به گزارش خط نیوز به نقل از رجانیوز: هدف کوتاه مدت ایالاتمتحدهآمریکا از فشارهای اقتصادی به مردم افزایش نارضایتی و شورشها اقتصادی است. شورشهایی که بتواند یا ایران را با هدف تغییر نظام ناامن کند و یا مجموعهی حاکیمت را مجبور به تغییر رفتار و دادن امتیازات بیشتر به دشمن کند. هر چند آمریکا نتوانسته این محصول را از کارزار فشارحداکثری خود برداشت کند اما نوع رفتار دولت در اقتصاد کشور از جمله بازار سرمایه، مسکن، خودرو، طلا و ارز میتواند این هدف را محقق کند. سابقه دولت روحانی که با پاتک شبانه به مردم در ماجرای افزایش قیمت بنزین، کشور را برای چند روز دچار معضل امنیتی کرده بود نیز بر این گمانهزنی و تحلیلها میافزاید که برخی درصدند خواسته یا ناخواسته زمینه اعتراضات مردمی را فراهم کنند. در روزهای اخیر صحبتها و عملکرد دولتمردان از جمله حسن روحانی رئیس جمهور، واعظی رئیس دفتر، نوبخت سخنگو و حسام الدین آشنا چهره امنیتی و مشاور رئیس دولت موجی از عصبانیت مردم را در پی داشته است. صحبتهایی خلاف واقعی که سوهان روح مردم شده و معلوم نیست تا کجا مردم تحمل وعدههای خلاف واقع را دارند.
به گزارش رجانیوز: فشارهای اقتصادی آمریکا اگرچه اقتصاد کشور و معیشت مردم را تحتالشعاع قرار داده اما منجر به مطالبه مردم در خصوص تغییر رفتار کشور در برابر زورگویی آمریکا نشده است، چراکه مردم یکجانبهگرایی و خلف وعده ایالات متحده را درک کرده و تجربه برجام و بی حاصل بودن مذاکره با این کشور را لمس کردهاند.
مردم علت فشارهای خارجی را درک کرده و خود را با آن وفق دادهاند اما انتظار همراهی دولتمردان در وضعیت اقتصادی کشور را دارند. با این وجود صحبتهای اخیر مقامات مختلف دولتی سرشار از یاس و ناامیدی، وعدههای کاذب و عدم صداقت مسئولین بوده است که در ادامه به مصادیق این موضوع میپردازیم.
سقوط بورس و صعود قیمت ارز، خودرو و مسکن
حسن روحانی که نزدیک به سه سال است در گفت و گوی خبری صداوسیما حاضر نشده و با مردم به طور مستقیم صحبت نکرده، بارها در ماههای اخیر مردم را برای سرمایه گذاری در بورس تشویق کرده است. در آخرین مورد حسن روحانی پنج شنبه 16 مردادماه در تشویق مردم به سرمایه گذاری در بورس گفته بود: «با شرایطی که بورس نشان میدهد اوضاع بهتر خواهد شد؛ مردم باید همه چیز را به بورس بسپارند.» این اظهارات زمانی انجام شد که شاخص کل بورس از دو میلیون واحد گذشته بود. اما فتح کانال دو میلیونی زیاد دوام نیاورد و از 20مرداد تاکنون بازار سرمایه به رنگ قرمز درآمده است. به طوریکه بسیاری از نمادهای بورسی در بازار حتی تا 50درصد ارزش خود را از دست دادهاند.
استقبال گسترده مردم و تشکیل صفهای طولانی برای دریافت کدبورسی که نشان از اعتماد مردم به وعدههای دولت است باعث شده تا میلیونها نفر در یکماه اخیر با سرمایه گذاری در بورس اموالشان تا پنجاه درصد کاهش یابد.
این درحالی است که بازار ارز، خودرو، مسکن و طلا هر روز شاهد افزایش قیمتها و سختتر شدن معیشت مردم شده است. قیمت خودرو بار دیگر در روزهای اخیر ده تا بیست و پنج میلیون تومان افزایش یافته است، میانگین قیمت مسکن در تهران از 21 میلیون تومان گذشته و دلار از 24 هزارتومان عبور کرده است.
اما سرمایههای مردم که در ماههای اخیر از همین بازارها تا حدودی تخلیه شده و به سمت بورس آمده بود با افت شدید روبه روشده است. بازاری که با اطمینان خاطر دادن دولتمردان همراه بود و مردم را با اغراق گویی به سمت آن سوق دادند.
حتی رئیس دفتر رئیس جمهور دراتفاقی عجیب در یک برنامه زنده تلویزینی به تحلیل تکنیکال شاخص بورس رومیآورد. اتفاقی که در هرجای دنیا عجیب است و منجر به اعتماد بیشتر مردم میشود اما اینگونه نشد. هرچند صحبتهای واعظی در متوقف شدن افت شاخص بورس در شاخص یک میلیون و 600هزار درست بود اما گمانه زنی دستکاری بازار توسط دولت را تقویت کرد. شاخص بورس در این رقم متوقف شد اما مردم همچنان در سهامهای خود ضررهای بالایی را تجربه میکنند. اتفاقی که شدیدا به بی اعتمادی مردم دامن زده و موجب عصبانیت میلیونها سهامدار شده است.
