به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: غرضی و هاشمی طبا دوتن از کاندیداهای ریاست جمهوری که به نوعی رقیب روحانی نیز محسوب میشدند، در پاسخ به این سوال که اگر به جای رئیس جمهور الان بودند، چه می کردند، پاسخ های جالبی را ارائه دادند.
به گزارش جهان نيوز بخشی های اظهارات این دو چهره سیاسی در گفتگو با روزنامه اصلاح طلب اعتماد را می خوانید:
محمد غرضی:
*من سوابق اجرايي بسياري داشتهام. فقط ١٦ سال وزير بودم. حدود ٢٠ سال درعمليات ستادي دولت كار كردم و تمام حرفهاي خودم را براي اينكه به اين روز گرفتار نشويم در همان مناظرهها به عرض ملت رساندم.
*مهمترين دليل – گرفتاری فعلی - اين است كه دولتها بيش از درآمد خود هزينه كرده و كسري ميآورند. معمولا نيز ميخواهند اين كسري را با بالابردن نرخ ارز جبران كنند. اين امر در ايران سابقه زيادي دارد اما در دولتهاي نهم و دهم و دولت فعلي بهشدت ملموس بوده است. هر دو نيز دچار گرفتاري شدند.
*مشكلات خارجي هميشه هست و در آينده نيز خواهد بود. حتي در زمان محمدرضا پهلوي كه روابط بسياري خوبي با امريكا داشتيم نيز از اين گرفتاريها بود. بلافاصله بعد از كودتا نرخ ارز چند برابر شد. منظورم اين است كه در آن دورهها نيز مشكلات بيروني وجود داشت.
*برای اولين اقدام براي برون رفت از وضعيت فعلي جلوي تزريق نقدينگي را ميگرفتم. اين كار دولت را خيلي در چشم مردم تضعيف ميكند. دولت بايد بتواند كه نرخ ارز را تثبيت كرده و با استحكام ريال دل مردم را گرم كند.اين كار ميتواند به دولت كمك كند. به نظر من دولت فعلي اينقدر هزينه زيادي دارد كه هيچ مقاومتي نكرده و همين طور پول را در جامعه تزريق ميكند. ميگويند ظرف همين ١٠ روز گذشته ٣٠ هزار ميليارد تومان نقدينگي به كشور اضافه شده است. اين رقم خيلي بالايي است. دولت روحاني توانايي كنترل اين وضعيت را ندارد. حامي سياسي نيز براي اين كار ندارد. دوستان دولت مدام به او فشار ميآورند. مخالفانش هم از سوي ديگر. ببينيد وزراي دولت چه ميكنند. آقاي روحاني ميگويد بگوييد كه دلار ٤٢٠٠ توماني را به چه كسي دادهايد؟ اما نميگويند. همه اينها باعث ميشود كه نقدينگي به اجزاي سيستم اداري كشور فشار آورد. مجموعا موفق نيستند.
*تمام راههايي كه رفتهاند به بن بست رسيده و راه ديگري باقي نمانده است. وضعيت طوري است كه ديگر در داخل كشور توليد انجام نميشود. چون توليد انجام نميشود واردات چه به صورت قانوني و چه به صورت غيرقانوني بازار را گرفته است. تا زماني كه توليد جايگاه خود را پيدا نكند دولت به جايي نميرسد.
*اگر جای روحانی بودم، دقيق و شفاف اشكالاتي كه در انجام امور وجود دارد را بيان ميكردم و ميگفتم كه مثلا اين مدير چنين كرد و آن سياست چه نتيجهاي داشت. ميگفتم كه قاچاقچيها و... چه كردند.
*ملتي كه من ميشناسم شرايط بسيار بسيار سختتري را پشت سر گذاشتهاند. نيمه دوم دهه شصت شرايط به مراتب بدتر از حالا بود و مردم آن را گذراندند. اشكال فعلي اين است كه افكار عمومي و حاميان دولت به استحكام آن دلگرم نيستند و نميدانند كه ميخواهد چه كند.
*روحانی زمانش را از دست داده است. آقاي روحاني هشت سال فرصت داشت كه پنج سال آن را گذرانده است. زمان ديگري ندارد زيرا مديران دور و بر او به او بيوفا هستند.
