خط نیوز ،
به نام خدای مهربان! مهدی جان ! «تو» را منصور نامیده اند تا یاری شوی. از سوی خدا و یارانی که عمری یالثارات الحسین(۱) گویان پارکاب و منتظر ظهور اعظمت بوده اند. همان ها که منطقشان ثواب است، لباسشان میانه روی و مشی شان تواضع. همان هایی که چشمانشان را بر هر آنچه حرام است ، بسته اند و خود را وقف علمی کرده اند که به حالشان مفید است....(۲)
مولاجان! من از الفبای تقوا فقط واژه اش را می دانم. اما به تمام تار و پود محبتم به وجود مبارکتان سوگند که می خواهم در رکاب شما که تنها خونخواه حسین علیه السلام هستید، جزو لثارات الحسین باشم.
امامم! رهبرم باش برای مشق الفبای تقوا که کلید خزانه ی رحمت ، توجه و کرم الهی است بر بنده گانش.(۳)
آخرین معصوم! از «تو» که آخرین ذخیره خدا بر من شیعه ی آخرالزمانی هستی، عاجزانه می خواهم که مرا نیز در زمره ی یارانی که به عشق «تو» هر صبحشان را آغاز می کنند، روزشان را با امید به توجه «تو» به شب می رسانند و شب را با یاد «تو» سر بر بالین می گذارند تا سحر همنوا با «تو» با خدایشان خلوت کنند، قرار بده تا من نیز لیاقت گفتن «اللهم عجل لولیک الفرج» را پیدا کنم و دعایم به برکت نام و یاد نورانی «تو» تا درگاه الهی بالا رود.ان شاالله
امام مهدی (عج) در قرآن اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ يُحْيِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا قَدْ بَيَّنّٰا لَكُمُ اَلْآيٰاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(حدید/۱۷)و بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند. به راستى آيات [خود]را براى شما روشن گردانيدهايم، باشد كه بيانديشيد.
* امام باقر عليه السّلام دربارۀ اين آيه شريفه فرمود:
«يحيها اللّه عزّ و جلّ بالقائم عليه السّلام بعد موتها، بموتها: كفر اهلها، و الكافر ميّت» ؛(۴)
خداى تعالى زمين را به واسطۀ قائم عليه السّلام زنده مىكند، پس از آنكه مرده باشد، و مقصود از مردن آن، كفر اهل زمين است و كافر همان مرده است.
شيخ كلينى (ره) از امام صادق عليه السّلام درباره قول خداوند اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ يُحْيِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا نقل مىكند كه حضرت فرمود: «العدل بعد الجور»(۵)
چند نكته: ١ . همانطور كه حيات زمين به خواست و اراده خدا بر قرار است و خداوند حيات دوباره زمين را مىخواهد، حيات انسانها نيز مورد خواست و اراده او است و خداوند مىخواهد آنان حياتى دوباره پيدا كنند.
٢ . همانطور كه حيات مجدد زمين به آمادگى زمين و وجود شرايط بستگى دارد، حيات دوباره انسانها نيز به آمادگى مردم براى ظهور و حصول شرايط نياز دارد.(۶)
طرح گرافیکی بی "او" بدون یعنی ماندن، یعنی...
