این روزها محور اخبار و گزارشهای رسانههای دنیا روی شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متمرکز شده است.اما آنچه که جای تامل دارد و حاوی نکات درخور توجهی است تلاش و تکاپوی رسانههای غربی است که میکوشند به بهانه سفر هیئت ایرانی به نیویورک بحث مواجهه ایران و آمریکا را با رنگ و لعاب خاصی پوشش و بازتاب دهند.از همین روی؛ خط خبری- تحلیلی تمام رسانههای مشهور غربی طی روزهای اخیر پیگیری موضوع ایران و چگونگی تعامل هیئت ایرانی با مقامات آمریکایی و غربی بوده است.اینکه از چند روز مانده به سفر دکتر روحانی و هیئت همراه به نیویورک رسانهها و برخی از مقامات غربی این خبر را پمپاژ کردند که روحانی و اوباما احتمالاً در نیویورک با هم دیدار میکنند در راستای همان تحرکاتی است که بسترسازی مذاکره و تعامل جهتدار تهران- واشنگتن را نشانه رفته است.
آنالیز و رفتارشناسی مقامات آمریکایی نیز در این میان قابل تامل است که چندین بار سخنگوی کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور بر اعلام آمادگی واشنگتن برای مذاکره با تهران اصرار کردند.ارتش رسانهای غرب هم از رویترز و گاردین و بیبیسی تا واشنگتن پست، نیویورک تایمز و سیانان و... همگی خطی را دنبال کردند که قرار است اتفاقی در نیویورک بیفتد و گویا ایران از سر ناچاری و انفعال باید به این فضا و شرایط ایجاد شده تن بدهد.این در حالی است که شواهد و قرائن غیرقابل خدشه به وضوح نشان میدهد ایران در این عرصه با اقتدار ورود کرده است و عبارت حکیمانه رهبر بصیر انقلاب مبنی بر «نرمش قهرمانانه» نیز دلالت بر آن دارد که ایران میتواند و این قابلیت را دارد که با حرکتی تاکتیکی و هوشمندانه موقعیت مناسبتری برای خود خلق کند و به عبارت روشنتر بنا بر اقتضائات، نبض بازی دیپلماسی را به دست بگیرد.
تلاش رسانه های بیگانه این است که القاء نمایند اگر ایران وارد یک بازی دیپلماسی نفسگیر شده به خاطر آن است که راه دیگری نداشته است و در همین جا چند ادعا را مطرح میکنند؛
۱- رویکرد ایران در مواجهه با غرب تغییر کرده است.
۲- «نرمش قهرمانانه» نوعی عقبنشینی در برابر تحریمهای ضد ایرانی است.
۳- ایران مجبور شده در حوزههای حقوقبشری و حقوق شهروندی مطابق استانداردهای غربی عمل کند.
۴- ایران نیازمند مذاکره با آمریکاست.
گفتنی است؛ این رسانهها طی روزهای اخیر با شانتاژ و دروغ و جنجال سازیهای متعدد، سناریوهای مختلفی علیه ایران به صحنه آوردند تا ادعاهای یاد شده را واقعی جلوه دهند.به عنوان نمونه اشپیگل خبری را به دروغ منتشر ساخت که «ایران آماده است سایت فردو را تعطیل نماید» و بلافاصله رسانههای غربی در سطحی گسترده این خبر را باز نشر و پمپاژ کردند. حال آنکه مقامات وزارت خارجه کشورمان این خبر را تکذیب کرده و دروغ این نشریه آلمانی برملا شد.درباره فضاسازیهای جبهه معارضان ملت ایران و ذوقزدگی جماعتی که معمولاً با ساز دشمن کوک میشوند چند نکته قابل اعتناست؛
یکم- ادعاهایی که درباره تغییر رفتار ایران یا عقبنشینی در برابر تحریمها و امثال آن از سوی تحلیلگران بیبیسی، صدای آمریکا، رویترز، گاردین و... مطرح میشود دچار یک تناقض استراتژیک است. برای اینکه این تناقض و ادعای واهی آنها علیه ایران آشکار شود شاخصی به نام مسئله سوریه وجود دارد. مسئلهای که مربوط به گذشته نیست و چند هفته قبل خبر اول دنیا بود.آمریکاییها آرایش جنگی گرفتند و بر طبل جنگ کوفتند و وعده دادند زمان حمله به سوریه نزدیک است و عنقریب کار دولت بشار اسد را به اصطلاح یکسره مینمایند.اما پس از چند روز، ابتدا دریافت مجوز جنگ از کنگره بهانه شد و بالاخره اوباما بهانه دیگری دست و پا کرد و طرح روسیه مبنی بر حل بحران سوریه عاملی شد تا واشنگتن به اصطلاح آبرومندانه از صحنه جنگ سوریه بگریزد.
