مهاجم سالهای نه چندان دور پرسپولیس میگوید در دوره او بازیکنان با عشق فوتبال بازی میکردند درحالی که در عصر فعلی کسب و کار و پول جای عشق را گرفته است.
به گزارش ایسنا، فرشاد پیوس مهاجم نام آشنای سالهای نه چندان دور پرسپولیس با حضور در خبرگزاری ایسنا ضمن دیدار با مسوولان تحریریه ورزشی این خبرگزاری از خاطرات دوران بازیگری خود سخن گفت.
مهاجم سابق پرسپولیس با بیان اینکه در گذشته فوتبالیستها با عشق برای تیمشان بازی میکردند، عنوان کرد: در عصر امروز پول حرف اول را در بین فوتبالیستها میزند. در این گفت و گوی جذاب پیوس اشارهای هم به داربیهای معروفی داشت که در آنها بازی کرده است که یکی از این بازیها، داربی سال ۱۳۷۳ بود. مصافی که منجر به درگیری بازیکنان و هواداران دو تیم شد و در نهایت نیمه کاره ماند.
در ادامه گفت و گوی خبرنگاران ایسنا با فرشاد پیوس را میخوانید.
*ابتدا از آغاز دوره فوتبال خودتان سخن بگوید از کجا شروع شد و چگونه به پرسپولیس رسید؟
من اهل نازی آباد در جنوب تهران هستم. در آن زمانی که ما در آن منطقه زندگی میکردیم آن جا منطقه زیاد خوبی نبود و پایین شهر تهران محسوب میشد. اما الان اوضاع در آن جا خیلی بهتر شده است. ما فوتبال را از زمینهای کوچک و خاکی در مقابل خانه خودمان شروع کردیم. یادم می آید برای این که دروازه درست کنیم از پیتهای حلبی استفاده میکردیم و خودمان هم زمینها را خط کشی میکردیم تا بتوانیم بازی کنیم. هر وقت درب خانهمان را باز میکردیم زمینهای فوتبال را میدیدیم. بعدها وقتی کمی بزرگتر شدم به باشگاه راه آهن رفتم تا در آن جا تست بدهم. آقای لارودی مربی بودند و من را پسندیدند و گفتم به من پیراهن بدهند تا بتوانم بازی کنم. در آن مقطع امیر قلعه نویی، احمد گلستان هم تیمیهای من بودند. از راه آهن به باشگاه شاهین منتقل شدم و بعد وقتی برای ۲۷ سالهها قانون سربازی گذاشتند به سربازی رفتم و اواخر سال ۱۳۶۴ پس از پایان خدمت به عضویت پرسپولیس درآمدم. یادم می آید در آن مقطع آقای پروین بازی من را در ورزشگاه شهید شیرودی دیده بود و بعد از بازی آقای قره باغی و همینطور توکلی را به رختکن تیم فرستاده بود تا با من برای حضور در پرسپولیس صحبت کنند. بعد از آن به یک نمایشگاه ماشین رفتم تا با آقای پروین قرارداد امضا و برای پرسپولیس بازی کنم.
*چطور شد که تصمیم گرفتید در باشگاه راه آهن تست بدهید؟
من ابتدا در تیم فوتبال بانک ملی تست دادم اما یک مربی آمد و به من گفت که شما به درد فوتبال نمیخورید. حتی از من تست هم نگرفتند. البته آن مربی بعدها خیلی پیشمان شد که من را کنار گذاشت. بعد از آن آنقدر ناراحت شدم که با پای پیاده تا خانه آمدم و تمام طول مسیر را گریه میکردم. بعد از آن احمد گلستان که یکی از دوستان صمیمی من است آمد و گفت که به باشگاه راه آهن برویم و در آن جا تست بدهیم. وقتی وارد زمین باشگاه راه آهن شدیم و من به توپ با بغل پا ضربه زدم آقای لارودی من را خواست و پرسید چه کسی من را برای تست معرفی کرده است. بعد هم از مربیان تیم خواست که سریعا به من لباس و همینطور گرمکن و همینطور کفش بدهند تا بتوانم بازی کنم. دیگر از آن جا کار ما شروع شد اگر آقای لارودی نبود شاید الان هم من یک فرد معمولی بودم. محله ما اصلا خوب نبود و همه دوستان من در آن جا اعتیاد داشتند اگر من هم به سمت فوتبال نمیرفتم شاید به این راه کشیده میشدم. آقای لارودی زندگی من را واقعا تغییر داد. جالب است که الان دیگر باشگاه راه آهنی وجود ندارد که استعدادیابی کند.
*می خواهیم باز هم از خاطرات گذشته برایمان بگوید از حس و حال فوتبال در زمان خودتان برایمان تعریف کنید.
