توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 21429
يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۴۹
سرلشگر صفوی :
تجاوزی به مرزهای ایران شود دشمن را در آن‌سوی مرزها دنبال می‌کنیم
دستیار نظامی فرمانده معظم کل قوا گفت: در جنگ بین ایران و عراق چنان صلابتی نشان دادیم که تا ۸۰ سال بعد از آن متجاوزان احتمالی درس گرفتند که اگر تجاوزی به ذهنشان برسد، ما آنها را در آن‌سوی مرزها دنبال می‌کنیم.
تجاوزی به مرزهای ایران شود دشمن را در آن‌سوی مرزها دنبال می‌کنیم
سیدیحیی رحیم صفوی دستیار ارشد فرمانده معظم کل قوا، عصر امروز (شنبه) در جلسه ماهانه جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه هدف اساسی و غیرقابل تغییر هر دولت و ملت، حفظ وقار ملی و حفظ مصالح و منافع ملی، سرزمین ملی و آرمان‌ها و ارزش‌های آن ملت و کشور است، گفت: آنچه این اهداف اساسی را می‌تواند دچار تغییر کند، جنگ‌ها هستند. بر اثر جنگ‌ها، دولت‌ها سقوط می‌کنند و یا سرزمین‌ها اشغال می‌شوند.
وی تصریح کرد: جنگ‌ها را رهبران سیاسی شروع و تمام می‌کنند و نیروهای مسلح تابع رهبران سیاسی هستند، البته فرماندهان نظامی در مرحله تصمیم‌سازی تأثیرگذارند، اما شروع و پایان جنگ توسط رهبران سیاسی است.
دستیار ارشد فرمانده معظم کل قوا هدف جنگ را تحمیل اراده سیاسی یک کشور بر کشور دیگر دانست و گفت: ممکن است این اراده سیاسی تصرف خاک و یا تحمیل قرارداد و یا اهداف اقتصادی یا سرنگونی یک نظام سیاسی و یا تضعیف منابع اقتصادی، انسانی و قدرت ملی یک کشور باشد. این همان بلایی است که بر سر ما آوردند و بهترین نیروهای ما را شهید کردند و پتانسیل اقتصادی و مدیریت کشور درگیر جنگ شد و ما به پیشرفت نرسیدیم و دشمن موفق شد از پیشرفت ما جلوگیری کند.
رحیم صفوی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: عراقی‌ها زمانی که جنگ با ایران را آغاز کردند، 35 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتند و 57 درصد درآمد ناخالص خود را هزینه جنگ با ایران کردند و در کل در طول 95 ماه جنگ با ایران 65 میلیارد دلار از داخل هزینه کردند و حدود 85 تا 90 میلیارد دلار از کمک‌های کویت و عربستان برای خرید تجهیزات استفاده کردند. تنها در سفری که صدام به مسکو داشت، 10 میلیارد دلار از آنها سلاح خرید. این در حالی است که در سال 65 کل درآمد نفتی ایران 7 میلیارد دلار بود و علاوه بر آن صادرات و قیمت نفت ما نیز کاهش چشمگیری داشت.
وی با طرح این سؤال که آیا جنگ قابل پیش‌بینی بود، خاطرنشان کرد: بله! جنگ قابل پیش‌بینی بود؛ اگر مسئولان و رهبران سیاسی و سیاست خارجی ما موضع‌گیری‌های آشکار آمریکا، شوروی و عراق را دنبال می‌کردند، می‌فهمیدند که جنگی در راه است، مثلاً برژینسکی مشاور امنیتی کارتر بعد از کشف کودتای نوژه گفت: استراتژی آمریکا در مقابل ایران باید تقویت کشورهایی باشد که توان جنگیدن در مقابل این کشور را داشته باشند. و یا کارتر می‌گفت اگر فشارهای اقتصادی آمریکا و متحدانش به خلاصی گروگان‌ها نینجامد، گزینه نظامی مدنظر خواهد بود. در آن دوران یکی از مراکز استراتژیک آمریکا در تحلیلی نوشت: "حرمت و اعتبار مانند ظرف چینی است که می‌شکند و با پیروزی انقلاب اسلامی حرمت و اعتبار آمریکا شکست". یکی دیگر از مقامات آمریکایی می‌گفت: "باید هدف استراتژیک آمریکا در متوقف کردن صدور انقلاب اسلامی به کشورهای عربی باشد ولو به استفاده از عملیات نظامی و جنگ".