خب، اگر رفتار ایران تغییر کرده و بخاطر مثلاً تحریمها در موضع انفعال است سؤالی که به میان میآید این است که نگرانی فزاینده آمریکاییها از پیامدهای حمله به سوریه به چه علت بود؟ چرا رسانههای جبهه عبری- غربی صریحاً اذعان میکردند که نمیتوانند واکنش ایران به موضوع حمله به سوریه را نادیده بگیرند.اذعان نیویورک تایمز خواندنی است که مینویسد؛ «سادهلوحانه است که فکر کنیم دراز کردن دست تعامل به سوی ایران در این بحران فوری (سوریه) قدمی در مسیر نزدیکی و آشتی با ایران است اما به هر حال این اقدام دست کم یک قدم برای دور شدن از لبه پرتگاه رویارویی است.»به عبارت دیگر؛ مسئله سوریه و ناکامی بزرگ آمریکا به وضوح نشان داد واشنگتن در میدانی به نام سوریه درباره ایران دچار خطاهای استراتژیک شده است تا جایی که حتی فایننشال تایمز بحث «درس عبرت سوریه برای اوباما درباره ایران» را پیش کشید و نوشت، اوباما باید درس عبرت گرفته باشد که با ایران به جای تهدید، تنها از مذاکره استفاده کند و بداند ایران در موضوع هستهای از حق مسلم خودش عقب نخواهد نشست.با این واقعیتهای غیرقابل انکار چطور است که ظرف چند روز رسانههای غربی در چرخشی عجیب و غریب تلاش میکنند ایران را منفعل جلوه دهند؟
دوم - واقعیت آن است که به اذعان دشمنان ایران، امروز در تحولات منطقه، جمهوری اسلامی نقش کلیدی و بیبدیل دارد. قدرتهای غربی اعتراف میکنند که نشست ژنو ۲ بدون حضور ایران شکست خواهد خورد. نشریه نیویورکر در تحلیلی فرمانده سپاه قدس ایران را قدرتمندترین مرد خاورمیانه میداند. و برای همه روشن شده که نقش ایران باعث شده تا دولت اسد سقوط نکند ولو اینکه آمریکا یا بزرگتر از آمریکا اراده کرده باشد که سوریه به عنوان بخشی از پازل مقاومت فرو بپاشد.آن سوی ماجرا نیز دیدنی است که هژمونی آمریکا در خاورمیانه از بین رفته است.اندیشکده آمریکایی «رند» اخیراً در گزارشی راهبردی دلایل متعدد کاهش نفوذ و سیطره آمریکا در خاورمیانه را برمیشمارد و در پایان نتیجه میگیرد؛ «واضح است که آمریکا باید بپذیرد که در منطقه به حاشیه رانده شده و باید عواقب کارهای خود که مطلوبش نیست را هم ببیند.»
سوم- و بالاخره باید گفت حریف در پروژه فشارها، تهدیدها و تحریمها علیه ایران شکست بزرگی را تجربه کرده است و میخواهد با فضاسازیها و سناریوهای رسانهای و روانی صحنه را معکوس کند و این در حالی است که ایران با تاکتیک «نرمش قهرمانانه» دست برتر را در کارزار تحولات و تصمیمگیریهای راهبردی دارد.نقطه نگرانی نظام سلطه نیز همین قابلیتهای پیشبینی نشده ایران اسلامی است که میتواند در هر عرصهای، آرایش مناسب بگیرد و حریف را آچمز کند.«نرمش قهرمانانه» مواجهه هوشمندانهای است که قدرت دیپلماتیک ایران را در صحنه بینالمللی و افکار عمومی دنیا به رخ میکشاند.رصد آشکار بازتابها و تفسیرهای حریف از کلید واژه مدبرانه رهبر انقلاب مبنی بر «نرمش قهرمانانه» نشان میدهد که آنها دچار یک استیصال و سردرگمی شدهاند و حتی دیگر قادر به طراحی عملیاتهای رسانهای و روانی نیستند و هر بهانهای از آنها گرفته شده است.
سخنان دیروز اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل که بر حق هستهای ایران اذعان کرده و مزورانه میگوید به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم و یا مصاحبه جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس که به صراحت میگوید؛ «محور شرارت خواندن ایران هم احمقانه و هم اشتباه بود» ناشی از اقتدار ایران است وگرنه دشمن مأموریت و رسالتی جز دشمنی ندارد اینطور نیست؟ پاسخ مثبت است و اگر در این صحنه روشن و بدون ابهام، جماعتی ذوقزده شدهاند و منفعلانه با تیترها و نوشتههای خاص! برای حریف سوت و کف میزنند حسابشان از مسئولان و مردم جداست و طرفه آنکه حریف هم این را فهمیده است.