همیشه گفتهام و باز هم میگویم آن زمان عشق بود اما الان کاسبی میکنند شاید همه این کار را انجام ندهند ما از بین ۱۰۰ نفر ۸۰ نفر کاسبی میکند. ما نه به دنبال پول بودیم و نه چیز دیگری میخواستیم فقط به دنبال این بودیم که فوتبال بازی کنیم. ما پیراهنی را به تن میکردیم که روی آن عکس آقای پروین و همایون بهزادی و حسین کلانی روی آن هک شده بود. عشق ما این بود که این پیراهنها را بپوشیم و فوتبال بازی کنیم. الان اما شرایط عوض شده است تا به بازیکن پول ندهند بازی نمیکند. قدیم ما دلی بازی میکردیم و واقعا خاکی بودیم گاهی پول تاکسی و اتوبوس هم نداشتم گاهی اوقات پیاده به محل تمرین میرفتم چون پول کافی برای اتوبوس نداشتم. گاهی اوقات هم از محله اکباتان که محل تمرینات راه آهن بودم ۴ اتوبوس سوار میشدیم تا خودمان را به خانه برسانیم. ما واقعا سختی کشیدم اما الان بازیکنان به راحتی فوتبالیست میشوند برخی هم که پدر و مادرشان راحت هزینه میکنند تا فرزندشان فوتبالیست شود. زمان ما هر کسی حقش بود وارد زمین میشد. در دوره ما شاهین و راه آهن تیمهای ریشه دار بودند. راه آهن ۲۷۰ بازیکن به فوتبال ایران معرفی کرده است. یک زمانی دروازه بان تیم ملی و مهاجمانش بازیکن راه آهن بودند. محمد خاکپور، امیر قلعه نویی و حمید استیلی بازیکنان راه آهن بودند. الان اما هیچ چیزی نیست. الان شرایط به گونهای شده یکی از بازیکنان تیمهای پایه پرسپولیس به تیم بزرگسالان راه پیدا نمیکند که فیکس بازی کند چون نگاه مدیران ما کوتاه مدت است. اگر مدیری بلند مدت برنامه ریزی کند موفق میشود اما همه از این تیمها نتیجه میخواهند و این مسائل اجازه نمی دهد بازیکن سازی صورت بگیرد.
*در گذشته مربیان مانند یک پدر با شاگردانشان رفتار میکردند آنها از هر نظر بازیکن را تحت نظر داشتند و به او کمک میکردند اما الان روابط به گونهای شده که بازیکن میگوید که مربی نباید درباره ساعت خواب من تصمیم بگیرد میخواهیم در باره این مسائل هم صحبت بکنید و بگوید چقدر روی فوتبال ایران تاثیر گذاشته است؟
در دوره ما اخلاق و رفتار حرف اول را میزد در فوتبال خیلی از مسائل را دیدم و تجربه کردم ما در زمانی که برای راه آهن بازی میکردیم ساعت ۱۰ شب میخوابیدیم. چون صبح باید خودمان را به تمرین میرساندیم. ما یک تیم فوتبال کوچک در محل خودمان داشتیم به نام تیم ادب. صبح از ساعت ۵ صبح دوستانم را جمع می کردم و با یکدیگرتمرین میکردیم و با همان لباس ها به مدرسه میرفتیم ما آنقدر عشق داشتیم. آیا شما الان میتوانید به بازیکنی بگویید که صبح زود تمرین کنند و بعد به مدرسه و دانشگاه برود؟ ما در زمینهای خاکی این گونه تمرین میکردیم. ما عاشق فوتبال بودیم اما الان اگر به بازیکن پول ندهید در زمین تمرین حاضر نمیشود. ما حتی لباس تمرین نداشتیم و یکی از دوستانم که پدرش رنگرزی داشت پیراهنهای سفید را میبرد و رنگ میکرد و میآورد تا از آنها استفاده کنیم. اما الان امکانات زیادی وجود دارد فوتبالیستهای قدیم اگر ۲۰ میگرفتند فوتبالیستهای امروز ۱۳ یا نهایتا ۱۴ میشوند. ما فوتبالیستها مثل ناصر محمد خانی و عبدالعلی چنگیز داشتیم که الان دیگر از این فوتبالیستها نیستند. تیم ملی زمان قدیم اگر الان بود به تیم ملی الان ۴ گل میزد. آن زمان بدون هیچ امکاناتی بازیکنان با جان و دل بازی میکردند. علی پروین درباره من همیشه میگوید اگر الان بازی میکردم باید ۱۰ تا ۱۵ میلیارد میگرفتم.
*یکی از خصوصیت شما این بود که بسیار فرصت طلب بودید و هر توپی به دستتان میرسد به سمت دروازه میزدید. خوب این مسائل کمی به ذات فرد برمیگردد کمی هم باید تمرین کنند تا مهارت به دست بیاورد.
