توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 20623
سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۲۹
سیاست روز نوشت:
پهلوانی به گوشِ شکسته نیست!
آنها عکس آقا تختی را در سالن می‌دیدند و نقل پوریای ولی را می‌شنیدند، اما گوش هنوز نشکسته‌شان به این حرف‌ها بدهکار نبود. آنها یادشان رفته بود که کشتی پیش و بیش از آنکه یک ورزش قهرمانی باشد یک منش پهلوانی است.
پهلوانی به گوشِ شکسته نیست!
قدیم‌ترها که سن و سال کمی داشتیم، در روزهای اوج دبیر و حیدری و... عاشق کشتی شده بودیم. پدر اجازه نمی‌داد و ما مجبور بودیم فقط تماشاگر کشتی در سالن باشیم.
برای تازه‌کارهای کشتی، گوشِ شکسته کلی کلاس داشت. آنها می‌خواستند ره صدساله را یک‌شبه بروند و برای رسیدن به آرزویشان دست به هرکاری بزنند. مثلا پیشنهاد می‌شد گوشتان را لای لولای در بگذارید یا سکه‌ای را در لاله گوش قرار دهید. راه خطرناک‌تری هم بود. اینکه یک آدم پرزور پیدا کنی تا با مشت به گوشت بکوبد و به مرادت برسی.
اما افسوس که غوره‌نشده‌هایی که می‌خواستند خیلی زود مویز شوند، یادشان می‌رفت که کشتی‌گیر بودن به گوش شکسته نیست. آنها عکس آقا تختی را در سالن می‌دیدند و نقل پوریای ولی را می‌شنیدند، اما گوش هنوز نشکسته‌شان به این حرف‌ها بدهکار نبود. آنها یادشان رفته بود که کشتی پیش و بیش از آنکه یک ورزش قهرمانی باشد یک منش پهلوانی است. یادشان رفته بود که در کشتی اول باید شانه‌های خودت، غرورت و هوای نفست را به زمین بزنی.
از این کشتی‌گیرهای اتفاقا گوش شکسته هم داشتیم که ادای پهلوانی را درمی‌آوردند. آنها که مثلا ورد لبشان حضرت مولا بود، اما راه و رسم جوانمردی را مشق نکرده بودند.
در عرصه سیاست هم از این افراد کم نیستند. حالا یا قهرمان بوده‌اند و راهی دنیای سیاست شدند یا در عالم سیاست گوش‌هایشان شکسته شده! اما به هرحال هردو این گروه‌ها معمولا پهلوان سیاست نیستند.
آنها که این روزها مجالی دست داده تا در عرصه سیاست هم قدرتشان را به نمایش بگذارند باید خیلی مراقب باشند که حرمت محبوبیت‌ سال‌های گذشته‌شان را حفظ کنند. (هرچند برخی امروز را چسبیده‌اند و به دیروز و فردا کاری ندارند)
آنچه طی روزهای گذشته در شورای شهر چهارم تهران رخ داد، از همین عدم مراقبت ناشی است. آنها که حواسشان به داور بالایی نبود و فکر کردند با خطا هم می‌شود از حریف امتیاز گرفت. کاش از حریف بود که از رفیق بود.
اما خطای اصلی را نباید فقط به حساب آن ورزشکاری نوشت که تازه پا در دایره سیاست گذاشته است و آداب سیاست‌مداری را هم مشق نکرده است.
خطای اصلی متوجه کسانی است که فیلتر تائید صلاحیت‌شان ایراد دارد. هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که گاهی یک نفر را از سوراخ سوزن رد می‌کنند و دیگری را بنا بر سلیقه‌شان از درِ دروازه راه نمی‌دهند.
همین چند وقت پیش و در زمان ثبت‌نام کاندیداهای شورای شهر طی گزارشی با عنوان «فقط باغچه خیابان بهشت بیل زدن می‌خواهد؟!» به نقد افرادی پرداختیم که کمترین سابقه‌ای در مدیریت شهری ندارند، اما دوست دارند یکی از صندلی‌های شورای شهر را تصاحب کنند.
در فهرست آنها که ثبت نام کرده بودند افرادی چون ورزشکار، خواننده، مجری برنامه کودک و نوجوان، بازیگر، گوینده سابق صداو سیما، رئیس اتحادیه طلا و جواهر و... حضور داشتند. افرادی که شاید همه تجربه‌شان از فضای شهری، عبور و مرور در کلانشهر تهران به عنوان شهروند بود.
برخی از آنها تائید صلاحیت شدند و تعدادی هم متاسفانه توانستند به شورای شهر راه یابند.
اما در طرف مقابل افرادی مانند معصومه ابتکار هم بودند که با کلی رایزنی و رسیدگی مجدد توانستند در جمع کاندیداهای نهایی قرار گیرند. فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی و حزبی، معصومه ابتکار فرد گمنامی نیست. جدای از سابقه حضور در شورای قبلی و معاونت رئیس‌جمهور اسبق، او از فعالان انقلابی بود که خوشبختانه هنوز هم به حضورش در تسخیر لانه جاسوسی افتخار می‌کند.
اما چنین فردی در ابتدا تائید صلاحیت نشد. و البته متاسفانه افرادی تائید صلاحیت شدند که برخی‌هایشان اگر نگوییم سابقه خوبی ندارند، به جرات می‌توانیم مدعی گذشته نه چندان درخشانشان باشیم.
کاش در تائید صلاحیت آنها که قرار است برای مردم تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز باشند دقت بیشتری انجام می‌شد تا شاهد اتفاقات نه چندان اخلاقی روزهای ابتدایی شورای شهر تهران نبودیم.
Share/Save/Bookmark