کد مطلب: 13593
دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۲
با برداشتی از کتاب «جنود عقل و جهل» از امام خمینی (ره) تبیین شد
انتخابات یازدهم مصاف تاریخی «جنود عقل» و «قوایجهل» در انقلاب اسلامی
با نگاهی به وضعیت گروه های سیاسی بعضاً می توان به رأی العین، فروزان بودن غضب را در نسبت آنها به یکدیگر مشاهده کرد
مجتبی زارعی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در مقالهای با برداشتی از کتاب جنود عقل و جهل امام خمینی (ره) و در آستانه چهل سالگی انقلاب به تبیین این موضوع پرداخته که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مصاف تاریخی «جنود عقل» و «قوای جهل» در انقلاب اسلامی است.
نگارنده در این مقاله به دنبال آن است که از منظر عقلانیت تکاملی در انقلاب اسلامی و با تکیه بر مفاهیم و آموزههای این قلمرو از معرفت دینی، به فهم و تحلیل وضعیت کنونی و نیروهای موافق درونی و معارض بیرونی بپردازد و آنگاه، بایستهها و الزاماتی را از ذات چنین توصیفی، توصیه نماید. بر این اساس، به کتاب ارزشمند بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه)، « شرح حدیث جنود عقل و جهل» رجوع گردیده و تلاش شده تا چنین تعبیر و تفسیری از اوضاع و احوال تاریخی انقلاب – که در آستانة دهة چهارم از حیات قدسی خود به سر میبرد – از متن این اثر گرانسنگ عرضه گردد. دکتر مجتبی زارعی استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی است . مطالعات و تحقیقات وی حول چیستی و چگونگی سیاست متعالیه است که در این حوزه دارای تألیفات و مقالات متعدد از جمله تألیف « نظریة تجدّد اوّل و تجدّد ثانی در انقلاب اسلامی» میباشد. وی همچنین رئیس مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری در دولت نهم و مسئولیت معاونت اجتماعی و فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی را در سالهای اوّلیه دولت دهم بر عهده داشته است.
مقدمه:
اکنون انقلاب اسلامی ایران در آغاز چهل سالگی خود قرار دارد و این امر، خودمتضمّن اربعین انقلاب ماست. به بیان دیگر، می شود گفت اربعین حدیث ما و ملت ما در سیاست و اخلاق و تمدن. از سویی دیگر، ما در آستانة انتخاباتی قرار گرفتهایم که وجوه تمایز روشن و برجستهای نسبت به سایر انتخاباتهای پشت سر نهاده دارد؛ انتخاباتی که میطلبد مدیرانی از متن آن برآیند که قادر باشند قطار انقلاب را هر چه بیشتر در ریل اصلی آن برانند و در افق انقلاب اسلامی بر شتاب حرکت تکاملی آن، بیفزایند. در این بین، تبیین این انتخابات بر اساس کتاب «حدیث جنود عقل و جهل» که همچنین مستند به کتاب شریف اربعین حدیث آن امام همام نیز است، سنخیت و ضرورت پیدا می کند. شاید کمترکسانی بتوانند تردید کنند که انقلاب ما دوران جوانی و دوران خزان خود را پشت سر گذاشته و همچون جوانی رشید و شجاع، که البته پختگی و کمال را نیز در خویش نهفته دارد، در مسیری رو به پیش و صعودی، در حرکت است. در شرایطی انتخابات یازدهمین رئیس جمهور برگزار می شود که نبردی بین عقل و جهل و جنود این دو در حوزه های سیاست، اجتماع و اقتصاد در حال تکوین است نبردی که آرایش آن تمامی نیروها و گروههای درگیر را از حیث جامعهشناسی معرفت تحت الشعاع قرار خواهد داد. اکنون در مرحله ای قرار گرفتیم که نیروی عقل و جهل در انقلاب اسلامی هر یک تلاش می کنند به سازماندهی قوا برای درهم شکستن یکدیگر بهره گیرند. پر واضح است که قوای سازماندهی شده عقل و جهل، جنود الهیّه و جنود ابلیسّیه اند. باز هم نمی توان تردید کرد که به موازات رشد قوّه و جنود عقلانی انقلاب، جنود جهل و قوة شیطانی نیز در انقلاب رشد کرده است، به دیگر سخن جنود عقل و جهل انقلاب اسلامی، تدارک گر نبرد آخر الزمانی در ساحات گوناگون هستند.
عقل به مثابه مقوّم جمهوریّت انقلاب
عقل در انقلاب اسلامی، نیرویی است که فطرتاً با اسلام گره خورده است. عقلانیت برخاسته از « وحی » نه از « ما» و « من » زیرا که خوب گفته اند که:
این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است در خلوت زمستان نه منی است و نه مایی
عقلانیت انقلابی ما همانند جمهوریت ماست. جمهوریتی که تحت ولایت اسلام است چون « اسلام ولیّ باالاصالۀ جمهور» است. عقل در جمهوریت ما صاحب و کارفرمای انقلاب نیست چون از خود استقلالی ندارد اما مقوّم انقلاب و جمهوری است. انتخابات، عقلانیت نظام امامت – امت است تا مؤلفه ها و ارکان نظام سیاسی ما را در جامعه مستقر و مقبول کند پس، انتخابات سمت « وزارت عقلانی » در انقلاب اسلامی ما را در اختیار دارد کما اینکه خیر و خیرات «وزیر عقل» به حساب می آید، پس اگر انتخابات به مثابۀ یک خیر کثیر و حماسه ساز، مقوّم نظام امامت – امت است، ضد انتخابات هم چیزی جز شرّ نخواهد بود، پس می شود آن را « وزیر جهل » در انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برشمرد. اینکه ولی فقیه مکرر در برابر ضد انتخابات مقاومت کرده است از آن رو می باشد که با حذف انتخابات، دیکتاتوری و استبداد بوجود می آید و به قول امام خمینی (ره) ولایت فقیه وجود دارد تا جلوی دیکتاتوری را بگیرد.
اکنون باید دید جنود عقل و جهل انتخابات پیش روی، چه کسانی و یا چه چیزهایی هستند و چگونه باید از دالان نبرد جنود عقل و جهل به خیر کثیر در انتخابات اندیشید.
به نظر می رسد جامعۀ ایران و جامعۀ انتخاباتی ایران در معرض دو دسته از جنود عقل و جهل بصورت بالفعل یا بالقوّه قرار دارند، دو لشکری که قادرند به بسیج سیاسی سربازان همبسته با خود مبادرت نمایند. مقصود در اینجا البته غیر از دوقطبیهای کاذب است، امّا در حقیقت تمامی اضلاع و لو به صورت نهان روش به جنود حق و جنود غیر حق تحوّل می یابند.
