*نه که حضرتعالی سودای وزارت نداشتید!
همان تفکر کاسبکارانه در عرصه سیاسی که شورای شهر اول را در تهران از کارکرد اصلی خود منحرف کرد و پارلمان شهری را به میتینگ سیاسی تبدیل نمود امروز نیز به دنبال سوءاستفادههای سیاسی و تامین منافع حزبی و قبیلگی است.شواهد و قرائن حاکی از آن است که لابی گستردهای میان اعضای شورای شهر چهارم در تهران به راه افتاده و با هدف انتخاب فرد خاصی به عنوان شهردار پایتخت، جایگاه شورای اسلامی شهر تهران را نشانه گرفتهاند!این در حالی است که شهردار تهران باید فردی باشد که از نظر قانون صلاحیت حضور در مسند شهرداری را داشته باشد و بتواند مصوبات این شورا را اجرایی نماید.
حال چگونه است که در روزهای اخیر برخی اعضای شورای اسلامی شهر تهران، شخصی را به عنوان نامزد شهرداری پایتخت مورد بررسی قرار دادهاند، که از طرف هیئت نظارت بر انتخابات، یعنی نمایندگان محترم مجلس، با ادله متقن، رد صلاحیت شده و با وجود اعتراض در مراجع بالاتر، باز هم نتوانسته دلایل لازم برای تایید خود را ارائه نماید.این نکته نیز گفتنی است که تلاشهای این جماعت که اقداماتشان کاملا شائبه سیاسی دارد به تعویق انداختن انتخاب شهردار تهران بوده است.گفته میشود هدف آنها این بوده که در یک پروژه تعریف شده عدهای از افراد شورای شهر تهران که به شهردار فعلی گرایش داشتهاند را به دولت بفرستند و با خروج آنها از شورا، چند عضو علی البدل که نزدیک به طیف اصلاحات هستند را جایگزین کنند تا گزینه مدنظر به عنوان شهردار تهران معرفی شود.
لابی سؤالبرانگیز یک طیف با برخی از چهرههای ورزشی منتخب در شورای شهر تهران حاکی از آن است که آنها را تحت فشار گذاشتهاند تا به گزینهای رای بدهند که حداقلهای لازم و معیارهای قانونی برای در اختیار گرفتن شهرداری تهران را دارا نیست. گفتنی است یکی از این ورزشکاران اعلام کرده است؛ «خوی پهلوانی و جوانمردی به ما اجازه نمیدهد، در میدان فریب سیاستبازان وارد شویم و مردم شهر خود را که به جوانمردی ما اعتماد کردهاند، از خدمات شهری که تاکنون داشتهاند محروم کنیم.»این در شرایطی است که شهروندان تهران و عموم مردم انتظار دارند سابقه موفق و عملکرد کمنظیر در فعالیتهای عمرانی و زیربنایی و اصولی تهران در شهرداری ادامه داشته باشد.آیا اعضای محترم شورای شهر تهران از این آزمون بزرگ برای انتخاب شهردار و راهی کردن او به «بهشت» سربلند بیرون میآیند؟
از سوی دیگر ، رئیس شورای شهر تهران میگوید میخواهیم کسی را شهردار کنیم که دلش نخواهد رئیسجمهور شود.احمد مسجدجامعی در بازدید از موسسه مطبوعاتی ایران با بیان اینکه اگر شخص شهردار در خیال و آرزوی رئیسجمهور شدن باشد، شورای شهر را نیز دنبال خود میکشاند و سیاسی میکند، افزود: ذات کارهای مدیریت شهری در حوزههای اجتماعی است و شورای شهر باید ساز و کارهایی را پیشبینی کند و به مدیریت شهر بسپارد تا او اجرا کند و شهر را در همه زمینهها مدیریت کند و رشد دهد و با این شرح وظایف، شهردار شدن با هدف رئیسجمهور آینده شدن به هیچ عنوان به نفع شهر نیست.
این اظهارات در حالی است که مسجدجامعی با وجود انتخاب برای شورای شهر تهران، از سوی تندروهای مدعی اصلاحطلبی برای تصدی وزارت نامزد شده و حتی خاتمی در حضور خود مسجدجامعی، او را به عنوان وزیر بعدی ارشاد معرفی کرده بود اما همین پیشدستی که بوی تحمیل به روحانی را میداد در کنار اعتراض مجلسیها به سوابق منفی وزارت وی باعث منتفی شدن موضوع وزارت شد. با این وصف میشود سؤال کرد که این سودای رئیسجمهور شدن از سوی شورای شهر و شهرداری بد است اما سودای وزارت خوب است؟!نکته قابل تامل این است که شورای شهر تهران در 3 دوره گذشته هرگز به اندازه دوره اول که دست بر قضا دوستان و موتلفان اصلاحطلب آقای مسجدجامعی بر آن حاکم نبودند، دچار سیاستزدگی و ناکارآمدی نشد؛ تا آنجا که امثال عبداله نوری با سودای وزارت، از شورا کناره گرفتند و بقایای اصلاحطلب نیز در 2 گروه 7 و 8 به جان هم افتادند و روی اعصاب مردم راه رفتند تا آنجا که جلسات شورا به تعطیلی کشانده شد و سرانجام نیز دولت اصلاحات مجبور به انحلال همان شورا شد! که اسباب سرشکستگی اصلاحطلبان بود.