*من به مردم بيش از دولت اميدوار هستم. مردم ميتوانند شرايطي را تحمل كنند كه وضعيت از اين بدتر نشود. مشكل اصلي روحاني اين است كه شرايط بدتر از حالا بشود. اگر استعدادهاي پرهيزكار بيشتري در سيستم دولتي وجود داشته باشد ميتوانند وضعيت را كنترل كرده و انشاءالله از اين بدتر نشود.
*مردم اكنون به قولهاي دولتها پشت كردهاند و منتظر هستند ببينند كه آنها به سوي مردم بازميگردند يا نه. شما اگر با يك نفر قهر كنيد منتظر ميمانيد كه او بيايد و از شما دلجويي كند. دولت غير از دلجويي از مردم چارهاي ندارد. مردم اكنون پشت كردهاند و به محض اينكه ميگويند فلان چيز را نخريد براي خريد همان چيز هجوم ميبرند. استنباط مردم اين است كه اقدام دولت به ضرر آنهاست و عكسالعمل نشان ميدهند.
*دولت بايد براي جلب حمايت مردم از خطاهاي گذشته استغفار كند، رفيق بازي نكند و ارز ٤٢٠٠ توماني به كسي ندهد. مديران را در مقابل مردم قرار ندهد. مديريت به معني رويارويي با مردم نيست. مديريت به معني حل مشكلات اجتماعي است. ظرف چهل سال گذشته هر كسي آمده و بار مردم را سنگين كرده است.
*من به مردم كه به كشور علاقهمند هستند بسيار خوشبين هستم اما به مديريتها خوشبين نيستم. قبلا هم گفتهام و باز تكرار ميكنم كه چپ نميتواند دولت نگه دارد و راست نميتواند ملت نگه دارد. كشور را مردم را نگه ميدارند.
سيد مصطفي هاشميطبا:
*من معتقدم دولت حسن روحاني برخي اقدامات لازم را انجام دادهاند اما ميشد كارهاي بيشتري براي بهبود اوضاع كشور انجام داد. تعريف من از وضعيت كنوني كشور با ساير عزيزان متفاوت است.
*به اتفاقات ارز و سكه دقت كنيم. زماني كه اين اتفاقات رخ داد، متاسفانه تصميم نادرستي گرفته و قصد داريم از اين موضوعات رهايي پيدا كنيم در حالي كه مسائل كشور بسيار بزرگتر و مهمتر از موضوعات اينچنيني است. مسائلي كه ما با دشمنان خارجي خود داريم، مسائل مهمي است اما در طول سالهاي اخير دولتها با اتخاذ تصميمات نادرست چالشهاي بسياري را براي كشور خلق كردهاند.
*من معتقدم هيچ اقتصاددان يا هيچيك از مسوولان سياسي و نظامي كشور نتوانستند برنامهاي براي برونرفت از وضعيت فعلي ارايه كنند. كشور ما امروز علاوه بر مسائل خارجي با بسياري از موضوعات داخلي روبهرو است. در مشكلات خارجي و داخلي صورت مساله مشخص است؛ برجام به صورت دقيق و كامل اجرا نشد و امريكا از اين تعهدنامه بينالمللي خارج شده است. اين اتفاقات تبعات سنگيني براي اقتصاد كشور داشته است كه عبارتند از نقدينگي سنگين در كشور كه سبب ظهور فساد است.
*دومين مشكل دولت، بدهي سنگين به اشخاص حقيقي و حقوقي است كه سبب ركود بسياري از موسسات توليدي و خدماتي در كشور شده است. سوم طرحهاي نيمهتمام دولتي كه به خاطر شرايط بودجه امكان تكميل آنها وجود ندارد. چهارم اجبار دولت به فروش ارز براي تامين هزينههاي جاري كشور. پنجم تعطيلي واحدهاي صنفي و در نهايت بحران آب كه جديترين چالش دولت در ماههاي آتي خواهد بود.
* من اگر به جاي آقاي روحاني بودم براي اين مسائل طرح و برنامه ارايه ميكردم. البته بايد صراحتا بگويم اين طرحها و برنامهها بسيار سنگين و سخت، هم براي نظام و هم براي مردم است اما براي حل مشكلات بايد سختي كشيد. موضوعاتي مانند ارز و سكه موضوعات معلولي است كه اگر هم حل شود گرهي از كشور باز نميشود.