زمانی که در پرسپولیس بازی میکردم و ناصر ابراهیمی مربی ما بود، ۴۵ دقیقه قبل از آغار تمرین میآمدم و فقط ضربه زدن به سمت دروازه را تمرین میکردم. نه توپ جمع کنی بود و نه کسی که کمک کنند. خودم میآمدم و تنهایی تمرین میکردم. شما ببیند الان بازیکنانی چون رونالدو و مسی چقدر تمرین میکنند. تمرین کردن خیلی مهم است. البته ذات و استعداد از اهمیت بالای برخوردار است.
*درباره زمان حضورتان در پرسپولیس صبحت کنید اولین بازی برایتان چگونه گذشت و چه حسی داشتید؟
آن روز را فراموش نمیکنم. آن زمان مثل الان نبود که بازیکنان به هتل بروند و خودشان را برای بازی آماده کنند ما مستقیما از خانه به ورزشگاه می آمدیم. تمرینات ما در تپههای داوودیه انجام میشد و سه روز در هر هفته تمرین میکردیم. زمانی که به پرسپولیس رفتم خیلیها میگفتند اشتباه کردید که به این تیم رفتید چون بازیکنان قدرتمندی دارد و باید نیمکت نشین باشید در این تیم و اگر هفتههای اول عملکرد خوبی نداشته باشید واقعا نیمکت نشین میشوید. من برای اینکه اولین بازیم را انجام دهم تا صبح از استرس نخوابیدم. در آن بازی اولین پاس گل را به حمید درخشان دادم و او توانست گل زنی کند. واقعا خدا من را در آن بازی دوست داشت. علی پروین همیشه به من میگفت از محوطه جریمه بیرون نیا و همیشه در آن منطقه بازی کن چون اعتقاد داشت من در محوطه جریمه می توانیم بهتر باشم و گلزنی کنم. در نخستین بازی خودم در نیمه دوم ناصر محمدخانی به عنوان یک مهاجم رفت و اوتی پرتاب کرد و همان توپ پشت محوطه جریمه به من رسید و توانستم گلزنی کنم. یعنی در دقیقه ۹۰ گلزنی کردم و واقعا از این اتفاق خوشحال بودم. بازی ما برابر تیم وحدت بود که گربه سیاه پرسپولیس محسوب میشد. اگر کسی به این تیم گل میزد دیگر سند موفقیتش امضا شده بود. علی پروین همیشه می گفت وحدت را مثل استقلال باید ببریم. بعد از آن دیگر موتور گلزنیم شروع شد و بازی به بازی پیش رفتم.
*اولین بار که در تمرین پرسپولیس حاضر شدید چه اتفاقی برایتان رقم خورد؟
به من گفتند به زمین خیابان عارف بروم که من هم پاسخ دادم آن جا را بلد نیستم اما با یکی از مربیان هماهنگ کردم و در یکی از مناطق قرار گذاشتیم تا من را به خیابان عارف ببرد. به آن جا رفتیم که یک نمایشگاه خودرو بود و دفتر علی پروین هم در آن جا قرار داشت. در آن جا برای اولین بار علی پروین را میدیدم. بعد به من گفت به همه بزرگان تیم ۱۸ هزار تومان دادهایم به تو هم ۱۸ هزار تومن میدهیم. یعنی او بین بازیکنانش فرق نمیگذاشت این گونه بود که ما قرارداد بستیم و کارمان شروع شد. بعد هم از من خواستند در زمین نفت در تهرانسر حاضر شوم تا تمرین کنیم. وقتی به خانه برگشتم و گفتم که با پرسپولیس قرارداد بستم همه خانوادهام خوشحال شدند. برای اولین بار وقتی در محل تمرین پرسپولیس حاضر شدم کسی من را نمیشناخت اما من همه آنها را میشناختم. وقتی در رختکن تیم حاضر شدم علی پروین آمد و گفت از این به بعد پیوس هم با ماست. خیلیها پچ پچ میکردن و میگفتند پیوس از کجا آمده است؟ خدا من را واقعا دوست داشت و هر چیزی نیاز باشد رخ دهد، اتفاق میافتد. من واقعا از بچگی پرسپولیسی بودم و خدا من را واقعا دوست داشت.
*آیا از استقلال هم پیشنهاد داشتید؟
بله از استقلال و تیمهای دیگر هم پیشنهاد داشتم. یک نفر از استقلال آمد و با من هم مذاکره کرد اما من چون پرسپولیسی بودم قبول نکردم برای این تیم بازی کنم. چون ۲۴ گل زده بودم و آقای گل شده بودم چند تیم من را میخواستند اما من گفتم چون پرسپولیسی هستم باید برای این تیم بازی کنم.
