کد مطلب: 11643
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۴
چاوز ضد آمریکایی تمام عیار/ اصلی که در غبارها گم شد
این روزها، روزهایی است که میشود و باید که برای مردم جمهوری اسلامی ایران و بلکه همه مستضعفین و حقطلبان جهان از هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا گفت و از اینکه چرا در این سرزمین برای درگذشت رئیسجمهور یک کشور دیگر، آن هم غیرمسلمان، یک روز عزای عمومی اعلام میشود و رئیسجمهور ایران این راه طولانی تا امریکای لاتین را میرود تا در مراسم تشییع وی شخصاً حضور داشته باشد. این روزها، روزهایی است که رسانههای جمهوری اسلامی، همه آنهایی که مقاومت و ایستادگی برابر قلدرمابی ایالات متحده را تحسین میکنند، نمیتوانند و نباید که فرصت پیش آمده برای معرفی یکی از رهبران جنبشهای ضد امریکایی را از دست بدهند. اما آیا این روزها و در میان خبرهایی که نام چاوز، کلیدواژه اصلی آن است، حاشیهها پررنگتر از متن نشدهاند؟
*سرگرم شدن به حاشیه سازیهای یک پیام عجیب
درست همین روزهایی که فرصت گفتن از یکی از رهبران بزرگ ضدامریکایی دنیاست، بسیاری از اهل رسانه مشغول نقد مواضع مشاییزده رئیسجمهور شدهاند.
این روزها باید چاوز را به مردم معرفی کنیم، اما آنچه عملاً اتفاق افتاد، پررنگ شدن حاشیههایی بر مدار حاشیهسازیهای تقریباً عادی شده رئیسجمهور احمدینژاد بود که با انتشار پیامی غیرمتعارف، عجیب و مغایر با آموزههای مذهبی شیعیان، جهت افکار عمومی (و حتی خصوصی!) را از بزرگداشت مردی که عمری را در راه مبارزه با امپریالیسم گذراند، به سوی مخالفت با خویش جلب کند و با کاتولیکتر از پاپ شدن، مقسم بهشت و جهنم شود و تکلیف رجعت انسانها را مشخص کند!
متأسفانه حجم بالای واکنشهای صورت گرفته در برابر این حاشیه ناخوشایند مرگ رئیسجمهور فقید ونزوئلا، گفتن و نوشتن از خدمات وی به مستضعفین جهان را کمرنگ کرد و حتی باعث شد خیلیها چاوز را هم در بغض و ضدیتشان با محمود احمدی نژاد یا مخالفت با پیام وی قربانی کنند. غافل از آنکه هوگو چاوز باید تکریم (و نه تقدیس) شود و این بزرگداشت هیچ ارتباطی به مواضع رئیسجمهور اسلامی ایران ندارد.
اگر برخی رسانههای اصلاحطلب و تقریباً همگی رسانههای ضدانقلاب کوشیدند تا با سوار شدن بر موج پیام نادرست رئیسجمهور، اصول سیاسی خارجی جمهوری اسلامی مبنی بر استکبارستیزی و حمایت از مستضعفین را زیر سؤال ببرند، رسانههای خودی نباید تن بدین پررنگ کردن حواشی میدادند و سرگرم اعتراض به رئیسجمهور، اصل قضیه را فراموش میکردند. حال سرگرم شدن به قصه سطح پایین برخورد رئیسجمهور با مادر هوگو چاوز که بماند!
*واژهسراییهای بیسود یک پیام
محمود احمدی نژاد، در قامت مدیر ارشد اجرایی کشور و به عنوان یک دکترای مهندسی و برنامه حمل و نقل که هیچ گونه تحصیلات و تخصص دینی ندارد، نمیتواند در قامت یک اسلامشناس ظاهر شود و در باب رجعت انسانها، هر قدر موحد و مومن و آسمانی، نظر یقینی دهد. چنین یقینی صرفنظر از تخصص دینی، به علم غیبی نیاز دارد که بعید است رئیسجمهور چنین مدعایی داشته باشد!
از سویی بهتر است رئیسجمهور محترم همانقدر که در باب مسائل کلان اجرایی کشور بر کارشناسی بودن انتقادات مطرح شده علیه دولت تأکید بحق دارد، در باب امور اعتقادی و دینی نیز امر را به کارشناسان و متخصصان دینی بسپارد .
