به گزارش خط نيوز به نقل از خبر ورزشی، دراگان اسکوچیچ اسامی ۲۳ بازیکن را برای دعوت به تیم ملی اعلام کرد اما در میان آنها نامی از لژیونرهای مطرح کشورمان دیده نمیشد. سرمربی تیم ملی کشورمان در این رابطه گفت: «برای اردوی آبان برخی مشکلات برای دعوت از برخی بازیکنان داشتیم که در نهایت باعث شد شاهد عدم حضور آنها باشیم. سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، علیرضا جهانبخش، مهدی ترابی، علی کریمی و محمد محبی از جمله نفراتی بودند که قصد داشتیم در این اردو از حضور آنها استفاده کنیم اما همانطور که گفتم به دلایل مختلف این موضوع رخ نداد.»
یکی از لژیونرهای مطرحی که دراگان اسکوچیچ از آنها اسم برد «علیرضا بیرانوند» بود. دروازهبان فعلی تیم آنتورپ بلژیک که به بهانه لیست جدید تیم ملی با او تماس گرفتم.
لیست جدید تیم ملی اعلام شد و باز هم خبری از اسم تو نیست. دراگان اسکوچیچ گفته به دلایل مختلفی نتوانسته لژیونرهایی از جمله خودت را دعوت کند. مشکل همان بحث شیوع ویروس کروناست؟
نه، کدام ویروس کرونا؟!
گفتیم شاید بلژیک قوانین سختگیرانهای برای پذیرش مسافرانی داشته باشد که...
اگر اینطور بود که کاوه رضایی یا علی قلیزاده دعوت نمیشدند! من تازه مصدومیت خودم را پشتسر گذاشتم و باید دوران ریکاوری را طی میکردم. نمیشد بعد از این آسیبدیدگی سریع به اردوی تیم ملی میرفتم و منظور آقای اسکوچیچ هم همین بوده است.
الان وضعیت مصدومیت تو چگونه است؟
من تازه ۳ روزی میشود که دارم ۱۰۰ درصد کار میکنم و با خود سرمربی تیم ملی هم صحبت کردم.
با اسکوچیچ؟
بله، با آقای اسکوچیچ تلفنی حرف زده و شرایط را برای او بازگو کردم.
نظرش چه بود؟
به من گفت در همان بلژیک بمان و به مصدومیت خودت برس. او یک مربی حرفهای اروپایی است و خوب میداند الان به چه چیزی نیاز دارم. البته تنها من نبودم.
یعنی چه؟
علیرضا جهانبخش و سردار آزمون هم به دلیل مصدومیت نمیتوانند تیم ملی را در بازی دوستانه با بوسنی همراهی کنند و وضعیت این دو هم شبیه من است.
درست است. این دو هم دعوت نشدهاند.
هر دو مصدوم شده بودند و جهانبخش هم تازه توانست دقایقی برای برایتون بازی کند. آقای اسکوچیچ خیلی خوب شرایط ما را درک میکند و به همین خاطر از من خواست در بلژیک بمانم و خوب تمرین کنم.
دراگان اسکوچیچ را چگونه مربیای دیدی؟
اول آنکه مرد بسیار مهربانی است. او رابطه بسیار خوبی با بازیکنان تیم ملی برقرار کرده و شناخت خیلی خوبی از فوتبال ایران دارد. انشاءا... بتوانیم اول از گروه خودمان در مسابقات مقدماتی جام جهانی صعود کرده و سپس به جام جهانی قطر برویم. تیم ملی ایران هنوز هم قدرتمندترین تیم قاره آسیاست و باید این را ثابت کنیم.
یک سؤال ویژه میخواهم بپرسم و لطفاً جواب صادقانه بده.
من را میشناسی و میدانی همیشه جواب سرراست و صادقانه میدهم. بپرس داداش!