*در دوره شما خیلی از فوتبالیستها شرایط مالی مناسبی نداشتند اما با عشق برای تیمشان بازی میکردند و وقتی پیشنهادی از استقلال و پرسپولیس میآمد بدون پیش شرط میپذیرفتند، از آن شرایط هم بگوید؟
بله همینطور است خود ما شرایط مناسب مالی نداشتیم من برای تامین برخی از هزینههایم بستنی میفروختم. یا گاهی هم چرخ به دست میگرفتم و باقلوا میفروختم. ما سختی کشیدیم تا فوتبالیست شدیم. اگر هم الان به این جا رسیدم خواست خدا و دعای خیر پدر و مادرمان بود. در دوره ما فوتبالیستهای خیلی بهتری در محله نازی آباد بودند. آنجا مهد فوتبال بود. تا درب خانهها باز میشد همه زمینهای فوتبال را میدیدند اما الان همه آن زمینها به خانه تبدیل شده است.
*در سال ۶۷ برای اولین بار در داربی گل زنی کردید خاطره آن بازی را هم تعریف کنید.
وقتی بازیکنی به استقلال و پرسپولیس میآید سعی میکند مقابل تیم رقیب سنتی خود آمار خوبی داشته باشد. یادم می آید اولین بازی که مقابل استقلال بازی کردم آن قدر جو سنگین بود که کمتر موقعیت گل به دست آوردم. در سال ۶۷ هم وقتی برابر استقلال بازی کردم تلاش زیادی کردم گل بزنم. یادم می آید کرنر شد و محسن عاشوری توپ را ارسال کرد و به من رسید ابتدا دروازه بان توپ را برگردند اما در ادامه با روی پا توپ را به درون دروازه فرستادم. با وجود اینکه ۴ نفر روی خط بودند اما شوت من به گل تبدیل شد. وقتی به خانه آمدم همه بچههای محله ما و همینطور خانوادهام خوشحال بودند. هر کسی در داربی گل زنی کند شش ماه راحت است. یادم می آید در یکی دیگر از داربیها که در سال ۷۳ برگزار شد جو بازی خیلی سنگین بود. همراه با علی دایی دو مهاجم تیم بودیم. یادم می آید در آن بازی هر چه زدم به در بسته خورد. حق ما در آن بازی باخت نبود و موقعیتهای گل زیادی از دست دادیم. یک بار هم در یکی از بازی ها که احمد رضا عابدزاده دروازه بان استقلال بود، قبل از بازی گفته بود اگر کسی به من گل بزند، جایزه میدهم من هم گل زدم اما جایزهام را نداده است (با خنده).
*میخواهیم به داربی سال ۱۳۷۳ برسیم بازی که به جنجال کشیده شد و در دقیقه ۸۹ پس از اخراج رضا شاهرودی هواداران به درون زمین آمدند و داور هم بازی را متوقف کرد بعدا کمیته انضباطی حکم به باخت سه بر صفر پرسپولیس داد.
در آن بازی به ناحق باختیم. اتفاقاتی درون زمین میان امیر قلعه نویی و مجتبی محرمی رخ داد. البته قلعه نویی بچه محل ما بود و من با او دوست بودم. در آن بازی من کاپیتان پرسپولیس بودم. کاپیتان پرسپولیس بودن واقعا سخت است چون نگاهها به کاپیتان است. ما در آن بازی واقعا اشتباه کردیم که دایما به سمت داور میرفتیم. همین کارها باعث شد جو بازی به هم بخورد. من روی یک ضربه کاشته گل زنی کردم اما داور نپذیرفت و جنجالها شروع شد. داور اعتقاد داشت هنوز سوت را به صدا درنیاورده و من ضربه را زدم اما من فکر میکردم سوت را زده است. من کاپیتان بودم اما واقعا به خاطر فشار بازی عصبانی شده بودم. گاهی فیلم بازی را که نگاه میکنم حالم بد میشود. پنالتی به نفع ما اعلام شد و ما گل زدیم و بعد آنها گل زدند بعد از آن دوباره ما به گل رسیدیم و بعد آنها دوباره به گل رسیدند. بعد هم که جنجال های میان مجتبی محرمی و قلعه نویی شکل گرفت. امیر قلعه نویی در آن بازی کاپیتان استقلال بود. وقتی این دو بازیکن به سمت هم رفتند تا درگیر شوند من به سمتشان رفتم که نگذارم دعوا شود اما آنها با یکدیگر برخورد کردند و یکدیگر را کتک زدند. بعد هم که دیگر زمین بازی شلوغ شد. قبل از آن صحنه هم رضا شاهرودی از بازی اخراج شده بود وقتی شاهرودی اخراج شد ما دو بر یک از حریف پیش بودیم اما شرایط تغییر کرد و جو به هم ریخت. بعد از اخراج شاهرودی دیگر نتوانستیم بازی را کنترل کنیم و دعواها و درگیریها شروع شد. بعد هم که مردم به داخل بازی آمدند و همه چیز خراب شد. الان وقتی به آن دوران برمیگردم به نظرم کار ما اشتباه بود ما نباید به داور بازی اعتراض میکردیم. جو سکوها هم طوری بود که هر لحظه امکان داشت منفجر شود. بعد از بازی هم شبانه ما را محروم کردند و من شش ماه از حضور در فوتبال محروم شدم. من واقعا هیچ نقشی در درگیری ها نداشتم اما در آن مقطع آقای مصطفوی رئیس فدراسیون فوتبال بودند. بعدها چون گفتند چون کاپیتان استقلال را محروم کردیم، کاپیتان پرسپولیس را محروم کردیم. من نه دعوا کردم و نه مشتی زدم اما شش ماه محروم شدم. بهترین دوران ورزشی من این گونه خراب شد. یک بار هم مجتبی محرمی به داور لگد زد و باز هم من را شش ماه محروم کردند. در یک مقطع هم به خاطر امضای نامه استعفا از تیم ملی سه یا ۴ سال دوران ورزشی من طوری گذشت که نتوانستم بازی کنم.