وعده عجیب امنیتیهای دولتی بر گشایش اقتصادی!
در هفتههای اخیرعملیات روانی دولتمردان با کلید رمز «گشایش اقتصادی» رونمایی شد به صورتی که انتظارات انتزاعی برای مردم در خصوص گشایش زودهنگام اقتصادی را ایجاد میکرد. رئیس دولت نیمه مردادماه از «گشایش اقتصادی» با تصویب طرحی خبر داد که شورایعالی هماهنگی قوای سه گانه آن را بررسی میکرد. در همین خصوص حسام الدین آشنا به مردم توصیه کرد که تا هر فعالیت اقتصادی را تا رونمایی از این طرح اجتناب کنند! این وعدههای عجیب و غریب که نوید یک معجزه اقتصادی در اقتصاد کشور را میداد مردم را به شدت با یک امیدواری واهی رو به رو کرد.
برخی کارشناسان معتقدند اینکه قبل از تصویب این طرح در جلسه سران قوا حسن روحانی وعده گشایش اقتصادی را مطرح کرد و آن را مشروط به مصوبه سران قوا دانست دلیل سیاسی داشته است. به بیان بهتر دولت روحانی با اهتمام ویژه همتی رئیس بانک مرکزی درصدد بوده تا با فشار افکارعمومی و به عجله انداختن مسئولین این طرح را همچون مصوبه افزایش قیمت بنزین از سه قوه دریافت کند. اما تجربه پیشین در مساله بنزین باعث شده تا اعضای شورایعالی هماهنگی اقتصادی اینبار با دقت بیشتری طرح دولت را بررسی کنند. چرا که روحانی نشان داده است مسئولیت تصویب طرحهای دولت خود را برعهده نمیگرد. او همان طور که بعدا ادعا کرد از اجرایی شدن افزایش قیمت بنزین اطلاع نداشته میتواند با پیدا شدن تبعات طرح فروش نفت نیز به علت تصویب آن توسط سران قوا از پاسخگویی فرار کند.
عدم تصویب این طرح نه تنها منجر به پروپاگاندای دولت در به اصطلاح مانع تراشی دو قوه دیگر در ایجاد گشایش اقتصادی کمک میکرد که منجر به بی اعتمادی و سرخوردگی مردم به خاطر وعدههای پوچ شده است.
درآمدهای نجومی دولت در سال 99 را قبول کنیم یا ناامیدسازی مردم توسط دولت را؟
نوبخت سخنگوی دولت در چند سخنرانی متوالی مدعی وضعیت وخیم ارتباطات کشور و فروش نفت ایران شد. این درحالی است که پالس ناامیدی و یاس همان قدر که برای مردم ناامیدکننده است برای دشمنان ایران خوشحال کننده است.
نوبخت در این خصوص گفته است: شدیدترین مرحله تحریم نفت در برابر غذا بود اما الان در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش می رسد امکان تبادل مالی نباشد.
عبدالناصر همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی نیز بارها از کسری بودجه دولت گفته است. وی در آخرین مطلب در اینستاگرام خود نوشت: «کسری بودجه دولت، به خاطر تحریم صادرات نفت، یک واقعیت است و «تامین مالی سالم» این کسری بدون استقراض از بانک مرکزی نیز یک ضرورت.»
اما این ادعا که دولت کسری بودجه دارد به شدت مورد تشکیک است چراکه درآمدهای دهها هزار میلیاردی دولت از محل افزایش مالیات، افزایش قیمت بنزین، افزایش ناشی از مشارکت مردم در بورس، فروش صندوقهای سرمایه گذاری ETF و همچنین مصوبه اردیبهشت ماه سران قوا در فروش 150هزار میلیارد فروش اوراق نفتی نه تنها کسری بودجه را پوشش داده که درآمد مازادی را هم برای دولت بوجود آورده است.(رجانیوز قبلا در گزارشی به این موضوع پرداخته است)
بستر لازم جهت ایجاد فشار افکار عمومی برای مذاکره مجدد چیست؟
مطالب فوق و دهها موضع گیری و عملکرد دولت روحانی باعث شده تا بی اعتمادی به دولت در حل مسائل معیشتی افزایش یابد. عدم نظارت دولت در بازار هم بر این بی ثباتی افزوده و اگر این رویه ادامه داشته باشد چه بسا پیامدهای امنیتی برای کشور بوجود آورد. برخی کارشناسان با رویکردی بدبینانه به دولت معتقدند چنین عملکردی از سوی جریانهای نفوذی برای عصبانی کردن مردم و کشاندن آنها به رودررویی با نظام و افزایش فشارها برای نشستن مجدد ایران پای میز مذاکره ای است که خروجی آن شبیه به برجام است. اصرار جریان غربگرا بر این رویه شاید نیاز به بستری مناسب برای اعمال چنین ایده ای داشته باشد.