از انتخاب تیم آنتورپ پشیمان نیستی؟
چرا باید پشیمان باشم؟
شاید نگاه من و خیلیها در ایران این باشد که علیرضا بیرانوند قادر است در لیگهای معتبر اروپایی فیکس بازی کند اما در بلژیک... حتی فراموش نمیکنم برانکو ایوانکوویچ چند بار در مصاحبههایش مدعی شد تو میتوانی در هر۴ لیگ معتبر اروپا (اسپانیا، انگلیس، بلژیک و آلمان) به راحتی بازی کنی.
من در حال حاضر در بهترین شرایط ورزشی زندگی خودم هستم. باورت نمیشود اما با خودم میگویم چرا دو سال زودتر به اروپا نیامدم؟!
این حرف را جدی میزنی؟
بله، کاملاً جدی میگویم. اینجا تازه دارم از زندگی و فوتبال خودم لذت میبرم. همه چیز اینجا سر جای خودش است و من هم به یکی از بهترین تیمهای اروپایی پیوستم. از انتخاب آنتورپ خیلی راضیام. این باشگاه قدیمیترین تیم فوتبال کشور بلژیک است که طرفداران زیادی هم دارد. ما به تازگی توانستیم تاتنهامِ ژوزه مورینیو را شکست بدهیم.
میدانم در هفته دوم لیگ اروپا موفق شدید با نتیجه یک بر صفر تاتنهام را شکست بدهید اما علیرضا بیرانوند حتی یک دقیقه هم بازی نکرده و نیمکتنشین محض بوده است. من فقط میگویم حیف است. نیست؟
من عضو یکی از بهترین تیمهای اروپایی هستم.
شاید من سؤالم را درست مطرح نکردم. آیا کادر فنی و بازیکنان تیم آنتورپ میدانند تو در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه چه کولاکی کردی و چگونه توانستی ضربه پنالتی کریستیانو رونالدو فوقستاره پرتغالی را مهار کنی؟
همه مربیان و بازیکنان آنتورپ این موضوع را میدانند. نیازی هم نیست من هر روز بخواهم آن خاطره را تکرار کنم. شاید یک ماه پیش میتوانستم جایگاه خودم را در ترکیب اصلی تیم پیدا کنم اما بد موقعی مصدوم شدم.
این در حالیست که «ژان بوتِز» گلر فرانسوی تیم شما چپ و راست گل میخورد اما همیشه و همواره فیکس است!
این تصمیم سرمربی تیم بوده و من هم به آن احترام میگذارم. گفتم که من فقط بدموقعی مصدوم شدم.
میخواهی بگویی نوبت تو میرسد که فیکس شوی؟
شک نکن! من نگاه خوب و روشنی به آینده دارم. میدانم اگر خوب تمرین کنم و حواسم جمع باشد، بالاخره فیکس خواهم شد.
سرمربی تیم با تو صحبت میکند؟
بله، سرمربی تیم ما به همه بازیکنان به یک چشم نگاه میکند و من را هم خیلی خوب میشناسد. متأسفانه در ورزش حرفهای برخی اتفاقات دست ورزشکار نیست. من فکر همه چیز را میکردم غیر از اینکه دچار مصدومیت همسترینگ شوم و...
با بازیکنان تیم صمیمی شدی؟
من اخلاقم طوری است که خیلی زود با جمع صمیمی میشوم. با اغلب بازیکنان آنتورپ هم خیلی زود قاطی و دوست شدم.
با آنها مثل دوران حضور در پرسپولیس شوخی میکنی؟
شوخی که نمک تمرین و رختکن است. مگر میشود شوخی نکنم؟ البته در پرسپولیس چون فارسی صحبت میکردیم، شوخیها بیشتر بود. اینجا بعضی وقتها آرام هستم و سکوت میکنم. وقتی ساکت هستم، بچههای تیم با تعجب نگاهم میکنند که چرا شوخی نمیکنی و شاد نیستی؟! چیزی شده؟ من هم فقط لبخند میزنم.
