توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 12572
دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۶
عباس عبدی:
اطرافيان خاتمی کاری کردند از رد صلاحیت بترسد/ اصلاح‌طلبان اجماع نمی‌کنند
اطرافيان خاتمی کاری کردند از رد صلاحیت بترسد/ اصلاح‌طلبان اجماع نمی‌کنند
اطرافيان خاتمي باعث شدند وی كه روزي با گفت‌وگوي تمدن‌ها در اوج عزت و احترام داخلي و بين‌المللي بود، امروز براي كانديداتوري از رد صلاحيت هراس داشته باشد.
خط نیوز - عباس عبدی از جمله چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان است که سابقه عضویت در شورای سردبیری روزنامه‌های سلام و صبح امروز و همچنین عضویت در شورای مرکزی جبهه مشارکت را در کارنامه دارد.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به رهبری خاتمی در جریان اصلاحات گفت: آقاي خاتمي نمي‌تواند به تنهايي محور اصلاحات باشد. ويژگي‌هاي مثبتي دارد اما قادر به رهبري يك جريان سياسي نيست و متاسفانه طبعش هم سياسي نيست.

عبدی با اشاره به انتخابات آینده ریاست جمهوری آینده می گوید: من تركيب آقاي جهانگيري و آقاي نجفي را پيشنهاد مي‌كنم. آقاي هاشمي و خاتمي هم از اين دو حمايت كنند. طبعا حمايت آقاي هاشمي و خاتمي هم باشد برخي از افراد و نامزدهاي موجود هم كنار مي‌كشند.

در ادامه گزیده گفتگوی روزنامه اعتماد با عبدی را به انتخاب مشرق می خوانید:



- روي افراد نبايد زوم كرد. راي سه وجه دارد. اين اشتباه فاحش اصلاح‌طلبان است كه فقط روي افراد زوم مي‌كنند. مگر سال ۷۶ آقاي خاتمي به معناي امروز فرد شناخته‌شده‌يي بود؟ يا احمدي‌نژاد سال ۸۴ چنين چهره‌يي بود؟ سه عامل در راي آوردن تاثير دارد، فردي، گروهي و جرياني. عامل فردي كم‌اهميت‌ترين مساله است. همين الان اگر آقاي خاتمي به عنوان شناخته‌شده‌ترين نيرو كانديدا شود و عامل جرياني و گروهي نداشته باشد (كه در عمل دارد) پنج ميليون راي بيشتر ندارد.

- (همه با هم يعني آقاي خاتمي كانديدا شوند؟) نخير. كانديداتوري ایشان [خاتمی] كه منتفي است. اين هم يكي از خيالات برخي از دوستان است. اصلاح‌طلبان مي‌خواهند در انتخابات اين حكومت بيايند. در انتخابات اين حكومت آقاي خاتمي هشت سال رييس‌جمهور بوده و الان چهار سال است يك ديدار با رهبري نداشته است. چگونه اين ممكن است؟

- صندوق دو وجه دارد. يكي شركت كردن در انتخابات مانند كاري كه آقاي خاتمي در دماوند و انتخابات مجلس انجام داد و وجه ديگر معرفي كانديدا و مبارزه براي كسب قدرت است.

- مشكل اين است كه اصلاح‌طلبان به عنوان يك گروه اجتماعي نمي‌دانند به دنبال چه چيزي هستند. نه به اين معنا كه هيچ كدام نمي‌دانند. اما مجموعه غالب آنها واقعا نمي‌داند چه مي‌خواهد. تضادهاي عجيب و غريبي دارند. حالا فرض كنيم كه شركت نكنند. از اين شركت نكردن چه چيزي عايدشان مي‌شود؟ ما كه دلايل ترجيح مشاركت را مي‌گوييم. آنها هم دلايلي اگر دارند بگويند.

- جريان اصلاحات در چهار سال گذشته فاقد موفقيت بوده است. به دليل تناقضاتي كه در آن به وجود آمده است. رفتارهاي سال ۸۸ آنان جواب نداده و قابل درك نيست. آنها يا بايد فراتر از نظام بروند و اپوزيسيون كامل يا منفعل شوند كه اين يك انتخاب است يا بايد همچون گذشته باشند و مسير تعاملي خود را با حفظ مواضع داشته باشند. اگر بخواهند در اين مسير باشند با آن رفتارها نمي‌توانند. نمي‌توان در هر دو عرصه حضور داشت. نمي‌شود كاري كرد كه هم آن طرفي‌ها هورا بكشند هم اين طرف فضاي حضور بدهد. غير طبيعي نيست كه حكومت هم از آنان استقبال نكند. ضمن اينكه سوت و كف زدن آن طرف هم بازي است و آنها به دنبال نان خودشان هستند.

- اصلاح‌طلبان بايد انتخاب كنند. برخي از دوستان مي‌گويند نظام ما هستيم. ولي فراموش نكنيم كه ما در سياست با آنچه روبه‌رو هستيم چيز ديگري است. بايد در اين چارچوب تحليل كرد.