نظام سیاسی اسلام؛ ایمان، التزام و شورش
ایمان و التزام به نظام اسلام جزوی از عقلانیت انقلابی است امّا ضد آن فقدان ایمان و عدم التزام به آن از جنود جهلانی است. التزام به نظام سیاسی امامت – امت از نشانه های عقل انقلابی و ضدّ آن که کفران نعمت، ساختار شکنی و بیگانه پرستی تا براندازی است. تأکید و تکریم دستاوردها که خونبهای شهیدان است و ضد آن که انکار و بی اعتنایی به آن است. چهارگانة منابع شناخت اعّم از حسّ و عقل و قلب و وحی فطرتاً حکم میکند که هیچ کسی حق حکومت بر دیگری را ندارد الّا خدای بزرگ و یا حکومتی که به امضای او تنفیذ شود . در غیر این صورت «اصل عدم ولایت» از ممیّزات تفقّه سیاسی شیعی است. بر این مبنا نه هستی سکولار است و نه میتوان به سکولاریتة حکومت و سیاست حکم کرد و اگر چنین نباشد و اذن قیّومی صادر نگردد استبداد و دیکتاتوری حکم فرما خواهد شد چرا که بیخدا، خود بنیادی سیطره پیدا خواهد کرد؛ استبداد اکثریت فاشیسم و دیکتاتوری پول و کمپانی داران لیبرال دموکراسی و نیز مطلقیّت و الحاد کمونیسم از این سنخ به شمار میآیند. امّا «ولایت فقیه حکومت شخص نیست بلکه حکومت فقاهت و عدالت است». التزام به چنین سیستمی عین خرد و بیایمانی به آن از جنود جهل است، جامعة انتخاباتی ایران از بدو انقلاب اسلامی تاکنون هیچگاه، اکثریت را مقابل حاکمیت الهی قرار نداد و همواره در مقابل ولایت خاضع بود، اکنون نیز هر حزب و گروهی که خود بنیاد باشد و به ترویج آن مبادرت کند جزو جنود جهلانی در انقلاب بوده که مآلاً سودای دیکتاتوری خواهد داشت.
رجاء نسبت به امانت¬داری نظام ولایی
«رجاء» از دیگر قوای عقل و مقوّم حکمت عملی در انقلاب اسلامی است، رجاء از جنود عقل و جزوی از نیروهای مؤثر و با سابقه در انتخابات ایران اسلامی است کمااینکه رهبر راحل و رهبر حیّ انقلاب هر دو، در همه حال به امید و و رجای الهی بشارت داده اند. بی شک ایجاد نومیدی، حرمان و یأس در انقلاب اسلامی از هر گروهی که سر زند آن گروه و حزب جزو اردوگاه جهل و از جنود ابلیس است و صد البته رجاء با غرور کاذب و بی مسؤولیتی و لا ابالی گری در تحولات سیاسی – اجتماعی تفاوتی اساسی دارد.
ایجاد ناامیدی در شبکههای اجتماعی برای بی تأثیر جلوه دادن حضور ملّت در تعیین سرنوشت و نتایج انتخابات در صدر نقشة متزلزل ساختن ایرانیان قرار داردو واژگانی چون فقدان «انتخابات آزاد»، وجود «تقلّب» و «مهندسی رأی» از مفصلهای بنیادین این خط به شمار میآید. این درحالی است که رجاء واثق داریم در سیستم ولایت فقیه، جابجایی حتّی یک رأی و یا خوانش آرای یک فرد در سبد رأی فردی دیگر حرام شرعی است، وانگهی اینگونه نیست که عنصر رجاء واثق به نظام انتخابات جمهوری اسلامی در حدّ گزارههای رمانتیک محصور و محدود باشد بلکه مکانیسمهای اجرایی و نظارتی موجود در انتخابات ایران، گویای آن است که عنصر نظارت، مکانیسمی چند لایه، پیچیده امّا شفاف است، از سوی دیگر جنود عقلانی رجاء و قوای جهلانی یأس و نومیدی در دیگر اجزاء و فرآیندهای انتخاباتی نیز در فرهنگ سیاسی ایرانیان قابل رصد و ارزیابی است به این گونه که گروه و حزبی که ضمن نقّادی منصفانه از عملکرد دولتهای ما قبل به ارائه نقشه امید و نقشه راه فردا مبادرت کند، بیشک از لشکریان عقلانیت محسوب شده و افراد و جریانی که برای بکار انداختن ماشین رأی خود دستاوردها و سرمایه اجتماعی نظام امامت – امت را تخریب کرده و بذر ناامیدی و یأس را در نهاد جامعه تزریق می نماید حتماً از قوای جهل بوده و برای نفوذ در مردمان، دروغ و شرور را به عنوان قوای کمکی خود به خدمت میگیرد.
نوسان و سیلان در میانة عدل و جور
عدل و جور از جمله مهمترین قوای عقل و جهل و به طریق اولی از ضروریترین دانش واژه های نظام انتخاباتی و جزوی از سنجه های جریانات، گروه ها، احزاب، رجال و جبهه های سیاسی – اجتماعی ایران است.
امام خمینی (ره) معتقد است در اخلاق و عقائد باید به عدالت پناه برد و بخصوص در حکمت عملی باید به عدالت بمعنی « حدّ وسط » اتّکا کرد. چه اینکه قوای سه گانۀ شهویّه ( نفس بهیمی)، غصبیّه و شیطانیّه ( قوۀ وهمیّه) مواد سازندۀ جامعۀ انسانی است و اگر جامعۀ انسانی و انسان سیاسی و نظام سیاسی و ملّتِ طالب تمدن بدلیل افراط در این سه گانۀ طبیعی از «فضیلت» خارج شود حرفی برای گفتن و سبکی برای تحصیل «حیات طیّبه» ندارد، معظم له از اخلاق ناصری خواجه نصیر طوسی علیه الرحمه نقل می کند که « عدالت جزوی نبُوَد از فضیلت، بلکه همۀ فضیلت ها بُوَد » و اساساً تفاوت ما با فلسفة غرب از نظر استاد رضا داوری اردکانی نیز در همین «فضیلت الهی» و «اخلاق کانتی» و وظیفه گرای او بازگشت دارد پس انتخابات عقلانی در انقلاب اسلامی حکم می کند که به عدالت و اعتدال رفتار کرد و از ضد آن یعنی جور و ستم به «خود» به «ملّت» و «نظام سیاسی» اسلام که جزو جنود جهل و از قوای ابلیس است پرهیز کرد. بر مبنای کتاب شریف جنود عقل و جهل، در وانفسای بروز رذایل و بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باید به «حکمت» رفتار کرد و حکمت چیزی نیست جز عمل به عدالت، شجاعت و عفّت و کیست که نداند گمشدۀ انتخابات اخیر ما، بیشتر در همین سه فقرة جنود عقلانی انتخابات که همان حصول و یا عدم حصول به فضیلت بود قابل جستجو است، بیشک اگر نامزدهای انتخاباتی و طرفداران آنها به عدالت و به شجاعت و عفت و عدم پردهدری عمل کنند به پیش نیاز تولید حماسة سیاسی و تجلّیگاه عقل فعال مهذّب دست یافتهاند.