*برخی فکر میکنند در داربی سال ۷۳ به خاطر اخراج رضا شاهرودی فشار روی پرسپولیس زیاد میشود و برای فشار از شکست بازیکنان تیم شما آن درگیری را آغاز کردند.
نه این گونه هم نبود. بازیکنان در بیرون زمین با هم خوب بودند اما در آن مقطع آن اتفاقات رخ داد. اگر بخواهیم با صداقت درباره آن بازی صحبت کنیم باید بگویم هم مجتبی محرمی و هم امیر قلعه نویی مقصر بودند.
* چرا آن داربی با وجود ناتمام به سود استقلال به پایان رسید؟
چون آقای مصطفوی که رئیس فدراسیون فوتبال بودند، استقلالی بود. آنها شبانه رای میدادند و بازیکنان را محروم میکردند.
*یکی از نکات مهم دوران فوتبال شما امضای نامه استعفا از تیم ملی بود. کمی برایمان از آقای دهداری و آن نامه استعفا بگویید. میگویند دهداری نظم عجیبی در تیمش داشت و به خاطر همین شما استعفا دادید.
وقتی به تیم ملی دعوت شدم جزو جوانترین بازیکنان تیم ملی بودم. در آن مقطع عبدالعلی چنگیز، محمد پنچعلی، ناصر محمدخانی، حمید درخشان و این گونه بازیکنان عضو تیم ملی بودند. نظم و انضباط تیم آقای دهداری واقعا زیاد بود. آن زمان در تیم باشگاهی آنقدر نظم و انضباط رعایت نمیشد. ما هم این گونه یادگرفته بودیم اما فلسفه و کار آقای دهداری متفاوت بود. به همه میگفتند سر ساعت باید بیاید و سر ساعت بروید. ما در مسابقات آسیایی بودیم. وقتی برای صرف ناهار و یا شام میرفتیم، همه تیمها راحت میآمدند و میرفتند اما آقای دهداری به ما میگفت پشت سر من در صف حرکت کنید و کسی اجازه نداشت از صف خارج شود. ما باید میایستادیم تا آقای دهداری غذایش را تحویل میگرفت و بعد ما غذا میگرفتیم. حتی به ما اجازه نمیداد به داخل شهر برویم و گردش کنیم. واقعا نظم و انضباطش زیاد بود. البته اطرافیان آقای دهداری در حد تیم ملی نبودند. آن رفتارها باعث شد بازیکنان شبانه تصمیم بگیرند و نامه استعفا را بنویسند. البته وقتی قرار بود این نامه به امضا برسد، آقای دهداری من را به اتاقش فراخواند و گفت تو بازیکن فیکس من در آینده خواهی بود بهتر است وارد بازی بقیه نشوی. بگذار آنهایی که میخواهند، بروند. اما وقتی بزرگان تیم نامه را نوشتند و امضا کردند ما هم این کار را انجام دادیم. باز هم میگویم اطرافیان آقای دهداری دلیل این اتفاق بودند چون واقعا بازیکنان را اذیت میکردند. به خاطر همان امضاها هم سه سال بازی نکردیم. بعدها هم که کار به مجلس شورای اسلامی کشید و فدراسیون پشت آقای دهداری ایستاد اما الان اگر برگردیم آن نامه را امضا نمیکنم چون خیلیها به خاطر امضای آن نامه فوتبالشان از بین رفت.