(به شوخی) برای بازیکنان آنتورپ شعبدهبازی هم میکنی؟
بله، برای همبازیانم در آنتورپ شعبدهبازی میکنم و آنها هم کلی حال میکنند. البته یک مقدار باید زبان خودم را تقویت کنم. اینجا اغلب بازیکنان انگلیسی صحبت میکنند.
مگر معلم زبان نداری؟
اتفاقاً باشگاه قرار است به زودی برای من و خانوادهام معلم زبان استخدام کند.
راستی بازی پرسپولیس و سایپا را در هفته اول لیگ بیستم دیدی؟
نه، متأسفانه سر تمرین بودم و نتوانستم تماشا کنم.
به نظرت جدایی تو، شجاع خلیلزاده، مهدی ترابی، علی علیپور، محمد نادری و حتی محمد انصاری تأثیری در نتایج پرسپولیس در فصل جدید نخواهد داشت؟
الان خیلی زود است که بخواهیم حرفی بزنیم. به نظرم باید تا نیمفصل صبر کرد و من هم بهتر است در این رابطه اظهار نظری نداشته باشم. برای پرسپولیس آرزوی موفقیت میکنم.
راستی میدانستی بلژیک همیشه بهترین گلرهای اروپا و حتی دنیا را داشته است. به طور مثال در دهه ۸۰ میلادی ژان ماریفاف را داشتند که بهترین بود یا اینکه میشل پرودوم در دهه ۹۰ جزو برترین گلرهای جهان بود. در حال حاضر هم تیبو کورتوآ دروازهبان رئالمادرید در اروپا آقایی میکند و...
چهارمی هم خودم هستم! (ادامه میدهد) البته شوخی کردم.
بلژیکیها نمیگویند چقدر شبیه تیبو کورتوآ هستی؟
طفلکیها هنوز بازی من را در لیگ بلژیک ندیدهاند. اجازه بده بازی کنم و بعد ببینیم چه میگویند.
حالا که بحث به کورتوا کشیده شد، میخواهیم درباره برد تیم مورد علاقهات در الکلاسیکو بپرسیم.
بله، من رئالی هستم و همیشه طرفدار این تیم بودم. به نظر میرسد بارسلونا بدجوری دچار افت شده باشد.
برگردیم به همان گلرهای بلژیک؛ تو به کشوری رفتی که در کنار ایتالیا و آلمان و روسیه مهد پرورش دروازهبانهای بزرگ بوده است. تمرینات در بلژیک چه فرقی با ایران دارد؟
تفاوت که وجود دارد. منظور شما تمرینات گلرهاست؟
بله، چه تفاوتهایی دارد؟
ما در ایران هم مربی گلرهای خیلی خوبی داریم. همه زحمت میکشند و بهترین تمرینات را استخراج میکنند اما باید قبول کرد در اروپا شرایط فرق میکند. اینجا همه چیز حرفهای است.
به همین خاطر میگویی کاش ۲ سال زودتر به اروپا میرفتی؟
دقیقاً همینطور است. من وقتی در ایران هم بودم، نسبت به کارم منظم بودم. سعی میکردم استراحت و برنامه غذایی درستی داشته باشم و همه چیز را رعایت میکردم. با تمام این حرفها وقتی اینجا به بلژیک آمدم، دیدم شرایط خیلی سختتر است. البته من از سختی نمیترسم و اتفاقاً از آن استقبال میکنم.
این به خاطر شرایط سختی است که در زندگی متحمل شدی؟
بله و به این موضوع افتخار میکنم. من بارها گفتم و باز هم ابایی از گفتن آن ندارم که در خانواده مرفهی به دنیا نیامدم. پدر زحمتکش و مادر مهربانی دارم که به سختی ما را بزرگ کردند. آدمهای بسیار خوبی که درس زندگی به من و بقیه بچههای خود دادند. من در خانوادهام یاد گرفتم که باید سختکوش باشم و به قول معروف کم نیاورم.