- بايد افرادي كه دچار تناقض هستند به چالش كشيده شوند. اينها وارد اين چالش نمي‌شوند. كار روزنامه‌نگاري همين است. مثلا دوستان آقاي خاتمي قبل از اينكه ايشان در انتخابات مجلس راي دهد مي‌گفتند اجماع شده كه راي ندهيم. بعد ايشان راي داد اما كسي نپرسيد كه يا اجماع ساختگي بوده يا مهم‌ترين فرد اجماع به آن پايبند نيست. همه كپ كردند بعد گفتند ۶ ماه ديگر مي‌فهميد ايشان چه كار بزرگي كرد. اگر بناست ۶ ماه ديگر بفهميم بايد سكوت كنيم تا بفهميم. يكي از دلايلي كه خرداد ۷۶ اصلاح‌طلبان پيروز شدند اين بود كه اين تشتت و از هم گسيختگي در آنها وجود نداشت و صدر و ذيل مطالب‌شان به هم مي‌خورد.


- معتقدم اصلاح‌طلبان اگر به طرح مشتركي نرسند در اين انتخابات به‌شدت ضربه خواهند خورد. اگر در دور قبل فقط خاتمي راي داد اين دوره بسياري از آنان راي مي‌دهند و بالاتر از اين هم شركت مي‌كنند. من با اطمينان مي‌گويم بخشي از بدنه اصلاحات در ستادهاي ديگر فعاليت خواهند كرد نه از اين بابت كه آنها را قبول داشته باشند به خاطر اينكه آنها مي‌خواهند زندگي كنند. حس مي‌كنند اگر دو اصولگرا حاضر هستند چرا بايد الف كه بدتر است رييس‌جمهور شود؟ حس مي‌كنند كه اگر در شهرش فعال باشد مي‌تواند زمينه را براي فعاليت باز كند اما اگر در خانه بنشيند هيچ چيزي در دستش نيست. دلايل عملي متعددي هم هست. همين الان اين اتفاق افتاده و بخشي از بدنه اصلاحات در ستادهاي ديگران ديده مي‌شوند. اينها دلايل خاص خودشان را دارند. وقتي در ستاد مي‌روند سعي مي‌كنند توجيه كنند. حضورشان در ستاد اصلاح‌طلبان هم قربـه الي‌الله نبوده است. در سياست بايد دنبال موارد ملموس و عيني گشت. در صورت ادامه اين وضع بعد از مدتي ديگر كسي براي اصلاح‌طلبان نمي‌ماند.

- آنها بايد هيزم خودشان را بياورد و نان خودشان را بپزند اما مي‌خواهند يا برنده شوند يا اصلا نيايند. آنها اگر از ابتدا خواستار حضور در انتخابات بودند بايد از قبل مقدماتش را فراهم مي‌كردند. آقاي خاتمي بايد در سال ۹۱ مسا‌له‌اش را با قدرت حل مي‌كرد. ايشان رايش را داد، مي‌توانست آن را پايه قرار دهد. اگر مي‌خواست بيايد بايد اين كارها را انجام مي‌داد. اما اين كارها را نكرده‌اند و مي‌خواهند در انتخابات هم باشند. ما نمي‌دانيم خدا اين چيزها را در كجاي عالم سياست آفريده كه ما نمي‌فهميم.

- آقاي خاتمي نمي‌تواند به تنهايي محور اصلاحات باشد. ويژگي‌هاي مثبتي دارد اما قادر به رهبري يك جريان سياسي نيست و متاسفانه طبعش هم سياسي نيست. متاسفانه به اين دليل كه شما اگر چنانچه طبع سياسي نداشته باشي ايرادي ندارد اما در دنياي سياست بايد اين ويژگي را داشته باشيد. پيشنهاد من اين بود كه تركيبي از آقايان خاتمي، عبدالله نوري و موسوي‌خوييني‌ها محور قرار گيرند. بعد يك كميته ۴۰-۳۰ نفري را جمع كنند بيانيه بدهند و خيلي روشن انتقادات و نظرات خود را درباره همه امور مطرح كنند. اين سه نفر ويژگي‌هاي مكملي دارند و تركيب خوبي مي‌شد. آقاي خاتمي پذيرفتند كه اين‌بار را به تنهايي بردارند در حالي كه تحمل اين كار سخت بود.

-(آخرين باري كه با آقاي خاتمي ملاقات داشتيد چه زماني بود؟)قرن بيستم ميلادي!

- بهتر اين است كه [اصلاح طلبان] پشت يك نامزد بايستند. احتياجي هم نيست خودشان را به آب و آتش بزنند.

- [اصلاح طلبان] از اينكه رايشان كم باشد نترسند. مگر آنها كه رايشان كم بود مرده‌اند؟ هنوز هم زنده‌اند و فعاليت سياسي مي‌كنند. برخي حرف‌هايي مي‌زنند مانند اينكه كسي را كانديدا كنيم كه نظام با رد صلاحيتش مجبور به پرداخت هزينه شود. از نظر من اينها رفتار سياسي اصلاح‌طلبانه نيست.

