به گزارش خبرگزاری خط نیوز ، در اخبار ویژه روزنامه کیهان آمده است: رسانههای ضد انقلاب و حامی فتنه نسبت به رای اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی علوم ابراز ناخرسندی کردند.
وبسایت روزآنلاین در نوشتهای به قلم یکی از اعضای متواری گروهک ملی- مذهبی نوشت: محمد فرهادی در حالی با رای موافق و قابل توجه ۱۹۷ نماینده مجلس وزیر علوم شد که همچون برخی از همکاران جدید خود در دولت بنفش، کوشید با «جنبش سبز» مرزبندی نماید، و از «فتنه» تبری جوید.
گزینه پیشنهادی وزارت علوم در مجلس اصولگرایان تصریح کرد: «بنده معتقدم فصلالخطاب رهبری هستند و فتنه خط قرمز ماست.»روزنت اضافه کرد: این سخن او که با «چفیه»ای بر دوش ابراز شد، در ادامه اظهارنظری بود که روز قبل از رایگیری، پایگاه اطلاعرسانی رسمی مجلس، به نقل از وی و در مصاحبه با او منتشر کرد.
فرهادی در این مصاحبه با «تبری جستن» از اعتراض سبز میگوید: «رویکرد وزارت علوم در خصوص فتنه ۸۸ فصلالخطاب قرار دادن فرمایشات مقام معظم رهبری است. در خصوص برخورد با فتنه، خط قرمز ما، خط قرمز ولایت است.»
معنادار و تلخ آن که فرهادی در دهه ۶۰ در طیف موسوم به «چپ» میایستاد و همسو با موسوی و کروبی محسوب میشد.
از سوی دیگر سایت جرس که از لندن به روز میشود با اشاره به سوابق وزارت فرهادی نوشت: در آبان ۶۴ در جلسه کسب رای اعتماد وزرای کابینه، محمدرضا راهچمنی، نماینده مجلس که در دفاع از فرهادی، سخن گفت به نقش وی در تشکیل انجمن اسلامی دانشگاه مشهد اشاره کرد. او حضور فرهادی را در حادثه ۲۳ آذر ۱۳۵۷، از جمله عملکردهای مثبت وی دانست. در آن تاریخ عدهای با شعار «جاوید شاه» مقابل بیمارستان «امام رضا» تجمع کرده بودند که به گفته راهچمنی «فرهادی در آن واقعه خونبار به اتفاق پزشکان به چماق به دستان با سنگ حمله کرد».
همچنین به نوشته جرس راهچمنی در جلسه رای اعتماد به فرهادی در کابینه اول اصلاحات که با مجلس پنجم مصادف بود، فرهادی را «شاگرد» آقای خامنهای معرفی کرد که «ارادت خاصی» به رهبری دارد. نایب رئیس مجلس پنجم، حسن روحانی بود. نورالدین پیرموذن، نماینده اصلاحطلب مجلس ششم و هفتم نیز در گفتوگو با جرس، فرهادی را «شاگرد جلسات قرآنی» رهبری معرفی کرد. «در زمان کابینه دولت آقای موسوی، فرهادی را منصوب به آقای خامنهای میدانستند، چرا که سابقه آنها به قبل از انقلاب برمیگشت. زمانی که آقای فرهادی در دانشگاه مشهد دانشجو بود، بهعنوان شاگرد در جلسات تفسیر قرآن آقای خامنهای شرکت میکرد.»جرس از قول رجب مزروعی نماینده فراری مجلس ششم نیز نوشته که فرهادی خارج از حلقه معین محسوب میشود.
ناصری: روحانی بدهکار ماست!یک عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) گفت پیروزی روحانی مرهون سیاست و جمعبندی و راهبرد اصلاحطلبان بود.عبدالله ناصری در مصاحبه با روزنامه آرمان و در پاسخ این سوال که از ابتدای تشکیل دولت یازدهم این بحث بود که این دولت اعتدال است یا دولت اصلاحات، نظر شما چیست؟ اظهار داشت: درست است که برخی از دوستان میآیند و اعلام میکنند دولت آقای روحانی دولت اعتدال است و اصلاحطلب نیست اما باید در این راستا، به دو نکته توجه کنند؛ اولین نکته اینکه اصلا پیروزی آقای روحانی مرهون سیاست، جمعبندی و راهبرد تاکتیکی اصلاحطلبان بود. دوم هم اینکه اگر دقت کنیم آقای روحانی شعار اصلاحطلبانه داد که پیروز شد. اعتدال گفتمان نیست بلکه اعتدال یک روش است. اصلاحطلبی گفتمان است و آقای روحانی در مدار گفتمان اصلاحطلبی رای آورده و شعار داده است و همیشه هم تکرار کرده است که «من به این شعارها وفادار هستم». در مجموع هم این وفاداری را میبینم اما آقای رئیسجمهور در برخی حوزهها باید اهتمام بیشتری به خرج دهد.
