هستند افرادی که گمان می کنند، دیگر دوران مرگ بر آمریکا گذشته است به همین خاطر است که اعتقاد دارند «امروز هر چقدر طرفداران دشمنی با آمریکا بخواهند جلوی رابطه را بگیرند نمی توانند. این مساله مانند دیواری است که نم زده است. هر چقدر هم جلوی آن را بگیرند باز نمی توانند محوش کنند... کاربرای اصولگرایان تندرو بسیار سخت شده است. آنها دیگر امروز نمی توانند جامعه را مجاب کنند که باید با آمریکا دشمنی کرد.»
این افراد که «تب آمریکایی» گرفته اند، حتی نمی دانند که آمریکا با ایران دشمن است یا ایران با آمریکا؟! پرسشی هم که طرح می کنند این است که «تنها مساله ای که باید با آنها طرح کنیم این است که علت دشمنی با آمریکا چیست؟ بخواهیم که پاسخ این پرسش را بدهند. مطمئن باشید هر چه بگویند برایش جواب هست.»
این تحلیل و گفتمان را شاید بتوان به این حکایت تشبیه کرد که «مارها، قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها از این نابسامانی غمگین بودند، تا این که قورباغه ها علیه مارها به لک لک ها شکایت کردند. لک لک ها تعدادی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغه ها از این حمایت شادمان شدند.
طولی نکشید که لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها! قورباغه ها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند! عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند.
مارها بازگشتند ولی این بار همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند!
حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند. ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی ماند، این که نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان!؟»
در مثل مناقشه نیست. مصداق پنداری در حکایت ها و مثل ها نهفته است و اکنون برخی دوستان که سبقه اصلاح طلبی دارند، جای دوست و دشمن را عوض کرده اند، جریان مخالف خود را دشمن می پندارند و دشمن را به جای دوست معرفی می کنند و ساده لوحانه یا آگاهانه ارزش هایی که سال هاست انقلاب برای آن هزینه داده است، به سخره می گیرند.
ارزش ها را کوچک می شمارند، افکار عمومی را درگیر آن می کنند و درصدد اغنای مردم هستند تا بگویند برقراری رابطه با آمریکا مساوی است با حل مشکلات! القاء می کنند که ایران با آمریکا دشمنی می کند نه آمریکا با ایران!
آنهایی که اینگونه با تب و تاب و آب و تاب درباره برقراری ارتباط با آمریکا سخن می گویند، خودشان را جایگزین یکی از شخصیت های حکایت کنند.
لک لک هستند یا مار؟ قورباغه هایی که با لک لک ها روی هم ریختند یا با مارها؟!
هر چند تفاوتی نمی کند، چون لک لک ها و مارها، هم دست شدند تا قورباغه ها را بخورند!
اکنون در میان برخی دوستان اصلاح طلب که سرو دست می شکنند بر سر برقراری رابطه با آمریکا، چه اتفاقی افتاده است؟ چه رفتاری از آمریکا دیده اند که اینگونه تحلیل می کنند. اگر تغییری در رفتار آمریکایی ها دیده اید و ما ندیده ایم بگویید ما هم بدانیم!؟ فقط این پرسش را پاسخ دهید که ما با آمریکا دشمنی می کنیم علیه او توطئه و دسیسه و تحریم و تهدید، یا آمریکا با ما؟!
خبرهایی که از اظهار مواضع مقامات آمریکایی در این چند روز گذشته منتشر شده است دیده اید؟ آنها را کنار هم بگذارید، تجزیه و تحلیل کنید آنگاه بگویید برداشتتان چیست؟
این که خبرسازی می شود رژیم صهیونیستی از این روندی که بین آمریکا و ایران به وجود آمده عصبانی است و نسبت به آینده آن نگران است، فضاسازی رسانه ای است. کدام عصبانیت و نگرانی از بابت چه؟ تندروها و کندروهای رژیم صهیونیستی هم هنگامی که منافع ملی شان مطرح است، با هم هماهنگ می شوند و یکصدا، ما هنوز یاد نگرفته ایم که چگونه در این زمینه رفتار کنیم و تحلیل ارائه دهیم.
برخی از دوستان اصلاح طلب در رسانه هایشان می گویند با روسیه روابط برقرار است، با آمریکا چرا برقرار نباشد؟ هر دو ابرقدرت هستند.
پیشینه تاریخی شوروی و حکومت تزاری، ماهیت استعماری داشت. شوروی سوسیالیستی پوست انداخت، تغییر ماهیت داد. جماهیر بزرگی که اکنون دیگر نیست و کشورهای متعددی از آن شکل گرفته است که هر کدام روابط خاص خود را با جمهوری اسلامی ایران دارند. شوروی کمونیستی با پیش بینی حضرت امام(ره) به زباله دان تاریخ سپرده شد، آمریکا هم اگر چنین تغییر ماهیتی بدهد، آنگاه شاید بتوان درآینده روند برقراری ارتباط با آمریکا را طی کرد.
آنگاه است که از آن هیمنه پوشالی که اکنون است، خبری نخواهد بود. آنهایی که خیال می کنند کاخ سفید، برای توافق و برقراری ارتباط با ایران رژیم صهیونیستی را قربانی می کند، به این تحلیل نیویورک تایمز توجه کنند.
«شروط واشنگتن از تهران در مقابل کاهش تحریم ها، ایران را شوکه می کند.» به این نکته هم توجه داشته باشیم دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران است، نه رئیس جمهور مصر یا ترکیه که خواهان برقراری صلح با اسرائیل باشد.
سرمقاله سیاست روز/محمد صفری