند به بهانه صلح در سوریه، نقش خود را در روابط جهانی به منصه ظهور بگذارد. پاریس نیز که پیشتر حضور خود در جنگ احتمالی علیه سوریه را منوط و مشروط به دخالت آمریکا دانسته بود در نگرانی از واکنش افکار عمومی فرانسه در همراهی با بریتانیا خواهان خلع سلاح شیمیایی دولت اسد است.
حکومت دمشق نیز که در داخل سخت مشغول مبارزه با گروههای مخالف، ارتش آزاد و تروریستهای النصره، است و باز شدن جبهه خارجی و حتی قرار داشتن دائمی در موقعیت تهدید به جنگ میتوانست آن را به پراکندگی نیروها و نهایتاً ضعف در مقابل مخالفان مسلح بکشاند با ترغیب ایران و روسیه مایل به پذیرش طرح مذکور است. قبول این طرح از سوی دولت سوریه حتی میتواند سرآغاز اصلاحات دموکراتیک و طرح آشتی ملی در قالب کنفرانس صلح ژنو 2 یا طرح ابتکاری دیگری در آن کشور باشد.
اما شاید کشورهایی همچون قطر، عربستان و ترکیه که از همراهان منطقه ای آمریکا در جنگ احتمالی بودند از این رویکرد جهانی ناخشنود باشند. قطر و عربستان که خود را همراهان ایدئولوژیک گروههای مخالف حکومت علوی اسد حتی گروههای تکفیری میدانند و از قدرت گرفتن تشیع وحشت دارند در این بین فقط به سرنگونی اسد میاندیشند چرا که حتی گروههای تروریستی نیز در صورت حاکمیت بر سوریه یا بخشی از آن میتوانند در ردیف هم پیمانان آنها به حساب آیند. ترکیه نیز که اندیشه احیای امپراطوری عثمانی ولی از نوع مدرنش را در سر دارد، میپندارد که گروههای مخالف در صورت رسیدن به قدرت در سوریه میتوانند عوامل کارآمدی جهت عملی نمودن این رؤیا باشند.
نهایتاً این که قدرت دیپلماسی به نظر میرسد اکنون بر جنگ طلبی غلبه کرده و قدرتهای جهانی یا به سبب ابتکار یا خلاصی از مخمصه مخالفتهای داخلی از طرح صلح رضایت بیشتری دارند تاجنگ و نمیپسندند که بار دیگر بحث از جنگ به میان آید یا حد اقل گمان نمیرود با این روند در آینده نزدیک هیچ میلی به جنگ در قدرتهای بزرگ درگیر در این مناقشه قابل مشاهده باشد.
سرمقاله روزنامه ابتکار/ اشکان بنکدار