*در دورهای که شما فوتبال بازی میکردید، داربیها خیلی جنجالی میشد اما چند سالی است که دیگر از آن درگیریها خبری نیست. چه چیزی باعث میشد در آن زمان بازیها این گونه درگیرانه ادامه داشته باشد؟
ما عرق به پیراهن داشتیم. الان هم بازیکنان هم عرق دارند اما تورم و مسائل این چنینی روی فوتبال تاثیر گذاشته است یادم میآید یک بار با ملوان بازی داشیتم و من هیچ پولی در جیبم نبود. علی پروین بعد از بازی ۲۰ تومان به من داد تا برای پدر و مادرم ماهی بخرم. از قدیم بازیکنان برای پیراهن بازی میکردند اما الان از هر ۱۰۰ نفر ۸۰ نفر به پول فکر میکنند. سختی میکشیدم اما عشقمان فوتبال بود. من با موتور گازی به تمرین پرسپولیس میرفتم اما با جان و دل بازی میکردم. قدیم بازیکنان استقلال و پرسپولیس اصلا همدیگر را نمیدیدند و شاید در محله خودشان با همدیگر رو به رو میشدند اما الان با هم در ارتباطند و دوستی دارند. البته گاهی شامها و ناهارهای مشترک را برگزار میکردند تا تنشها کمتر شود اما ظهر ناهار میخوردیم و عصر درگیری ها شروع میشد. یک زمانی ما وقتی میباختیم ساعتها در رختکن میماندیم تا هواداران بروند و بعد بتوانیم ورزشگاه را ترک کنیم. از هواداران واقعا میترسیدم اما الان وقتی میبازند یک ساعت دیگر در خیابانها در حال عکس گرفتند هستند. به همین خاطر است که میگویم عرق نیست.
*درباره رختکن پرسپولیس هم صحبت کنید خاطرات زیادی از حضور علی پروین و صحبتهایش در رختکن مطرح شده است آیا واقعا علی پروین با عصبانیت به رختکن میآمد؟
علی پروین همیشه یک ساعت زودتر در تمرینات و بازی ها حاضر میشد چون حساس بود که سر موقع به محل برسد. شاید لباسهای رنگارنگ میپوشیدیم و از این نظر نظم نداشتیم اما همه سر ساعت میآمدند. علی پروین میآمد و به بازیکنان انگیزه میداد. او با صحبتهایش همه بازیکنان را شارژ میکرد. به تک تک بازیکنان وظایفشان را درون بازی گوشزد میکرد در بیشتر بازیها تاکید میکرد پاسها به من ختم شود. شاید علی پروین آموزش علمی ندیده است اما صد برابر افراد علمی دانش مربیگری دارد. چون دیدش در فوتبال خیلی خوب بود با یک تعویض روند بازی را تغییر میداد. او فوتبال را میفهمید. وقتی مصاحبه میکردیم و یا میباختیم واقعا ناراحت میشد. او از باخت بدش میآمد و میگفت پرسپولیس همه تیمها را باید ببرد. دایما به بازیکنان میگفت دو برابر توانتان باید تلاش کنید و بدویید. او میگفت به خاطر هواداران باید بیشتر از توانتان تلاش کنید. شاید ادبیاتش خیلی خوب نبود اما حرفهای بیتربیتی نمیزد. او حتی یک "تو" به من نگفته است. این گونه نبود که حرف بدی در رختکن بزند. به اعتقاد من علی پروین در پرسپولیس به حقش نرسید. او بازی خوانی بسیار خوبی داشت.
*یکی از انتقالهای مهم میان استقلال و پرسپولیس حضور شاهرخ بیانی در پرسپولیس بود. چه اتفاقی افتد که این بازیکن به پرسپولیس آمد؟
او بازیکن بسیار خوبی بود در آن مقطع با استقلال اختلافاتی داشت. علی پروین هم بازیش را میپسندید به او پیشنهاد داد و به پرسپولیس آمد. البته در آن مقطع بودند بازیکنانی که از استقلال به پرسپولیس میآمدند. او بسیار بازیکن خوبی بود و عملکرد فوق العادهای داشت و بعد از یک سال هم به استقلال برگشت.
*شما بیستم تیر سال ۷۶ با انجام بازی مقابل استقلال از فوتبال خداحافظی کردید چرا اینقدر زود فوتبال را کنار گذاشتید؟
میخواستم در اوج از فوتبال بروم. نمیخواستیم شرایط به گونهای باشد که روی سکوها بگویند کنار برو و خداحافظی کن. من میتوانستم سه سال دیگر هم بازی کنم چون ۳۶ ساله بودم. با این حال فکر کردم تا در اوج خداحافظی کنم. قبل از من میدیدم برخی از بازیکنان را که هواداران به آنها اعتراض میکردند و میگفتند که بهتر است خداحافظی کنند. نمیخواستم من هم مثل آنها باشم. در نتیجه تصمیم گرفتم برابر استقلال خداحافظی کنمو حتی وقتی موضوع را به آقای عابدینی گفتم مخالف بودند اما در نهایت پذیرفتند. یادم میآید آخرین دستمزدی که از پرسپولیس گرفتم ۷۰۰ هزار تومان بود که بخشی از آن را هم به من پرداخت نکردند. واقعا درست است که فوتبالیستها دو بار میمیرند. یک بار وقتی فوتبال را کنار میگذارند و یک بار هم روح از جسمشان جدا میشود. وقتی خداحافظی میکردم مقابل جایگاه ۳۶ گریه میکردم. البته در آن بازی هواداران استقلال هم برای من سنگ تمام گذاشتند.