- من تركيب آقاي جهانگيري و آقاي نجفي را پيشنهاد مي‌كنم. آقاي هاشمي و خاتمي هم از اين دو حمايت كنند. طبعا حمايت آقاي هاشمي و خاتمي هم باشد برخي از افراد و نامزدهاي موجود هم كنار مي‌كشند.

(دير نشده است؟) بله. بارها گفته شده كه دير مي‌شود. اگر در همين هفته هم اين كار انجام شود خوب است. اگر آقاي خاتمي هر چه سريع‌تر بيانيه انصرافش را منتشر كند. اين دو نفر هم بروند و با حكومت حرف‌شان را بزنند. در اين صورت شانس‌شان زياد مي‌شود. آيا چهار سال پيش كسي فكر مي‌كرد زمان به اين سرعت بگذرد و وقايع به گونه‌يي باشد كه آنها در برابر يك انتخابات رياست‌جمهوري ديگر در نظام جمهوري اسلامي قرار بگيرند؟ آقايان فكر مي‌كردند كار تمام است. فكر اينجا را نكرده بودند. اين مملكت از اين چهار سال‌ها بسيار گذرانده است. ان‌شاءالله عمر آقاي هاشمي و خاتمي بلند باشد، اما مگر قرار است تا ۱۰۰ سالگي اين دوستان باز هم هر وقت صحبت رياست‌جمهوري شد سراغ آنها برويم؟ اتفاقا به نظر من اين دو بيرون از قامت رياست‌جمهوري نقش موثرتري دارند. اين ضعف دوستان ما است كه همه دنبال اين چهره‌ها هستند كه پشت‌شان قايم شوند.

- اطرافيان آقاي خاتمي باعث شدند ايشان كه روزي با گفت‌وگوي تمدن‌ها در اوج عزت و احترام داخلي و بين‌المللي بود، امروز براي كانديداتوري از رد صلاحيت هراس داشته باشد. كارشان اين شد كه يك چهره بين‌المللي را به اينجا كشاندند.

- كوهنورد وقتي كوهنورد است كه بتواند از سختي‌ها عبور كند. قرار نيست كسي تپه فتح كند و مدال بگيرد. اصلاحات اين همه نيرو دارد. من نمي‌دانم آقاي نجفي چه چيزي كمتر از خاتمي دارد؟ فقط اينكه خاتمي هشت سال رييس‌جمهور بوده است.


-من اميدي ندارم كه در كوتاه‌مدت [جریان اصلاحات] بازسازي كنند. در اين انتخابات اگر كاري موثر نكنند و از اين دو نفر يا هر كس ديگري كه منطقا بتواند حضور داشته باشد حمايت نكنند و وحدت نداشته باشند اختلاف بسيار زياد خواهد شد و اين به نفع حكومت هم نيست.


****

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگویی دیگر با خبرگزاری مهر درباره احتمال اجماع اصلاح طلبان در انتخابات آینده و اینکه آیا در صورت کاندیداتوری آقای خاتمی نیز این اتفاق خواهد افتاد یا خیر اظهار کرد: موضوع فقط آمدن آقای خاتمی نیست، چرا که نفس آمدن وی مشکلی را حل نمی کند، مهم تایید شدن و در نهایت حضور قطعی آقای خاتمی در انتخابات به عنوان کاندیدا است که این موضوع بعید به نظر می رسد.

وی افزود: با توجه به شرایط یاد شده معقول و قابل تصور نیست که خاتمی در انتخابات آتی کاندیدا شود، البته برخی دوست دارند که افرادی نظیر آقای خاتمی و شاید هم آقایان موسوی و کروبی در انتخابات آینده کاندیدا شوند، اما قرار نیست که فقط بر مبنای دوست داشتن ما اتفاقی رخ دهد.

عبدی با تاکید بر اینکه وقتی خاتمی نباشد، اجماعی هم بین اصلاح طلبان شکل نمی گیرد، تصریح کرد: الان هم زمان گذشته است و اینکه برخی کاندیداتوری خود را در انتخابات موکول به عدم کاندیداتوری آقای خاتمی می کنند، به خاطر نبود یک تحلیل مشترک است، وجود آقای خاتمی این تعارضات تحلیلی را پنهان کرده و بر آن سرپوش می‌گذارد.

وی ادامه داد: در حال حاضر در بین اصلاح طلبان تحلیل مشترکی حتی در مورد توافق نسبت به آمدن آقای خاتمی هم وجود ندارد، ولی قاعدتا بخشی از این طیف فکر می کنند که اگر آقای خاتمی بیاید رای می آورد و باید با نامزدی آمد که پیروزی وی قطعی است، لذا برخی از آنان از این زاویه به موضوع نگاه می کنند و با نیامدن خاتمی در انتخابات شرکت نخواهند کرد، ولی عده‌ای دیگر با نیامدن وی هم در انتخابات شرکت خواهند کرد، بنابر این اینها از دو موضع و تحلیل متفاوت به آمدن خاتمی نگاه می‌کنند و این به معنای اجماع نیست در نتیجه قطعا اصلاح طلبان در چنین وضعی از یکدیگر جدا می شوند و دلیل آن هم توافق نداشتن نسبت به یک تحلیل مشترک است.
مشرق
Share/Save/Bookmark