کد مطلب: 21687
شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۴۱
سرمقاله خراسان
تبعات ذوق زدگی در دیپلماسی با آمریکا
چند متر مانده به چهارراهی که چراغ آن سبز است باید مراقب ۲ اتفاق بود؛ زرد شدن و درپی آن قرمز شدن چراغ و نیز خودروها وموتورسیکلت هایی که ترجیح می دهند در مسیر دیگر تقاطع شانس عبور از چراغ قرمز را بیازمایند!
چند متر مانده به چهارراهی که چراغ آن سبز است باید مراقب ۲ اتفاق بود؛ زرد شدن و درپی آن قرمز شدن چراغ و نیز خودروها وموتورسیکلت هایی که ترجیح می دهند در مسیر دیگر تقاطع شانس عبور از چراغ قرمز را بیازمایند! شاید به همین دلیل است که در قانون تاکید شده حتی از چراغ سبز هم باید با احتیاط عبور کرد. این احتیاط اما اگر بیش از حد باشد تبعاتی در پی خواهد داشت که چه بسا می تواند جبران ناپذیر هم باشد!
طی ۶ روز گذشته تحلیل های مختلفی درباره دیپلماسی جدید میان ایران و آمریکا منتشر شد که در آن ها تلاش شده بود ابعاد مختلف رویکردهای جدید ایران و آمریکا بررسی شود. این که نتیجه مذاکره یا حتی رابطه با آمریکا به کجا می انجامد و نیز این که باید به این رابطه خوشبین باشیم یا بدبین محورهایی بود که تاکنون به آن پرداخته شده است و در این مقال قرار نیست به این نکات اشاره شود و تنها تلاش می کنیم به این سوال پاسخ دهیم که حاصل برخی هیجانات و نیز ذوق زدگی هایی که پس از گفت و گوی تلفنی روسای جمهور آمریکا و ایران در جامعه به وجود آمده است چه خواهد بود. واقعیت این است که در کارزار سیاست خارجی هر عبارت و هر کلمه ای معنای خاص خود را دارد و هر لبخندی و هر اخمی، هر استقبال و هر بدرقه ای و هر سوت کشیدن و هر کف زدنی هم طبعاً مزایا و معایب مخصوص به خود را خواهد داشت.
حال فکر می کنید بازخورد شادی های این چنینی آن هم پس از سفری که در آن بعد از ۳۴ سال ۲ اتفاق خبرساز رخ داده است چیست؟ آیا به صرف دیدار ۲ جانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا و نیز گفت و گوی ۱۵ دقیقهای روسای جمهور ۲ کشور باید ابراز خوشحالی بی اندازه کرد؟ فارغ از ارزش گذاری همه اتفاقات این سفر که البته باید تاکید کرد که با مواضع محکم و اصولی دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل و وزیرخارجه کشورمان همراه بود آنچه در سفر به نیویورک رخ داد صرفا طرح موضوعات و اظهارنظرهایی بود که برای تاثیر آن باید منتظر اقدامات عملی ۲ طرف به خصوص کشورهای غربی بود. در این سفر نه تحریمی برداشته شد و نه از فشارهای ظالمانه آمریکا و متحدانش علیه مردم ایران کاسته شد، چرا که اصولا چنین انتظاری آن هم در یک سفر کوتاه مدت انتظاری غلط و حتی نگران کننده است. نگران کننده از این باب که اصول سیاست خارجی ایجاب می کند متناسب با اهمیت هر اتفاقی برای آن زمان بندی در نظر گرفت و از عجله وشتاب برای قضاوت درباره آن به شدت پرهیز کرد.
در این عرصه کلمات و عبارات و حتی رفتارهای مختلف ممکن است نتیجه گیری را به تاخیر بیندازد یا حتی غیرممکن کند و در این میان ذوق زدگی و هیجان بیش از حد و بالابردن انتظارات در کوتاه مدت می تواند به افسردگی و ناامیدی فراگیر بینجامد. شاید در این جا باید این جمله دکتر ظریف وزیر خارجه را یادآور شد که: «سیاست خارجی ذاتاً حوزه متانت، صبر، درایت و اقدامات سنجیده، حساب شده و هدفمند است. نمی توان توقع داشت که مشکلات انباشته شده با یک یا چند ملاقات حل و فصل شوند. »
نکته دیگر این که هیجان بیش از حد و ذوق زدگی های زودتر از دشت کردن نتایج و اهداف مورد انتظار به مثابه همان بی احتیاطی های نزدیک تقاطع هاست. جایی که باید مراقب رخدادهای احتمالی و اجتناب از حوادث جبران ناپذیر بود. ذوق زدگی ها و هیجاناتی که برای طرف های غربی حاوی یک پیام غلط خواهد بودآن هم این که تحریم ها تاثیر گذار بوده و مردم ایران صرفا به یک تلفن و یک دیدار نیم ساعته راضی اند و چه بهتر که از این پس هم همین راه را برویم. به این جمله اوباما که هفته پیش گفت توجه کنید: «آنچه من و نخست وزیر اسرائیل درباره آن توافق داشتیم این بود که به دلیل تحریم های فوق العاده ای که ما توانستیم علیه ایران در سال های گذشته اعمال کنیم، به نظر می رسد ایرانی ها در حال حاضر آماده مذاکره هستند.» جملاتی که دیروز هم از سوی «جی کارنی» سخنگوی کاخ سفید تکرار شد. این فضا متاسفانه نگرانی ها درباره مذاکرات آینده را بیشتر می کند.
چه این که باید نگران تاثیر این فضا بر قدرت چانه زنی مسئولان و دیپلمات های کارآزموده کشور پای میز مذاکرات بود. هیجان و جوزدگی در عرصه سیاسی اگر کنترل نشده و خارج از روال های منطقی خود باشد، اگر مانعی بزرگ بر سر راه کسب نتایج ملموس نشود، سرعت تحولات را کند و ناامید کننده خواهد کرد. اتفاقی که دولت دکتر روحانی نشان داده در پی آن نیست و می خواهد در کوتاه ترین زمان ممکن با تأکید بر غیرقابل مذاکره دانستن حق غنی سازی در خاک ایران، هم حقوق مردم ایران را بر کرسی بنشاند و هم تاجایی که می تواند فشار تحریم های ظالمانه را کم کند. اجازه بدهیم خودروی دولت در نزدیکی این تقاطع تاریخی با احتیاط براند و حواسش به خطرات احتمالی سبز بودن چراغ باشد. در عرصه سیاست خارجی باید کار را به دیپلمات های تیزهوش سپرد، نه کف زدن ها و کفش زدن ها.