مردم شهر تهران، در 24 خرداد، همانند دیگر شهرهای کشور، نمایندگان خود برای شورا شهر تهران را برگزیدند؛ در این انتخابات مردم شهر تهران، 566 هزار رأی به مهدی چمران دادند و وی به عنوان نفر اول منتخبین تهران برگزیده شد؛ در این میان، احمد مسجد جامعی، سرلیست اصلاح طلبان، با اختلاف نزدیک به 300 هزار رای با چمران، نفر سوم منتخبین تهران شد؛ نکته جالب دیگر در فهرست منتخبین، جایگاه الهه راستگو در میان اصلاح طلبان است؛ بدین ترتیب که او پس از مسجد جامعی و هادی ساعی، سومین منتخب اصلاح طلبان است! این روزها در شورا اما اتفاقاتی رخ داد که شایسته تامل بسیار است.
گام نخست: انتخاب رئیس شورای شهر تهران؛ بی توجهی به رأی مردم تهران
بر اساس قانون، اعضای شورای شهر در نخستین جلسه رسمی خود، پس از انجام مراسم تحلیف، وارد بحث انتخاب رئیس شورای شهر تهران شدند؛ اعضای دوره چهارم شورای شهر تهران، دارای دو گروه اصلی اصولگرا و اصلاح طلب است که این امر حساسیت کار را در تصمیم گیریها بالا برده است؛ در واقع باید همگان به این امر پایبند باشند که شورا جای کار سیاسی نیست و باید بر اساس مصالح عمومی شهر تهران تصمیم گیری کنند و در دام سیاسی کاری نیفتند.
با این حال در رای گیری صورت گرفته برای ریاست شورای شهر، احمد مسجد جامعی با 16 رای در برابر 15 رای مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران شد؛ این در حالی بود که چمران بنا بر آراء مردم تهران، با اختلاف نزدیک به 300 هزار رای نسبت به مسجد جامعی در جایگاه نخست منتخبین تهرانی قرار گرفت؛ همان مردمی که در انتخابات ریاست جمهوری نیز حسن روحانی را به عنوان نفر اول تهران برگزیدند و رأیشان دیده و خوانده شد.
صف بندی صورت گرفته در انتخاب رئیس شورای شهر تهران و پیروزی اصلاح طلبان در این رویداد، سبب شد که آنان تمام تلاش خود برای پیروزی در انتخاب شهردار را انجام دهند.
اتفاقات خاص در روزهای منتهی به انتخاب شهردار
پس از پیروزی نامزد اصلاح طلبان در ریاست شورا، اصلاح طلبان و رسانههای انان تمام هم و غم خود را معطوف به پیروزی در انتخاب شهردار پایتخت کردند؛ از این رو تخریب دکتر قالیباف در دستور کار قرار گرفت؛ از آنجا که کارنامه و عملکرد و توان مدیریتی بالای قالیباف و تفاوت فاحش وی با دیگر رقبای مطرح، قابل خدشه نبود، اتهام زنی به قالیباف آغاز شد.
ریاست شورای شهر به نیت خوانی روی آورد و برای تخریب قالیباف گفت که کارها در این 6 سال ویترینی بوده و میخواهیم کسی شهردار شود که نخواهد رئیس جمهور شود!
اتفاقات مشمئز کننده دیگری نیز در این میان رخ داد؛ وعده و وعید به اعضای مستقل، مخصوصا برخی وزشکاران تازه وارد شورا از این جمله بود؛ در همین زمینه نقش و حضور پررنگ یکی از ورزشکاران منتخب شورای شهر در محور معاملات سیاسیون پررنگ تر از دیگران بود « تا جایی که وی رسما پیشنهاد منشی هیات رئیسه و تصدی یک مسئولیت نظارتی در قبال رای دادن به کاندیدای اصولگرایان و اصلاح طلبان را در جمع برخی اعضای شورای شهر مطرح نموده است. پیشنهادی که البته رد آن توسط چمران، به قیمت از دست دادن ریاست شورای شهر توسط اصولگرایان تمام شد.»
اتفاق جالب توجه دیگر در آستانه انتخاب شهردار رقم خورد؛ درست در صبح روز رأی گیری، آن هم در دوره ای که یک رأی هم اهمیت فراوانی در انتخاب شهردار داشت، « مسجد جامعی حکم معاونت نظارت شورای شهر را برای عباس جدیدی صادر کرد»!
انتخاب شهردار؛ رأی شجاعانه راستگو و دنیامالی
پس از کش و قوس فراوان و در یک بازی غیر شرافتمندانه از سوی یکی از رقبا، محمدباقر قالیباف، با وجود دوپینگ مخالفان به عنوان شهردار تهران انتخاب شد؛
نکته جالب توجه در این رای گیری اما، رأی شجاعانه و غیر جناحی الهه راستگو به محمدباقر قالیباف بود؛ وی به تشخیص خود، و نه جناح خود، عمل کرد و به خاطر مصالح مردم تهران اتهامات و فشار سنگین رسانهای و هجمه بی سابقه علیه خویش را به جان خرید و مصالح مردم تهران را قربانی منافع حزبی و جناحی خود نکرد؛ این اتفاق سبب شد که اصلاح طلبان به انواع و اقسام راهها به وی هجمه آوردند و علیه وی از هیچ سخن و اتهامی کوتاهی نکردند.