به پیام رئیسجمهور البته یک ایراد دیگر هم وارد است و آن اینکه هیچ توضیحی در باب عملکرد چاوز و چرایی تکریم وی ندارد. برای درک این ایراد شاید لازم است نگاهی به بیانیه حزبالله لبنان درباره مرگ چاور بیندازیم. پیامی که خلاصه و مفید توضیح میدهد که چرا چاوز برای ما مهم است و از مرگ او ناراحت هستیم. توهمی در باب آینده چاوز ندارد؛ واژه سرایی هم نمیکند.
بیانیه حزب الله لبنان به صراحت میگوید: «ما دوستی عزیز و حامی وفاداری را از دست دادیم که زندگیاش را وقف مظلومان و مستضعفان کرد و مدافع شجاع کشورهای جهان سوم و حقوق آنها برای پیشرفت و تعالی بود. نمیتوان حمایت صادقانه رئیسجمهور فقید ونزوئلا را از لبنان در برابر دشمن صهیونیستی فراموش کرد که در تجاوز ژوئیه ۲۰۰۶ به لبنان به زیباترین شکل آشکار شد. همچنین ملتهای عربی و اسلامی نمیتوانند حمایت شجاعانه او را از حق ملت فلسطین برای آزادشدن از دست اشغالگران و حق ایران برای برخوردار شدن از فناوری صلح آمیز هستهای فراموش کنند.
چاوز سدی محکم در برابر سیاستهای امپریالیستی امریکا بود و با دولتهای امریکا که یکی پس از دیگری آمدند سازش نکرد و تسلیم فشارها و تطمیع آنها نشد و ثابت کرد که کشورها میتوانند بدون آنکه سرسپرده امریکا باشند در مسیر استقلال و پیشرفت حرکت کنند...»
*چرا چاوز را تکریم میکنیم؟
با همه انتقادات به پیام رئیسجمهور، اما اقدام هیئت دولت در اعلام یک روز عزای عمومی برای مرگ همپیمان وفادار جمهوری اسلامی مناسب بوده و نوعی اقدامی سمبلیک برای ابراز وفاداری به دوستان ایران بود. حضور هیئت ایرانی هم در مراسم تشییع کاملاً بجا بوده و جمهوری اسلامی نمیبایست در برابر مرگ یکی از یاران خود بیتفاوت میماند.
آنچنان که در بیانیه حزب الله لبنان تصریح شده بود، چاوز بارها از حقوق هستهای ایران دفاع کرد و حتی اقدامات علیه فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران را شرمآور خواند. او حامی حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل بود و مدافع حقوق مردم فلسطین؛ اگر در این عرصه، تنها اقدام وی همان قطع روابط دیپلماتیک با رژیم غاصب صهیونیستی در بحبوحه جنگ ۲۲ روزه غزه بود نیز، باز بزرگداشت چاوز بر ما واجب بود.
چاوز یک ضدامریکایی تمام عیار بود که امریکاییها بسیار مشتاق بودند هر چه زودتر حکومتش را سرنگون کنند و یقیناً بخشی از مخالفت چاوز با اسرائیل هم از همین ضدامریکایی بودنش نشأت میگرفت که او این رژیم نامشروع را بازوی کشتار امریکا در منطقه میدانست. این را که سطح نفوذ ایران در امریکای لاتین که سالها حیاط خلوت امریکا لقب گرفته بود، به جایی میرسد که اوباما مجبور به امضای قانونی برای جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی در این منطقه میشود، نمیتوان خالی از نقش مؤثر چاوز متصور شد. همین قدر برای تکریم او کافی است؛ عقاید خصوصیاش هم چندان به ما مرتبط نمیشود.
چاوز، هم پیمان اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی، در میان مردم کشورش نیز محبوبیت بسیار داشت؛ محبوبیتی که برای درک آن، نیاز به ارجاع به انتخاباتهای سه دوره گذشته که او منتخب شد، ندارد؛ نگاهی به جمعیت میلیونی تشییع کنندگان و اشکها و بیقراری مردمش در سوگ او برای درک محبوبیت چاوز، رئیسجمهور مستضعفین ونزوئلا کافی است.
منبع: روزنامه جوان