کد مطلب: 22231
جمعه ۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۱۷
آقای وزیر ارشاد پاسخ دهید:
کجاست سنخیت قطعه ی هنرمندان و سگهای زرد؟
امير ابيلي- اين روزها حواشي انتقال اجساد «سگهاي زرد» از آمريكا و دفن آنها در قطعه هنرمندان با دستور مستقيم سازمان سينمايي و معاون هنري وزير ارشاد و بعد از آن انتقاد رسانههاي جريان انقلاب به اين امر، بهانهي خوبي را دست شبهروشنفكران غربزده داده است كه تا دربارهي تفكرات نخنما و قديميشان اضهار فضل كنند و تكرار مكررات. اينكه؛ بالاخره اين يك حركت انساندوستانه است و اينها هموطنان ما هستند و خيلي بد است كه رسانههاي جريان انقلاب به دفن اين «هنرمندان» اعتراض ميكنند. در حالي كه اساسا انتقادات مطرحشده ربطي به اين بحثها ندارد.
واضح است كه خانوادهي اعضاي اين گروه داغدارند و بديهيست كه با وجود فعاليت زيرزميني «سگهاي زرد» و پناهنده شدن آنها به امريكا، آنها ايرانياند. اما اينها چه ربطي به بحث اصلي دارد؟ انتقادات مربوط است به خرج كردن از پول بيتالمال براي اوردن اجساد اعضاي اين گروه غيرقانوني و بدتر از آن دفن انها در قطعه هنرمندان. اما ظاهرا دوستان شبهروشنفكر مانند هميشه سطحيترين درك را از وقايع دارند و تنها برداشتی كه از ماجرا میکنند يك كار انساندوستانه است و بس.
اما تبعات اين اقدام وزرات ارشاد و دفن اعضاي اين گروه در قطعه هنرمندان چيست و باب چه مسير غلطي را گشوده است؟ از ماجراي دفن سگهاي زرد در قطعه هنرمندان ميتوان دو برداشت داشت. در نگاه خوشبينانه اين يك خطاي سهويست و ناشي از ابراز همدردي با خانواده. اما در نگاه جديتر و با مرور عملكرد و اظهارنظرهاي صدروزهي وزير و معاونانش و حتي شخص رئيسجمهور- كه تماما خلاصه ميشود در آزادي تكخواني زنان و برداشتن مميزي در سينما و كتاب و...- اين را بايد يك فتح باب و آغاز يك مسير براي رسميت دادن و ازادي دادن به سخيفترين و زنندهترين نوع از موسيقيهاي زيرزميني و غيرقانوني دانست.
تلاش براي دفن اعضاي گروه سگهاي زرد در قطعه هنرمندان چه نتيجهاي دربر خواهد داشت؟اينكه از سوي رسميترين نهاد فرهنگي جمهوري اسلامي رسما اعلام ميكند كه حتي كساني هم كه آثاري از جنس موسيقي سگهاي زرد دارند از نظر وزارت ارشاد جمهوري اسلامي «هنرمند» به حساب ميايند و از ان مهمتر هم اينكه اين فعالان موسيقي زيرزميني حتي اگر براي رسيدن به ازادي به امريكا پناهنده شده باشند و اتفاقا در دل فعالان ضدانقلاب اقداماتي عليه جمهوري اسلامي انجام داده باشند، باز صلاحيت دارند بصورت رسمي و با پول دولت به ايران اورده شوند و در قطعه هنرمندان در كنار بزرگان فرهنگ كشور دفن شوند. آنهم در حالي كه بسياري از فعالان فرهنگي كشور كه اتفاقا توليدات فراواني هم در حوزههاي مختلف فرهنگي و هنري داشتهاند به علت كمبودجا در قطعه هنرمندان در سالهاي گذشته در اين قطعه دفن نشدهاند.
دوستان ارشاد بايد به اين سوال پاسخ دهند كه اگر امثال اين گروه شايستگي دفن در «قطعه هنرمندان» را دارند پس چرا در ايران ممنوعالكارند؟ و يا اينكه با دفن اين گروه در اين قطعه در روزهاي اينده تعداد بالاي خوانندگان زيرزميني فعال انتظار نخواهند داشت از طرف وزارت فرهنگ به رسميت شناخته شوند و هنرمند به حساب بيايند؟ گروههاي رپ و راك ايراني كه همه ميدانند نسبتهاي اخلاقي و سياسيشان با اصول اساسی جمهوري اسلامي چيست و خوانندگان طاغوتي لسآنجلسي كه در حرفهايشان همه ارزو دارند روزي به ايران بازگردند.
حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی در مورد خاکسپاری سگهاي زرد در قطعه هنرمندان گفته است كه:«ما در جریان تصمیم معاونت هنری ارشاد برای خاک سپاری برادران فرازمند در قطعه هنرمندان نبودیم. اما از آنجایی که پدر و مادر این دو مرحوم فیلمنامهنویس و تهیه کننده هستند، تصمیم بر این شد که در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شوند.». محمد سرير از اعضاي خانهسينما هم با توجيهي مشابه گفته است كه: «این دو برادر فرزندان خانم فرازمند هستند که از فیلمنامه نویسان و عضو کانون فیلم نامه نویسان خانه سینماست. این خانواده تنها دو فرزند داشتند که هر دو هم اینطور شدند.»