برای دریافت پوستر در ابعاد بزرگ روی تصویر کلیک کنید
ویژگی های امام مهدی (عج)منصوردر يكى از بخشهاى زيارت عاشورا آمده است: «ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد» مقصود از منصور، امام زمان عليه السّلام است و علت اينكه او را منصور ناميدهاند، اين است كه ايشان در طلب خون جدّشان يارى مىشوند. محمد بن مسلم مىگويد: شنيدم ابا جعفر فرمود: «قائم ما منصور به رعب و مويّد به نصر است.»(۸)
در دعاى ندبه هم مىخوانيم: «اين المنصور على من اعتدى عليه»
خونخواهى حسين علیه السلامخونخواهى، طلب خون كسى را كردن و به تعبيرى، انتقام خونى است. امام حسين عليه السّلام، انسان ممتازى است كه مظلوم كشته شده و تاكنون انتقام خون به ناحق ريخته وى گرفته نشده است. خداوند، حضرت مهدى عليه السّلام را كه از فرزندان آن حضرت و وارث خون آن شهيد مظلوم است، خونخواه حضرتش قرار داده و به وى قدرت و سلطنت عطا فرموده، و او را «منصور» نام نهاده، تا هنگامى كه امر ظهور از طرف خدا امضاء شود، با قوّت و قدرت و تأييد خداوند قيام كند و همۀ جباران و ستمگران و ستمپيشگان را طعمه شمشير سازد. در قرآن آمده است:
وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنٰا لِوَلِيِّهِ سُلْطٰاناً فَلاٰ يُسْرِفْ فِي اَلْقَتْلِ إِنَّهُ كٰانَ مَنْصُوراً(اسرا/۳۳)و آنكس كه مظلوم كشته شده، ما به ولىّ او حكومت داديم که درکشتن اسراف و زيادهروى نكند، كه او از جانب ما منصور و مورد حمايت است. در «ينابيع المودّه» در تفسير اين آيه مباركه آمده است كه اين آيه دربارۀ امام حسين و حضرت مهدى عليهما السّلام نازل شده است. از امام محمد باقر عليه السّلام روايت است كه آن حضرت فرمود: «حسين عليه السّلام مظلوم كشته شد و ما اولياء و وارث خون او هستيم، و قائم ما خونخواهى حسين عليه السّلام خواهد كرد. پس هركسى كه به كشتن آن حضرت راضى بوده است به قتل مىرساند تا آنجا كه خواهند گفت: او در كشتار اسراف مىكند.»(۹)
و نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «منظور از «و من قتل مظلوما» حسين بن على عليهما السّلام است كه مظلومانه كشته شد. . .» و سپس فرمود: «آن كس كه واقعا مظلوم كشته شده، حسين عليه السّلام، و ولىّ او حضرت قائم عليه السّلام است و اما منظور از اسراف در كشتار، اين است كه اشخاص ديگرى غير از قاتل اصلى او كشته شود. و امّا مقصود از «انّه كان منصورا» اين است كه حضرت قائم عليه السّلام كه ولىّ حقيقى حسين عليه السّلام و مردى از دودمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله است، از دنيا نمىرود تا اينكه به پيروزى كامل برسد...»(۱۰)
مردى از تفسير آن آيه شريفه (سوره اسراء، آيۀ ٣٣ ) از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد. حضرت فرمود: «منصور، قائم آل محمّد عليهم السّلام است كه ولىّ خون حسين عليه السّلام است و چون ظهور نمايد، اقدام به خونخواهى حسين عليه السّلام كند و دشمنان را بكشد ... و معناى «فلا يسرف فى القتل» اين است كه او هرگز به كارى كه اسراف محسوب شود دست نمىآلايد. سپس فرمود: به خدا سوگند! كه حضرت قائم عليه السّلام، بازماندگان كشندگان حضرت حسين عليه السّلام را به واسطۀ كردار پدران و اجدادشان خواهد كشت.(۱۱)
در كتاب «عيون الاخبار» از عبد السلام بن صالح هروى روايت كرده است كه گفت: به امام رضا عليه السّلام عرض كردم كه نظرتان دربارۀ اين حديث كه از امام صادق عليه السّلام روايت شده است، چه مىباشد؟ حضرت فرمود: «درست است» . گفتم: پس معناى اين آيه كه مىفرمايد:
«وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ» (انعام /۱۶۴)هيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نخواهد كشيدچه مىشود؟ فرمود:
