کد مطلب: 21710
يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۴۶
نسخه اول از استراتژی حمایتی-مراقبتی مقام معظم رهبری از دیپلماسی دولت یازدهم
فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در چارچوب استراتژی حمایتی-مراقبی از سیاست خارجی دولت یازدهم کاملا دقیق و حساب شده بود.
فرمایشات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در چارچوب استراتژی حمایتی-مراقبی از سیاست خارجی دولت یازدهم کاملا دقیق و حساب شده بود.
ساختار درونی این فرمایشات نشان می دهد که یک نگاه منسجم راهبردی به آینده مذاکرات ایران وامریکا درباره موضوع هسته ای درون نظام وجود دارد و در حالی که علائم حکایت از سرگشتی امریکایی ها می کند –منابع امریکایی می گویند دولت امریکا در مقابل استراتژی جدید رهبری در ایران غافلگیر شده و قادر به جمع بندی وضعیت نیست-، در ایران، استراتژی از پیش اندیشیده شده و جامعی وجود دارد.
چند نکته زیر برخی جزئیات را در این زمینه روشن می کند:
۱- پس از مذاکرات نیویورک مقام های امریکایی تلاش فراوانی کردند تا اینگونه القا کنند که اکنون توپ در زمین ایران است و در مذاکرات ۲۳ مهر این ایران است که باید که جدیت خود در رفع نگرانی های جامعه جهانی و آغاز فرآیند اعتمادسازی را نشان بدهد. سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی این فرآیند را معکوس می کند. منطق راهبردی رهبری این است که تاریخ طولانی مواجهه راهبردی ایران و امریکا نشان می دهد که امریکا اولا خودبرتربین، ثانیا اسیر درچنگال صهیونیست ها، ثالثا غیر منطقی و رابعا عهد شکن است. برای هر کدام از این موارد می توان انبوهی از مصادیق را برشمرد. با این وصف، اگر بناست دیپلماسی پیش برود امریکا اولا باید نشان بدهد که می خواهد از موضع برابر مذاکره کند، ثانیا باید ثابت کند می تواند میان منافع راهبردی خود و بازی های اسراییل تفکیک کند، ثالثا باید با ایران با زبان منطق سخن بگوید نه تهدید و رابعا باید به ایران تضمین هایی بدهد که بتوان باور کرد اگر توافقی با امریکا حاصل شد امریکا توان پای بند ماندن به آن را دارد. این یک چک لیست عملیاتی برای سنجش میزان جدیت امریکا و پیشرفت دیپلماسی است.
۲- مسئله دوم این است که این فرمایشات وزن دولت را برای چانه زنی از موضع قدرت با امریکا افزایش می دهد. برای یک مدیر راهبردی در تراز رهبر معظم انقلاب اسلامی روشن است که اگر امریکایی ها به این جمع بندی برسند که دولت در داخل ضعیف شده یا از حمایت گروه های متنفذ بویژه رهبری برخوردار نیست، کل دیپلماسی هسته ای بر باد می رود. تجربه تاریخی رفتار مذاکراتی امریکا نشان می دهد واشینگتن فقط کسی را در مذاکرات جدی می گیرد که یا نماینده رهبری باشد یا به اندازه کافی ماذون از جانب ایشان. این یک اصل تجربه شده است که از درک امریکا از مکانیسم گردش قدرت و تصمیم سازی استراتژیک در ایران نشئت می گیرد. پس از سفر نیویوک، برخی رفتارها و تصمیات دولت –خصوصا مکالمه تلفنی با اوباما- در داخل کشور با انتقادهای جدی و مهمی مواجه شد. تداوم این انتقادها – که در جای خود هم لازم است و هم کمک به دولت محسوب می شود- می توانست این تلقی را در ذهن امریکایی ها بوجود بیاورد که دولت روحانی یک «دولت ضعیف» است و توان اجماع سازی داخلی درباره مسائل راهبردی امنتی ملی را از دست داده و حتی از حمایت رهبری بی بهره شده است. فرمایشات امروز رهبری جلوی این اشتباه محاسباتی را می گیرد و توان چانه زنی دولت را در حدی که برای ورود پر قدرت به مذاکراتی بسیار دشوار لازم است حفظ می کند.
۳- این فرمایشات همچنین بهانه را از دست برخی در داخل که از همین حالا نقشه می کشند ناکامی احتمالی مسیر فعلی را به پای نظام بنویسند، خواهد ستاند. دولت در این مسیر به اندازه کافی اختیارات دارد و این دقیقا به این معناست که در انتها باید مسئولیت همه آنچه را که رخ داده بپذیرد و فرافکنی به این سو و آن سو بپرهیزد. تنها اختیار کامل است که امکان مواخذه کامل در انتهای مسیر را فراهم می کند.
۴- آخرین نکته هم این است که سخنان امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان داد ایشان به دولت مجوزهایی برای پیش برد کارش داده اند اما اینها مجوز است نه چک سفید امضا. انتقاد از برخی تصمیمات نابجا در سفر نیویورک که احتمالا مذاکره تلفنی با اوباما در صدر آنهاست، نشان می دهد که رهبر معظم انقلاب اسلامی قوانین انقلابی ماندن در دیپلماسی را خوب می دانند و همچون فاصله سال های ۸۲-۸۴ با دقت همه تصمیم ها و رفتارها را رصد کرده، جایی که لازم است تذکر می دهند و فراتر از تذکر هم اگر اقدامی لازم باشد بی گمان –چنان سابقه نگاهبانی ایشان از اصول انقلاب و منافع ملی نشان می دهد- تصمیم های لازم را خواهند گرفت.
تسنیم/مهدی محمدی