بسندگی به خویش یا توکل به حقّ
« توکل داشتن » به حق تعالی از جنود عقلانی انتخابات است همانطور که از ارکان و فرماندهی جنود عقل میباشداما « حرص » که تمّسک به اسباب و توجّه قلب به امکانات مادی است می تواند سرنوشت انتخابات را به قهقراء برده و از اوج حماسه سازی به حضیض سازشکاری و ذلّت رهنمون شود. شعارها و برنامههای انتخابات از سوی گروهها نباید به سکولاریتة انتخابات منتهی گردد چه اینکه حتماً از خامی و سبکسریها است که «تاکتیکهای ربوبی» را در این مهم نادیده انگاشت.تاکتیکهای ربوبی البته دانشواژهای بس عمیق در عصر حاکمیت استراتژیها و «تاکتیکهای سکولار» است که نخستین بار از سوی امام خامنهای در اجلاس اخیر بیداری اسلامی در حوزه علمای جهان اسلام خلق و انشاء شد. اگرچه شرح تاکتیک ربوبی از سوی معظمله ناظر به وضعیت کنونی جهان اسلام از رهگذر تجربه دینی ایرانیان بود امّا بیشک آموزههای تاکتیک ربوبیّت که پناهگاه دولّت و ملّت ایران بخصوص در چند دهة اخیر بود، درسی بزرگ برای تحوّل انتخاباتی پیش روی ما نیز میباشد. بنا به قول معظمله بازگرداندن موسای شیرخوار به مادر موسی از میانه خوف و خطر و از اندرونی سلطنت و فرعونیت و رهنمون شدن او به نبوّت چه چیز بجز تاکتیک ربوبی است؟! و مگرنه این است که «ولینصرنّ الله من ینصره ان الله لقویٌ عزیز»، پس اگر چنین است که هست چرا برخی «گفتمان» اسلامی و انقلابی انتخابات را از «داّلهای» ارزشی و آرمانی و «واژگان» نهایی اسلام «تخلیه» کرده و به جعل دالّهای دیگر می پردازند ؟ چرا در پناه مسایل البته اولویتدار اقتصادی، «اوّلیّت» و «داّلهای» انقلابی و ارزشی را از نظرسنجیها، مصاحبههای مردمی، پرسشها و اولویتهای پرسشگری حذف کردهاند؟! آیا رسانة ملّی به وعدة الهی مظنون است؟ آیا فقدان توجه به آرمان و انقلاب در گزارشات و تولیدات خبری رسانة ملّی بسط مرگ خدای نیچة فلسفة غرب در زیست بوم اسلامی – ایرانی نیست؟ اگر مهار تورم مهم است که هست و اگر معرفی زودهنگام همکاران رئیس جمهور و البته متناقض با اصل تفکیک قوا برای ریاست جمهوری یازدهم مهم است که مسامحتاً هست، پس چرا اروپا و آمریکا که تماماً به معشیت میپردازند و در این راه حتّی به دیکتاتوری مطلقة پول نیز رسیدند قادر به حلّ بحرانهای بانکی و مالی خویش نشدهاند؟ پس باید معلوم شود که اصالت با چیست ولو اینکه اولویت کاری و خدمتگزاری چیزی دیگر باشد؟ و مگر نه این است که بنا به قول رهبری حکیم، امّت ما پیشتر اصحاب ضعیف الایمان و سست ارادة منادی «انّا لمدرکون» را با «کلّا انّ معی ربّی سیهدین» را به عقب راند پس تنازل رسانة ملّی و برخی احزاب از تاکتیکهای ربوبی چگونه توجیه خواهد شد؟ اساساً چرا رسانة ملّی حول تکیة رهبر فرزانه انقلاب بر «تاکتیکهای ربوبی» به تولید برنامه و تحلیل مبادرت نکرده و به احیای پروندةقطور اعجاز و امدادهای الهی در این سامان و همچنین ضرورت پایبندی به آنها از سوی اضلاع انتخاباتی پیش روی توجه نمیدهد و حتّی در برخی برنامهها و در ساعات پربیننده، از پرسشهای سکولار و پوزیتیوسیتی چهار گزینهای خود، به پرسشهای دو گزینهای سکولار و تماماً اقتصادی و کمّی سقوط کرده است؟ آیا جهتداری پرسشها و تولیدات انتخاباتی بر «مدارات پوزیتیویستی» و «عرفیسازی» دغدغهها، مؤید سبک خاصی از حکمرانی دولت و سوگیری با کاندیداهای خاص است؟ هرچه باشد رسانة ملّی نباید نسبت به تاکتیکهای ربوبی در هندسةانتخابات یازدهم بیاعتنایی کندو توکّل به حق تعالی که از جنود عقلانی انقلاب و انتخابات اسلامی است را تحت الشعاع مطامع فردی قرار دهد.« التوّکل کلّه الامر کلّه الی ما لکه و التعویل علی وکالته » یعنی اینکه « توکّل، واگذار نمودن جمیع امور به «مالک الملک» است و اعتماد نمودن به وکالت او ». نمی شود در انقلاب اسلامی که بازگشت به خویشتن و انقلابی به نام خدا بود به سکولاریزاسیون انتخاباتی تن داد. اقتصاد، سیاست، جهاد و اجتماع را باید توأمان در پرتو توکّل به او ساخت و به پیشرفت رسید. نامزد ها و وکلای انتخاباتی شورای شهر و تصدی جمهوری ایران، وکیل بالاصاله نیستند چون اصالت با حق تعالی است. امّا آن هنگام که ساختار و نظام سیاسی اسلام شکل می گیرد ( همانند جمهوری اسلامی ایران)، صرفاً وکالتی تبعی دارند پس یکی از ملاک های شناخت وکلا و نامزد های جنود عقلانی انتخابات انقلاب اسلامی این است که بنا به قول امام (ره)، ارکان توکّل و وکالت را بشناسیم، چون توکل به خدا حاصل نمی شود الّا ایمان به «آن» که وکیل عالَم است و به آنچه که موکّل به آن محتاج است، ایمان به آنکه فقط او قادر است به رفع احتیاج موکّل نه سرسپردگی به آستان پوشالی تکنوکراسی و یا میل به سلطنت تکنوکراتها و دیگر فاعلان شناسای ممکن الوجود. و دیگر اینکه باید دانست وکیل حقیقی بُخل ندارد و به موکّل خویش رحمت و محبّت دارد، پس سرّ اینکه می شنویم حکمای ربانی که جزو فرماندهان جنود عقلانی انتخابات اند مکرر به وعدۀ خداوند ارجاع می دهند و نظرسنجی ها و ائتلاف ها را اموری غیر اصیل و تبعی می شمارند این است که « ایمان رکن باب توکّل است ». پس باید دانست که «لا مؤثر فی الوجود الّا الّله ». به راستی آیا می توان به وعده های انتخاباتی جبهه ها، گروه ها و احزاب و رجال اعتنا کرد امّا خدا را از صحنه حذف نمود و تاکتیکهای ربوبی را در امر سیاست و اجتماع و اقتصاد نادیده انگاشت؟! پس وعدة خدا چه میشود؟! انّ الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزّل علیهم الملائکهالّا تخافوا و لا تحزنوا وابشروا بالجنّه الّتی کنتم توعدون/فصلّت ۳۱ پس باید به ضرس قاطع گفت که
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
انتخاب کننده و انتخاب شونده شورای شهر و متصدی امور اجرایی جمهوری نباید گمان کنند که بدون ربّانیّت و رحمت الهی امور جامعه و جمهوری سامان می یابد که اگر در چنین حجابی و غفلتی گرفتار شوند، طمأنینه و آرامش خاطر در فرد و اجتماع به اضطراب و تزلزل و تنگنا در ارتزاق و معیشت منجر خواهد شد « و من اعرض عن ذکری فانّ له معیشتاٌ ضنکا»کما اینکه دموکراسی های زمانه و اساساً خود دیکتاتوری مطلقة پول به چنین تشویش و آشوب هایی مبتلا می باشند، وانگهی اساساً سکولاریتۀ سیاست و انتخابات از حیث منطقی نسبتی با اسلامیت جمهوری ما ندارد و جزو جنود جهل انقلاب به شمار می آیدزیرا صورت و سیرت جمهوری لنین و بسیج سیاسی هیتلر و دموکراسی عالیجنابان پنتاگون و CIA و نیز سکولارهای نوپدید جهان اسلام جزوی از مدینههای فاسقه در حکمت عملی صورتپردازی میشود.