خداوند در تمام گفتارهايش راست و درست فرموده است، لكن فرزندان قاتلان حسين عليه السّلام كسانى هستند كه از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مىكنند و هركس كه از كارى راضى باشد، مثل آن كسى است كه آن را انجام داده است، و اگر كسى در شرق عالم كشته شود و ديگرى در غرب عالم، به اين قتل راضى و خشنود باشد، نزد خداى تعالى با قاتل شريك خواهد بود. از اينرو، حضرت قائم عليه السّلام آنها را به قتل مىرساند.(۱۲)
شعار ياوران امام مهدى عليه السّلام «يا لثارات الحسين» نداى خونخواهى حسين عليه السّلام است.(۱۳)
امام مهدی (عج) و منتظرانمیرزای شیرازیميرزاي شيرازي در ۱۵ جمادي الاولي سال ۱۲۳۰ قمري، در شيراز پا به عرصه ي وجود نهاد. پدرش را كه «ميرزا محمد شيرازي» نام داشت، در كودكي از دست داد و سپس، تحت سرپرستي دايي خود به نام «مجد الاشرف» قرار گرفت. مجد الاشرف كه به هوش سرشار ميرزا واقف شده بود، معلمي برايش انتخاب كرد تا به او خواندن و نگارش فارسي را آموزش دهد. ميرزا در ۸ سالگي تحصيلات مقدماتي را به پايان رسانيد و پس از فراگيري فقه و اصول ، در ۱۲ سالگي پاي درس «شيخ محمد تقي»، يكي از مدرسان شيراز نشست و سپس به مدرسه ي «صدر» اصفهان رفت و در آن جا به فراگيري علوم عقلي و نقلي پرداخت. ميرزا مدت ۱۰ سال در اصفهان به كسب علوم پرداخت. و از محضر علماي بزرگواري چون مرحوم شيخ محمد تقي اصفهاني، ميرزا حسن خاتون آبادي و علامه شيخ محمد ابراهيم كلباسي (كرباسي) كسب فيض كرد و در سال ۱۲۵۹ قمري، به «نجف» هجرت كرد. در نجف با عالم بزرگوار و فقيه توانا «شيخ مرتضي انصاري» - رحمة الله عليه – آشنا شد و چون آنچه مي خواست در وجود شيخ يافت، از بازگشت به اصفهان منصرف شد.
نقل كرده اند كه شيخ مرتضي انصاري علاقه ي وافري به ميرزا داشت، به طوري كه بارها مي گفت: «من درسم را براي سه نفر مي گويم: ميرزا حسن شيرازي، ميرزا حبيب الله رشتي و آقا حسن تهراني نجم آبادي.(۱۴)
پس از درگذشت شيخ انصاري، مردم براي كسب تكليف جهت مرجعيت، نزد شاگردان وي رفتند. علما و فقها پس از مدتي مذاكره با يكديگر، سرانجام به مرجعيت ميرزاي شيرازي رأي دادند. ولي ميرزا از قبول مرجعيت سر باز زد و آيت الله شيخ حسن نجم آبادي را فقيه زمان و از خويشتن شايسته تر اعلام كرد. آيت الله نجم آبادي نيز ميرزا را برتر از خود دانست و گفت: «به خدا قسم! اين امر بر من حرام است.»(۱۵)
در نهايت، ميرزاي شيرازي مسؤوليت خطير مرجعيت و رهبري شيعيان جهان را بر عهده گرفت.
هنگامي كه در سال ۱۸۷۰ نجف را قحطي فرا گرفت، مرحوم سيد حسين شيرازي اقدام به خريد و توزيع مواد غذايي ميان كليه ي ساكنان اين شهر كرد و پس از آن كه در سال ۱۸۷۴ ميلادي به سامراء عزيمت كرد تا واپسين دم حياتش در سال ۱۸۹۵ براي آباداني اين شهر تلاش نمود. وي بر روي رودخانه ي سامراء پلي احداث كرد كه ده هزار روپيه هزينه در برداشت. علاوه بر اين ميرزاي شيرازي زندگاني تعداد زيادي از نيازمندان اين شهر را كه سُنّي مذهب بودند، تأمين مي كرد.(۱۶)
افراد زيادي در طول عمر با بركت ميرزا بهره هاي علمي و معنوي سرشاري از او بردند كه تعداد افراد برجسته ي آن ها به بيش از ۳۷۰ نفر مي رسد. شهید شیخ فضل الله نوری و آیت الله عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه علمیه قم) از جمله شاگردان برجسته ي ميرزاي شيرازي مي باشند.
اقدامات سياسيميرزاي شيرازي سه موضع گيري بارز سياسي داشتند كه هر يك از بعد مذهبي و سياسي داراي اهميت فوق العاده اي است. اولين موضع گيري اين بود كه هنگام ورود ناصر الدين شاه به نجف نپذيرفت كه به استقبال او برود و در محل اقامتش با او ديدار كند. و هديه اي را كه شاه براي او فرستاد، بازگرداند. و سرانجام پس از اصرارهاي فراوان با شاه در صحن مطهر امام علي عليه السلام ديدار كرد.
