به گزارش
خط نیوز ، مدیر مسوول کیهان، در سرمقاله امروز به ارزیابی مذاکرات هسته ای ایران باگروه ۱+۵ پرداخته و نوشته است:۱- چند هفته قبل- اواخر اردیبهشت ماه - آقای «داگلاس جل» دبیر سرویس خارجی روزنامه «واشنگتنپست» برای مصاحبه به کیهان آمده بود. گفتوگو به چالش هستهای کشیده شد و بهانهجوییهای آمریکا که بیرون از چارچوب فنی و حقوقی معاهده NPT و پادمانهای مربوطه مطرح شده و هنوز هم میشود. وقتی به نمونههای مستندی از این دست زورگوییها و باجخواهیها اشاره شد، خبرنگار واشنگتنپست گفت: ولی مسئله اصلی آن است که غرب نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای است. به ایشان گفته شد؛ براساس گزارش مستند ماه دسامبر ۲۰۱۳- دی ماه ۹۲- شبکه تلویزیونی سی.ان.ان در حال حاضر بیش از ۱۷ هزار سلاح اتمی - اعم از بمب و کلاهک هستهای - در دنیا وجود دارد که بیشترین آنها متعلق به آمریکاست. در همین گزارش آمده است، استفاده از این سلاحهای اتمی در اولین هفته بعد از انفجار دستکم ۲۰میلیون نفر را به کام مرگ میبرد و تاکید شده که فقط موشکهای پیشرفته «تریدنت» آمریکا که توسط زیردریایی حمل میشود از ۹۶ کلاهکهستهای برخوردارند که هر یک از آنها ۱۰ تا ۲۰ برابر قویتر از بمبهای هسته ای است که تاکنون استفاده شدهاند. آمریکا دستکم ۱۴ زیردریایی از این نوع در اختیار دارد و این غیر از صدها موشک آماده شلیک و هزاران بمباتمی قابل حمل و پرتاب از طریق بمبافکن های پهنپیکر و دور پرواز است. بعد از این توضیح که در اینجا به اختصار آمده است از آقای داگلاس جل پرسیده شد؛ با توجه به این حجم انبوه از سلاحهای هستهای که آمریکا در اختیار دارد آیا این سخن مضحک و خندهدار نیست که ادعا میکنند نگران یک بمب هستهای هستند که احتمالا جمهوری اسلامی ایران تا پایان سال ۲۰۱۴ موفق به تولید آن خواهد شد؟! عکسالعمل آنها نیز خندهای بلند بود، حاکی از تائید و البته بیآن که بر این تائید سخنی بیفزایند، شاید به این علت که میدانستند گفتوگوها ضبط میشود و احتمالا در آن سوی آبها باید پاسخگو باشند!
۲- صبح روز دوشنبه هفته گذشته، تیم مذاکرهکننده کشورمان برای ادامه مذاکره با ۵+۱ عازم وین شد و قرار است تا پایان روز ۲۹ تیرماه - ۲۰ ژوئیه- بهمدت ۲۰ روز مذاکرات سخت و فشردهای با حریف داشته باشند.
پیش از این درباره دور جدید مذاکرات که به «توافقنامه ژنو» انجامید، یادداشتها و گزارشهای مستندی داشتهایم که هر چند در آن هنگام با کمتوجهی آمیخته به ملامت - و در مواردی عصبانیت- روبرو شد ولی امروزه کمتر کسی این واقعیت تلخ را انکار میکند که در توافقنامه ژنو، امتیازات نقد فراوانی دادهایم و در مقابل فقط مشتی وعده نسیه تحویل گرفتهایم. این روزها اما، دستاندرکاران برنامه هستهای و مخصوصا تیم مذاکرهکننده کشورمان در مقیاس قابل قبولی از «خوشبینی»های آن روزها دور شده و به فضای «واقعبینی» نزدیک شدهاند و شواهد موجود حکایت از آن دارد که قرار نیست در مذاکرات پیشروی باردیگر «نیاز»های آمریکا و متحدانش را به عنوان «امتیاز»! بپذیرند و بعد با خوشبینی ناشی از نادیده گرفتن ترفندهای حریف، مثلا اعلام کنند که «میدانید توافق ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ در مقابل ما»! و...
۳- پیش از این نوشته بودیم؛ «بعد از توافقنامه تحمیلی ژنو و برملا شدن ابعاد تخریبی آن که نه فقط علیه برنامه هستهای کشورمان بلکه علیه اقتدار نظام اسلامی ایران تدارک دیده بودند، تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی ایران با نسخهای که در آن «خطوط قرمز» و غیرقابل انعطاف نظام به وضوح ترسیم شده بود عازم وین شد. براساس این خطوط قرمز، تحقیق و توسعه R&D غیرقابل مذاکره بود، بر لغو تمامی تحریمها به صورت یکجا و نه تدریجی در توافق نهایی تاکید شده بود، درباره ظرفیت غنیسازی ایران، نیاز کشورمان- و نه نظر حریف- ملاک و معیار بود، حفظ ماهیت راکتور آبسنگین اراک مورد تاکید قرار گرفته بود. ورود حریف به عرصه دفاعی و نظامی ایران ممنوع اعلام شده بود و...
نسخه یاد شده، دشمن را که هرگز انتظار روبرو شدن با آن را نداشت، ابتدا حیرتزده و سپس عصبانی کرد. حریف در آغاز کار انتظار داشت آنچه هیئت ایرانی روی میز گذارده است، مصرف چانهزنی داشته باشد ولی هنگامی که با اصرار غیرقابل انعطاف تیم ایرانی بر خطوط قرمز مورد اشاره روبرو شد، آرزوهایی را که پیش از آن و از مسیر نیویورک تا وین پرورانده بود، بربادرفته دید...»
