کد مطلب: 45095
دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۰
آدرس غلط و پالس خطرناک غربگرایان
محمدایمانی در یادداشتی در کیهان نوشت: چند هزارکیلومتر دورتر از ما، آمریکا تب کرده و عجیب اینکه محافلی در ایران ما از آن تب، به لرز افتادهاند. چرا؟ ...نگرانی واقعی این جماعت، از برملا شدن گوشهای که از تباهی انباشته در سیاست و حکومت کشوری است که او را به «کدخدایی» به رسمیت میشناختند و وقتی میخواستند از «حکمرانی خوب» بگویند، «آمریکا جلّ جلاله»! را آدرس میدادند. ناگهان ظرف چند ماه تبلیغات انتخاباتی، این بت پرآرایه فرو ریخته است.
نظرسنجی روز ماقبل انتخابات، بسیار قابل توجه است. نظرسنجی مشترک موسسه مورنینگ کنسالت و پولیتکو نشان میداد «85 درصد آمریکاییها در توصیف احساسات خود درباره انتخابات خواهان پایان یافتن آن هستند؛ 72 درصد نسبت به انتخابات مضطرب هستند و 71 درصد نیز درباره آن نگرانند. آمریکاییها همچنین در توصیف عواطف خود نسبت به انتخابات؛ 53 درصد خشمگین، 50 درصد ناراحت و 39 درصد افسرده بودند. تنها 25 درصد مردم گفتند نسبت به انتخابات حس رضایت و خرسندی دارند.»
اینها علایم یک جامعه عاصی اما مستأصل است و همین «غربگرایان شرق» را با یک چالش بیپاسخ مواجه میکند؟...
...ترامپ ...جزئی از همین ساختار سرمایهسالار است که محافلی چون «لابی صهیونیستی و دوحزبی ایپک» یا حلقه مافیایی «بیلدربرگ» بر آن حکومت میکنند....ترامپ تنها نماد «تغییرطلبی» بود و به احتمال قوی نخواهد توانست تغییر (CHANGE) واقعی را عملی کند، چنان که اوبامای هیجانانگیز نتوانست...فراموش نکنیم اوباما هم وعدههای اقتصادی بزرگ داده و مدعی تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل بود و از پایان جنگ در خاورمیانه دم میزد، اما آن وعدهها عملی نشد...او در ماههای اول در مساجد ترکیه و مصر و مالزی حاضر میشد و عوامفریبی میکرد. به این معنا، اوباما و دولتش پوپولیستتر از ترامپ بودند و غربگراها در تفکیک این دو آدرس غلط میدهند.
...دموکراتهایی که تحریمهای جدی را در دولت بیل کلینتون با قانون موسوم به داماتو، علیه ایران بهکار گرفته بودند، این بار نیز تحریمهای فلجکننده را در پیش گرفتند و به جای جنگهای پرخسارت و مستقیم در منطقه، به جنگهای نیابتی کمهزینه و پرسودی روی آوردند... ملت ما و ملتهای منطقه آنقدر که در این دوره خسارت دیدند، در دوره بوش خسارت ندیدند.
...ایران همچنان خار چشم آنهاست و همچنان باید پروژه «نرمالیزاسیون انقلاب اسلامی» به کمک جریان «غربگرا» و «غربهراس» در دستور کار باشد؛ پروژهای برای تهی کردن جمهوری اسلامی از سیرت و محتوا با دو ابزار «تهدید» و «تطمیع و فریب».
اینجا قطعا به ویژه از سوی جریان غربگرا، پای اروپا به میان کشیده خواهد شد، با این توجیه که برای مهار آمریکا باید از اروپا کمک گرفت؛ حتی اگر در تناقض با ادعای دیروزشان باشد که میگفتند «اروپاییها آقا اجازهاند و بستن با کدخدا راحتتر است، باید سراغ خود آمریکا برویم».
جریان غربگرا چه کلینتون روی کار میآمد و چه حالا که ترامپ پیروز شده، به فشار و تهدید آمریکا برای ترساندن مردم نیاز دارد تا آن را خرج انتخابات کند و چه چیزی بهتر از ترامپ؛ حتی اگر ظاهرا بد او را بگویند.
...مرور بندهای مداخلهجویانه «سند راهبردی اروپا برای روابط با ایران» در زمینه حقوق بشر انتخابات و احکام اسلامی مجازات و لزوم اجرای FATF و الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی (برای مبارزه با گروههای تروریستی) و لزوم به رسمیت شناختن اسرائیل و نگرانی دوباره برنامه موشکی ایران و لزوم آزادی زندانیان سیاسی و دوتابعیتی و... از چنین نقشهای حکایت میکند.
صورت مسئله روشن است. تا از این طرف برخی تصمیمگیران یا تصمیمسازان و روشنفکران و اصحاب حزب و رسانه، پالس ضعف و ترس و استیصال به خارج میفرستند، تهدیدها رو به فزونی خواهد بود. مردم خود باید این ایستگاههای ارسال پالس و رمزها را کور کنند. مسئله، برجام و FATF و IPC نیست بلکه آن مرکزیتی است که برجامهای 1 و 2 و 3 و 4 را توجیه میکند و اضطراری مینمایاند.