شاید سر راه تو هم آدمهای خوبی قرار گرفتند. اینطور نیست؟
دقیقاً همینطور است. زمانی که از خرمآباد تک و تنها به تهران آمدم، با آدمهای بسیار خوبی برخورد کردم. شاید مسیر زندگی من هم میتوانست یک شکل دیگر شود اما...
شاید پرسیدن آن درست نباشد اما چون یکجورهایی تو الگوی بسیاری از نوجوانان و جوانان شهرستانی هستی، میپرسم که حتی ممکن بود یک خلافکار شوی!
شاید اگر حواسم به خودم نبود یا اهل ورزش و فوتبال نبودم، به راههای دیگری کشیده میشدم اما خدا حواسش به من بود. من در مسیر فوتبال و ورزش قرار گرفتم و راه خودم را پیدا کردم.
معمولاً هم از گذشته و زندگی سخت قبلی خودت با افتخار یاد میکنی. نزدیکان تو نمیگویند «علیرضا خیلی از آن دوران حرف میزنی و دیگر بس کن؟»
چرا پیش آمده است. شما فکر میکنید چرا من علیرضا بیرانوند از زندگی سخت یا گذشتههای خودم حرف میزنم؟
گاهی پیش آمده که در سریال یا فیلمی از کار کردن من در کارواش صحبت شده ولی ناراحت نشدم.
منظورت سریال پایتخت ۶ است؟
کلی گفتم. ناراحت نمیشوم چون دو دلیل دارم؛ اول آنکه برای خودم هم یک مرور است. وقتی مصاحبه میکنم و میگویم چه زندگی سختی را پشتسر گذاشتم تا به امروز برسم، باعث میشود گذشته خودم را فراموش نکنم. یادم میماند از کجا به کجا رسیدم. اینکه در کارواش ماشین میشستم یا در رستوران ظرف، ایرادی ندارد. اتفاقاً حس بسیار قشنگی است. کسانی که از صفر زندگی خود را شروع میکنند، میدانند من چه میگویم...
ولی ستارههای فوتبال یا سینمایی را میشناسیم که سعی میکنند از گذشته خود فرار کنند یا حداقل درباره آن حرف نزنند.
من نظری ندارم و فقط در مورد خودم صحبت میکنم. در نوجوانی آرزو داشتم به تهران بیایم و فوتبال بازی کنم. حالا کجا هستم؟ بلژیک! بگذار یک چیزی بگویم که...
راحت باش!
زمانی که در زندگی به مشکلی برمیخورم، خیلی راحتتر از بقیه با آن کنار میآیم. میدانی چرا؟ چون روزگار خیلی بدتر را دیدم و الان خدا را شکر میکنم به چه جایگاهی رسیدم. این مسئله باعث میشود هرگز دچار غرور نشوم.
انصافاً این یکی را من خبرنگار تأیید میکنم. علیرضا بیرانوند چه پس از جام جهانی و مهار پنالتی رونالدو و چه زمان نفت تهران یا همین الان ذرهای فرق نکرده است. بازیکنانی را میشناسیم که با یک گل یا دو تا بازی خوب همه چیز را فراموش میکنند اما این حرف تو را قبول دارم. هرگز ندیدم مغرور شوی و...
محبت داری اما چیزی نشدم که مغرور شوم. در این دنیا یک لحظه ممکن است همه آنچه ساختی به باد بدهی. غرور مفهومی ندارد و همیشه بهتر از تو هم وجود دارد. من سعی کردم همیشه با مربیان، همبازیانم، هواداران و خبرنگاران رسانهها رفتار دوستانهای داشته باشم. هرگز هم احساس نکردم به جایگاهی رسیدم که دچار غرور شوم. غرور در ورزش معنایی ندارد.
از سریال و فیلمهایی حرف زدی که کار کردن تو در کارواش را سوژه کردند و گفتی ناراحت نشدی. دلیل اول را گفتی اما دلیل دوم را نگفتی.
شاید نوجوانان و جوانان زیادی پای این فیلم و سریالها نشسته باشند که آرزوهای بزرگی دارند. آنها با شنیدن قصه زندگی من و امثال من شاید به این باور برسند که هرگز آرزوی محالی وجود ندارد.
