دکتر علی بیت اللهی اظهار کرد: اگر «ایمنی» هدف از طرح انتقال پایتخت باشد، یعنی انتقال عنوان «پایتخت» از تهران از محدوده جغرافیایی با بیش از یک میلیون و یکصد هزار پلاک ساختمانی و زیر ساختهای غیر قابل انتقال و تاسیسات و مستحدثات متعدد باشد، تامین نخواهد شد؛ چرا که این زیر ساختها و مستحدثات موجود در تهران بر جای خود باقی خواهند ماند و این نکته بسیار مهمی است.
وی افزود: ممکن است از نظر سیاسی و عنوان، یک محدوده جغرافیایی دیگری به عنوان پایتخت تلقی شود و همچنین فرض کنیم که درصدی از جمعیت فعلی ساکن در تهران به دلیل شغل و یا هر مساله دیگر به پایتخت جدید مهاجرت کنند، ولی به طور قطع و یقین تهران آنقدر جاذبه و امکان و زیر ساخت دارد که جاهای خالی خود را با مهاجرتهای تشدید یافته جمعیت از اقصی نقاط دیگر کشور تکمیل کند.
بیت اللهی اضافه کرد: از این رو همان جمعیت و تراکم و مستحدثاتی که بعضا آسیب پذیر در برابر مخاطرات هستند، سر جای خود باقی خواهند ماند و اگر ایمنی در برابر زلزله و کاهش تلفات جانی در انتقال پایتخت مد نظر است، با این شیوه و مبانی فکری حاصل نخواهد شد.
مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی ادامه داد: با فرض بر اینکه این اصل و تلقی صحیح باشد، این سؤال مطرح میشود که به کدام نقطه از کشور با این ایده که ایمنی بیشتری در برابر حوادث و مخاطرات داشته باشد، میتوان مهاجرت کرد؟ اگر در این زمینه به یک گسترهای با امکانات و زیر ساختهای آماده فکر میشود، باید تمرکزمان بر کلان شهرهای کشور باشد، ولی هیچ یک از کلان شهرها و حتی شهرهای بزرگ کشور از قابلیت امنیتی و ایمنی بالا در برابر مخاطرات که علت اصلی انتقال پایتخت است، برخوردار نیستند.
وی با بیان اینکه تجربیات نشان میدهد که در کشور مساله رخدادهای لرزهای، فرونشست و سیل و غیره وجود دارد و حتی در برخی از نقاط کشور از شدت و درجه بالاتر خطرزایی نسبت به تهران برخوردار است، خاطر نشان کرد: مخاطراتی که شهرهای مختلف کشور با آن مواجه هستند شامل «آلودگی هوا»، «ظرفیتهای زیست پذیری»، «منابع آبی» و غیره است و اگر به وضعیت کلان شهرهای کشور توجه شود، در زمینه تامین شرب هیچ شهری با وضعیت نرمال در تامین آب شرب یافت نمیشود که در این زمینه مشکل نداشته باشد. در حال حاضر بزرگترین شهرهای ما با کمبود منابع آب شرب مواجهند، چه برسد به اینکه ما با عنوان پایتخت، بار جمعیتی کلان شهرها را در آنها بیشتر کنیم.
شروط اساسی برای انتخاب سکونتگاه پایتخت
بیت اللهی افزود: گزینه دیگری که در طرح انتقال پایتخت مطرح میشود، این است که گسترهای را پیدا کنیم که دارای ظرفیتهای ریسک پذیری از نظر هوا، اقلیم و آب، زلزله و فرونشست زمین و غیره باشد تا بتوان برای درازمدت در آنجا سرمایه گذاری کرد. برای این کار اولین اصل این است که اگر چنین گسترهای در کشور وجود داشته باشد، پیشتر نیاکان ما انتخاب کرده بودند. در طول تاریخ گزینههای سکونتگاهی توسط نیاکان انتخاب شدهاند و جاهایی که خالی از سکنه هستند، مناطقیاند که امکان سکونت مطلوب در آنجا وجود ندارد و این خِرد نیاکان ما است که تهران، اصفهان، تبریز و یزد و مشهد را به عنوان سکونتگاه انتخاب کردهاند.
این محقق حوزه مخاطرات با تاکید بر اینکه مکانیابی برای پایتخت در طول تاریخ انجام شده است، اظهار کرد: من بر اساس یک مطالعه پژوهشی که انجام دادم، اعلام میکنم که ممکن است مناطقی در کشور وجود داشته باشند که نسبتا امن باشند، ولی برای زندگی و رشد و توسعه شهری مناسب نیستند. در مکانیابی سکونتگاهی به عنوان پایتخت، کاهش خطر زلزله یکی از شروط است، ولی شرط لازم و کافی نیست و واقعیت نشان میدهد که زیستگاه ما باید از نظر دسترسی، مرکزیت هندسی، آب و هوا و سایر مسایل زیر ساختی و توسعه کشاورزی و زراعت و سایر مواد که بشر به عنوان اشتغال و درآمدزایی به آن نگاه میکند، پتانسیل های لازم را باید داشته باشد تا توسعه رخ دهد.
بیت اللهی تاکید کرد: از این رو اگر هدف این طرح انتقال عنوان پایتخت سیاسی است، موردی ندارد که شهر کوچکی را پایتخت اعلام کنیم، ولی اگر در پی این تصمیم، بار جمعیتی از دماوند تا قزوین که نزدیک به ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را در خود جای داده است، کاسته شود، چنین امری با این رویکرد محقق نخواهد شد.
