کد مطلب: 20933
دوشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۲۰
تکدی گری؛ دردی که نیاز به درمان دارد
یکی از مهمترین نیازهای فعلی جامعه در حال حاضر مساله برنامه ریزی برای حذف تکدی گری و ساماندهی متکدیان است. ساماندهی ای که در آن، دیگر برگشتی در کار نباشد.
یکی از آن صحنه های آشنایی که همه روزه و به گونه ای مکرر شاهد و ناظرش هستیم مربوط به مساله و معضل اجتماعی تکدی گری است که هر بار به شیوه ای در برابر دیدگان مان اتفاق می افتد و عواطف و احساسات بینندگان را به طور مکرر جریحه دار کرده و درموارد بسیاری نیز نوعی سوءاستفاده از عواطف و عقاید جامعه در آن به چشم می خورد.
کودکان آشنای سرچهارراه ها که در انتظار توقف اتومبیلها در پشت چراغ قرمزند تا کار خود را شروع کنند، زنانی که با کودکانی شیرخواره درآغوش، در خیابانها، ایستگاههای مترو و... به تکدی گری مشغولند، افراد دارای نقص عضوی که از عابران استمداد می کنند، عده ای که برای اثبات تنگدستی خود به شواهد و مستندات پزشکی و... که با خود به همراه دارند استناد می کنند و از عابران تقاضای توجه و دلسوزی می نمایند، دست هایی که در مقابل مخاطبانی با عکس العملها و واکنشهای متفاوت به گدایی دراز می شوند و .... نمودهایی از این معضل و درد اجتماعی هستند که بارها و بارها آن ها را از نظر گذرانده ایم.
مقوله تکدی گری که به نظر می رسد درصورت کنترل نشدن و تنظیم ننمودن برنامه هایی در راستای ریشه کنی آن، دایره و گستره اش هر روز وسیع تر می شود مساله ای است که از چند بُعد قابل بررسی و تامل است که پرداختن به آنها در اتخاذ تصمیمات مناسب برای به حداقل رساندن آمار متکدیان و درمان این درد اجتماعی ضروری است.
یکی از مواردی که در این رابطه دارای اهمیت است بحث ریشه و منشا بروز این پدیده و دلایل افزایش آمار متکدیان در جامعه است. به راستی چه عاملی طیف تکدی گران را در سطح جامعه وسعت می دهد؟ دلایلی نظیر ناکامی اقتصادی و فقر؟ (که به طور قطع و یقین این مورد از مهم ترین علل در بروز این ناهنجاری اجتماعی خواهد بود)، مسائل فرهنگی و علل روانی و فردی؟ شاید بتوان گفت بسته به این که علت بروز این پدیده چه باشد می توان عاملان تکدی را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول کسانی که به دلیل فقر اقتصادی، بیکاری، نقص عضو و یا از کارافتادگی و دلایلی این چنینی به ناچار و از سر نیازمندی به قشر تکدی گران پیوسته اند.
در حقیقت در مورد این افراد می توان گفت تکدی گری نمود نیاز و فقر معیشتی این طیف است و دسته دوم کسانی که تکدی گری را به گونه ای حرفه ای و با تشکیل باندها و گروههای زیرمجموعه و زیردست خویش در پیش گرفته اند؛ البته دراین مورد نیز نمی توان تاثیر دلایل برشمرده شده برای گروه اول و ناکامی های اقتصادی را بی تاثیر دانست. اما به طور کلی با توجه به این که افراد تکدی گر به چه دلیل به این امر مبادرت می ورزند می توان برای رفع و حذف این پدیده تلخ در سطح اجتماع اقدام کرد.
آن چه در این رابطه مهم است آغاز به اقدام در راستای ریشه کنی این امر می باشد. با توجه به این که این ناهنجاری اکنون از محدوده سنی خاص نیز خارج شده و کودکان در سنین بسیار پایین تا افراد بسیار سالخورده را دربرمی گیرد و به علاوه همان طور که این پدیده به دلایل مختلفی اتفاق می افتد خود دلیل بروز بسیاری ناهنجاری های دیگر نیز در سطح جامعه می شود که دربلندمدت قابل رویت خواهد بود و درحقیقت این درد، خود به دردهای فرهنگی و اجتماعی جامعه دامن می زند. یکی از مواردی که در این زمینه حائز اهمیت است موضوع کودکان قربانی تکدی و آینده و سرنوشت آنهاست. کودکانی که نه به میل خود بلکه به دلایلی چون فقر، بی سرپرستی یا بدسرپرستی، بیماری سرپرست خانواده، اعتیاد والدین و عواملی از این دست مجبور به این کار شده اند.
عکس العلمها در مقابل این پدیده نیز بسیار متفاوت اند. از بی اعتنایی و بی توجهی گرفته، تا خشونت و پرخاش و یا اعتماد به نیاز شخص متکدی و دادن مبلغی پول. اما آن چه در درمان این درد اجتماعی مهم به نظر می رسد اتخاذ راهکارهایی است که به جای درمان مقطعی، تا حدود زیادی آن را از چهره اجتماع کمرنگ و محو کرده و آن را به صورت عمیق مورد درمان قرار دهد. در غیر این صورت برنامه های کوتاه مدت و طرح هایی که با اجرای آن ها نیز بازگشت متکدیان به حرفه تکدی گری همواره انتظار می رود چندان کارساز نخواهد بود و درصورت توفیق، تنها در همان بازه زمانی کوتاه اثرگذار خواهد بود.
به هر روی یکی از مهمترین نیازهای فعلی جامعه در حال حاضر مساله برنامه ریزی برای حذف تکدی گری و ساماندهی متکدیان است. ساماندهی ای که در آن، دیگر برگشتی در کار نباشد.
زهرا کیان بخت