موضع گيري دوم درباره ي فرونشاندن آشوبي بود كه رنگ مذهبي داشت و مي رفت تا ميان اهالي سامراء و مناطق هم جوار آن در سال ۱۳۱۱ قمري به كشت و كشتار بيانجامد. وي كنسول انگليس در بغداد را كه براي فرونشاندن اين فتنه به سامراء رفته بود، به حضور نپذيرفت و براي او پيغام فرستاد كه نيازي به دخالت يك مأمور بريتانيايي در كاري كه به انگلستان مربوط نمي شود، نيست، زيرا مردم و دولت عثماني هردو مسلمان و داراي قبله ي واحد هستند.
سومين موضع گيري قيام عليه قرارداد استعماري «انحصار تنباكو» است.(۱۷)
امام خمینی با اشاره به خدمات فقهای بزرگ شیعه و دستآوردهای عظیم آنان در طول تاریخ، به فتوای میرزای شیرازی اشاره کرده و فرمود: همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی ها بیرون کشید.(۱۸)
تشرفاتاستعمار پير انگليس براى ورود به كشور هند و تسخير آن، قرار داد كمپانى هند شرقى را منعقد كرد و به بهانه حمايت دارايىهاى خود، قشون خود را وارد هند و به همين بهانه در هيئت حاكمه هندوستان داخل شده و آنچه خواستند انجام دادند. همين نقشه را براى ايران كه مركز تجمع شيعيان بود با قرارداد تنباكو اجرا كردند. و به دنبال آن، نيروهاى نظامى، اطلاعاتى، سياسى و اقتصادى انگليس در قالب كاركنان، كارگزاران و وابستگان شركت رژى به ايران سرازير شدند و در قلعهها و مكانهاى متعددى مستقر شدند. ضمن آنكه سلاحهاى زيادى هم وارد نمودند. اما آنچه كه خوابهاى آشفته استعمار انگليس را برملا كرد و نقشههاى شوم آنان را فاش ساخت فتواى تحريم تنباكو بود كه از جانب مرجع كل، مرحوم ميرزاى شيرازى رضى اللّه عنهم صادر شد و به دنبال آن انقلابى در ايران به نام نهضت تنباكو صورت گرفت.
حكايت آن چنين است كه مرحوم فشاركى نزد ميرزاى شيرازى رفته و در خصوص عدم صدور فتوا از ميرزا گلايه مىكند. آنگاه به ايشان مى- گويد: شما حق استادى و تعليم و تربيت و ساير حقوق ديگر بر من داريد، ولى خواهش مىكنم به اندازه چند دقيقه به من اجازه بدهيد آزادانه صحبت كنم! ميرزاى شيرازى با كمال تواضع مىفرمايند: بگوييد! مرحوم فشاركى بىپروا مىگويد: سيد چرا معطلى؟ چرا عليه استعمار انگليس قيام نمىكنى؟ چرا فتواى تحريم تنباكو را نمىدهى؟ مىترسى كه جانت در خطر بيافتد، چه بهتر كه بعد از خدمت به اسلام و تربيت علمى عدهاى از شاگردان، به سعادت شهادت برسى كه موجب سعادت شما و افتخار ماست! آيا خون تو از خون سيد الشهدا عليه السّلام رنگينتر است؟ قيام كن و فتواى تحريم تنباكو را بده.
مرحوم ميرزاى شيرازى مىفرمايد: من هم همين عقيده را داشتم. لكن در اين مدت، جهات مختلف اين فتوا را بررسى مىكردم و مىخواستم به دست ديگرى نوشته شود و امروز كه به سرداب مقدسه امام عصر عليه السّلام رفتم تا از مولايم امام زمان عليه السّلام اجازه فتوا را بگيرم، آقا نيز اجازه فرمودند و امروز فتوا را صادر كردم.
«اليوم استعمال توتون و تنباكو بأى نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عليه السّلام است.»
