کد مطلب: 15385
پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۰۵
نگاهی به سبد آراء نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم
محمد علی سافلی – دانشجوی دانشگاه سمنان// تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به پایان رسید و ملت کلید پاستور را به حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی داد که پیش از این کلید تدبیر و امید را به مردم نشان داده بود. ما نیز با احترام به رای ملت امیدواریم رییس جمهور منتخب بتواند در پیشبرد خواسته های مردم موفق باشد. آنچه برای تحلیل این انتخابات مهم است توجه به سبد آراء هریک از نامزدهاست که چه ترکیبی از آراء، به سمت خود جلب کرده اند. فارغ از رای سید محمد غرضی که به دلیل عدم برنامه ریزی از قبل و ناشناخته بودن حداقل برای نسل جوان جامعه نتوانست رای قابل توجهی را کسب کند، بررسی سبد آراء نامزدهای دیگر حائز اهمیت است.
سعید جلیلی بعنوان نماینده گفتمان انقلاب اسلامی، اگرچه توانست خود را نماینده این گفتمان معرفی کند اما به دلایل چندی از جمله تخریب های پیاپی چه از داخل و چه خارج کشور، ناکامی احمدی نژاد در دولت دهم و ترس بسیاری از اینکه تجربه احمدی نژاد برای جلیلی تکرار نشود! همچنین کمبود زمان و امکانات مادی برای شناخت وی و اینکه به قول خودش:(شاید یک ضعف ما این بود که نتوانستیم این اقناع را ایجاد کنیم که گفتمان اسلام، انقلاب و مقاومت می تواند موجب پیشرفت می شود، نتوانستیم این را به صورت اقناعی و اثباتی بیان کنیم. يکشنبه، ۲۶ خرداد ۱۳۹۲) سبد آراء بیش از چهار میلیون او را اکثریت کسانی تشکیل می دهند که به گفتمان و شخصیت او در تحقق برنامه هایش با انجام رسالت انقلابی گری باور داشتند.
لذا اگرچه در رتبه سوم قرار گرفت اما از پشتوانه خوبی برخوردار است که با سازماندهی و برنامه ریزی می توان برای آینده به او امیدوار بود. و همانطور که خودش در دیدار با اعضای ستادها بعد انتخابات گفته است:( کار ما تمام نشده است بلکه تازه شروع شده است.....نباید منتظر چهار سال آینده بود و باید در جامعه کار خود را آغاز کنیم)
محسن رضایی و محمدباقر قالیباف که پیش از این نیز خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده بودند، نه تنها نتوانستند رای بالایی کسب کنند بلکه حتی نتواستند مانند نامزدهای دیگری بدنه اجتماعی درست کنند که گفتمان آن دو را باور داشته و به آنان وفادار بمانند. یکی از اشتباهات آن دو برنامه محوریشان است و اینکه تنها بصرف وعده و وعید قصد جمع آوری رای دارند و کمتر به فکر جریان سازی و صحبت از افکار و منش سیاسی - فکریشان هستند. دلیل دیگر ناکامی هردو شاید سابقه ی نظامیشان باشد و اینکه مردم بویژه جوانان کمتر می پسندند افرادی با سابقه ی نظامی ریاست دولت را در دست بگیرند. تنها محمدباقر قالیباف در این دوره توانست بخشی از بدنه اصولگرایان را با خود همراه کند که این نیز مرهون تلاش های ۸ ساله وی و حامیان او در مجلس شورای اسلامی و نهادهای دیگر نظام بود.
اما علی اکبر ولایتی که روزهای آخر بیشترین فشار برای کناره گیری بر او بود و عاقبت هم کنار نرفت، در مناظره سوم به ستیز با اصولگرایان تن داد که به از دست رفتن بخش زیادی از رای وی منجر شد و با کسب رتبه پنجم از میان شش کاندیدا سابقه ی درخشانش را در سیاست توام با اخلاق ازدست داد و دیگر در میان اصولگرایان مگر بخشی از جناح راست سنتی جایگاه خاصی ندارد.
اما نامزد پیروز حسن روحانی؛ شیخ دیپلمات که هم عضویت در جامعه روحانیت مبارز را در کارنامه دارد و هم همرامی اکبر هشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی را، با پیش دستی بر محمدرضا عارف توانست آراء اصلاح طلبان را نیز به سمت خود جلب کند و یک پشتوانه رای قوی دست و پا کند.
سبد آراء نامزد پیروز را می توان شامل سه دسته رای دانست: ۱- بخشی از حامیان گفتمانی او که به سبب حمایت هاشمی و کارگزاران به سمت او متمایل شدند ۲- اصلاح طلبان که بهر حال بخشی از بدنه جامعه را تشکیل می دهند و پس از انصراف دکتر عارف به سراغ روحانی آمدند. ۳- خیل وسیعی از جامعه که بی تفاوت از گفتمان و مشی افراد، با اعتماد به نظر شورای نگهبان در صلاحیت اشخاص، بدلیل مشکلات اقتصادی، ۲۴ خرداد به شخصی رای دادند که بتواند از پس مشکلات برآید و زندگی توام با رفاه و آرامش را به ارمغان بیاورد. بدیهی است که در ماراتن وعده و وعیدهای اقتصادی و سیاسی، برنامه های روحانی که با چاشنی آزادی و اصلاح طلبی همراه بود مشتری بیشتری پیدا نمود و در همان دور اول کار را به نفع خود تمام کرد. پس در یک نگاه کلی می توان گفت:
اکثریت حامیان علی اکبر ولایتی نیز پس از قرار گرفتن او در رتبه پنجم و فاش شدن این مسئله که اگر او به نفع اصولگرایان کنار می رفت امکان کشیده شدن انتخابات به دور دوم وجود داشت، به سمت جلیلی معطوف شده اند و وزن سیاسی بالایی را برای وی رقم خورده است. محسن رضایی و محمدباقر قالیباف نیز باید منتظر بمانند تا در انتخابات دیگری اگر قصد شرکت داشتند حضور بهم رسانند و این بار شاید بتوانند اشتباهات گذشته را جبران کنند و کلید پاستور را بدست بیاورند. هرچند بعد از دو بار شرکت هردو نامزد در انتخابات، بعید است بار دیگر خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهند.
اما در این میان نامزد پیروز، حسن روحانی راه پرفرازو نشیبی در پیش دارد. از یک سو، حجم عظیم مشکلات اقتصادی از قیبل بیکاری، گرانی، تورم، معضل مسکن و... و همچنین انبوه وعده هایش را باید به ثمر رساند. از طرفی حامیان اصلاح طلب او و مهار خواسته هایشان نیزمشکل دیگریست. تاریخ اصلاحات نشان داده آنان تا اندکی به قدرت رسیده اند خواسته هایی مطرح نموده اند که در چارچوب نظام و قانون اساسی قابل دستیابی نبوده است و هنگامی که موفق به برآورده شدنشان نشدند، شعار "عبور از حاکمیت" سر داده اند. لذا مهار چنین افراد و طرزفکرهایی از مشکلات دیگر اوست که باید ببینیم شیخ دیپلمات که با شعار اعتدال بر سر کار آمد، از چه طریقی می خواهد در ایجاد تعادل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در جامعه گام بردارد.
مرجع : خبرنامه دانشجویان ایران