شایان ذکر است که مسجدجامعی با 281 هزار و 548 رای به عنوان سومین منتخب به شورای شهر تهران راه یافت و پیش از او مهدی چمران با 566 هزار و 614 رای (دو برابر آرای مسجدجامعی) و علیرضا دبیر با 467 هزار و 700 رای حائز رتبههای اول و دوم شدند. با این وجود مسجدجامعی در انتخابات شورا با 16 رای در برابر 15 رای چمران رئیس شد.قرار است شهردار تهران امروز از سوی شورای شهر انتخاب و معرفی شود. برخی اصلاحطلبان در حالی از محسن هاشمی حمایت کردهاند که در انتخابات شورای شهر هم از سوی هیئت اجرایی و هم هیئت نظارت، فاقد صلاحیت اعلام شد. با این وصف جای این سؤال هست که آیا نامزدی شهردار در انتخابات ریاستجمهوری غیرقانونی و نامزدی فرد دیگری برای شهرداری تهران با وجود فقدان حداقل صلاحیتهای عضویت شورا، قانونی است؟!
*روایت ارگان حلقه لندن از مسئولیت مجید انصاری در مجلس
ارگان حلقه فتنهگران در لندن وظیفه مجید انصاری در مجلس را راهاندازی فراکسیون دولتی توصیف کرد.جرس که در بحبوحه فتنه سال 88 از سوی کسانی چون مهاجرانی، کدیور، سروش و... برخی عناصر فراری حزب مشارکت راهاندازی شد با اشاره به عدم اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به 3 وزیر پیشنهادی فعال در فتنه نوشت: رئیس جمهور باید برای 3 وزارتخانه علوم، آموزش و پرورش، و ورزش و جوانان افرادی با گرایش و جهتگیری 3 کاندیدای قبلی (میلی منفرد، نجفی، سلطانیفر) به مجلس معرفی کند.
ارگان حلقه لندن میافزاید: انتصاب مجید انصاری به عنوان معاون پارلمانی رئیس جمهور از این جهت اهمیت دارد. او پس از آن که عبدالله نوری به عنوان وزیر کشور وارد دولت اول خاتمی شد، ریاست فراکسیون اقلیت مجلس پنجم را به عهده گرفت و نقش مهمی در مدیریت فضای سیاسی مجلس پنجم [به ریاست ناطق نوری] و حمایت از دولت اصلاحات بازی کرد. مهمترین وظیفهای که امروز بر دوش مجید انصاری است، ایجاد فراکسیونی منسجم جهت حمایت از دولت است. درست است که مجید انصاری نماینده مجلس نیست و نمیتواند رئیس فراکسیون حامیان دولت در مجلس باشد اما با استفاده از ابزار و امکاناتی که در اختیار او و دولت است، میتواند از بین همین افراد حاضر در مجلس، فراکسیونی را تشکیل دهد.
اقدامی که قطعاً مخالفان سرسخت دولت در برابر آن موضعگیری خواهند کرد و با همان حربه معروف «وکیلالدوله» خواندن نمایندگان عضو این فراکسیون اقدام به جوسازی خواهند کرد اما این مسأله چندان مهم نیست زیرا دولت بدون وجود فراکسیونی منسجم در مجلس عملاً مجبور به امتیازدهیهای بیثمر خواهد شد. اگر این پروژه با موفقیت انجام شود آن وقت میتوان انتظار داشت که مجید انصاری و فراکسیون حامیان دولت در مجلس، زمینهساز تشکیل مجلسی همسو در انتخابات سال 94 شوند.در همین حال محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب (خواهرزاده خاتمی) در گفتوگو با مهر و در خصوص تشکیل فراکسیون حامیان دولت در مجلس شورای اسلامی گفت: تشکیل این فراکسیون بستگی به نحوه تعامل فراکسیون رهروان ولایت با دولت دارد.
وی افزود: اگر تعامل فراکسیون رهروان با دولت خوب باشد نیازی به انشقاق و تشکیل فراکسیون جدید نیست، اما اگر این رابطه و تعامل خوب نباشد، احتمال تشکیل چنین فراکسیونی وجود دارد.اما اسماعیل جلیلی عضو شورای مرکزی فراکسیون رهروان ولایت گفت: اعضای فراکسیون رهروان ولایت جلسهای با حامیان دولت در خصوص عدم تشکیل فراکسیون جدید نداشتهاند، البته برخی دوستان حامی دولت در خارج از فراکسیون در تلاش بودند تا فراکسیون جدیدی تحت عنوان حامیان دولت تشکیل دهند که این کار میتوانست عملاً یک تفرقه در فراکسیون اکثریت ایجاد کند که وقتی هزینه و منفعت آن را حساب کردند پی بردند که منفعتی برای آنها نخواهد داشت.
