آفتاب که از همیشه داغتر و روزها که از همیشه طولانیتر میشود، بچهها از قید مدرسه رها شدهاند و دیگر اوقات فراغت آنان آغاز میشود.اگر تا دیروز در خانواده بهانهای بود به نام درس و مشق بچهها، امروز این بهانه منتفی است و باید برای این سه ماهه زود گذر و دوستداشتنی فکری کرد که بهترین استفاده را برای خانواده داشته باشد.
خانوادهها این وقت را چطور سپری میکنند و ترجیح میدهند چه برنامهای برای آن داشته باشند؟ با هم ببینیم.
اوقات بی فراغت
سهیلا، بانویی شاغل و بیست و هفت ساله است که فرزندی هفت ساله دارد. او عاشق این است که هرسه نفرشان با هم به مسافرتی یک هفتهای بروند یا با آسودگی زمان را در کنار هم در طبیعت سپری کنند، اما این یک خیال است و کمتر تحقق مییابد.
او در این باره میگوید: وقتی تابستان میشود، دلم میخواهد به کنار دریا یا یکی از شهرهای خنک سفر کنم اما تعطیلی برای کارمندان و شاغلان مفهومی ندارد. تعطیلی فقط برای بچههای مدرسه است.
نه من و نه همسرم نمیتوانیم یک هفته کامل را هماهنگ کنیم تا به سفر برویم و اغلب وقتی برای چنین برنامهای هماهنگ میشویم، در آخرین لحظات سفر مشکلی پیش میآید که مجبور میشویم سفر را فراموش کنیم. فقط روزهای تعطیل رسمی باقی میماند که آن روزها هم کوتاه و زود گذر است و همه در همانروزها معمولا همان فکری را دارند که ما داریم. در نتیجه سفر همان و سپریکردن نیمی از وقت در ترافیک همان.
از سویی اغلب آنقدر خستهایم که ترجیح میدهیم در خانه بمانیم. به این دلیل حالا که دخترم به مدرسه نمیرود، او را برای کلاسهای تابستانی شنا و موسیقی ثبتنام کردهام و زمانی را که تنها در خانه میماند و ما باید به کار مشغول باشیم، برای او هم کاری دست و پا کردهام.
سهم عاطفی و روحی اوقات شما
امیر مجدالدین، جامعهشناس و محقق اعتقاد دارد خانواده باید برای تامین نیازهای عاطفی، امنیت، روابط گرم و فعالیت های آزاد خارج از حیطه کار اوقات فراغت مشترکی داشته باشد.
گاه در خانواده اوقات با هم بودن به زمان صرف غذا و گذران اوقات فراغت بویژه در تعطیلات خلاصه میشود بنابراین باید این اوقات از بهترین کیفیت برخوردار باشد.
به اعتقاد وی، هنگامی که زن و مرد هر دو شاغلند و فرزندان آنها جوان هستند، در گذران وقت فراغت، درجهای از استقلال فردی پذیرفته می شود، اما وقتی کودکان کوچک هستند این اوقات باید در کنار یکدیگر سپری شود و بهترین آموزشگاه کودکان، کسب تجربه و مهارتهای اجتماعی در کنار خانواده است.
فراغت و نوجوانی
سعید سپنتا، پدر دو فرزند است. دختری پانزده ساله و پسری بیست ساله. او میگوید: برای داشتن اوقاتفراغت همراه با فرزندان باید کلی با آنها بحث کنیم. من که دیگر دارم از این کار ناامید میشوم.
سپیده دوست دارد در هر سفری یا نزد فامیل هم سن و سال او برویم یا یکی از دوستان یا کل خانواده دوستانش را به همسفری دعوت کنیم. در غیر این صورت مثل یک موجود ناراضی و مسخ شده همراه ما میآید و کاری میکند که به هیچکس خوش نگذرد.