*مهمترين اولويت من ايجاد همدلي و همكاري ميان قوه قضاييه، دولت، مجلس و مقام معظم رهبري است. براي اجرا شدن برنامههاي پيشنهادي بايد ميان قوا و مقام معظم رهبري هماهنگي وجود داشته باشد. اگر بنا است تصميمي درست اتخاذ و اجرا شود بايد روي آن اجماع وجود داشته باشد. در سياست خارجي نيز اين موضوع صدق ميكند. وقتي ما با نيروهاي استكبار درگير هستيم، نبايد سياستهاي راديكالي را در عرصه بينالملل اجرا كنيم زيرا منتهي به وضعيتي ميشود كه نه به نفع كشور است و نه به نفع مردم. اين مهم نيازمند برنامهريزي مناسب است.
*تغييرات در دولتها امري طبيعي است. چه كسي گفته است كه يك وزير بايد ٤ سال بر صندلي تكيه بزند؟ رييسجمهور بايد به تحليل درستي از وضعيت موجود برسد تا با توجه به تحليلها تغييرات را اعمال كند. اما بايد توجه داشت كه با تغيير وزرا هيچ مشكلي حل نميشود. اين تغييرات بيشتر مسكن سياسي است تا عملي راهگشا زيرا سياستهاي اصلي كشور تغيير نميكند. ما بايد سياستهاي اصلي خود را مورد بازنگري قرار دهيم. بايد سياستهاي مشخص و روشن همراه با راهحل عملي تدوين شود كه اين مهم نيازمند كمك مجلس است. اين تصميمات ممكن است تبعاتي براي مردم داشته باشد. اگر واقعا ميخواهيم از وضعيت فعلي خارج شويم، مردم بايد تبعات تصميمات درست را بپذيرند.
*به نظر من وزارت امور خارجه در برابر خروج امريكا از برجام راهكار مناسبي را اتخاذ كرده است اما حرف من اين است كه چه امريكا در برجام باشد يا نباشد و چه ما برجام را ادامه دهيم يا ندهيم تفاوتي براي كشور ندارد. مهم آن است كه ما سياستهاي داخلي خود را تغيير دهيم.
*واقعيت آن است كه موضوعات بينالمللي در دست ما نيست. بسياري از شركتهاي اروپايي هستند كه منافع خود را در ارتباط با امريكا ميبينند يا طرف اروپايي برجام نيز ممكن است در آينده به سمت امريكا چرخش داشته باشد.
*اين موضوعات اجتناب ناپذير است و متاسفانه ما نميتوانيم روي اين تصميمات اثر گذار باشيم بنابراين بايد تمركز خود را بر موضوعاتي بگذاريم كه سرنوشت آن در دست خودمان است. ما بايد سياستهاي داخلي خود را فارغ از هرگونه امتياز، رانت يا فساد اصلاح كنيم. اين اقدام ميتواند كشور را به حركت رو به جلو وادار كند.
*دستور اخير رييسجمهور مبني بر انتشار اسامي دريافتكنندگان ارز دولتي گامي بسيار مهم و موثر در راستاي مبارز با فساد سيستماتيك است. چه ايرادي دارد مردم در جريان امور كشور قرار بگيرند؟ متاسفانه برخي وزارتخانهها در برابر شفافيت به هر دليلي مقاومت ميكنند. اين نافرماني از دستور رييسجمهور به كشور لطمه ميزند. به عنوان نمونه در ماجراي قاچاق چند هزار خودرو هيچكس متوجه نشد كه در نهايت چه اتفاقي افتاده است. ما بايد با مردم صحبت كنيم و واقعيت را براي آنها بازگو كنيم. شفافسازي يكي از اركان مهم در كشور است كه بايد به آن توجه شود.
*به نظر من موضوعاتي كه موجب سوءاستفاده تبليغاتي دشمن عليه كشور ميشود نبايد مطرح شود در غير اين صورت بايد مردم در جريان امور قرار گيرند. برخي موضوعات هست كه اگر از زبان مسوولان نظام مطرح شود عناصر ضدانقلاب از آن سوءاستفاده ميكنند بنابراين هنگام مطرح كردن موضوعات بايد بسيار مراقب بود كه خوراك تبليغاتي عليه كشور در اختيار دشمنان قرار نگيرد.