وی ادامه داد: این افراد تصمیم گرفتند تا فعلاً در قالب فراکسیون رهروان ولایت کار خودشان را انجام دهند و البته مانعی هم برای تشکیل یک فراکسیون جدید در مجلس وجود ندارد.جلیلی در پایان افزود: البته اعضای فراکسیون رهروان جلودار و تشکیل دهنده فراکسیون جدیدی نخواهند بود و عضویت افراد در یک فراکسیون به معنای ترک یک فراکسیون نیست بلکه افراد میتوانند در چند فراکسیون عضو باشند.
*هادی خامنهای: تندروهای اصلاحطلب میخواستند همه چیز را نابود کنند
«برخی دوستان ما بعد از دوم خرداد 76 به اسم اصلاحات تندروی کردند و میخواستند همه آنچه را که از قبل وجود داشت نابود کنند».
سیدهادی خامنهای که در جمع شماری از اصلاحطلبان گیلان سخن میگفت ضمن اظهار مطلب فوق گفت: «اصلاحات از فردای پیروزی انقلاب آغاز شد و نهاد فکری و نیروهای معتقد به این تفکر از ابتدای انقلاب شکل گرفته و در عرصه حضور داشتند؛ هرچند این جریان در برهههای مختلف، نامهای متفاوتی به خود گرفت؛ از نیروهای چپ و خط امام شروع شد و به نیروهای دوم خرداد و اصلاحات منتهی شد».
دبیر کل «مجمع نیروهای خط امام» افزود: «آقای هاشمی پیش از ترک مجلس سوم، از همفکران ما بود. اما پس از پایان مجلس سوم، به ناگاه نظرات ایشان دچار تغییر و دگرگونی شد.
ایشان طرفدار سیاست تعدیل اقتصادی شده بود و ما میخواستیم بدانیم که چه اتفاقی افتاد که آقای هاشمی دچار چنان تغییر دیدگاهی شدهاند. بلکه ما هم میفهمیدیم و دیدگاهمان عوض میشد! اما هرگز کسی به این سوالات ما پاسخی نداد و نتیجهاش اختلافنظر اکثریت مجلس سوم با دولت ایشان شد و اتفاقاتی که آن روزها رخ میداد».عضو اصلاحطلب مجلس ششم همچنین گفته است: «بعد از دوم خرداد 76، عدهای بودند که فکر میکردند اصلاحات تازه به وجود آمده و در حقیقت یک انقلاب صورت گرفته و باید نظیر سالهای نخست پیروزی انقلاب، تمام ریشههای ضدانقلاب را سوزاند. میخواستند همه آن چه را که از قبل وجود داشت نابود کنند و نماد این مخالفتها و سیبل این درگیریها آقای هاشمی بود. البته شخص بنده و دوستانمان از اول با اینگونه رفتارها کلا مخالف بودیم و این کار را تندروی مینامیدیم. اما تندروها به ما میگفتند که این شما هستید که دچار کندروی شدهاید و ما را متهم میکردند».
به گزارش تدبیر سیدهادی خامنهای تصریح کرد: «آن چه در دوران احمدینژاد رخ داد، تقصیر خود ما بود. البته دیگران هم «اشتباهات» فراوانی مرتکب شدند؛ اما عامل اصلی این گرفتاریها و اشتباهات، تندروی دوستان ما بود. اگر اندکی اعتدال و میانهروی پیشه میکردند و به تعبیری، به نقطهای از نقاط قناعت میکردند، شاید هیچ کدام از این اتفاقات رخ نمیداد».وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به وقوع برخی تغییرات در جناحها و گروهها گفت: آقای ناطق نوری زمانی نماد مخالفت با جریان مقابل بودند و حالا در صف ما هستند و حتی گفته بودند که حاضر هستند تا به نفع آقای خاتمی تبلیغات کنند. آقای هاشمی تبدیل به شخصیتی شد که دوستان اصلاحطلب ما به عنوان یک ملجا و پناهگاه، صدها بار نزد او رفتند تا رضایتشان را برای حضور در انتخابات جلب کنند و ایشان قبول نمیکرد. آقای روحانی هم همینطور».
وی میگوید: «ما میگوییم شایستهسالاری، اما اکنون شایستهسالاری با معیاری انجام میشود که در دست دولت آقای روحانی است، نه در دست من و شما و ممکن است این معیارها در نرخ و اندازهها، تفاوتهایی با هم داشته باشد. شایسته ما ممکن است شایسته آنها نباشد. لذا باید این واقعیتها را پذیرفت».