دستیار ارشد فرمانده معظم کل قوا تصریح کرد: شوروی نیز با توجه به اینکه در سال 1979 افغانستان را تصرف کرد و حدود 9 سال در آنجا حضور داشت، مایل بود که جنگی در منطقه رخ دهد تا تجاوز آنها به افغانستان از یادها برود؛ گذشته از اینکه عراق نیز متحد آنها بود. دو کشور عراق و سوریه کل تسلیحات نظامی‌شان را از شوروی تأمین می‌کردند. در همان زمان و قبل از شروع جنگ یک خبرگزاری شوروی نوشت: "آمریکا با همکاری مصر و اسرائیل، طرح حمله نظامی به ایران را مورد بررسی قرار دادند".
رحیم صفوی اظهار داشت: از نظر بنده، صدام حسین در فضای دوقطبی جهان که نه‌تنها دو ابرقدرت مانع حمله به ایران نمی‌شوند بلکه این دو ابرقدرت و کشورهای عربی به عراق چراغ سبز نشان دادند، به ایران حمله کرد. رژیم صهیونیستی از حمله عراق به ایران و کویت بسیار سود برد چرا که منافع 3 کشور مسلمان در منطقه درگیر جنگ با یکدیگر شد.
وی در تشریح دلیل دوم قابل پیش‌بینی بودن جنگ گفت: 16 تا 19 شهریور 59 عراقی‌ها در منطقه میمک و سومار به ما حمله کردند و آن قسمت را تصرف کردند. به‌طور کلی عراقی‌ها قبل از آغاز جنگ 2257 تجاوز زمینی، هوایی و یا دریایی به کشورمان داشتند. در کنار این عراق گروه‌های ضدانقلاب را حمایت می‌کرد. این گروه‌ها صدها انفجار در خوزستان با منفجر کردن لوله‌های نفتی و بمب‌گذاری به وجود آوردند. خلق عرب نیز در زمان دولت موقت، یک راهپیمایی 10هزار نفره مسلحانه انجام داد.
دستیار ارشد فرمانده معظم کل قوا با بیان "در آن زمان آمادگی لازم برای جنگ نداشتیم و سپاه درگیر ایجاد امنیت بود و ارتش نیز طرح جامعی نداشت"، اظهار داشت: حتی در جلسه‌ شورای دفاع که در کرمانشاه با حضور بنی‌صدر، شهید رجایی، شهید فکوری، شهید فلاحی، مرحوم ظهیرنژاد، شهید بروجردی، شهید ناصر کاظمی، شهید صیاد و بنده تشکیل شد، به بنی‌صدر گفتیم که عراق قصد حمله به ایران را دارد، اما بنی‌صدر حرف ما را قبول نکرد و به ما پاسدارها گفت: شما کاری به جنگ نداشته باشید و این مورد به ارتش مربوط می‌شود. باور جنگ در بین سیاست‌مداران و ارتش در آن برهه وجود نداشت و آمادگی لازم را در این جهت نداشتند. اما ما در کل می‌توانستیم که دچار یک غافل‌گیری استراتژیک نشویم.
