کد مطلب: 15238
سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۰۱
بزرگترین مانع "اعتدال" و حسن روحانی چیست؟
به راستی بزرگترین مانع بر مسیر دولت آقای روحانی که آن را به دولت اعتدال و تدبیر نام نهاده است، چیست؟
کنفرانس دیروز آقای روحانی، رئیس جمهور منتخب مردم ایران در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، علاوه بر آنکه بسیاری از مواضع ایشان را روشن تر کرد، دست ردی بر سینه گروه های سهم خواه نیز بود.
وقتی خبرنگار شرق به پشت تریبون رفت و به طرح این پرسش پرداخت که با توجه به حمایت آقایان هاشمی، خاتمی و آمدن آرای اصلاحات به سبد شما آیا پیگیر مطالبات اصلاحطلبان و احزاب و گروهها خواهید بود، رئیسجمهور منتخب پاسخ داد: از همه آنهایی که حمایت کردند صمیمانه تشکر و سپاسگزاری میکنم. یادمان باشد بنده از امروز رئیس جمهور منتخب همه ملت ایران هستم و آنچه که وظیفه من است توجه و خدمت به مردم است و این به کمک خود مردم امکانپذیر است. بنده کاملا امیدوارم دولت من دولت امید خواهد بود و همه ما باید آینده را بسازیم و انشاءالله خواهیم ساخت و همه مطالبات قانونی به حق جناحها و گروهها مدنظر بنده خواهد بود.
هوشمندی جناب روحانی به نحوی که افراطیون اصلاح طلب نتوانند از آن برداشت سوء بکنند، قابل ستایش و تحسین است. اما آنچه که در ادامه می آید، پرده برداری از یکی دیگر از چهره های افراطیون اصلاح طلب است که دست رد ملت را در سه دوره انتخابات تجربه کرده اند.
از دوم خرداد ۷۶ تا کنون، و البته سال های قبل از آن که جریان به اصطلاح چپ، در قهر سیاسی به سر می برد، این سهم خواهی و قدرت طلبی در این جریان شاخصه ای بارز بود. مسأله ای که متأسفانه کم کم دامن برخی علی الظاهر اصولگراها را نیز گرفت که فعلاً مد نظر این مقاله نیست.
اصلاح طلبان اصولاً رقابت های سیاسی را در پازل علوم سیاسی غربی تعریف می کنند و از آن روست که شدیداً قائل به حزب و وظیفه حزبی هستند و این حزب بازی ها، متأسفانه در اغلب مواقع به فدا کردن منافع ملی و ارزش های اسلامی انجامیده که در ادامه به بیان نمونه هایی از آن می پردازیم.
یکی از این رخدادها مسائل شبهات تئوریکی بود که امثال سروش و ... در دوران اصلاحات مطرح می کردند و از طرف دولت وقت به اسم آزادی بیان حمایت می شد، اما وقتی در مقابل، با موضع گیری های تبیینی علامه مصباح، آن شبهات رنگ باخت، روحانیون و منبرداران اصلاح طلب به جای دفاع از اعتقادات تشیع، به محکوم کردن علامه مصباح پرداختند و ایشان را تئوریسین خشونت نامدند!
به عنوان نمونه ای دیگر، که همین روزها چهارمین سالگرد خود را می گذارند، فتنه ۸۸ را می توان نام برد. دیدیم که عده ای اوباش سیاسی، به بهانه واهی تقلب (که با انتخابات امسال برای همیشه به عدم پیوست!) ۸ ماه کشور را به خاک و خون کشیدند و در این مسیر از هیچ کاری فروگذار نکردند و در انتها بعد از اهانت های بسیار به خط امام، به خود امام نیز توهین کردند و وقتی دیدند که اینگونه کارشان پیش نمی رود، حتی حاضر شدند به مقتدای امام(ره) یعنی سالار شهیدان نیز اهانت کنند و شد آنچه شد!