* اين نوع فتوا معمولا در بين فقهاى شيعه رايج نبوده و خود اين مسئله و آثار و بركات فراوانى كه اين فتوا به همراه داشته نشان مىدهد كه قضيۀ ديگرى در كار بوده است. خود ميرزاى شيرازى بعد از ارائه فتوا فرمودند:
«اين متن از ناحيۀ مقدسه شرف صدور يافته است. اينگونه فرمودند كه صادر كنيم» (۱۹)
امام مهدی (عج) و مکذّبینح.الفح. الف. متولد ١٣١۴ ، سالها قبل از پيروزى انقلاب وارد حوزۀ علميۀ مشهد مقدس شد. در سال ١٣۴٢ با همكارى شهيد هاشمىنژاد كانون بحث و انتقادات دينى را در مشهد تأسيس كرد، كه به دليل حضور شهيد هاشمى نژاد، آن كانون مورد توجه قرار گرفت. در سال ١٣۴۴ دستگير مىشود، ولى با تعهد به دورى از امور سياسى، از افراد انقلابى اعلام برائت مىكند و ساواك در نامهاى او را سالم مىخواند. او؛ پس از انقلاب با طرح مسايل تزكيۀ نفس و ديدار با امام زمان به فعاليتهايى انحرافى اقدام مىكند.
برخى فعاليتها و دعاوى وى
ادعاى واسطۀ فيض حضرت حجت بودن؛
ادعاى مكاشفه؛
وادار كردن افراد به اعتراف به گناهان در برابر وى و نوشتن آنها؛
دستور العمل و كارت رسمى براى سيروسلوك ظاهريت؛
تهيۀ زمينى براى بناى مسجد جمكران در مشهد؛
ادعاى ارتباط دائم و ديدار با امام زمان و انتشار آنها در كتابها و مجلات؛
ادعاى مستجاب الدعوه بودن؛
انتشار رسالۀ عمليۀ خود؛
يكى از ياران نزديك وى نيز اعلام مىكند كه: ايشان يك تنه در زمان غيبت براى هدايت مردم حاضر شده است.
دعاوى مطرح شده، عامل جذب افرادى فراوان به تشكيلات او شده است. وى به رغم پذيرش اشتباهها و انحرافهايش از سال ١٣٧٩ همچنان بهطور گسترده به فعاليت پرداخته است.(۲۰)
برخى زمينههاى جذب افراد به طيف ح. الفتشكيلاتى عمل كردن در مورد تزكيۀ نفسآنها ٧ مرحله از استقامت تا عبوديت را تعريف كردند، كه افراد با امتحان كتبى و شفاهى، هر مرحله را گذرانده، با حضور و غياب در جلسات و انتخاب استاديار و گزارش مرحلهاى (كه هر عضو در آن قرار دارد) ، در واقع نوعى اطمينان به نفس و احساس شخصيت و موقعيت ممتاز براى افراد ايجاد كردهاند. شبيه اين تشكيلات و عناوين به اصطلاح مقدس در بابيت و بهاييت و نيز ديگر مدعيان اخير نيز ديده مىشود؛ مثل عنوان حروف حى كه به ياران اصلى على محمد باب داده شده است و هدف، تطميع و قانع كردن افراد با القاب و عناوين بوده است.
توجه افراطى به خواب و مكاشفهيكى از ياران ح. الف، گفته است: افراد به بهانۀ خواب، مكاشفه و. . . به منع تحصيل در دانشگاه بهعنوان وظيفه، و ترك روال منطقى در زندگى وادار مىشدند و وجود هواى نفس و شيطان، هم به ضميمۀ آن رؤياها زمينۀ برخى ادعاهاى نادرست در امور دينى وى را فراهم مىكرد.
رمانپردازى و شخصيتسازى و دروغتوسط سران گروه و مريدان، اينگونه اقدام مىشد و مسايل كذب به تدريج با رنگ حقيقت تثبيت مىشد. [مانند شخصيتسازى به عنوان مجدّد دين و اسلام در قاديانيه و نيز شخصيت مصلح در سودانى]
توجه زياد به مسايل احساسى و ترويج مطالب سستاحساس بوى عطر معنوى در يك فضا، مشاهدۀ نور، توجه افراطى و خاصّ به عريضه و چاه عريضه و چنين عواملى باعث ايجاد توهم خاصّ در افراد ناآگاه و مريدان نادان مىشد. در واقع جهالت به اين نكته كه نورانيت و نور معنوى، حالت حسّى ندارد و نورانيت مطرح شده در قرآن و روايات از سنخ ديگر است، سبب گرايش افراد به اين ظواهر بىاساس شده است.