سپهر پسرم نیز کار را از این حد گذرانده و بوضوح میگوید: خوش گذشتن یعنی وقتی که شما به سفر رفته باشید و من و دوستانم اینجا مهمانی بدهیم و با هم وقت بگذرانیم. نه اینکه من مثل بره دنبال شما راه بیفتم.
مجدالدین، کارشناس ارشد جامعهشناسی اعتقاد دارد گرچه نوجوانان و جوانان حق دارند کمی فضای شخصی داشته باشند و اوقاتی را به همراه هم سن و سالهایشان سپری کنند، اما این نباید به گسست بین دو نسل منجر شود؛ به طوری که فرزندان از همراهی و مشارکت در برنامههای خانوادگی طفره بروند.
باهم، اما جدا
مهدی بیست و هفت ساله است و همراه سه خواهر و برادر و والدینش در یک خانه زندگی میکند.او میگوید: ما اوقات فراغت را یا با دوستانمان میگذرانیم یا با هم در خانهایم.
وقتی منظورش را از «باهم در خانه بودن» میپرسم، میگوید: من به اتاقم میروم و پشت دستگاه بازی یا کامپیوتر شخصیام مینشینم. این مواقع یا فیلم نگاه میکنم، یا با دوستانم چت میکنم یا در شبکههای اجتماعی پرسه میزنم. موسیقی گوش میدهم و از لحظاتم لذت میبرم.
او با برادرش یک اتاق مشترک دارد و دو خواهر او نیز با هم اتاق مشترکی دارند که مجهز به تلویزیون و کامپیوتر است و در این خانواده چهار لپتاپ موجود است که همه مطمئن شوند کاری غیر از ارتباط مجازی نخواهند داشت و یک وسیله ارتباط جمعی برای برقراری رابطه با هرکس غیر از خانواده در دسترسشان هست!
او میگوید: مادرم نیز اوقات فراغت خود را به انجام کارهای خانه و برخی هنرهای دستی میگذراند و اغلب پدرم یا خواب است یا روزنامه میخواند یا تلویزیون میبیند.
این نوع رابطه از دید روانشناسان یک رابطه خانوادگی با مفهوم باهم بودن به حساب نمیآید.
سعیده شفایی، مشاور خانواده اعتقاد دارد چنین نوع گذران وقت هیچ صمیمیت و ارتقای روحی و خانوادگی همراه ندارد و این نوع خانواده، در رابطهای نازلتر از همخانگی به سر میبرند، زیرا همخانهها هریک مسئولیتی از امور خانه را بهعهده میگیرند.
به اعتقاد وی، احساس تعلق داشتن به خانواده، ملاک تشخیص خانواده است نه فعالیتهای جمعی و مشترک اعضای آن.
استفاده بیش از حد از رسانههای جمعی متعدد در خانواده مثل وسایل صوتی و تصویری افراد خانواده را به جزایری تبدیل میکند که افراد در آن خود را با مخاطب مجازی سرگرم میکنند و ارتباطی با دیگران ندارند.
هماهنگی برای با هم بودن
مطالعات نشان میدهد مدرسه و کار اثرات زیادی بر هماهنگ سازی اوقات مشترک فراغت خانواده دارد تا حدی که اگر زن و شوهر نتوانند یا نخواهند زمانهای کار و فراغت خود را با هم آشتی داده و هماهنگ سازند، زمینه جدایی یا طلاق آنها فراهم میشود.
تکتک اعضای خانواده نیز ممکن است نسبت به هم، همین وضع را پیدا کنند. بنابراین گرچه هرکسی در خانواده نیاز به فضایی خصوصی دارد و مشکلات اقتصادی و جاذبههای ارتباطات و سرگرمیهای مجازی زمان با هم بودن را کاهش داده و تمایل خانواده به آموزشهای کودکان در اوقات فراغت روبه افزایش است، نباید تمام این موارد را جایگزین اوقات با هم بودن کرد.
ماندانا ملاعلی - ضمیمه چاردیواری