به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: محمود صادقی نماینده اصلاح طلب و البته پرحاشیه تهران معتقد است که روحانی بیش از هر شخص دیگری بر واقعیت سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور وقوف دارد و باید به جای فرافکنی توانمندی لازم برای فائق آمدن بر مشکلات و مدیریت این جایگاه را داشته باشند. صادقی از نیاز دولت به یک خانه تکانی اساسی می گوید اما به نقش مجلس در ابقای سه وزیر خصوصا عباس آخوندی که با همت اصلاح طلبان مجلس بر سرکار باقی ماند، اشاره ای نمی کند.
در ادامه بخش هایی از گفتگوی آرمان با محمود صادقی را خواهید خواند:
*من فکر میکنم بخش قابل توجه مشکلات کشور مشکلات مزمن و ساختاری است که در همه دورهها خود را نشان داده است. این مساله نیز به اصولگرا یا اصلاحطلب بودن رئیسجمهور اختصاص ندارد. در دوره گذشته شاهد رئیسجمهوری بودیم که با عنوان اصولگرایی که مورد اعتماد بود، روی کارآمد و نهایتا کارش به جایی رسید که آسیبهای زیادی به ساختار اجرایی و مدیریتی کشور وارد کرد. در دورههای سازندگی، اصلاحات و حال حاضر نیز نوعی عدم هماهنگی و عدم انسجام در بخشهای مختلف دیده میشود.
* یکی از دستاوردهای مهم دولت آقای روحانی توافق هستهای(برجام) بوده، اما به رغم هماهنگی کامل تیم هستهای با مقام معظم رهبری، انواع و اقسام کارشکنیها و ناهماهنگیها برای به نتیجه نرسیدن این توافق انجام گرفت. گرچه تغییر دولت در آمریکا قابل پیشبینی بود، اما ناهماهنگیها و سنگ اندازیها به گونهای بود که عملا نگذاشت دولت با انسجام، همکاری و هم افزایی همه قوا در ادامه این نبرد دیپلماتیک از دستاوردهای این توافق بهرهمند شود.
*آقای روحانی نتوانست متناسب با انتظارات، به شعارهایی که پیش از تشکیل دولت دوازدهم داده بود، عمل کند. انتظار میرفت دولت دوازدهم بسیار چابکتر از دولت یازدهم باشد.
*انتظار میرفت در دولت دوازدهم وزیران تازه نفسی به کابینه بیایند. درحالی که متاسفانه شاهد هیچ تحول مثبتی از جمله در حوزه اقتصادی در کابینه نبودیم. به نظر میآید که تیم ضعیفتری در دولت دوازدهم به کار گرفته شده و انظباط و برنامهای که در دولت قبل وجود داشت در این دوره از بین رفته است.
*اقتصادی که از خصوصی به خصولتی رسید، منجر به عدم پویایی شد، بهگونهای که زمینهها و فرصتهای اقتصادی برای کار و تولید ایجاد نشده و ارز خارجی به کالا تبدیل شده است. مردم نیز به خاطر شرایط فعلی واحتمال خروج آمریکا از برجام برای حفظ پول خود به سمت خرید ارز هجوم آوردهاند.
*تمام تیمی که در بانک مرکزی کار میکند از پویایی، شفافیت و سلامت اقتصادی لازم برخوردار نیست. برخی خود در سیستم بانکی ذینفع هستند و برخی بازنشسته از بانک مرکزی، درگیر کار صرافی هستند و اینها مجموعه شائبههایی را در حوزه ارز ایجاد میکند.
*معتقدم دولت نباید فرافکنی کند. در واقع آقای روحانی بیش از هر شخص دیگری بر واقعیت سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور وقوف دارد و انتظار میرود به جای فرافکنی توانمندی لازم برای فائق آمدن بر مشکلات و مدیریت این جایگاه را داشته باشند.
*ذینفعانی وجود دارند که به خاطر خدمات دولت و ناکامی که در انتخابات داشتند برای ضربه زدن به دولت تلاش کنند. شواهدی از این موضوع را میتوان در جریانات منجر به دی ماه دید که آشکار بود چه کسانی آن را کلید زدند و زمانی که آتش شعلهور شد، در مهار آن ناتوان بودند. البته در شرایط فعلی نیز این موضوع دیده میشود. در مجموع کسانی که از نتایج انتخابات اخیر ناراضی هستند و به بخشهایی از منابع ثروت و قدرت ارتباط دارند، کارهایی میکنند.
*مدیریت فعلی بانک مرکزی کارآمد و خالی از اشکال نیست. اگر مدیریتی چابکتر، سالمتر و شفافتر بربانک مرکزی حاکم بود میتوانست مشکلات موسسات مالی و اعتباری که کانون اصلی اعتراضات دی ماه بود را بهتر مدیریت کرده و وضعیت ارزی را به نحوی مدیریت کند که شاهد چنین شوکی به اقتصاد کشور نباشیم.
*یکی از عواملی که از بعد روانی به تسهیل بحران ارزی اخیر دامن زد احساس عدم انسجام و ابهام در سیاستهای دولت بود که از یک طرف آقای نیلی مشاور عالی اقتصادی آقای روحانی تئوری آزاد شدن نرخ ارز را مطرح میکرد و از طرف دیگر من طی تماسی که در تعطیلات نوروز با آقای سیف داشتم وی افزایش ارادی قیمتها را انکار میکرد.
*در سایر بخشها و 3 وزیری که مورد استیضاح قرار گرفتند نیز نیاز به خانه تکانی داشتیم و دولت میتوانست اولا در معرفی کابینه این تغییرات را صورت دهد و ثانیا پس از تنشهایی که ایجاد شد دست به چنین تغییراتی بزند، اما به نظر میرسد آقای روحانی چندان تمایلی به تغییرات ندارد. باید تعارف را کنار گذاشت و سیگنال مثبتی به جامعه نشان داد که دولت صدای مردم را شنیده است.
*مشکلی که دولت آقای روحانی دارد این است که آنچه به اسم اعتدال از سوی رئیسجمهور مطرح شده مفهوم روشنی ندارد. آیا اعتدال به مفهوم یکی به نعل و یکی به میخ و باری به هر جهت بودن است که هر دو طرف را راضی نگه داریم و مشی مشخصی نداشته و اهداف مشخصی را اتخاذ نکنیم؟ به نظر میآید نوعی مشکل گفتمانی و عدم شفافیت در مفهوم و راهی که آقای روحانی انتخاب کرده منجر به چنین وضعیتی شده است. وی در تبلیغات انتخاباتی رادیکالترین شعارها را داد اما زمانی که لیست کابینه خود را ارائه داد تغییری متناسب با آن شعارها دیده نشد. از این جهت بهنظر میرسد که آقای روحانی بیشتر تلاش میکند در دوره دوم دولت خود به همین حالت کج دار و مریز حرکت کند.