وی درباره این نظر که «شما معتقد هستید پیروزی روحانی مرهون تدبیر و تلاش اصلاحطلبان است برخی، هاشمی و ناطق نوری و خاتمی را در این پیروزی دخیل میدانند که یک ضلع آن یعنی سیدمحمد خاتمی، اصلاحطلب است و دو ضلع دیگر میانهرو هستند.» میگوید: برای پیروزی یک نامزد در بحبوحه یک انتخابات باید به شعارهایش توجه کرد که شعارهای آقای روحانی کاملا اصلاحطلبی بود.این اظهارات در حالی است که بر اساس اعلام محمدعلی نجفی عضو کمیته تصمیمگیری اصلاحطلبان بر اساس نظرسنجیهای انجام گرفته از سوی این طیف در هفته ماقبل انتخابات، «محمدرضا عارف تنها ۸ درصد رای داشت».
نجفی همچنین اعلام کرده که روحانی جزو ۴ نامزد اصلاحطلبان نبود چرا که طیفی از جبهه اصلاحات او را اصلاحطلب نمیدانستند. همچنین افراطیونی چون اصغرزاده دولت روحانی را رحم اجارهای اصلاحطلبان خواندهاند که اگر دولت و رئیسجمهور اصلاحطلب بودند، لازم نبود اجارهای تلقی شوند.
الحیات: خط سیر تحولات خاورمیانه را جمهوری اسلامی مشخص میکندروزنامه سعودی چاپ لندن معتقد است موفقیت و نفوذ بینظیر ایران در منطقه غرب آسیا محصول سیاستهای ویژه جمهوری اسلامی است.روزنامه فرامنطقهای الحیات در یادداشت تحلیلی خود نوشت: ایران با بهرهبرداری از فرصتها، خط سیرتحولات خاورمیانه را تعیین میکند. این کشور از چند دهه قبل خط سیر تحولات منطقه را در ابعاد مختلف روابط منطقهای و روابط بینالمللی کشورهای این حوزه تعیین میکند؛ واقعیت این است که ایران در تمام مدت سالهای پس از پیروزی انقلاب، از تمام فرصتهای طلایی که در اختیار داشته، بهترین بهره را برده است.الحیات مینویسد: از جمله این فرصتها میتوان به همزمانی پیروزی انقلاب ایران با خروج مصر از عرصه تقابل اعراب با اسرائیل اشاره کرد؛ (امام) خمینی با وقوف به ارزش این فرصت، برگ برنده دشمنی با اسرائیل را در دست گرفت و با شعار مرگ بر آمریکا در کنار نیروهای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی قرار گرفت. دومین فرصت طلایی ایران را نظام بعث اسد در اختیار این کشور گذاشت که در جنگ با عراق جانب ایران را گرفت و سومین فرصت با اشغال کویت توسط عراق برای ایران فراهم شد، به دنبال این رخداد، جهان سرگرم حل این بحران شد و ایران فرصت پرداختن به بلندپروازی و تقویت بنیه خود را پیدا کرد.
این روزنامه میافزاید: حدود ۱۵ سال بعد، حمله آمریکا به عراق، سقوط صدام و خالی ماندن عرصه فرصت طلایی چهارم را برای ایران فراهم کرد؛ ضمن اینکه در آن سو نیز تحولات افغانستان پس از طالبان را شاهد بودیم. ظهور داعش در عراق و سوریه آن هم در دوران ریاستجمهوری اوباما و در زمانی که ایران سرگرم دفاع از حلقه سوریه و برنامه هستهای خود بود، فرصت طلایی دیگری را برای ایرانیها رقم زد.روزنامه سعودی در عین حال تأکید میکند: قدرت ایران را نمیتوان تنها ناشی از این فرصتها دانست؛ در واقع تعالی موقعیت و قدرت ایران محصول سیاستهای خاص این کشور برای استفاده بهینه از فرصتها و شناخت چالشهای فراروی این کشور است. با پیروزی انقلاب، نظامی در این کشور روی کارآمد که دست خارجیها را از داخل این کشور کوتاه کرد و عملا امکان بازی خارجیها در داخل کشور و اعمال فشار به حاکمیت را از بین برد، در عین حال نظامی دموکراتیک را در کشور بنا نهاد.
روزنامه چاپ لندن ادامه میدهد: قرار گرفتن ایران در جایگاه مرجعیت دینی و سیاسی برای شیعیان دنیا و طرح ایده ولایتفقیه، امتیاز دیگری بود که جایگاه خاصی به ایران در کشورهای مختلف از افغانستان تا لبنان داد. موفقیت ایران در بسیج نیروهای هوادار خود در عراق و لبنان، برای مقابله با سقوط نظام بشار اسد، موید این قدرت و جایگاه است. ایران با شعار مقابله با اشغالگران آمریکایی در عراق و مقابله با اسرائیل در منطقه توانست زنجیرهای از ارتشهای کوچک در سرزمینهای خارج از مرزهای خود ایجاد کند و تحولات منطقه از بیروت تا صنعا نیز ثابت کرد این نیروها توان مانور بالایی در منطقه دارند.