غفلت و توجه نكردن به وجود تناقضها در رهبرى تشكيلاتاساس كار، تزكيۀ نفس و دورى از خواهشهاى نفسانى بوده است، ولى خود سيد حسن و برخى ياران اصلى وى عملا در منازل مسكونى بزرگ و گران قيمت به سر برده، گاهى از مسافرتهاى خاصّ و تجهيزات ماهواره و نيز روابط غير اخلاقى نيز مضايقه نمىكردند. اما مريدان عادى و غافل، توجهى به اين موارد نمىكردند، [همانگونه كه در بابيت و بهاييت، آموزههايى مثل جستجوى حقيقت، دورى از شهوات، عدم دخالت در سياست و. . . ديده مىشود، ولى در واقع با اجبار افراد به پذيرفتن مسايل، و طرد افراد شاكى و نيز همكارى با استعمار و آلودگى به شهوات، رهبران اين فرقهها تمام آن آموزهها را نقض كردهاند.]
جلوگيرى از تفكر و سؤال و تحقيق در مورد مسائلبراساس گزارشها، پيروان ابتدا با صفا و اخلاصى خاصّ وارد جلسات مىشدند و هنگامى كه هيچ تغيير روحى، در خود نمىديدند و اشكال مىكردند، در پاسخ مطرح مىشد: شما بايد تحمل كنيد. يا گفته مىشد:
مراحل قبلى را درست انجام ندادهايد. و با اين كارها از سؤال و ترديد، به اصطلاح، منع شرعى گرديده، آن را نشانۀ عدم خودسازى پيروان جلوه مىدادند، [همانگونه كه بازگشتگان بهاييت، يا بابيت به عنوان ناقض امر الهى و ناتوان از ديدن حقيقت متهم شدهاند.]
ضعف علمىبيشتر مطالب آموزش داده شده براساس كتابهاى شخصى سيد حسن بود و حتّى استادياران اين طيف، تنها چند كتاب بيشتر نخوانده بودند و طلابى كه اطراف وى حاضر مىشدند به بىرغبتى به تحصيل تشويق مىشدند. اين ضعف علمى خود باعث مىشد كه افراد به دليل نداشتن قدرت تحليل و نقد، ادعاهاى ضعيف را، كه مستند به برخى منابع ضعيف هست، بپذيرند.
انحرافهاى مالى و اخلاقىآنها به اسم معنويت و عرفان، توانستند زمينهايى تصاحب و درآمدهاى سرشارى از مردم جلب كنند و جاذبۀ خاصى از اين لحاظ به عنوان جلوههاى پيشرفت اين طيف، براى مردم عادى ايجاد شد. با اين توجيه كه اولياى الهى بايد ثروتمند باشند، در ورطۀ تجملات افتادند و گاهى نيز به بهانۀ تدريس و ارشاد زنان و دختران، ارتباطهاى غير اخلاقى برقرار شد و افراد در يك مسابقۀ دست يافتن به اين موقعيتهاى نفسانى قرار گرفتند.(۲۱)
امام مهدی (عج) و شهداشهید محمود قربانیشهید محمود قربانی، فرزند موسی، ششم مهر ماه ۱۳۴۵ در روستای نقاش از توابع قزوین زاده شد. این شهید بزرگوار پس از ازدواج، صاحب دو دختر و یک پسر شد و از جمله پاسدارانی بود که در جماران مشغول به کار بود.
وی از سال ۶۱ تا ۶۵ حضور فعالی در جبهه داشت و یک بار هم دچار موج گرفتگی شد و در آخرین اعزام خواب امام زمان (عج) را دید که مژده شهادت را به وی داده بودند و سرانجام در کربلای ۵ در دشت خونین شلمچه به درجه رفیع شهادت رسید.
زمانی که شهید قربانی برای آخرین بار به جبهه رفت، پیش از رفتن خواب امام زمان (عج) را دیده بود که به ایشان فرموده بودند، این بار که شما به جبهه بروید، به درجه والای شهادت میرسید و حالت چگونگی شهادت را برای ایشان بیان کردند.
امام زمان (عج) به محمود گفته بودند، تیری به سینهٔ شما میخورد و دست راست را روی سینه میگذاری و با ترکش بعد انگشت شصت شما قطع خواهد شد.