رأفت و رحمت خاص با نیروهای خودی
« رأفت » و « رحمت » که از جنود عقل است به طریق اولی جزوی از جنود عقلانی انتخابات ما نیز است. کما اینکه ضد آن « قسوت » و « غضب » می باشند که می تواند شهر و مملکتی را به آشوب بکشاند.
بر اساس شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی(ره) معتقد است اگر رحمت و عطوفت در انسان نبود رشتۀ حیات فردی و اجتماعی از یکدیگر می گسیخت. چه اینکه بر اساس فرمول فطری رحمت، حیوان حفظ اولاد می کند و انسان حراست از عائله اش را بر عهده می گیرد. سلطان عادل هم با همین تجلّی اسماء جمالی و الهی خدا، به حفاظت کشور مبادرت می نماید.
لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رؤف رحیم ( توبه/۱۲۸)
محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ( فتح /۲۹)
در تاریخ معاصر ایران و بخصوص از صفویه تا کنون جریان فقاهت و ولایت فقیه مرجع استخلافی رحمت و رحیمّیت جامعه و نظام بود و همواره ضمن تأکید بر اصل تولّی و تبّری، نگذاشت خط رحمت و شدّت با انقلاب و ضد انقلاب مغشوش گردد. استخدام زبان لیّن نسبت به یکدیگر در روابط اجتماعی و نیز در سیاست های میان قوّه ای و اخلاق کارگزاری از اهّم تأکیدات ولایت امری در انقلاب اسلامی بود، امری که باید در ساحت انتخابات و ساخت و فرایندهای آن هم جزوی از مکارم و فضایل فعالان سیاسی – اجتماعی قرار گیرد. چرا که بنا به قول فقیه حکیم (امام خمینی (ره)) وقتی که غلظت، شدّت و صلابت قلب بوجود آید، «شرح صدر» رخت برخواهد بست و «صلابت قلب» بوجود می آید، بنابراین شرح صدر و حوصله از قوای عقلانی سیاست و انتخابات در ایران است که برخی اوقات در تنگنای جنود جهلانی انتخابات گرفتار آمده است. گروه ها و جناح های سیاسی و اجتماعی، چنانچه از لیّنت و رقّت البته انقلابی در حوزۀ نظر فاصله گیرند بی تردید در حوزۀ فعل و انفعال سیاست و کار تشکیلاتی دچار خود بنیادی در « غضب » می شوند و لاجرم حزب و گروه آنها، بجای اینکه « معبد انسان» باشد به خدای حزبی و لیدرهای حزبی تغییر می یابد.
بر مبنای شرح حدیث جنود عقل و جهل، غضب قوّه ای خدادای و عزیز است که اگر نبود نظام انسانی و مدینه فاضلۀ انسانیّه دگرگون می شد و مدنیّت رو به زوال می گرایید، با این حساب حُکم جنود عقلانی انتخابات این است که غیض و غضب مربوط به گروه های خودی و اردوگاه انقلاب نیست و نباید با استخدام نابجای غضب، رو در روی انقلاب و نظام و نیروهای انقلابی صف کشید، صف آرایی و اردوکشی های خیابانی آنگاه که محّل تخلیۀ غضب در برابر انقلاب و ساختارهای نظام باشد بی شک از تسویلات نفس امّاره و از لشکریان جهل به حساب می آید و صد البته آنجا که به شورش و اغتشاش بر نظام سیاسی اسلامی منجر گردد در هندسة براندازی جای میگیرد بلکه مهندسی غضب باید دشمنان ملت و انقلاب را نشانه گیری کند، انحراف در کاربست عناصر رحمت و قوۀ غضب موجب اخلال در نظام زبانی انقلاب خواهد شد. اگر بکارگیری رحمت توأم با جهل به اهداف و غایات انقلاب باشد و نیز در کاربست قوۀ غضب انحراف پدید آید، مبانی و اصول آرایش سیاسی جنود الهیّه و قوای ابلیسی در غبار فتنه اثرگذاری خود را از دست داده و به ضدّ خود مبدّل خواهد شد. چه اینکه رسول خدا می فرماید: الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخلُّ العسل: غضب و خشم، ایمان را تباه می کند آنچنان که سرکه عسل را. از سویی دیگر باید یادآور شد. آنها هم که اسلام را فقط برای مبارزه میخواهند نیک میدانند که غایت اسلام نه مبارزه که سعادت و رحمت است اگرچه اسلام فاقد مبارزه و اسلامِ منهای تولّی و تبّری همانا اسلام درباری و اسلام افیونی است.
همچنین امام خمینی برای فرونشاندن غیظ و در علاج غضب بر آن است که باید از حبّ دنیا و نفس بر حذر بود و از مولوی شاهد مثال می آورد که :
مادر بُت ها، بت نفس شماست زانکه آن بُت، مار این یک اژدهاست
با نگاهی به وضعیت گروه های سیاسی بعضاً می توان به رأی العین، فروزان بودن غضب را در نسبت آنها به یکدیگر مشاهده کرد. نائره ای که فرصت سوز و حماسه سوز است. اگر کسی حزب الهی و ولایی است و زیست بومش زیست امامت – امت می باشد مستحضر به این «حقیقت خمینیّه» است که « مبدأ تمام تهذیبات، تعدیل قوای ثلاثۀ واهمۀ شیطانیّه، شهویّۀ بهیمیّه و غضبیّۀ سبُعیّه است. حقیقت خمینیّهای که خود مأخوذ از «حقیقت محمدّیه»برای تبیین خطرات عظیم نفس شیطانی در سقوط انسان و مدینه میباشد،
خود شیفتگی و خودپسندی؛عیب رایج فعّالان سیاسی و کارگزاران
«تواضع» از جنود عقل است چنانچه «کبر» از لشکریان جهل به شمار می آید در این صورت به حسب تمثیل و مشابهت می توان گفت تواضع نامزدهای انتخاباتی و طرفداران هریک جزوی از جنود عقلانی انتخابات و تکبّر و گردنکشی انتخاباتی حتماً از قوای جهل و از لشکریان ابلیسیّه در انتخابات و زیستبوم سیاست در ایران دینی خواهد بود.
امام خمینی (ره) بر آن است که چون انسان،«خودبین» و «خودخواه» است از عیوب و بدی های خود غافل می شود و چه بسا بدی های خویش را جزوی از محاسن خود تلقی می نماید. کما اینکه رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی نیز «خود شیفتگی» ها و «خودپسندی» ها را یکی از عیوب فعالان سیاسی و کارگزاران به معنی الاعم اعلام کردند و کیست که نداند قسمتی اعظم از دعاوی گروههای سیاسی و کارگزاران قوای ثلاثة کشور از قوای کمکی تکبّر که جزو جنود جهل است، نشأت می گیرد گو اینکه ظریفی به درستی گفت که برای رسیدن به «کبریا» باید نه «کبر» داشت و نه « ریا».
بر مبنای رأی و نظر امام البته تواضع با تملّق و تکبّر با عزت نفس در مبادی و غایات و نیز در نتایج متفاوت اند.
