پیام حضرت آقا به کنگره نماز را که شنیدم، تازه فهمیدم چقدر برای نماز کم گذاشتهایم، چه کارها که باید انجام میدادیم اما با بیتوجهی و غفلت از کنار آن گذشتهایم.
فرصتهایی را که باید صرف اندیشیدن و پرداختن به این فریضه مهم الهی کنیم، یا به چیزهایی اندیشیدهایم که ارزش فکر کردن نداشته است، یا کج اندیشیدهایم، یا اصلاً فکر و اندیشه را تعطیل کردهایم.
اگر هم اندیشه نابی وجود داشته است بیان نکردهایم، نگفتهایم و ننوشتهایم. اگر هم گفتهایم حق مطلب را ادا نکردهایم، خوب و زیبا و رسا و جذاب نگفتهایم.
«صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانهها و منبرها با پرداخت جذاب و هنری و مسئولان دستگاهها نیز متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه بزرگ }نماز{ را ادا کنند.»
در رسانههای خود به تبلیغ همه چیز پرداختهایم، هر ارتباطی در دنیای مدرن را ترویج کردهایم اما از تبلیغ اصل و اساس ارتباطمان با خدا یعنی نماز باز ماندهایم. جالب آنجاست که همین وسایل ارتباطی را همراه اول نیز نامیدهایم در حالی که فراموش کردهایم «همراه اول و آخر ما خداست».
در بیان حق مطلب نماز کم گذاشتهایم و در این راه نقاط ضعف بسیاری داشتهایم که رهبر معظم انقلاب در پیامشان به کنگره نماز نمونهای از آنها را این گونه برشمردهاند:
- کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا
- نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن
- مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دوردست
- نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی
- نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد
- نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین
و هر کمبود دیگری از این قبیلها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود.
آری باید آستینها را بالا زد و همت نمود...
آخر ما همه دلدادگیهای این دنیای مادی را آزمودهایم؛ اما یاری که برعهد و پیمان خویش پا بر جا بماند و هر روز بر میعاد خویش حاضر شود نیافتهایم، مگر آن دوستی که هر روز در نماز از عهد الست، با ما سخن گفته است.
ما هر چه راه و گذرگاه بوده است، زیر پا گذاشتهایم؛ اما صراط مستقیمی که پایمان نلغزد و خطا نرود را نیافتهایم، مگر آن راه ایمنی که در نماز، ما را به سوی آرامش و اطمینان میکشاند.
ما هر چه شعر و نثر بوده است سرودهایم، اما شعری که پریشانی دل را به سامان برساند، جز زمزمه محبتی که در نماز بر ویرانههای دل طنینانداز شود نیافتهایم.
مستی این دنیای مادی را چشیدهایم، اما نبوده است ساغری که ما را از خود بیخود کند؛ مگر شراب طهوری که در کلمات نماز، کاممان را شیرین کند.
آری پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) که خود اسوه حسنهای است برای انسانها در تمامی اعمال و گفتار، در حدیثی خصائص نماز را چنین بیان میفرمایند: «نماز بنده در محشر، تاجی است بر سرش و نوری در صورتش و لباسی بر تنش، پردهای است میان او و آتش، حجتی است بین او و آتش، سبب نجات از دوزخ و عبور از پل صراط است،کلید بهشت و مهر حورالعین و بهای بهشت است. نماز است که بندگان را به بالاترین درجات میرساند.»
بیهوده نیست که در قرآن کریم این همه بر اقامه نماز تأکید میشود نه اینکه نماز را فقط بخوانی، باید آن را در جامعه اقامه و برپا کنی و این مهمترین وظیفه یک قدرتمند مؤمن است.
«قرآن کریم در توصیف قدرتمندان مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه نماز را نام برده است: الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاه... این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.»
اما چه کنیم که نمازمان، حقیقتاً نماز باشد. خم و راست شدنهای بیهوده نباشد. لذت سخن گفتن با خدا را با تمام وجود حس کنیم و برای لحظهای هم که شده از دنیای مادی رها و آسوده شویم که به نسبت رها شدن به نماز خویش قدر و بها دادهایم. که آنچه مهم است «کیفیت نماز» است وگرنه در کمیت عبادت، ابلیس با اینکه از جنیان بود گوی سبقت را از همه فرشتگان درگاه الهی ربوده بود.
«کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشم «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.»
امام صادق(علیهالسلام) نیز در حدیثی به نمازگزاران در مورد کیفیت نماز چنین میگوید: «هنگامی که به نماز برخاستی از دنیا و آنچه در آن است نومید باش و از مردم و آنچه مردم به آن مشغولند روی برتاب و دست را از آنچه ترا از یاد خدا دور میکند تهی ساز و با دیدگان درونت عظمت خدا را مجسم کن و به یادآور روزی را که در برابر او خواهی ایستاد و هر نفسی آنچه را که پیش فرستاده خواهد یافت و به سوی مولای حقیقیشان «الله» باز گردانیده میشوند پس بر دو پای خود در جا بایست.»
آری هر چیزی را فرصتی است که اگر آن را مغتنم نشماریم از دست خواهد رفت و پشیمانی دگرسودی نخواهد داشت.
نماز را با جوانی نسبتی است، چون ارتباط میان گل و بهار.
اگر کسی در بهار جوانی، نهال نماز را در باغچه وجودش سبز نکند، در زمستان پیری باغ زندگیاش خالی از هر درختی است خالی از هر مناجات و نمازی. پس تا وقت نگذشته، جوانیمان را به نماز، شکوفا کنیم.
منبع جهان