*شما و امثال شما وقتی فوتبال را کنار گذاشتید فدراسیون فوتبال هیچ برنامهای برای آموزش نداشت تا با برنامههای درست وارد عرصه مربیگری شوید. چرا خودتان این مسائل را پیگیری نکردید؟
فدراسیون فوتبال باید کارشناسی کند و از افراد بزرگ و کسانی که فوتبال را میشناسند مشورت بگیرد تا درباره این مسائل برنامه ریزی درست داشته باشد. بهتر است سه نفر از بزرگان فوتبال را انتخاب کنند تا یک نفر از آنها را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود و به او بگوید ۴ سال سرمربی خواهد بود تا با اعتماد به نفس کارش را انجام دهد. مربیان را باید به کلاسهای اروپایی بفرستند تا آموزش ببنید. البته در ایران کلاسهایی برگزار میشود اما بهتر است کلاس های بین المللی نیز اعزام شوند. من بهترین مدرک مربیگری ایران را دارم اما کاری نیست که انجام بدهیم. البته افتخار میکنم سرمربی چوکای تالش هستم اما باید سرمایه گذاری درستی روی مربیان انجام شود. در دوره ما هر کسی فوتبالش تمام میشد به خانه میرفت و استراحت میکرد. تجربیات امثال من خیلی زیاد است. الان یک تعداد مربی داریم که جایشان را با یکدیگر در تیمهای مختلف عوض میکنند و این چرخه مثل یک ساعت همیشه ادامه دارد. فرد جدیدی هم به این چرخه اضافه نمیشود. این زد و بندها اجازه نمیدهد امثال ما پیشرفت کنیم و بتوانیم عملکرد خودمان را نشان بدهیم. اینکه میگویند مبارزه با فساد وجود دارد باید این مسائل را هم ببینید. ما مربیان خوبی داریم که تحصیل کرده هستند اما فدراسیون برنامه درستی برای آنها ندارد. اگر برنامه ریزی درستی انجام شود چند سال بعد مربی تیم ملی، ایرانی است. همه جای دنیا سعی میکنند از مربیانشان حمایت کنند تا با تجربه و با دانش شوند. الان میبینیم بارسلونا یک مربی را به قطر میفرستد تا آموزش ببنید. یکی مثل ژاوی در السد کار میکند که مطمئن باشید چند سال دیگر سرمربی بارسلونا خواهد شد.
*شما به موضوع زد و بند و دلالی در فوتبال اشاره کردید. مصداقی در این باره دارید که تعریف کنید. آیا دلالان با خود شما تماس گرفتند؟
دلالی در همه دنیا وجود دارد. در ایتالیا و فرانسه و همینطور انگلیس هم وجود دارد. در ایران هم همینطور است اما باید نظارت صورت بگیرد. بعضی مربیان خوب کار میکنند و حقشان را میگیرند. اما گاهی برخی مدیران و مربیان با همدیگر زد و بند میکند و مسائلی به وجود میآید. در فوتبال ما هستند کسانی که قرارداد بازیکن را به طور مثال ۱۰۰ میلیون تومان میبنند اما به او ۷۰ میلیون تومان میدهند. بازیکنانی که با این مسائل رو به رو میشوند، باید آنها را لو بدهند چون آن بازیکن جرئت ندارد، نمیتواند درباره این مسائل صحبت کند. باید کسانی که زد و بند میکنند را به مردم معرفی کنند. اما در این میان هم گفتم مربیانی هستند که با کارکرد خودشان پیش میروند و هیچ دلالی جرئت نمیکند به آنها پیشنهادی بدهد. امثال من چون حرفشان را رک میزنند خیلیها دوستشان ندارند. من تا به حال با هیچ کسی رابطه مالی نداشتم و اجازه نمی دهم دلالی به من نزدیک شود. فدراسیون فوتبال و نهادهای نظارتی باید اشخاصی که در این میان واسطه گری میکنند را به مردم معرفی کنند. نباید از آقازادهها هم بترسند. همه این افراد واسطه را میشناسد اما جرئت ندارند اسامیشان را بگویند.
