در خبرها آمده بود که برخی از احزاب و جریان های اصلاح طلب در نامه ای به رئیس جمهور آمریکا، از او خواسته اند که پای میز مذاکره بدون پیش شرط بنشیند.
نامه ای که به ظاهر می خواهد بگوید ما با هم مشکلی نداریم و بیایید همه گذشته ها را به فراموشی بسپاریم. اما هدف اصلی نگارش چنین نامه ای را باید یک کُرنش ذلیلانه در مقابل ابرقلدر دنیا دانست. با نگاه دقیق به متن این نامه می توان نکات حیرت آوری را یافت:
اول: تغییر این گونه بود؟
«با ورود پریزیدنت اوباما به صحنه قدرت و انعکاس طنین دلنشین راهبرد«تغییر» در سیاست های سنتی و منسوخ دشمن هراسانه امریکا، افق های امیدوار کننده ای بر قلوب مردم دردمند جهان تابیده شد و جوانان و آینده سازان ملت ها از خود پرسیدند که آیا می توان به نزدیکی قلوب گرم و صبور مردم هر دو کشور امیدوار بود؟»
این بخشی از نامه آقایان اصلاح طلب به اوباماست. اما سوال اینجاست، آمریکایی ها با یک شعار توانستند هم مشکلاتشان را حل کنند؟ آیا خوی سلطه گری و خودکامگی آمریکا کنار گذاشته شد؟ آیا نوری که بر قلوب مردم دردمند جهان! تابیده شد، نوری واقعی بود یا کورسوی چراغ قوه ای بدون باتری؟! از زمان حضور اوباما چه اتفاق مثبتی در ادبیات سیاستمداران آمریکا رخ داد؟ قطعا او دیوانگی های بوش پسر را در خود نداشت، اما چه میزان از کینه توزی و دشمنی دولت آمریکا با مردم مظلوم جهان به ویژه ایران کاسته شد؟ آنها تنها سلاح شان را تغییر! دادند و اینگونه به جنگ مردم ایران آمدند؟ غیر از این بود که تحریم ها اسبابی برای مقابله با ملت ایران شد؟ مردم دو کشور پیش از این نیز قلوب نزدیکی به هم داشته اند. اما نشانی این مشکلات را باید در همان جایی جست که نامه دوستان اصلاح طلب به آن ارسال شده است!
ب: پشتیبان خاطرات تلخ که بود؟
«و امروز با گذشت بیش از یک قرن از انقلاب پرشکوه مشروطه ایران و سپری شدن سه دهه از انقلاب بزرگ و تاریخ ساز مردم مسلمان ایران، مردم ایران ضمن درک تمامی محدودیت ها ومشکلات پیش رو و علیرغم خاطرات تلخ وقایع سال88، در مسیر حرکت به سوی فردایی روشن و برخوردار و با اتکای بر عقلانیت و دور اندیشی خود وارد انتخاباتی تعیین کننده شدند تا با انتخاب گزینه عقلانیت و اعتدال و تغییر برخی رویکردهای تند و خشن، در پی اعتلای بیش از پیش جایگاه منطقه ای و جهانی خود گام بردارند و از پس هزاران سال تمدن و اعتبار جهانی ایران، پیام آور صلح و دوستی برای تمامی ملل جهان باشند.»
وقایع تلخ پس از انقلاب اسلامی و به ویژه فتنه 88 با پشتیبانی چه کسانی رقم خورد؟ جنگ تحمیلی را چه کسانی بر گُرده ملت ایران گذاشتند؟ چه کسانی از صدام، حمایت همه جانبه داشتند؟ آنها که امروز نگران سلاح شیمیایی احتمالی در سوریه هستند، در زمان جنگ عراق با ایران چه موضعی داشتند؟
خاطرات تلخ وقایع سال88 (که شما نه از آن تبری می جویید و نه جرات عذرخواهی بابت حمایت یا دست کم سکوتتان از رفتار هم طیفانتان را دارید) را چه کسانی ساماندهی کردند؟ سخنان مداخله جویانه و حمایتی همین آقای تغییر و وزیر امور خارجه وقت آمریکا را فراموش کرده اید؟
مردم ایران همواره در مسیر حرکت به سوی فردایی روشن و برخوردار و با اتکای بر عقلانیت و دور اندیشی بوده اند. این حرکت از خیلی قبل تر از خرداد 92 آغاز شده است و انشاءالله ادامه خواهد داشت. آنها که پس از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، سر خود را از برف درآورده اند باید یادشان باشد، نظام ما همواره پیام آور صلح و دوستی بوده است.
ج: دست به سوی که دراز کرده اید؟
«در پایان از رییس جمهور امریکا جناب آقای اوباما نمایندگان کنگره ، احزاب ، تشکل ها ، نهاد های مردم نهاد و نخبگان آن کشور درخواست می نماییم تا با ورود موثر به موضوعات مورد علاقه دو ملّت و تلاش در جهت رفع تحریم ها بر علیه ایران، زمینه گفتگوی بدون پیش شرط و از موضع برابر دوکشور را با احترام به حق و حقوق مسلم هر دو ملت فراهم نمایند.»
آقایان به اصطلاح اصلاح طلب! شما که به «تداوم وضع دور جدیدی از تحریم های کور و خشن بر علیه مردم ایران» معترضید، فکر می کنید این تحریم ها را چه کسانی وضع کرده اند که حالا دست دوستی به سمت اوباما و کنگره آمریکا دراز کرده اید؟ واقعا اینقدر ساده انگارانه با موضوع برخورد می کنید که شکایت گرگی که به گله زده است را به خود او می برید؟ واقعا اینقدر تفسیر رفتارهای کینه توزانه آمریکا سخت و دشوار است؟
شما که خود را «بخش بزرگی از احزاب جریان های اصلاح طلب و اعتدال گرا در ایران و به نمایندگی از نخبگان سیاسی و دانشگاهی کشور» به اوباما معرفی کرده اید، به نوعی آبروی نخبگان سیاسی و دانشگاهی کشور را برده اید.
شما که به این راحتی خودتان را به خواب زده اید و در رویایی کوته بینانه، به مذاکره ای بدون پیش شرط و با احترام به حق و حقوق مسلم هر دو ملت! امیدوارید.
پیشنهاد می کنیم سخنان رهبر انقلاب را با دقت بخوانید تا هم معنی نرمش قهرمانانه را متوجه شوید و هم اینقدر دشمن را دست کم نگیرید.