وانگهی برخی فعالان قدرت و سیاست در سال های اخیر بدون توجه به توصیه های ولایت فقیهِ حکیم، سیاست ورزی را به مذبح سیاست زدگی کشانیده و ساحت سیاست و انتخابات را آلودند. بنا به قول امام در شرح حدیث جنود عقل و جهل، به همین دلیل، این طایفه از «شرح صدر» دور شده و در «دام ضیق» صدر گرفتار می شوند، وضعیتی که نقطۀ عزیمت و مبدأ تکبّر است. چه بسا گروه ها، شخصیت ها، نامزدهای انتخاباتی، برندگان و بازماندگان عرصۀ سیاست و انتخابات که به این امراض روحی گرفتار می شوند، با اندک توجهی از سوی ملّت به قدرت تبعی خویش غرّه می شوند و یا با تفسیرهایی غیر واقعی و متوهمانه، مردمان را به شهروندان درجه یک و درجه دو تقسیم می نمایند، بدلیل برخورداری از برخی دانش ها و «تخصص ها»، برای «موجودیت بالعرضی»خود «مشروعیتی مطلقه» قایل می شوند، بین شهرها و گویش ها و مناطق و بین تودۀ ملّت و طبقۀ خود در دام امتیازات خود خوانده، موهوم و بی اساس گرفتار شده و با همین رویکرد به مهندسی امکانات معنوی و مادی کشور می پردازند، با این وصف دوری عُجب و تکبّر یکی از ملاک ها و مناط های عقلانیت انتخاباتی در ساحت انقلاب اسلامی است. بی شک گروه و جریانی که فروتنانه و متواضعانه و صد البته راست گویانه، از حال دیروز و امروز و فردای خود و نیز چگونگی تدبیرشان برای ادارة این مُلک و ملّت به جامعه گزارش کنند جزوی از قوای عقلانی انتخابات و ضدّ آن از جنود جهل و از لشکریان جهلانی به شمار خواهند آمد. شاید حال و روز کسانی که با رأی مؤمنان به آبرویی رسیده اند امّا پس از آن بر حدود ایمان می تازند و در وادی تکبّر می غلتند مصداق این بیان امام خمینی(ره)در شرح حدیث جنود عقل و جهل هستند که معظم له به نقل از کافی شریف نقل میکند که : « عیسی بن مریم سلام الله علیه به حواریّین گفت: من حاجتی به شماها دارم آن را برآورید. گفتند: حاجتت رواست ای روح الله! پس برخاست و پاهای آنها را شست و شو داد. گفتند: ما سزاوارتر بودیم در این کار از تو، فرمود سزاوارترین مردم به خدمت نمودن به خلق، عالِم است و من برای شما اینگونه تواضع کردم که شما نیز برای مردم بعد از من اینگونه تواضع کنید و آن گاه عیسی گفت: به «تواضع» تعمیر می شود «حکمت»، نه به «تکبّر». چنان که از «زمین نرم» زراعت می روید نه در کوهستان»
به راستی! آن دسته از رجال و یا آن طیف از جریاناتی که در پوشش و پوستین تخصص، دانایی و تدبیر به وکالت ملّت برگزیده می شوند آیا می توانند پس از حصول به قدرت و صدارت و وکالت به تکبّر و تدلـُّل رهنمون شوند و به جای خاکساری ملّت به کاخ نشینی و تن پروری و فربگی و کسالت در حوزۀ قدرت و اجرا روی آورند؟! نمیشود در پاستور و سعدآباد نشست و برای مردمان نقاط دورافتادة کشور تصمیم گرفت. چه اینکه باید دانست چون انسان از «حیث وجودی» مهاجر و مسافر است به همین دلیل مدیر و مدیران جمهوری ما نمیتوانند یکجانشینی اختیار کرده و از تودة امّت دوری گزینند پس باید بدون منّت همنشین توده شد و به ارائه خدمت همت کرد. با این تبیین میتوان گفت ظهور طبقة مدیران و رویکرد مدیر سالاری و دیوانسالاری و همچنین بروز پدیده بدخیم آقازادگی و طبقةاشرافیت و نیز ظهور مناطق برخوردارد و نابرخوردار در آمایش سرزمینی دولتهای توسعةآمرانه و اصلاحات دموکراتیک هاشمی و خاتمی بیشک معلول تکبّر و تدلـُّل در حوزة نظری و عملی است. این کار زشت و غیر حکیمانه حتّی در میان اغلب سفرای ایرانی در حوزة فرا ملّی هم در دولتهای نام برده شده سرایت کرده بود؛ آنجا که هرگاه موعد اعزام نمایندگان سیاسی به دول اروپایی و غربی میرسید هواخواهان به همراه پسران و دختران خود صف میکشیدند امّا آنجا که بجای موبورها، از پوست ها و موهای سیاه و سرزمینهای عقب نگه داشته شدة آفریقا سخن بهمیان میآمد، کمتر سفیری ابراز تمایل میکرد، پدیدهای که حتّی در وزارت وقت خارجه به باندها و پاتوقهای «نیویورکیها» شهرت داشت و تمام امور را به افق آمریکای شمالی تنظیم میکرد. نیویورکیها هم آنها بودند که بعداً در نهضت ملّی هستهای ایرانیان اخلال کردند، همان دیپلماتهایی که به دلیل روحیة بالا نشینی و عافیت جویی در کتاب مبانی و مستندات نظری برنامه چهارم توسعه نوشتند که تمام راهها از آمریکای شمالی و اروپا میگذرد، همین روحیة بزرگ منشی است که میگوید رأی ایلامیها و بیرجندیها و عشایر از نظر کیفیت با رأی طبقات بورژوا و روشنفکر و خرده بورژوای تهرانی متفاوت است، هم او که میگوید همة راههای سعادت و خوشبختی « از تهران» میگذرد هم او در مجیط فرا ملّی به سر سپردگی بر آستان آمریکای شمالی و اروپا فتوا میدهد و این قصّة پر غصة شبه تکنوکراتیسم ایرانی است.
ریشة نقصان در فهم و تحلیل رویدادهای زمانه
از دیگر جنود عقل، «فهم» و ضد آن «حُمق» است گواینکه این دو خود از سربازان کارکشتة عقلانیّت انقلابی انتخابات و جنود جهلانی آن به شمار میآیند.