رحیم صفوی در ادامه سخنان خود سؤالی دیگر مبنی بر اینکه آیا می‌شد جنگ را قبل از سال 67 تمام کرد، پاسخ گفت: در جنگ بین ایران و عراق و بعد از پیروزی‌ها و تصرف فاو و شلمچه در سال 64، در اوج قدرت می‌توانستیم قطعنامه 598 را بپذیریم نه‌اینکه در سال 67 که عراقی‌ها فاو و شلمچه را از ما گرفتند و موضع ما کاملاً مقتدرانه نبود. قدرت‌های جهان در تدوین قطعنامه 598 به‌علت اوج‌گیری قدرت نیروهای ایرانی، مجبور شدند قطعنامه 598 را به‌نفع ایران صادرکنند، چرا که می‌ترسیدند صدام سقوط کند.
وی با طرح این سؤال که آیا ایران به اهداف اصلی خود در جنگ رسید و یا خیر، اظهار داشت: ما چند هدف اصلی در جنگ با عراق داشتیم، اول دفع تجاوز و بازپس‌گیری اراضی اشغالی و حفظ استقلال کشور؛ دوم اثبات صلابت نظام اسلامی و انقلابی، که ما با اجازه امام، دشمن را در خاک خود تعقیب و تنبیه کردیم و چنان صلابتی نشان دادیم که تا 80 سال بعد از آن متجاوزان احتمالی درس گرفتند که اگر تجاوزی به ذهنشان برسد، ما آنها را در آن‌سوی مرزها دنبال می‌کنیم؛ سوم تثبیت قرارداد 1975 که عراق قبل از شروع رسمی جنگ آن را پاره کرده بود اما قبل از حمله عراق به کویت صدام نامه‌ای به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت نوشت و گفت: "هرچه شما می‌گویید قبول دارم" و تمام بندهای این قرارداد را دوباره قبول کرد؛ چهارم تثبیت انقلاب اسلامی و بروز یک مکتب سیاسی اجتماعی جدید به‌عنوان مکتب مقاومت که بعدها باعث تشکیل حزب‌الله لبنان شد و از آن به بعد این مکتب به جهاد اسلامی و حماس منتقل شد.
دستیار ارشد فرمانده معظم کل قوا در ادامه سخنان خود به ذکر 2 خاطره پرداخت و گفت: در آذر سال 60 که بستان را از عراقی‌ها پس گرفتیم، 3 تیپ تشکیل داده بودیم، تعداد شهدای ما بالا رفته بود و فرماندهان اعلام کردند که سمت فرماندهی را قبول نمی‌کنند و می‌خواهند آرپی‌جی‌زن باشند تا مسئول خون شهدا نباشند؛ لذا مجبور شدیم که همراه با آنها خدمت امام برسیم. امام در ابتدا از این تعداد شهدا ناراحت شدند و بعد فرمودند: بروید خدا را شکر کنید که در این برهه از تاریخ خداوند شما را برای دفاع از انقلاب به وجود آورده است و اسامی شهدا در لوح محفوظ ثبت شده است.
رحیم صفوی در نقل خاطره‌ دیگری گفت: سال 64 و قبل از عملیات فاو خدمت امام رسیدیم و این عملیات را در حدود 45 دقیقه برای امام توضیح دادیم، امام در پایان فرمودند: اصلاً فرمانده کل قوا خداست و همان خدایی که به شما گفته نماز بخوانید به شما دستور داده دفاع کنید، مطمئن باشید پیروز می‌شوید و من هم می‌آیم با شما در آنجا نماز می‌خوانم. این سخنان امام روحیه ما را بسیار بالا برد.
وی در پایان در پاسخ به سؤال یکی از حاضران در مورد علت اینکه چرا جنگ در سال 64 به اتمام نرسید و ایران قطعنامه را قبول نکرد، گفت: همان‌طور که گفتم آغاز و پایان جنگ‌ها در دست مسئولان سیاسی است و باید از ظرفیت پیروزی‌هایی که در جبهه‌ها به دست آورده بودیم سیاست‌مداران خارجی ما از این فرصت استفاده می‌کردند و این سؤال را باید از مسئولان سیاسی بپرسید البته وضع امام مشخص بود و این سخن بنده جدا از امام بود.
Share/Save/Bookmark