خاطره ای از همسر شهید: همسرش می گوید : وقتی محمود از خواب بیدار شد، خوابش را برای من تعریف کرد. من که همسر او بودم، خیلی ناراحت شدم و گفتم: این بار به جبهه نرو. من میترسم از اینکه شما شهید شوید.
حاج محمود گفت: این خواب یکی از امتحانات الهی است. من باید به جبهه بروم و در راه رضای خدا و به خاطر وطن اسلامیام به شهادت برسم، نه این که در بستر خفته بمیرم یا بر اثر سانحه.
به هر حال شهید به جبهه رفت و در منطقه شلمچه پس از دو ماه خبر شهادت ایشان را برایم آوردند. وقتی شهید را به خانه آوردند، من از بسیج محلهمان خواستم شهید را ببینم. وقتی جنازه شهید را دیدم به همان نحو که خواب را برایم تعریف کرده بود، به شهادت رسیده و انگشت شصت او به همراه دو انگشت دیگرش قطع شده بود.
همسر شهید خواب امام را دیده بودند که نوید شهادت همسرش را به او داده بود. او می گوید: صبح که به پزشکی قانونی رفتم و گفتند شهید شده، من گفتم این هدیه خدا بود که خودش بخشیده بود و هم اکنون به سوی خدا بازگشت.
شب که برگشتیم من با خود میگفتم، بچههایم کوچکند و تمام وقت به فکر بچهها بودم. نزدیک ساعت ۳ نیمه شب بود که دیدم محمود وارد اتاق شد. گفتم محمود تو که شهید شدی! گفت: آمدم به شما سر بزنم. صبور باش و بیتابی نکن. ناگهان ناپدید شد. من هم پشت سرش میدویدم و صدایش میکردم که مادرم گفت: چی شده؟ دیوانه شدی؟! گفتم: نه محمود آمده بود.
پس از آن شب من آرام شدم.
وصیت نامه شهیدبه نام خدا به یاد خدا برای خداخدایا ما بندگان روسیاهی هستیم. ما اسیر هوای نفس هستیم. شیطان در عمق وجود ما رسوخ کرده است. الهی اگر تو ما را نصرت نکنی، چگونه با این دشمن درونی ستیز کنیم؟ خدایا ما بندگان ضعیفی هستیم. بندگان مظلومی هستیم و خصوصاً ما از طرف همه دنیا در مظلومیت و حملات تبلیغاتی و نظامی واقع شدهایم و باز الهی اگر تو مار را نصرت نکنی، چگونه با این دشمن بیرونی ستیز کنیم؟
من برای آزادی مرقد امام حسین (ع) به جبهه رفتم. اگر توانستیم راه کربلا را باز کنیم، بهتر است ولی اگر شهید شدم و کربلا باز نشده بود، از دوستانم تقاضا میکنم سعی در دیدن صورت من نداشته باشند، چون از روی همه آنها خجالت میکشم. انشاءالله راه کربلا باز خواهد شد.
پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم بر مشکلات صبر کنید، چون لازمه انقلاب و مسلمان بودن تحمل مشکلات است. خانواده عزیزم اگر مصیبت سختی دیدید، به یاد مصیبتهای سید الشهدا گریه کنید... .
تابوت مرا در کوچه و خیابانها بگردانید؛ شاید باعث هدایت عدهای دنیاپرست شود. ما که در زندگی باعث هدایت کسی نشدیم، امید است که مرگ من باعث هدایت شود. ضمناً راضی نیستم کسانی که مخالف انقلاب هستند، در تشییع جنازهام شرکت کنند، چون در زندگی از آنها بسیار آزار و اذیت دیدم.
در شهادت من شاد باشید، چون شادی ما وقتی است که به کمال برسیم و شهادت کمال انسان است.
خود را برای تحمل رنجها و مصیبتها و ناکامیها و نارواییها آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که دشمنان شما را به انواع عذابها و شکستها دچار میگرداند.
این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام شدنی است، ولی به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها به نعمتهای ابدی و بیپایان خداوند خواهید رسید و بر سریر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد... .
ای جوانان، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان، مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.
ای مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود...
همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهههای نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید، زیرا مادر وهب فرمود: سری را که در راه خدا دادهام پس نمیگیرم.
برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین درد دعاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند، روز بدبختی مسلمانان و روز ابرقدرتهاست. حضورتان را در جبهههای حق علیه باطل ثابت نگه دارید. در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید.
اگر فیض شهادت نصیبم گشت، آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند، بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند.
سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خداوند پیمان میبندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید... .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای.
محمود قربانی(۲۲)
شعری از نصرالله مردانی برای امام مهدی (عج)از مشهد خون، بانگ اذان مى آید
سردار گل از خوان خزان مى آید
از دشنه ملحدان پنهان در شب
سیلابه خون ز هر کران مى آید
پیرى که دلش آینه بیداری است
با جاذبه عشق، جوان مى آید
یارى که زبان آفرینش دارد
از وادى بى حد و گمان مى آید
اى منتظران خسته شهر حصار
آن مرد همیشه قهرمان، مى آید
از راه مه آلود افق منجى خاک
با اسب ستاره دمان مى آید
اى جوهریان مژده که منظومه گل
با کوس سپیده دم، عیان مى آید
بر بام فلق منادى بیدارى
گوید که، امیر عاشقان مى آید
اى شب زدگان خفته بیدار شوید
خورشید دل از مشرق جان مى آید
در گلشن شعله، سربداران شهید
گفتند که، صاحب زمان مى آید(۲۳)
منابع و پی نوشت ها:۱-شعار یاران امام مهدی (عج) که به خونخواهی امام حسین علیه السلام هنگام قیام آن حضرت سر خواهند داد.
۲- فرازی از خطبه ی معروف صفات متقین (همام) امیرالؤمنین امام علی علیه السلام
۳-اشاره به آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم»آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات
۴- كمال الدين و تمام النعمة، ج ٢ ، باب ۵٨ ، ح ۴
۵- كلينى، كافى، ج ٨ ، ص ٢۶٧ ، ح ٣٩٠
۶- امام مهدی (عج) در قرآن مهدی یوسفیان ج ۱صص ۵۹-۵۷
۷-کمال الدین و تمام النعمه ، باب۳۴ ج۲ صص۵۸-۴۲
۸- بحار الانوار، ج ۵٢ ، ص ٣٩٠
۹- ينابيع المودّه، ج ٣ ، ص ٣۴٣ ؛ المحجّة، ص ١٢٨
۱۰- تفسير عياشى، ج ٢ ، ص ٣١٣ ؛ تفسير برهان، ج ٢ ، ص ۴١٩ ؛ بحار الانوار، ج ۴۴ ، ص ٢١٨
۱۱- كامل الزيارات، ص ۶٣
۱۲- عيون اخبار الرضا، ص ٢١٢ ؛ الزام الناصب، ج ١ ، ص ٧٢
۱۳- موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت مجتبی تونه ای ص۷۰۳ و ۳۰۹-۳۰۸
۱۴- شيخ آقا بزرگ تهران، هدية الرازي الي الامام المجدد الشيرازي، وزارت ارشاد، ۱۳۶۲،ص ۳۶
۱۵-همان ص۳۸
۱۶- اعيان الشيعه، سيد محسن امين، بيروت ۱۹۶۰، چاپ چهارم، ص ۱۱۱ – ۹۰
۱۷-مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن ،
۱۸- مرکز جامع اطلاع رسانی امام مهدی (عج)
۱۹- امام حاضر، مدیر ناظر صص ۱۳۸-۱۳۷ ، توجهات ولی عصر (عج) به علما و مراجع تقلید صص ۵۸-۵۵ به نقل از دیدار یار علی کرمی ج۳ ص۱۸۹
۲۰- منابع اين بخش، جزوههايى از منابع قضايى و اطلاعاتى است كه در جايگاه محفوظ است.
۲۱ - پیچک انحراف: زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرایش برخی از مردم به مدعیان مهدویت و نیابت در دو قرن اخیر ، جواد اسحاقیان ج ۱ صص۱۴۹-۱۴۵
۲۲-وبلاگ وعده صادق، پایگاه تخصصی معرفی شهدا
۲۳- یار غایب از نظر محمد حجتی صص۱۸۶
بسته آدینه رجانیوز برای امام زمان (عج)