کد مطلب: 24550
سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۳۰
دلایل حمله دیکتاتورهای فضای مجازی به حامد زمانی
تازه ترین فعالیت او در این زمینه به رونمایی از آهنگ «گزینه های روی میز» برمی گردد که ۱۵ دی ماه در مراسم افتتاحیه چهارمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار به صورت زنده اجرا کرد.او پیش تر با انتشار آهنگ«مرگ بر آمریکا » مورد هجمه عده ای قرار گرفته بود.
حامد زمانی، خواننده پاپ اما در عین حال بچه مذهبی است. او یک پیچ تاریخی را در زندگیاش گذرانده و آن هنگامی بود که صدایش را همه میشنیدند حتی آنهایی که مخالف عقیدههایش بودند و از اعتقاداتش خبر نداشتند. خیلی از دوستان ارزشی سابق در این پیچ تاریخی محافظهکاری کردند و آن چه که دیگران دوست داشتند را خواندند و میخوانند نه آن چه دوست دارند. به همین علت وارد مرداب موسیقی کلیشهای شدند اما حامد زمانی اعتقادات سیاسی و مذهبی خود را آشکار کرد و این مساله موجب ریزش شدید دوستداران و مخاطبانش شد. صدای حامد زمانی ششدانگ است و کمتر کسی میتواند آن را دوست نداشته باشد اما خیلیها تصمیم گرفتند چون او برای دل خود و خانواده شهدا میخواند، صدایش را نشنوند. بدتر این که هجمه ای ناجوانمردانه علیه اودر فضای مجازی شکل گرفت. برای این هجمه که هیچ منطقی پشت آن نیست چند نکته را باید متذکر بشویم:
۱. حامد زمانی نشان داده جوانی است که انقلاب اسلامی (که در زمان وقوعش به دنیا نیامده) را دوست دارد؛ شهدایی که از وطنش دفاع کرده اند - تا وقتی به دنیا می آید یک وجب از خاک آن در دست دشمن نباشد- را قهرمانان واقعی می داند و آبروی خود را برای تجلیل همیشگی از آنها وسط گذاشته؛ اعتقادات شیعه را اعتقادات خود می داند و حاضر است برای این اعتقادات کشته شود آیا باید او را با این اتهامات از جامعه هنری طرد کرد؟
۲. در بسیاری از محافل غیر رسمی شنیده شده حامد زمانی یک کاسب و "نان به نرخ روزخور" است و می خواهد از طریق انقلاب و اشعار انقلابی خودش را مطرح کند و از این طریق برای خود کیسه ای بدوزد. فرض کنیم این سخن درست است. حامد زمانی دغدغه دین و انقلاب و شهدا را ندارد و اصلا بچه هیاتی هم نبود و هیچ وقت در زندگی اش قاری قرآن نبوده است. خب آیا اگر واقعا کسی این دغدغه را داشته باشد و دارای صدای خوبی هم باشد پیدا شود و بخواهد از طریق آواز صدا و اعتقادات خود را عرضه کند (غیر از حامد زمانی) جامعه هنری ما به او انگ کاسبی نمی زند؟ آیا او را طرد نمی کنند؟ آیا به او به چشم یک خواننده ای که متفاوت و اشعار متفاوت می خواند نگاه می کنند یا به چشم کسی که قصد دارد به هر طریقی به شهرت برسد؟
اتفاق دیر هضمی است که چطور افکار عمومی قدرت اول جهان در راستای منافع ملی اش بسیج می شود اما در کشور ما تا قدمی برداشته می شود، دچار خودزنی می شویم.
۳. برخی هنرمندان که معتقدند هنر مرزی نمی شناسد و آن را بی حد و مرز و بدون خط قرمز می دانند حاضر هستند برای پسند خارج نشین ها به وطن شان پشت کنند و حتی بدون رعایت مناسبات تثبیت شده داخلی روی فرش های قرمز راه روند. برای این عده شیوه فعالیت امثال حامد زمانی وطن فروشی است!
۴.این روزها بحث ایران هراسی در فیلم و سریال های آمریکایی داغ است؛ نمونه اش سریال «هوملند». همه طیف های فکری وطنی هم به چگونگی نشان دادن تصویر ایران در این سریال واکنش نشان داده اند. اما در آمریکا چه خبر است؟ آن ها تمام توان خود را برای حمایت از سازندگان این اثر و بهتر دیده شدن آن در دنیا صرف می کنند. همانطور که برای «آرگو» کردند و حتی معتبرترین جایزه سینمایی را به آن دادند ؛ آن هم از وسط ساختمان قدرت آمریکا و توسط میشل اوباما. اتفاق دیر هضمی است که چطور افکار عمومی قدرت اول جهان در راستای منافع ملی اش بسیج می شود اما در کشور ما تا قدمی برداشته می شود، دچار خودزنی می شویم.
۵.حامد زمانی با این صدای شش دانگ می توانست بعد از مشهور شدن مانند خیلی ها راه خود را کج کند و اشعاری را بخواند که دیگران هم خوششان بیاید. اتفاقا در آن طرف پول خوبی هم هست اما او این کار را نکرد. وقتی او می گوید که "امیدوارم تا این نفس هست، وقف جریان انقلاب شود؛ وقف حرف اسلام شود و به زلفی که همیشه جاودانه است؛ به زلف اباعبدالله الحسین (ع)، ائمه اطهار (ع)، شهدا و به زلف انقلاب گره بخورد که هیچوقت از بین نمیرود." خیلی ها را می رنجاند چون آنها عرصه هنر منحصر به جریان خود می دانند و نمی توانند کسی را ببینند که با پرچم ائمه و انقلاب وارد حلقه هنری آنها شده است. وقتی زمانی می گوید " من عزت و آبرویم را از این راه به دست آوردهام و روزی خود را هم از راه درستش به دست میآورم و اصلاً از کسی شکایت ندارم؛ چراکه خدا را شکر، به لطف وجود حضرت زهرا (س) کارها پیش میرود و حمایت میشود و نه تهیهکنندهای، نه مدیر برنامهای و نه اسپانسری وجود دارد، بلکه کارها به لطف ائمه اطهار (ع) جلو میرود" آن حلقه هنری که هنر را بدون مرز می دانستند نمی تواند بپذیرد که یک نفر می تواند اعتقادات خود را بخواند و به گوش دیگران بسپارد.
۶.حامد زمانی از اینکه نشان دهد فرد معتقدی است ترسی ندارد و به گفته خودش اگر اعتقادات سیاسی و مذهبی خود را آشکار نمیکرد میتوانست از هر طیفی هوادار داشته باشد. یا حمله به زمانی به خاطر همین موضوع است؟ متاسفانه در کشور ما پدیده عجیبی در حال رشد است و آن دیکتاتوری و خودرایی عامه است. ویژگی بارز این پدیده این است: روشنفکری آن است که من میگویم؛ بهترین اعتقاد آن است که من میگویم؛ آینده خوب آن است که من ترسیم میکنم؛ خواننده خوب آن است که من دوستش دارم؛ موسیقی خوب آن است که من گوش میدهم؛ دم بد آن است که با من نیست؛ دم خوب آن است که با من است... دیکتاتوری فردی از فضای مجازی شروع شده و دیکتاتورهای مجازی سوار موج میشوند و فرد را تخریب میکنند و از اینکه به فرد مورد نظر فحاشی کنند و هر نسبت ناروایی را متوجه او کنند ابایی ندارند.
۷. خوانندهای پیدا شده که جدای از اعتقاداتش وقتی میخواند دل خانواده شهدا تسکین مییابد، وقتی میخواند شور انقلابی برخی از طیف جوانان را فرا میگیرد، وقتی حماسی میخواند احساس غرور میکنیم، وقتی درباره امام رضا (ع)میخواند دلمان را به مشهد میبرد. این کارها جای کدام خواننده و هنرمند را تنگ کرده است؟ اصلا همین هجمه های بدخواهان نشان می دهد او راه مستقیمی درپیش گرفته است. حامد زمانی همان توصیه رهبری را همواره آویزه گوش خود خواهد کرد، آنجایی که حامد زمانی درباره اجرای قطعه "مرگ بر آمریکا" از مقام معظم رهبری شنید:" ترانه مرگ بر آمریکای شما، مرگ بر آمریکای سال ۹۲ بود؛ شنیدم که به این کار زیاد حمله کردند، بگذار حمله بکنند که اگر حمله نمیکردند باید عزا میگرفتید؛ شما هم دلسرد نشوید و یکی دیگر هم بسازید." و بعد از این توصیه بود که واز «گزینههای روی میز» ساخته شد و قرار است "مرگ بر آمریکا" و "گزینه های روی میز" های دیگر ساخته شود.