امام خمینی بر مبنای لسان العرب ابن منظور آورده است که «فهم» به معنی سرعت انتقال و تفطّن و نیز صفای باطنی و درجة حدّت آن می باشد که ضدهای آنها به ترتیب کُندی، بلادت و کدورت نفسانیّه خواهد بود که موجبات «حُمق» را پدید می آورد. بهره مندی تیبینی نگارنده از بیان دوگانه فوق در ساحت سیاستورزی و انتخابات عقلانی و جهلانی این است که فهامت و حماقت با نورانیّت و ظلمانیّت انسان رابطهای مستقیم دارد چه اینکه محرومیت و محجوبیّت از صفای باطن بی شک در تحولات سیاسی و اجتماعی اثرگذار است،بی شک سیاست اگر با «ذکر» و تربیت همراه باشد افراد مصداق «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» (بقره/۱۰) نمیشوند و از ولایت نیز خارج نخواهند شد «و الّذین کفروا اولیاؤهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الی ظلمات» (بقره ۲۵۷). وقتی صفای باطنی نباشد و انسانها و گروهها و احزاب و رجال سودای قدرت نمایند، خداوند پرده افکن دلهای آنان می شود و گوشهایشان را سنگین خواهد کرد «و جعلنا علی قلوبهم اکنّه أن یفقهوه و فی آذانهم و قراً» چه بسا فقیهان و سیاستمداران که بدلیل لغزش معنوی، به کمفهمی، کندذهنی و بیبصیرتی دچار شدند، کسانی که تا قائم مقامی رهبری نظام سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی پیش رفته بودند امّا سادهلوحی و کندذهنی خویش را در امور انقلاب اسلامی به نمایش گذاردند و به تأیید کسانی پرداختند که دستانشان تا مرفق به خون بیگناهان آلوده بود، رجالی که به دلیل دوری از ذکر و نوسازی معنوی به تصلّب در مواضع و لجاج و عناد در روش گرفتار شدند و دل و گوششان را در ماجرای فتنة تهران به دشمن اعطاء کردند، پس فهم سیاسی، تحلیل سیاسی و ادراک و ذکاوت سیاسی در نظام سیاسی اسلام که بیشک معلول خشیّت و ذکر میباشد از جنود عقلانی انقلاب و انتخابات ماست و سادهلوحی، زودباوری و حماقت از نشانههای سربازی کردن در جبهه و جنود جهل انقلاب و از قوای جهلانی انتخابات است و بر همین اساس است که گوش سپردن به فراخوان و فتواهای بی.بی.سی و VOA عین سفاهت و بیخردی است. وقتی حرّیّت از انسان سیاسی اسلام سلب گردد؛ نتانیاهو و عبدالمالک ریگی و فرقة رجوّیه و پهلوّیه را با خود هم جبهه خواهد دید و کُندذهنی کار را به جایی خواهد رساند که حماقت به عنوان امیر و فرمانروای وجود آدمی، امور حقّانی نظام امامت – امت را به مذبح جلّادانی چون نامبردگان میکشاند
ترجیح حلم مدنی بر هیجان دموکراسی
حال که باب سفاهت و بیخردی در مقابل بصیرت مفتوح شد باید گفت از دیگر جنود عالیرتبة عقل در آرای امام خمینی (ره)«حِلم» است که در مقابل سَفَه به فتح فاء قرار دارد، متاعی که دولت – ملّت اسلامی و ایرانی به آن نیازی بنیادین دارد چه اینکه در تعریف آن گفتهاند ملکه و روحیّهای است که در صورت تجهیز افراد و جامعه به آن، از بروز و ظهور هیجانات زودرس جلوگیری می شود. انتخابات، ظرفیتی است که بطور طبیعی در مجاورت هیجانات و شور قرار دارد، امّا قوة عقلانی انتخابات، «حماسه» است و حماسه به غیر از «هیجان»های رایج است، حماسه، ملکه و روحیهای است که با تعدیل قوای جهلانی نظیر سبک مغزی، جهالت و خفّتِ عقل شکل میگیرد، البته بر مبنای حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی برآن است که تجلّی حلم در امور اجتماعی و سیاسی هرگز نباید به «ضعف»، «سستی» و «تنبلی» گراید چه اینکه، «طمع» و «کمصبری» و «قلّت ثبات» و «فرار از جنگ» و «فرو نشستن از اقدام» و سستی نمودن از «امر به معروف و نهی از منکر» و جلوگیری ننمودن از ظلم ستمکاران، «حلم» نیست، بلکه «خمود» است که یکی از ملکات رذیله و صفات ناهنجار است، چه بسا افراد و احزابی که مردم را علی الظاهر به عقلانیت در انتخابات دعوت می کنند اما علیالباطل میل به آن دارند که «روح انقلابی» و اصرار بر آرمانها و ارزشها و صلابت در ایمان مذهبی از انتخابات رخت بربندد در حالیکه رهبر فرزانة انقلاب اسلامی بر اساس حکمت مألوف امام خمینی (ره) امّت را به تولید حماسه دعوت می کنند، صدالبته ایجاد فضاهای کاذب و مهندسی دوقطبیهای موهوم و نه حقیقی و همچنین پراکندن دروغ و کاربرد حقّه برای ایجاد و حصول به فوران آتش،برای دور کردن «حلم مدنی» و حکیمانه از هندسة سیاست و عمل فعالان سیاسی-اجتماعی ، خارج کردن قوای عقلانی انتخابات از اعتدال است، با این حساب باید مراقبت کرد تا انتشار اخبار و اطلاعات کاذب و مهیّج و سرعت انتشار آن از طریق فناوریهای نوین اطلاعاتی چنانچه فقیه حکیم (امام خامنهای) دربارة پیامکها و وبلاگها انذار دادند، مبادا حاکمیت، افراد پرنفوذ، گروههای مرجع و احزاب را بخصوص از مدار حلم اجتماعی خارج سازد و مدیریت عرصه را به دست اشرار داخلی و خارجی و بعضی جاسوسخانه و یا سفارتخانههای ایشان در تهران منتقل نماید، بیشک توسل به «تقوای فردی» و «جمعی» جزو راههای برونرفت از رفتارهای هیجانزا و تنشزا در لایههای ملّت – دولت خواهد بود، امام خمینی(ره)در شرح حدیث جنود عقل و جهل، الگوی عملی حداقلی حصول به این تقوای جمعی و حلیمیّت را «تشبّه به قوم حلیم» معرفی میکند و از قول امیرالمؤمنین علی (ع) به نقل از کافی شریف می گوید «اگر حلیم نیستی، تحلُّم کن»، اذا لم تکن حلیماً فتحلِّم». معالوصف به نظر می رسد اکنون جمهوری اسلامی ایران نیازمند است تا در تمامی لایههای حاکمیت و دولت – ملّت و در تاروپود شبکههای عظیم اجتماعی تشبّه به حلیمیّت که از صفات و اسما الله نیز میباشد را در وجود ایران و ایرانی نهادینه کند چه اینکه بنا به تفسیر امام خمینی (ره)بردباری از غایت عنایت حق تعالی به ابراهیم خلیل بوده، آنجا که حق تعالی تولّد اسماعیل ذبیحالله را مزیّن به حلم به او بشارت داد: فَبَشِّر نا بغلام حلیم» (بشارت دادیم او را به پسر بردبار /صافات ۱۰۱)، گو اینکه شاید سخنی به گزاف نباشد که تمدن اسلامی متحقق نمیشود الّااینکه «حلم الهی» بصورتی تشکیکیّه تا تاروپود جامعه و کشور جریان یافته و به «حلم مدنی»تحوّل یابد، چه اینکه تمدن بی تحلُّم چیزی جز توحش نیست، بلکه تحلُّم که برخاسته از علم و دانایی است هستة مرکزی ظهور تمدن اسلامی است.