خودت هم جمله معروفی داری و چند بار هم در مصاحبههایت آن را تکرار کردی که آرزوهای علیرضا بیرانوند سقف ندارد!
دقیقاً همینطور است. این یک شعار مهم در زندگی من است. من کارم فوتبال است و زندگیام از این طریق میگذرد. ما فوتبالیستها به سختی به تیمهای بزرگ میرسیم یا اینکه پس از سالها تمرین، سختی، خط خوردن یا دیده نشدن قرارداد خوبی میبندیم. اگر آرزوی بزرگ نداشته باشیم درجا خواهیم زد.
همین الان آرزوی بزرگ علیرضا بیرانوند چیست؟
بازی در تیمهای بزرگ اروپایی که نمیخواهم فقط در حد یک آرزو باقی بماند.
بیش از ۲ سال پیش و قبل از جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه مصاحبه جالبی کردی و گفتی «وقتی به حضور امثال علیآقا دایی و علیآقا کریمی در بایرنمونیخ همچنان افتخار میکنیم، من هم تلاش میکنم باشگاه بزرگی را خواهانم ببینم و هواداران خودشان دلشان به این انتقال راضی باشد. خودم لیگ انگلیس و فرانسه را دوست دارم. دوست دارم به لیورپول بروم! در خودم این توانایی را میبینم و باید در جام جهانی عملکرد خوبی داشته باشم.»
آقای علی دایی که یک اسطوره است. واقعاً از شنیدن حادثه اخیری که برای او رخ داد، ناراحت و متأسف شدم. علیآقا کریمی هم همینطور، محبوبترین فوتبالیست ایران است. من آن روز یک مثال زدم و گفتم این توانایی را در خودم میبینم که در جام جهانی عملکرد خوبی داشته باشم.
و پیراهن تیم لیورپول را بپوشی؟!
چه اشکالی دارد که رؤیای بزرگی داشته باشید؟ من همیشه چنین اهدافی داشتهام. الان هم اول میخواهم در آنتورپ فیکس شوم و بعد از این باشگاه به عنوان سکوی پرتاب خودم به تیمهای بزرگتر اروپایی استفاده کنم. البته اول باید اینجا خودم را اثبات کنم.
معمولاً گلرهای ایرانی کار سختتری به عنوان یک لژیونر دارند. این را میدانی؟
گلرهای کمی از کشورمان لژیونر شدهاند. یک مقدار انتخاب دروازهبان ایرانی از سوی باشگاههای اروپایی سخت است.
اگر دفاع، هافبک یا فوروارد بودی به هر حال فرصت پیدا میکردی دقایقی بازی کنی اما در اروپا خیلی به ندرت دست به دروازهبان فیکس خود میزنند.
به این هم فکر کردهای اگر به دروازهبان اعتماد کنند و او خودش را ثابت کند دیگر فیکس میشود؟ من همیشه سمت خوب قصه را میبینم و نگاه مثبتی به زندگی دارم. من دیر به تیم آنتورپ ملحق شدم که به دلیل شرایط شیوع ویروس کرونا بود. وقتی اینجا آمدم تازه داشتم در تمرینات خودم را نشان میدادم که دچار مصدومیت شدم اما حالا دوباره برگشتم. برگشتم و ناامید هم نیستم و میخواهم از اعتبار دروازهبانی فوتبال ایران در اروپا دفاع کنم.
تو در بلژیک رفتوآمد خانوادگی با کاوه رضایی یا علی قلیزاده نداری؟
راستش را بخواهید به دلیل تمرین و مسابقه فرصت زیادی برای دیدن هم نداریم. از طرفی به خاطر بحران کرونا عملاً امکان رفتوآمد یا دید و بازدید وجود ندارد ولی تلفنی در ارتباط هستیم. هم علی قلیزاده و هم کاوه رضایی در لیگ بلژیک عملکرد خیلی خوبی داشتهاند.