توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 18898
سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۳۸
داغ آن روزها و گرمی این روزها...
"زلزله"... این کلمه را که می‌شنویم، ناخودآگاه دلمان پر می‌شود... پُر می‌شود و پَر می‌کشد... پر می‌کشد و می‌رود به آن روزها... به آن روزهای آوارگی... به آن روزهای ویرانی... به آن روزهای سردرگرمی... روزهای...
"زلزله"... این کلمه را که می‌شنویم، ناخودآگاه دلمان پر می‌شود... پُر می‌شود و پَر می‌کشد... پر می‌کشد و می‌رود به آن روزها... به آن روزهای آوارگی... به آن روزهای ویرانی... به آن روزهای سردرگرمی... روزهای...

آن روزهای داغی که همه به دنبال اخبار داغ بودند... همه در تکاپوی همدردی بودند... آن روزهای داغی که هنوز هم که هنوز است داغش در دل مردمان داغ دیده آذربایجان سر افراز باقی مانده است... مردمانی که عزیزانشان رفتند... مردمانی که خانه‌هایشان ویران شد... مردمانی که دل‌هایشان بیشتر از خانه‌هایشان لرزید... لرزید و ویران شد...

سخت است... خیلی سخت... سخت است که در مقابل دیدگان بهت زده‌ات، دستان بیرون از خاک مانده‌ی فرزندت را ببینی... سخت است جنازه‌ی پدرت را، مادرت را، برادرت را، خواهرت را، اصلاً عزیزت را ببینی... آری، سخت است... ما که از دور دیدیم و شنیدیم، برایمان سخت است؛ چه برسد به زمانی که خودت از نزدیک لمس کنی...

روزهای داغ گذشت... دل‌های ابری باران شد... سرما زد و زمستان شد... نوروز باستانی آمد... بهار دل‌ها فرارسید... و باز هم تابستان داغ از پی روزها آمد... یک سال گذشت... یک سال تقویمی گذشت از روزهایی که هر روزش به اندازه‌ی یک سال طول می‌کشید!... حالا در سالگرد یک سالگی آن زلزله‌ی غم بار، در کنار جشن بازسازی خانه‌های ویران شده، مردمانی را می‌بینیم که مراسم عزای سالگرد یکسالگی فوت عزیزانشان را خواهند گرفت...

آن روزها نیز گذشت... اما خیلی‌ها از آن روزها نمی‌گذرند... آن روزهایی که همه و همه بسیج شده بودند برای یاری رسانی به مردمان خانه ویران شده... همه و همه، از مسوولان گرفته و مردم و باز هم مردم!...

در کنار زلزله‌ی آن روزها، سیلی نیز جاری شد... اما سیلی از همدردی... سیلی از کمک‌های مردمی... سیلی که دلگرمی شده بود برای مردمان آسیب دیده... سیلی که جاری شد و خیلی از سختی‌ها و مشکلات آن روزها را شست و با خود برد...

بازسازی‌ها آغاز شد... خانه‌های ویران شده، از نو برپا شدند... روستاها دوباره شکل گرفت... مردان و زنان، آستین‌های خود را بالا زدند و زندگی خود را از نو ساختند... خانه‌ها دوباره شکل گرفت و خانواده‌ها دوباره کنار هم جمع شدند... چادرها جمع شدند و خانه‌های نوساخته، دوباره دل‌ها را پیش همدیگر جمع کرد... گرمی خانه‌ها شکل گرفت... گرمایی که متفاوت است از داغ آن روزها...

آن روزها گذشتند... آن روزها گذشتند... آن روزها نیز تبدیل شد به خاطره‌ای تلخ در کنج ذهنمان... آن روزها نیز تبدیل شد به زخمی در گوشه‌ی دلمان... آن روزها نیز تبدیل شد به درسی برای خیلی‌ها... خیلی‌ها...

سالگرد زلزله‌ی ارسباران تسلیت باد... سالگرد بازسازی خانه‌های زلزله زده مبارک باد... شادی روح درگذشتگان صلوات...

یادداشت از "فرشید رئوفی"
Share/Save/Bookmark