*در چند سال اخیر پرسپولیس هم از دلالی بی نصیب نمانده است بازیکنان بی کیفیت خارجی به این تیم آمدند و دلارهای این باشگاه را به جیب زدند. مقصر این اتفاقات را چه کسی میدانید؟
اگر در باشگاه پرسپولیس کمیته فنی وجود داشته باشد این گونه مسائل رخ نمیدهد. متاسفانه کسی به این مسائل بها نمیدهد. باید مدیران فوتبالی سر کار باشند یا حداقل مشاوران فوتبالی کنارشان باشد. وقتی قرار است بازیکن خارجی جذب شود، بهتر است از یک پیشکسوت درباره آن بازیکن سوال شود و مشورت بگیرند. اصلا ببنید آن بازیکن کجای فوتبال بوده که قرار است به پرسپولیس بیاید. متاسفانه پرسپولیس پولهای زیادی را از این راه به هدر داده است. متاسفانه در این میان مدیران سابق پرسپولیس خودش را بستند و خانه خریدند و اوضاع مالی خوبی به دست آوردند. دلالان اطراف پرسپولیس نیز از نظر مالی به نان و نوایی رسیدند. الان پیشکسوت پرسپولیس خانه ندارد اما این افراد همه چیز به دست آوردند. در پرسپولیس بازیکنانی بزرگ همچون مجتبی محرمی بازی کردند. نام این باشگاه بسیار بزرگ است. در این میان پیشکسوتانی بودند مثل کاظم سیدعلیخانی که از این دنیا رفتند اما پس از درگذشتشان همه به سمت آنها رفتند تا ببیند چه میکنند. الان پرسپولیس هزینه زیادی برای بازیکنان خارجی میکند اما به بازیکنان پایه خودش اهمیتی نمیدهد. فکر میکنم آنها ۵۰ میلیون تومان طلبکار هستند اما پرداخت نمیشود. چرا حق و حقوق آنها را نمی دهند اما در این میان میروند و بازیکنانی جذب میکنند که در حد نام پرسپولیس نیستند. من چند بازیکن پرسپولیس را قبول ندارم و خیلیها هستند که در حد نام پرسپولیس نیستند و در این تیم عضویت دارند. البته این را هم بگویم که هستند بازیکنانی که با جان و دل بازی میکنند و واقعا حقشان است پیراهن پرسپولیس را بپوشند.
*آیا تا به حال از باشگاه پرسپولیس با شما تماس گرفتند که مشورت بگیرند؟
تا به حال هیچ تماسی با من انجام نشده است. البته چند هفته قبل به باشگاه رفتم و به مدیر عامل وقت گفتم که به تیمهای پایه بیشتر اهمیت بدهد. بهتر است از پیشکسوتان هم مشاوره بگیرند تا باشگاه با مشکلات فنی مواجه نشود.
* پرسپولیس هر ساله مشکلاتی در خط حمله داشته به طوری که برای حل این موضوع باشگاه به دنبال بازیکن خارجی رفته است. فکر میکنید مهاجمی مثل علیپور نمیتواند مشکل تیم را حل کند؟
اگر پرسپولیس به تیمهای پایه اهمیت بدهد هیچ مشکلی در این زمینه نخواهد داشت. آیا تا به حال بازیکنی از تیم پایه به تیم بزرگسالان راه یافته است که فیکس بازی کند؟ تیمهای پایه حتی زمین مناسب ندارند. در یکی از بازیهای این تیم به خاطر اینکه پول نداشتند آمبولانس کرایه کنند، بازی لغو شد. واقعا برای پرسپولیس این اتفاقات بد است. حالا اگر بازیکن پایه را نمیتوانید به تیم بزرگسال بیاورید لااقل از مهاجمان ایرانی تراز اول استفاده کنید. مهاجمان ایرانی خیلی خوبی داریم که از آنها استفاده نمیشود. متاسفانه برخی میخواهند با آوردن بازیکن خارجی پولی به جیب بزنند. به همین خاطر میروند بازیکن خارجی درجه چندم میآورند و کاسبی میکنند. پرسپولیس باید به پیشکسوتانش اهمیت بدهد و از آنها مشاوره بگیرد. هر کسی مدیر عامل باشگاه شود میخواهد دستمزد بازیکنان بزرگ را بدهد که تیم به حاشیه نرود و اصلا کاری به مسائل این چنینی ندارد.
*آینده پرسپولیس را چطور میبینید. آیا امکان دارد فصل آینده این تیم دچار افت شود؟
من بازی این تیم برابر سایپا را دیدم. پرسپولیس تیم بسیار خوبی است که مهرههای خوبی دارد. این موضوع را به یحیی گل محمدی هم گفتم. البته برای شروع همین لیگ پرسپولیس چند بازیکن مصدوم دارد که باید مشکلاتش برطرف شود اما برای فصل آینده میتواند با جذب چند بازیکن همین روند خوب را ادامه دهد. البته باز هم برای این فصل نباید خودشان را قهرمان بداند چون در فوتبال هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. پرسپولیس هم در خط دورازه، حمله و خط میانی نیاز به جذب بازیکن دارد. ۵ بازیکن خوب ایرانی جذب شود، پرسپولیس فصل آینده هم مشکلی نخواهد داشت. الان هر بازیکنی باید افتخار کند پیراهن پرسپولیس را میپوشد چون از پرسپولیس بهتر نداریم. اگر ۵ بازیکن خوب ایرانی جذب شود، پرسپولیس میتواند در آسیا هم حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
انتهای پیام