وی با طرح این سؤال که با تغییر نام پایتخت آیا افراد و زیر ساختها و سازه های آن و افراد در معرض خطر نیز منتقل میشوند، پاسخ را منفی دانست و ادامه داد: من به عنوان یک کارشناس در این حوزه اعتقاد دارم که راهکار برای کاهش مخاطرات، تغییر عنوان پایتخت نیست و در این بین شرایط اقتصادی ما نیز به گونهای نیست که زمینه را برای اجرای این طرح فراهم کند و بیشتر به صورت یک فرضیه است و حتی اگر شرایط اقتصادی وجود داشته باشد، شرط کاهش ریسک تنها در تغییر عنوان پایتخت نیست. درصد بسیار بالایی از مردمی که از اقصی نقاط کشور به تهران مهاجرت کردهاند و در سکونتگاههای غیر رسمی و غیر قانونی و در حاشیه کلان شهر تهران با سختی زندگی میکنند، به دنبال اشتغال و درآمدزایی هستند.
بیت اللهی افزود: توزیع شغل و درآمد عادلانه که شعار دولت است و همچنین توزیع معیشت سالم برای همه و توزیع امکانات برای همه، به طور اتوماتیک منجر به کاهش تراکم جمعیت در تهران خواهد شد.
مدیر مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، با بیان اینکه هزینه توزیع اشتغال و درآمد خیلی کمتر از انتقال پایتخت است، گفت: با توزیع عادلانه شغل و درآمد، چالشهای تهران به طور اتوماتیک مرتفع خواهد شد و لزومی ندارد که با ایده انتقال، تصور کنیم که در حال حل کردن مساله هستیم و این سؤالات اساسی درباره انتقال پایتخت همچنان وجود دارد که با انتقال پایتخت آیا دانشگاه تهران، دانشگاه امیرکبیر، صنعتی شریف و بیمارستان امام خمینی(ره) نیز منتقل خواهند شد؟
این محقق حوزه مخاطرات اضافه کرد: ما اگر به دهههای قبل نگاه کنیم، میبینیم که در سالهای قبل تصمیمات اشتباهی اتخاذ شده است و اکنون چوب آن را میخوریم. در زمانی تشویق به کشت گندم برای خودکفایی شد و الان داریم عوارض آن را تحمل میکنیم. فکر انتقال پایتخت پایتخت قطعا موجب رفع مشکلات تهران نخواهد شد و در گسترده دیگری در کشور مشکلی مشابه چالشهای تهران ایجاد خواهیم کرد.
به گفته وی، ما اگر به وضعیت ساخت و سازهها رسیدگی کنیم، ریسک کاهش خواهد یافت و اگر توزیع عادلانه اشتغال صورت گیرد، عموم مردم بسیار خردگرا هستند و خوب میدانند که در کجا ساکن شوند. مردم وقتی جایی برای امرار معاش نداشته باشند، ناچار به مهاجرت خواهند شد.
نظرات موافق و مخالف شنیده شود
وی با تاکید بر اینکه دکتر عارف برای مطالعه طرح انتقال پایتخت باید از دیدگاههای مختلف و بنیادی شروع کند، یادآور شد: از آنجایی که نظام حکومتی ایران، مرکزگرا است، بسیاری از کارها به پایتخت گره خورده است و از مزایای تهران است که در جایی در مرکزیت هندسی قرار گرفته است و اگر قرار باشد پایتخت در گوشهای از شمال شرق و یا جنوب غرب باشد، دسترسی به آن پرزحمت میشود.
بیت اللهی ادامه داد: دکتر عارف برای اجرای این طرح تنها نباید با طیف خاصی مشورت بگیرد، بلکه با هم افزایی میتوان بسیاری از نکات تاریک این طرح را روشن کرد. از سوی دیگر برآوردهای اجرای طرح نیز باید به طور دقیق مشخص شود و امیدواریم که دکتر عارف به عنوان مسؤول بررسی این موضوع، فرصتی را فراهم کند که نظرات موافقان و مخالفان صاحب نظران این حوزه را دریافت کند تا بر اساس آنها تصمیم خردمندانهای اتخاذ شود.
وی با اشاره به پیامدهای تصمیمات اشتباه در کشور، گفت: در حال حاضر میزان آلودگی هوا و ترافیک در شهرهایی مانند اصفهان، اهواز، بندرعباس، شیراز و مشهد تفاوت چندانی با آلودگی های موجود در تهران ندارند. این نتیجه حاصل تصمیماتی است که در گذشته گرفته شده است.
شهرهای انتخابی برای پایتخت
مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، با اشاره به برخی از گزینههای مطرح برای پایتخت جدید ایران، گفت: من تقرببا به کلیه شهرهای کشور برای مطالعه حریم گسلها سفر کردهام و میتوان گفت که اگر شهر سمنان به عنوان پایتخت اعلام شود، این استان با گسل شمال سمنان درگیر است و محدوده آن بزرگترین زلزلههای تاریخی را در خود ثبت کرده، ضمن آنکه با چالش دسترسی به آب شرب مواجه است.
وی کویری بودن سمنان را عاملی محدودکننده برای کشت و زراعت دانست و ادامه داد: شهر اراک از دیگر گزینههای پیشنهادی برای پایتخت است، در حالی که این شهر با ارتفاعاتی محصور شده که امکان توسعه را به آن نمیدهد، ضمن آنکه در این استان موضوع لرزهخیزی نسبی وجود دارد. ضمن آنکه با آلودگی و ترافیک نیز مواجه است.
به گفته این محقق بسیاری از منابع آبی سطحی اطراف اراک خشک شدهاند و به شورهزار تبدیل شدهاند.
بیتاللهی با تاکید بر اینکه بر اساس مطالعاتی که انجام دادم ناحیهای مناسب برای پایتخت در کشور نمیشناسم، اظهار کرد: اگر در گسترهای امکان سکونت در کشور موجود بود، تاکنون توسط نیاکان ما شناسایی شده بود.