امروزه اما، شواهد و گزارشهای موجود حکایت از آن دارند که آمریکا بعد از مذاکرات وین ۴ و دریافت این واقعیت که خطوط قرمز اعلام شده از سوی ایران قابل عبور نیست، به ترفندهای پیچیده دیگری روی آورده است که در این وجیزه فقط به یک نمونه از آن اشاره میکنیم؛
۴- یکی از محورهای مورد اختلاف در مذاکرات وین۶، حق ایران برای غنیسازی صنعتی است و آمریکا با پیش کشیدن یک واژه به اصطلاح حقوقی! ولی در واقع من درآوردی «نقطه گریز- BREAK OUT» ادعا میکند برنامه و فعالیت هستهای ایران باید به گونهای باشد که در صورت تصمیم به ساخت سلاح هستهای، از هنگام تصمیم (نقطهگریز!) تا زمان تولید یک سلاح هستهای حداقل بین ۱۲ تا ۱۸ ماه فاصله داشته باشد و مدعی است این فاصله به منظور آن است که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح گرفت، کشورهای ۵+۱ فرصت کافی برای متوقف کردن آن را در اختیار داشته باشند. جان کری در وین۴ اعلام کرده بود که این فاصله در حال حاضر فقط ۲ ماه است!
در پی طرح این ادعا و استناد به قانون مندرآوردی نقطه گریز، از ایران خواستهاند که اولا؛ تعداد سانتریفیوژهای فعال از ۴ هزار دستگاه بیشتر نباشد. ثانیا؛ مواد هستهای ذخیره شده یعنی اورانیوم زیر ۵ درصد غنی شده بیشتر از دو هزار کیلو نباشد و...
تیم هستهای کشورمان در مقابل اعلام کرده است که برای تأمین سوخت راکتور بوشهر حداقل به ۵۶ هزار سانتریفیوژ فعال نیاز دارد و ظاهرا پذیرفته است برای مدتی محدود تعداد سانتریفیوژهای فعال را به ۸ هزار دستگاه تقلیل دهد. ولی آمریکاییها در مذاکرات قبلی - و اکنون نیز- فعالیت ۸هزار سانتریفیوژ را نمیپذیرند و شواهد حاکی از آن است که یکی از محورهای مورد چالش در مذاکرات وین ۶ همین اختلافنظر طرفین روی ۴ هزار و ۸هزار دستگاه سانتریفیوژ است. و اما، ترفند آمریکاییها دقیقا در همین نقطه شکلگرفته و احتمالا به میدان خواهد آمد. بخوانید!
۵- آنچه مورد نظر جمهوری اسلامی ایران است و به عنوان یکی از خطوط قرمز در مذاکرات اعلام شده، برخورداری جمهوری اسلامی ایران از «غنیسازی صنعتی» است و حریف روی غنیسازی آزمایشگاهی- پایلوت- اصرار دارد. و این در حالی است که برخورداری از ۸ هزار سانتریفیوژ نیز در حوزه غنیسازی پایلوت - آزمایشگاهی- قابل تعریف است و نه غنیسازی صنعتی. به بیان دیگر، آنچه آمریکا به عنوان خط قرمز خود مطرح میکند- برخورداری ایران از ۸ هزار سانتریفیوژ- در واقع و در عمل شکل دیگری از همان غنیسازی آزمایشگاهی است و نه صنعتی!
بنابراین موافقت احتمالی آنها با ۸ هزار سانتریفیوژ به معنای برخورداری ایران از غنیسازی صنعتی نیست که در صورت انجام، از سوی تیم هستهای کشورمان به عنوان یک پیروزی! تلقی شود... و درباره بندهای دیگر مورد چالش در مذاکرات وین ۶ گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم ولی اشاره به این نکته را برای ترسیم جغرافیای کنونی مذاکرات ضروری میدانیم که؛
۶- اگرچه دولت محترم، تمامی برنامهها -بخوانید حیثیت- خود را به مذاکرات گره زده است ولی آنچه تاکنون شاهد بودهایم، امتیازات فراوانی است که «نقد» دادهایم و «وعده»هایی که به صورت نسیه تحویل گرفتهایم. به قول «جان کری» وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد آمریکا در یادداشتی که اخیرا به روزنامه آمریکایی واشنگتنپست سپرده است؛
«ایران ذخایر اورانیوم زیاد غنیشده خود را از بین برده است و با خودداری از نصب سانتریفیوژهای بیشتر، فعالیتهای غنیسازی خود را محدود کرده است، پیشروی در تأسیسات غنیسازی و راکتور آب سنگین را متوقف کرده است و اجازه داده است بازرسیهای جدید و بیشتری به عمل آید و...» جان کری در این رجزخوانی که آن را گزارش موفقیتها و دستاوردهای آمریکا درجریان مذاکرات اخیر میداند، برخلاف اظهارنظر آقای دکتر روحانی که گفته بود «کاسهتحریمها شکسته است» تاکید میکند که سامانه تحریمها دست نخورده و چنانچه ایران درخواستهای ما را بپذیرد، به تدریج تحریمها را لغو میکنیم! آنهم به گفته «وندی شرمن» حداقل طی ۲۰ سال و فقط تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران ... و متأسفانه این دروغگو، راست میگوید!
و بدیهی است که ایراناسلامی بنای کمترین عقبنشینی در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را ندارد. راهکاری که تاکنون بارها موفقیت آن را آزموده است.