ولي اين دوستان اين نكته را توضيح ندادهاند كه سابقهي پدر و مادر يك نفر- كه خود آنهم قابل بحث است- چه ربطي دارد به هنرمند بودن يا نبودن خود آن فرد؟ در قطعه ي هنرمندان كساني دفن ميشوند كه خودشان از بزرگان هنر و فرهنگ مملكتاند، مگر براي دفن يك نفر در قطعه هنرمندان بررسي سوابق خانوادهاش محلي از اعراب دارد؟ هنرمند بودن يا نبودن يك نفر چه ربطي به خانوادهاش دارد؟
محمد سریر همچنين در گفتوگو با فارس گفته است كه: این اتفاق(دفن در قطعه هنرمندان) و حمایت از این دو مرحوم به نفع و کار فرهنگی برای نظام بوده است که دوباره به دامن کشور بازگردانده شدهاند.
ندا انتظامی، مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد هم گفته است برای خاکسپاری افراد در قطعه هنرمندان جایگاه و سابقه هنری شان مد نظر وزارت ارشاد نیست. هر کس هنرمند باشد و از طرف صنف یا معاونت مربوطه فعالیت هنری او تایید شود، میتواند در این قطعه به خاک سپرده شود.
و حميد نوربخش- مدیرعامل خانه موسیقی- تعریف رسمی هنرمند را این طور عنوان كرده است: «هر کس اهل موسیقی باشد و تخصصی در زمینه آهنگسازی و نوازندگی داشته باشد، به عنوان هنرمند شناخته می شود. برادران فرازمند عنوان هنرمند داشتند.»
و همه اينها يعني بر اساس نظر دوستان وزارت ارشاد، «سگهاي زرد» هم بنا به تعريف هنرمند و هم با ارزيابي توليداتشان لياقت داشتهاند با پول بيتالمال از خارج به كشور منتقل شوند و در قطعه هنرمندان در كنار هنرمنداني چون استاد بابک بیات و استاد محمد نوری كه از بزرگان موسيقي كشور بودند، يا در كنار نويسندگان و شاعراني چون نادر ابراهیمی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، امیرحسین فردی، کیومرث صابری فومنی يا سينماگراني مثل علی حاتمی، خسرو شکیبایی، احمد آقالو، امير قويدل، منوچهر نوذري و همچنين هنرمندان تاتر مثل سعدی افشار و حميد سمندريان و اكبر رادي و متفكريني مانند سیدعباس معارف و محمد مددپور دفن گردند و چه ضمانتي وجود دارد كه فردا رَپرهاي زيرزميني و خوانندههاي طاغوتي فراري در كنار اين هنرمندان دفن نشوند؟ و چه ضمانتي وجود دارد كه اين اقدامات يك مقدمهچيني براي رسميت دادن به «هنرزيرزميني» از جمله موسيقي و سينماي زيرزميني توسط وزارت ارشاد دولت تدبير و اميد نباشد؟
براي بدست آوردن عمق ماجرا شايد بد نباشد بخشي از يكي از آهنگهاي اين گروه را ببينيد تا بفهميد دوستان وزارت ارشاد چه كساني را «هنرمند ايراني» تشخيص دادهاند و دفن آنها در قطعه هنرمندان را به نفع نظام ارزيابي كردهاند.
با اين اوصاف بايد در نهايت به اين نكته اشاره كرد كه بحث پرداخت رقم صدميليوني سازمان سينمايي براي انتقال اجساد اگرچه مهم است و قابل بحث و پيگيري اما فرع ماجراست. اصل ماجرا رسميت يافتن سخيفترين نوع موسيقي زيرزميني در نتيجه اقدام وزارت ارشاد است. البته تذكر مجلس به وزير ارشاد نشانهايست از اينكه مجلس پيگير اين اقدامات هست اما باز بايد نگران تبعات مواضع و اقدامات مديران فرهنگي دولت بود.
«سگهاي زرد» طبق آنچه در فيلم زيرزميني «كسي از گربههاي ایرانی خبر نداره» ديديم به آرزويشان رسيدند و سر از سرزمين آرزوها، امريكا، درآوردند. اما ظاهرا آنجا آن چيزي نبود كه رسانهها بهشان حقنه كرده بودند. اما نگراني اين است كه ترويج اين گروههاي ضدملي و غربزده كه نه خودشان و نه توليدشان هيچ نسبتي با ايران ندارد «پروژه»ي وزارت ارشاد دولت يازدهم باشد. ماجراي اخير يك نشانه است كه ميشود در ادامه مواضع وزير و معاونانش تفسير كرد. بايد منتظر نشانههاي بعدي ماند.