ثبات قدم در طی طریق حقّ
«تُؤَدو» از دیگر جنود الهیّه و قوای عقلانی در شجرة جنود عقل و جهل امام خمینی (ره) است که ضّد آن را تسرّع نامیده است، موادی که سازندة جامعة مدنی اسلامی بوده و بیشک در نتیجةانتخابات نیز بسیار اثرگذار و حایز اهمیت است. معظم له در معنی تُؤدو از لسان العرب به تثبُّت در امور و تأنّی یاد مینماید، چنانچه تسرّع و شتابزدگی را ضد آن معنا کرده است، اکنون آمریکا و اروپاو رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب خارج نشین و بعضی وابستگان داخلی آنها برآنند تا دولت – ملّت در نظام امامت – امت قوّة تثبُّت و پایداری را در حوزة آرمان و عمل از خود دور نموده و میدان را در برابر ارعاب دشمن به نفع او خالی کند. امام خمینی (ره) پس از ذکر عیوب فردی و اجتماعی تسرّع در شرح ویژگیهای انسان و اجتماع با ثبات میگوید: ثبات و پایداری است که انسان را در پیشامدهای ناگوار عالم و فشارهای روحی و جسمی چون سدّی آهنین پابرجا نگاه میدارد. انسان با ثبات و طمأنینه میتواند وظایف فردی و اجتماعی را به درستی انجام دهد. وی معتقد است چنانچه جنود جهلانی تسرُّع و بی ثباتی جزوی از روحیةجامعه شود، انسان در مقابل حزب شیطان سقوط میکند و به اسارت لشکرهای جهل و شیطان درخواهد آمد، امّا اگر ثبات قدم برانسان و جامعه مستولی شود نخواهد گذاشت اخلاق و اطوار اجانب و منافقین نفوذ کرده و رخنه نماید. از این رو میتوان پی برد که «تزلزل» از جنود جهل انقلاب و انتخابات و «تثبُّت» از لشکریان عقلانی آن دسته بندی میشوند، چه اینکه این خصلت و روحیّه آنقدر مهم است که امام خمینی (ره) در کتاب شریف شرح جنود عقل و جهل، انسان با ثبات را خود «یک ملّت واحده» می نامد، شاید به همین دلیل بود که او ثبات قدم دکتر بهشتی رضوان الله علیه را در مقابل دشنامها و تخریبها ستود و ضمن این که او را «خار چشم» دشمن نامید گفت، «بهشتی علیه الرحمه خود به تنهایی یک ملّت بود برای ملّت ما.»
امام راحل در شرح انسان برخوردار از صفت عقلانیِ ثبات میافزاید: «بزرگان دین با این قوّة بزرگ روحانی (تثبُّت) در مقابل میلیونها جمعیت جاهل زشتخو قیام میکردند و به خود خیال لغزشی راه نمیدادند این روح بزرگ در انبیاء عظام که یک تنه درمقابل پندارهای جاهلانة یک جهان قیام و نهضت میکنند و از تنهایی خود و زیادی جمعیتهای مخالف هیچ خوف و حشتی به خود راه ندهند و بر همة پندارهای بیخردانه چیره شوند و تمام عادات و اطوار جهانیان را پایمال کنند». بیشک، فراموش کردن تکلیف و حجج شرعی در تحولات سیاسی – اجتماعی و میل کردن به نتیجهگرایی بی حدّ و حصر، بازگشت به تفکر ارتجاعی میل به «جمعیت» به جای «اصل» امامت است.
البته امام خمینی (ره) بر آن نیست که این روحیّه به سهولت ملکة یک انسان و جامعه خواهد شد، بلکه می گوید «تحصیل چنین روحی در جامعه از مهمترین امور و در عین حال از مشکلترین کارها است» گو اینکه به نقل از عالمان بزرگی چون «سیوطی» و «طبرسی» رضوان الله علیهم می آورد که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود «سورة هود مرا پیر کرد برای این آیه: فاستقم کما امرت و من تاب معک» با این توضیح معلوم میشود خط نبوت – امت و جریان امامت – امت، باالاصاله به ثابت قدمی در راه و پرهیز از سهلانگاری، سازشکاری و صدالبته شتابزدگی، تکویناً و تشریعاً مأموریت تاریخی، ازلی و ابدی پیدا کردهاند و برهمین سیاق می توان به احصای دیگر قوا و جنود عقل و جهل پرداخت و ظهور و بروز قوّه و فعل لشکریان عقل و جهل در اردوگاه انقلاب اسلامی و مآلاً جامعة انتخاباتی ایران را آرایش کرده و آمایش آن را در گسترة نظر و عمل انقلاب و انقلابیون تشریح کرد و به قضاوت نشست.
نتیجه: اجتناب از فروغلتیدن در پروژۀ «توا¬ب¬سازی ملّی»
با این وصف بنظر انتخاب شعار سال از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ناظر به تحولات پیشینی و پسینی کشور باشد و رمز و رازی در این نام گزینی نهفته است چه اکنون پس از گذشت سال ها نام گزینی از سوی معظم له می توان به نوعی روش شناسی تفهمی به اصل ماجرا پی برد. امّا چگونگی پیوند سیاست دینی و اقتصاد اسلامی با حماسه حایز نکات قابل توجهی است. بدین گونه که در سال گذشته برخی سیاستمداران ناراضی از پیش تلاش می کردند با زیر سوال بردن مشی سال های اخیر به صورت تصنّعی به تولید نظریۀ ضرورت « توبۀ اجتماعی» و « توبۀ حاکمیتی» و یا «توبه در حاکمیت» مبادرت کنند آنها با کمک رسانه های داخلی و خارجی ادبیات توّاب سازی را نیز در محیط سایبری و فیزیکال خلق کردند و منتشر نمودند، پروژهای که در باطن خود و در رحم خویش حامل پروژه و نوزاد ناقص الخلقیة دیگری به نام تطهیر سازی برخی رجال متخلّف سالهای اخیر میباشد، رجالی که پس از ظلم در حق نظام سیاسی اسلام میل به آن دارند تا در قوارة «ناجی ملّی» پا به میدان نهند!
سیاستمداران ناراضی، نخبگان عرفی گرا و روشنفکران سکولار تلاش دارند تا به ملّت القاء کنند که احیای شعارهای انقلاب اسلامی در سوم تیر ۸۴ اشتباهی فاحش بوده و عدالت طلبی ملّی و الغای نظام مستبد دیوانی و خروج نهضت مردمی علیه سلطنت بوروکرات ها و سیستم بروکراسی تاوان سنگینی داشته و کشور را با هرج و مرج مواجه نموده است. آنها می خواستند و می خواهند ملّت بلوغ یافتۀ سال های اخیر و ملّت رشید را به مردمانی «منفعل» و «پشیمان» مبدل سازند.
بیانات نوروزی رهبر انقلاب اسلامی با تبیین وضع موجود و وضع مطلوب البته نقشۀ طراحان «پروژۀ تواب سازی ملّی» را خنثی کرد. و این خاصیت و کارآمدی نظام امامت – امت است. دعوت به آفرینش حماسه های سیاسی – اقتصادی ضمن دورزدن پروژۀ انفعال و تواب سازی ملّی، کشور را در «وضعیت استکمال» نوسازی معنوی – انقلابی قرارداد به گونه ای که اکنون چگونگی و ضرورت خلق حماسه ملّی – بین المللی در حوزۀ سیاست و اقتصاد در حال تبدیل شدن به گفتمان غالب در کشور است.