الحیات خاطرنشان کرد: ایران به حمایت از این «ارتشها»ی همپیمان پرداخت که حالا دیگر به قدرت بلامنازع مناطق خود تبدیل شدهاند گرچه رسما زمام قدرت را در دست ندارند. در این زمینه کافی است به روایتهای مختلفی که از نقش قاسم سلیمانی در عراق و سوریه میشود نگاهی انداخت. این توسعه نفوذ ایران در منطقه البته با مقاومتهای منطقهای و بینالمللی هم مواجه شده ولی این مقاومتها و اعتراضات به ایجاد برنامه کاری هوشمندانه و چارچوبی عملی و آشکار برای مقابله با ایران منجر نشد.الحیات آنگاه نوشت: ایران با صبر و حوصله، ریسکهای حساب شده، رد گم کردن و استفاده از نقاط ضعف دیگران، کشورهای منطقه و دنیا را به پرونده هستهای خود مشغول کرد و به موازات آن به اجرای سیاست توسعه نفوذ در منطقه مشغول شد. حاکمیت ایران همچنین به خوبی رقابت بین جناحها را در داخل مدیریت کرد.
طرفداران حاکمیت یا گویندگان رادیو اسرائیل؟!عضو جریان ورشکسته در مجلس ششم میگوید: برخاستن صداهای متفاوت از درون نظام و جریانهای سیاسی به طور طبیعی هم مذاکرهکنندگان را در موضع ضعف قرار میدهد و هم طلبکاریها و زیادهخواهیهای خارجی را افزایش میدهد.علی تاجرنیا عضو فراکسیون افراطیون مشارکت در مجلس ششم بود. وی در مصاحبه با ایسنا گفته است: پرونده هستهای به نوعی بر مسئله حیثیتی ملت و دولت ما پیوند خورده است.وی افزود: در این دوره متفاوت از دورههای گذشته اتفاقی افتاد و آن این بود که علیرغم اینکه اقدامات دولت با نظارت عالیه مسئولین عالیرتبه نظام در این راستا انجام میشود اما شاهد هستیم در زیر مجموعههای نهادهای مختلف و حتی قوای دیگر نسبت به روند مذاکرات انتقاداتی مطرح میشود. در حالی که این موارد از جمله مواردی است که همه جریانهای سیاسی باید روی آن اتفاقنظر داشته باشند.
وی گفت: فارغ از اینکه مذاکرات به نتیجه بینجامد یا نه؛ ما باید این موضوع را مورد توجه قرار دهیم و درباره آن وحدترویه داشته باشیم و بدانیم که برخاستن صداهای متفاوت از درون نظام و جریانهای سیاسی به طور طبیعی هم مذاکرهکنندگان را در موضع ضعف قرار میدهد و هم طلبکاریها و زیادهخواهیهای خارجی را افزایش میدهد.یادآور میشود که افراطیون مشارکتی در مجلس ششم و در کنار برخی افراطیون دولت مدعی اصلاحات، بیشترین نقش را در شنیده شدن صدای معارض و ضدحاکمیتی در اواخر دهه ۷۰ و سالهای آغازین دهه ۸۰ داشتند. برخی از اعضای این فراکسیون نظیر رجب مزروعی، علیاکبر موسویخوئینی و فاطمه حقیقتجو پس از ارتکاب خیانتهای متعدد از کشور گریختند.
این طیف افراطی با ساز کردن شعار حاکمیت دوگانه و تهدید به استعفاء خروج از حاکمیت در دولت و مجلس و مقابله با برگزاری انتخابات مجلس هفتم، بیشترین پالسها را به بیگانگان فرستاده و حمایت صریح آنها را برای خود جلب کردند. آنها از جمله نقشآفرینان اصلی در آشوب سال ۷۸ و ۸۸ بودند که دشمن را به فشار و تحریم اقتصادی بعدی - به تصریح رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا- تشویق کرد.همچنین همزمان با شروع جنجال غرب علیه برنامه هستهای ایران از آغاز دهه ۸۰ که با استخدام سازمان تروریستی منافقین برای اتهامپراکنی صورت گرفت، شیرزاد عضو فراکسیون مشارکت ادعا کرد: جمهوری اسلامی درباره برنامه هستهای ۱۹ سال به دنیا دروغ گفته است(کروبی در این هنگام شیرزاد را صدای رادیو اسرائیل خواند)! مدتی بعد نیز فراکسیون افراطیون برخلاف موضع مقاومت و اقتدار نظام، نامهای سرگشاده را منتشر کرد که خواستار سر کشیدن جام زهر تسلیم در چالش هستهای شده بود و موجب گستاختر شدن دشمنان شد و... فهرست طولانی خیانتهای مشابه که حکایت مثنوی هفتاد من است و حتی مرور مجمل آن این سؤال را پیش میکشد که آیا افراطیون ورشکسته فراموشکار شدهاند یا افکار عمومی را فراموشکار میدانند؟!
/اخبار ویژه کیهان
/انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود