کد مطلب: 21341
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۱۴
یادداشت جوان
ابهام در فرجام اعتماد های دیپلماتیک
امریکایی ها بارها و بارها نشان داده اند که سرسازگاری با ایران نداشته و غیرقابل اعتمادند. آنها در بزنگاه ها در پی خیانت به ایران و ایرانی هستند و این خیانت ها نیز از اعتماد برخی افراد و گروه های سیاسی داخلی به آنها پدید می آید.
همانطور که دوستان یک کشور ممکن است در زمانی تبدیل به دشمن شوند این احتمال نیز وجود دارد که دشمنان تاریخی روزی به متحدانی استراتژیک تبدیل شوند.
«منافع ملی» اصلی راهبردی و کلیدی است که تقریباً قاطبه چرایی رفتار های دولت ها در عرصه بین المللی را تنقیح می کند. گاهی تصادم منافع موجب خصومت و گاهی اشتراک منافع نیز موجب وحدت رویه کشورها می شود.
با این حال در تحلیل و ارزیابی روابط ایران و امریکا نگاه تک بعدی و توجه صرف به مقوله «منافع ملی» جامع نبوده و ضرورت دارد تأثیر بنیه های ایدئولوژیک بر این مسئله نیز بررسی شود. هر چند امریکا در بعد منافع ملی نیز از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ عملاً در مقابل ملت ایران قرار گرفته است اما بدون شک پایه های دیوار بلند بی اعتمادی تهران - واشنگتن ریشه دار تر از تقابل های صرف سیاسی است. تمدن غربی مبتنی بر تفکر مادی گرایانه لیبرالیسم تمدن اسلام شیعی را «دگر» خود می پندارد و از همین رو تمام توان خود را برای تضعیف و حتی حذف این دگر به کار می بندد. گو اینکه طی سه دهه اخیر نیز امریکا هرآنچه که در چنته داشته است برای مقابله با جریان تفکر شیعی و پایگاه این تفکر سامان داده است.
اما اکنون در شرایطی که امریکا شدید ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده، نوعی خوش بینی در میان برخی از مسئولان و گروه های سیاسی کشور پدید آمده است که به نظر مبنای منطقی ندارد. متأسفانه به نظر می رسد دولت تدبیر و امید کلید حل مشکلات کشور را در کاهش تنش های میان ایران و امریکا جست وجو می کند. اگرچه به زعم قاطبه کارشناسان و صاحب نظران بخش عمده ای از چالش های فعلی اقتصادی کشور به مسئله تحریم باز می گردد اما راه حل این چالش ها را نمی توان صرفا در حل مسائل بین المللی و از طرق دیپلماتیک پیگیری کرد چراکه مبدأ و منشأ اصلی این تنش زایی خود غرب و امریکا بوده، نه جمهوری اسلامی ایران.
طی سه دهه گذشته ایران اسلامی بارها و بارها نشان داده است که در عرصه بین المللی بازیگری منطقی، خواهان صلح و معتقد به همگرایی با جامعه جهانی است اما این کاخ سفید است که با بهانه های مختلف، همچون پرونده هسته ای، حقوق بشر و حمایت ایران از جریان مقاومت به دنبال سنگ اندازی در راه پیشرفت ایران اسلامی است.
امریکایی ها بارها و بارها نشان داده اند که سرسازگاری با ایران نداشته و غیرقابل اعتمادند. آنها در بزنگاه ها در پی خیانت به ایران و ایرانی هستند و این خیانت ها نیز از اعتماد برخی افراد و گروه های سیاسی داخلی به آنها پدید می آید. اکنون نیز امریکایی ها تمام فشنگ هایشان را علیه ملت ایران شلیک کرده اند و تنها تیر اسلحه آنها گزینه نظامی است که البته کاخ سفید توانایی اجرایی سازی آن را ندارد. در چنین شرایطی اعتماد به امریکا می تواند بهترین فرصت برای کاخ سفید برای شکستن الگوی مقاومت ایران در عرصه جهانی باشد.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ماه های اخیر بارها و بارها بر ایجاد اقتصاد مقاومتی و الگو های پیشگیرانه در برابر حملات اقتصادی غرب تأکید ورزیده و راه اصلی حل مشکلات کشور را در دستیابی به توسعه مبتنی بر استعداد های درونی اعلام می کنند. لذا می توان استنتاج کرد که اعتماد بیش از حد به غرب و گره زدن سرنوشت کشور به لبخند ها و اخم های دشمنان اشتباهی راهبردی است که می تواند آسیب های بسیار جدی به اقتصاد و وجهه بین المللی کشور وارد کند. مطمئنا دلاری که با لبخند امریکایی ها فروکش می کند با اخم آنها فرازی غیرقابل پیش بینی خواهد داشت. از این رو نباید به این فراز و فرود ها بیش از حد دلخوش بود بلکه باید اقتصاد کشور را از درون بهبود داد و به حل و فصل چالش های اساسی، مانند عدم بهره وری، رانتی بودن دولت و میزان سرمایه گذاری پرداخت.
یادداشت جوان/محمد اسکندری