بر اساس برداشت نگارنده از کتاب شریف جنود عقل و جهل، نظام ولایت فقیه چون نقطۀ اطمینان بخش نظام و محیط بر رفتارهای سوداگرانۀ سیاستمداران و احزاب و محافل سیاسی است می کوشد کشور را در وضعیت تفکر «عقلانیت انقلابی» قرار دهد عقلانیت انقلابی، عقل تکنیکال و جزوی اندیش و میل به شبه تکنوکراتیسم نیست بخصوص اینکه محور عقلانیت انقلابی مورد نظر اسلام سیاسی و اسلام انقلابی همانا اسلام ناب محمدی(ص) است. همانطور که معظم له در آستانة سال نو درباره روابط ایران با آمریکا گفتند « من دیپلمات نیستم، من انقلابیام» در دیگر حوزه ها هم تلاش می نمایند تا استعدادها و امکان های انقلاب را به فعلیت برسانند و چنانچه عرض شد این جزوی از خاصیت و سبک مدیریت فقهی و امامت شیعی است. امامت و مدیریت فقهی علاوه بر مستظهر بودن به حکمت و آرایش کارآمد جنود عقل مقابل لشکر جهل، «تولید حماسه» می کند. ولایت فقیه بدون حماسه بی معنی است کما اینکه حماسة بدون ولایت، فقط بی باکی است که به تولید انانیت و دیکتاتوری میانجامد. فقیه بی حماسه کشیشی بیش نیست و حماسی بی تفقّه، صوفی یک خانقاه در دل کوه است . و بنا به قول علامۀ بزرگوار جوادی آملی حفظهالله، البته کسی حماسی است که عارف باشد و اگر امام خمینی (ره) شجاع بود به خاطر آن بود که عارف بود یعنی ولایت فقیه، خود را و پروردگار خود را و جامعهاش را و جهان را بخوبی می شناسد و فقط در همان طراز حکم میکند، به این خاطر از دستگاه معرفتی ولایت فقیه جز صراحت لهجه و صداقت در گفتار و کردار و وفای به عهد تولید نمیشود چه، آن روز که امام خمینی قطعنامة ۵۹۸ را پذیرفته بود تأکید کردند که این امری تاکتیکی و سیاسی نیست امام خامنهای نیز «حقانیّت» را محور وملاک مناسبات میدانند. اینکه معظمله میگوید سلاح کشتار جمعی و حملات اتمی در دکترین و بنیاد دفاعی ما قرار ندارد سخنی بر سیاق دیپلماسی رایج و برخاسته از تاکتیک نیست بلکه جزوی از فقه سیاسی شیعه است. دعوت به حماسه در سیاست و اقتصاد یعنی اینکه نمی شود استعدادها و امکان های انقلاب و ملّت شجاع را با عدم برآورد صحیح به محافظه کاری و انفعال سوق داد.
لا یقیم امرالله سبحانه الا من لا یصانع و لا یضارع و لا یتبع المطامع. اقامۀ عدل، اقامۀ قسط، اقامۀ معروفات، اقامۀ اوامر و پرهیز از نواهی الهی با مسامحه کاری، سازش کاری و تبعیت از اهواء نفسانی حاصل نخواهد شد، بر همین سیاق نمیتوان انتخابات حماسی داشت امّا فارغ از الهیّات اسلامی و شیعی به خدای بزرگ ظنین بود و به عرفی سازی انتخابات پرداخت به راستی آیا میتوان در حوزة دولت- ملّت «تدبیر» و «برنامهریزی» کرد امّا از حیث هستی شناسی از تاکتیکهای مدبّر حقیقی عالم فاصله گرفت؟!
پر واضح است که رهبری البته بر مشکلات مردم وقوف کامل دارد اما او امکانات حِکمی و مادی ملّت بزرگ را می شناسد و بر آن است که ملّت ایران با تجارب و آموزه ها و حافظۀ تاریخی بی شمار از تاکتیکهای ربوبی که دارد قادر است حتی در صورت قرار گرفتن در «وضعیت شعب ابی طالب» آن را به «وضعیت» خیبری تغییر دهد.
ضمن اینکه با توجه به شناختی که از ملّت وجود دارد، ایرانیان وضع «خیبری» و «عاشورایی» را بر اوضاع دیگر ترجیح می دهند. چون ملّت طالب هویت و فضیلت و سعادتمندی و رفاه بصورت توأمان است. واین راهبردی عاشورایی است که ایرانیان بیش از ۱۴۰۰ سال آن را در خیمههای عزایی که در کوچهها و خیابانها و مساجد و .... بر پا میکنند میگویند: انی لّا ارلموت الّا سعادة و الحیاة مع الظالمین الّا برماو مگر در برابر اوباما و اروپا چه باید گفت، اینها ما را به حملة اتمی به تهران و گزینههای نظامی آمادهی روی میز یا دست برداشتن از آرمانها تهدید میکند ما به سیاق مطهری رضوانالله علیه که میگفت « شمر ۱۴۰۰ سال پیش» مُرد شمر امروز « موشه دایان» است، باید بگوییم وقتی فرومایه و فرزند فرومایه، ابا عبدالله الحسین (ع) را به سازش کاری دعوت میکرد او چه گفت : ایرانیان میدانند که امام فرمود: الا انّ الدّعی ابن الدّعی قدر کزبین الثنتین بین السّلّة و الذّلّه و هیهات منّا الذّله. با این توضیح گمان بنده این است که آرایش انتخاباتی کشور محصول دو جریان «ارتجاع» و «پیشرفت» در چشم انداز نبرد تاریخی قوای عقلانی و جهلانی است. ارتجاعی که تولید کنندة محافظه کاری، سازش کاری و تبعیض و دیگر جنود جهل است و پیشرفتی که خود تولید شدة عدالت و انقلاب و برخاسته از لشکر عقلانی انقلاب است.
ارتجاع مردم را به سوداگری، تن پروری، و ویژه خواری های ناشی از تنگنا های مردم دعوت می کند و میل به آرمان و ارزش ها را می خشکاند اما خط پیشرفت منادی آبادانی و تعالی کشور توأمان است. رهبری جریان و جنود ارتجاعی انتخابات را احزاب و اشخاص سکولار امّا پوپولیست بر عهده دارند که میشود به آنها فرماندهان و پیاده نظام لشکر « جهل» اطلاق کرد و رهبری جریان پیشرفت و تعالی را فیلسوفان و حکمای ربانی برعهده گرفته اند که می توان آنها را پیشروان و سربازان جنود عقل نامید. اجمالاً بهطور مثال اینکه فرماندهان جنود ارتجاعی و جهلانی انتخابات در سیاست خارجی با انقطاع از عقلانیت انقلابی به پوپولیسم سکولار روی خواهند آورد و درباره نوع تعامل ایران با آمریکا بر روی هوس و خواهشهای نفسانی و تحریک شهوات سیاسی برنامهریزی خواهند کرد امّا حکمای ربانی که جزو جنود عقلانی انتخابات هستند دیپلماسی را بر اساس هندسة حکمت، عزت و مصلحت بنا خواهند کرد .
فیلسوفان و حکمای ربانی به مردم سالاری دینی می اندیشند و قوای عقلانیت انقلابی را نضج می دهند اما ایدئولوگ های لشکر جهل میل به فریفتن اذهان مردمان و سودای جمع آوری رأی و اغوای رأی دهندگان را با توسل و دعوت به امکانات صرفاً مادی در سر میپرورانند. رویکردهایی که باید دید آیا آخرالامر قادرند در قامت گفتمان قابل دسترس خود را در معرض افکار عمومی بگذارند و « اعتبار » خود را و « وزن » خود را بسنجند.
*دکتر مجتبی زارعی- رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
منابع:
قرآن کریم.
امام خمینی، حدیث جنود عقل و جهل. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
______، چهل حدیث. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
______، صحیفة امام. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.