قبیله گرایی اصلاح طلبان؛ هجمه بی سابقه علیه راستگو
برای یادآوری اصلاح طلبان شورا، به متن سوگندی که انان در نخستین جلسه ادا کردند اشاره میکنیم:« در همه زمینه ها عدالت و انصاف را در نظر داشته و مادام که در شورای اسلامی شهر عضویت دارم در رعایت صرفه و صلاح و پیشرفت امور شهر و شهرداری اهتمام نمایم».
در روزهایی که تنها دلیل اصلاح طلبان برای انتخاب محسن هاشمی رفسنجانی برای شورای شهر، پیمان همه آنان بر این انتخاب بود، الهه راستگو حاضر نشد سوگندی را که روز نخست آغاز به کار شورا، خورده بود، به پای منافع حزبی قربانی کند.
راستگو که حاضر نشده بود به خاطر قبیله گرایی اصلاح طلبان، از مصالح عمومی شهر و مردم تهران بگذرد و سوگند خویش را زیر پا بگذارد، به سنگین ترین شکل مورد اتهام و هجمه قرار گرفت. نگاه اجمالی به صفحه نخست روزنامههای اصلاح طلب و برخی رسانههای مجازی آنان، به خوبی نشان از هجمه بی سابقه علیه وی دارد.
تنها گناه راستگو در این اتفاق، ترجیح مصالح عمومی بر منافع حزبی بود. راستگو در جلسه شورای شهر تهران پس از انتخاب شهردار به این امر اشاره کرد و گفت:
«به سبب رعایت یک سری اصول بدیهی در انتخاب شهردار محترم تهران مورد بی مهری و بی توجهی برخی رسانه ها و افرادی قرار گرفتم که رفتارشان مصداق بارز بداخلاقی و بی حرمتی به حریت و آزادگی و آزاد اندیشی است... یاد دارم که هفته گذشته روز 12 شهریور برابر کلام الله مجید به خداوند متعال سوگند یاد کردیم که با تکیه بر شرف انسانی خویش در حفظ امانت مردم و انجام هر چه بهتر وظایفمان کوشا باشیم، و در همه زمینه ها عدل و انصاف را در نظر داشته باشیم و مادامی که در شورای اسلامی شهر عضویت داریم در رعایت صرفه و صلاح و پیشرفت امور شهر و شهرداری اهتمام ورزیم.
مردم عزیز ، من که همواره عدالت و صرفه و صلاح ملی و مردم را بر منافع شخصی خود ترجیح داده ام و سوابقم نیز نشان از آن دارد. لازم به ذکر است افرادی در خصوص اینجانب اظهار نظر کرده اند که اصلا هیچ سابقه سیاسی نداشته و ندارند تقریبا اکثر افراد هم گروه من که به شورا راه یافتند قبل از شروع کار شورا می گفتند شورا جای کار سیاسی نیست ولی آن چنان در مسائل سیاسی فرورفتند که تقریبا مصالح مردم به فراموشی سپرده شد.»
کاش مدعیان اصلاح طلبی نیز به همین شیوه طی طریق میکردند و به قبیله گرایی خویش خاتمه میدادند. ایراد همه آنان به راستگو این بود که چرا او به رای و تصمیم اصلاح طلبان احترام نگذاشته است؛ در حالی که راستگو معتقد است مصالح مردم تهران را در نظر گرفته است؛ آیا منافع حزبی مهم تر بود یا مصالح عمومی؟ آیا میبایست تنها به جرم حریت و عدم قبیله گرایی، راستگو و دنیا مالی این چنین مورد هجمه قرار بگیرند؟
رفتار اصلاح طلبان در این دوره انتخاب شهردار متاسفانه به هیچ وجه شرافتمندانه نبود؛ هر چند که بسیاری از رسانههای همسو با آنان تلاش کردند تا این باخت را شرافتمندانه بنامند، اما خود آنان بهتر از هر کسی میدانند که هیچ شرافتی در این باخت نبود.
نه تلاش آنان برای انتخاب رئیس شورای شهر و نه وعده و وعیدها برای انتخاب شهردار به هر قیمتی!
بدتر آنکه هجمه ای که پس از رأی متفاوت و شجاعانه دنیامالی و راستگو به این دو تن و مخصوصا راستگو وارد شد. هیچ کدام طلیعه روشنی از پذیرش باخت و رفتار غیر سیاسی در شورا ندارد. کاش اصلاح طلبان تنها به شعارهایی که خود میدهند پایبند میماندند و تحمل یک رأی مخالف را میداشتند. هر چند که پذیرش این شکست، در روزهایی که آنان مدعی فتح سنگر به سنگر بودند بسیار سخت مینماید. کاش آنان میآموختند پایبند مردم بمانند نه احزاب!
منبع : دیده بان