بعد از آن وقایع تلخ جگرسوز، باز می دیدم که افرادی از این جریان که نمی توان نام فتنه گر بر آن ها نهاد، اقدامی انجام ندادند و موضعی بر علیه سران فتنه و استکبار نگرفتند. نمونه این افراد شخص محمدرضا عارف بود که در مناظره تلویزیونی به "سکوت معنادار" خود، درحالی که امام خامنه ای در آن روزها تأکید بر تبیین و بصیرت داشتند، اعتراف کرد.
جالب اینجاست که در همان مناظره ها عارف در مقابل مواضع حداد عادل که چرا جلوی بی قانونی رفقای قدیم خود نایستادی، جوابی نداد و بعد هم خواست که در فضایی آرام، سهم همه جریان های سیاسی کشور در وقایع ۸۸ مشخص شود.
این نوع موضع گیری نشاندهنده اولویت داشتن مواضع حزبی و جریانی بر ارزش های دینی و منافع ملی است که در جریان اصلاحات نهادینه شده است. چرا که اگر غیر از این بود و بنا به همان حرف هایی که آقای عارف مبنی بر اعتقاد قلبی به ولایت فقیه به عنوان یک اصلاح طلب میانه رو بیان داشت، علی القاعده باید در هنگام مظلومیت ولی جامعه، او همپای خالقان حماسه نهم دی، به میدان می آمد و از حق دفاع می کرد. اصلاً گیریم که اصولگراها و احمدی نژاد و هوادارنش ۹۹درصد در ایجاد فتنه مقصر بودند، آیا این مقصرین بعد از نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸، به قانون و ولایت تمکین نکردند؟ آیا اصلاح طلبان فتنه گر این کار را انجام دادند؟
این دو نمونه، نمونه های واضحی از باند بازی و حزب گرایی در این جریان است که از دیرباز در نشریات متعلق به این جریان بازتاب می یافت و در بازه ای بحران هایی مانند ۱۸ تیر ۷۸ را برای کشور ایجاد می کرد.
بنا به همین خصیصه است که خبرنگار روزنامه زنجیره ای شرق، ادعا دارد که روحانی با حمایت اصلاح طلب ها روی کار آمده و باید سهم آن ها را بدهد، این در حالی است که کسی نیست که نداند حذف تشکیلاتی عارف از صحنه انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک ۱۰۰درصد اصلاح طلب، برای رأی آوری روحانی، از آن رو صورت گرفت که در صورت عدم پیروزی آقای روحانی، اصلاح طلبان بگویند که وی اصلاح طلب نبود و ما ضرر نکردیم و در صورت پیروزی وی، از دولت آینده سهم خواهی کنند.
بدون شک بزرگترین مانع در جهت تحقق اهداف دولت آینده، همین اصلاح طلب هایی خواهند بود که به نیت سهم خواهی و بازگشت به عرصه قدرت و دوباره پیاده سازی استحاله فرهنگی در دوران اصلاحات و براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی، از روحانی حمایت کرده اند. این گروه (که امروز شاید در ظاهری اتوکشیده و معتقد به نظام چهره بنمایند) فردای تشکیل دولت با ایجاد حواشی بسیار در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دقیقاً در جهتی خلاف "اعتدال" مطرح شده توسط آقای روحانی گام خواهند برداشت. از این روست که آقای روحانی باید درباره هر نیروی اصلاح طلبی که در دولت آینده می خواهد مورد استفاده قرار بدهد، دقت و تأمل بیشتری بنماید. شاید این جملات برای طرفداران "اعتدال" نوعی افراطی گری محسوب شود، اما ذکر آن تنها به علت حضور امثال مهاجرانی در دولت اصلاحات است که در آن روزگار، سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داشت و امروز سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اپوزیسیون در جهت غیر اسلامی را دارد! شرط عقل است که از تاریخ عبرت بگیریم و آزموده را دوباره بیازماییم...
به امید گام زدن دولت آینده در راستای اهداف و آرمان های امام خمینی و امام خامنه ای و انقلاب اسلامی به دور از هرگونه حواشی...