کد مطلب: 30324
جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۲
تنزل داعش از نمایش توحش
فرشاد مهدیپور
داعش به اتکای وحشتآفرینیهایش خیلی زود شهرتی عالمگیر بهدست آورد؛ اعدامهای دستهجمعی، سربریدنها، تجاوزها و تخریبهای وسیع که در فضای مجازی بهخوبی پوشش داده میشد، آنرا از حوزه یک گروه افراطی ترویستی به یک مساله جهانی مبدل کرد، تا آنجا که رئیسجمهوری آمریکا، آنرا بعد ابولا، مهمترین بحران کنونی دنیا دانسته است (البته باراک اوباما در رونمایی از این فهرست، حرفهای خندهداری درباره روسیه هم زده وبدین طریق عدد بحرانها را به سه رسانده).
اما اکنون حدود یکماهی است که از پوشش تصویری آن جنایتها کمتر خبری به بیرون درز میکند؛ حتی در صحت فیلمهای قدیمیتر مربوط به سربریدن خبرنگاران غربی نیز تردیدهایی ابراز شده است. چرا؟
ممکن است برخی بگویند که چون داعش فتح تازهای نداشته، طبعا کمتر هم جنایت کرده است، اما قضایای کوبانی، الانبار و ... نشان میدهد که داعشیها همچنان پُرتحرک و جنایتآفریناند و این نمیتواند دلیل معقولی برای این رویداد باشد.
در این حال و روز، فرضیه اول آن است که در سازمان تروریستی داعش، اصل بر محدودیت انتشار تصاویر دهشتآفرین قرار گرفته، چرا که اولا اینکار، آنها را به میزان لازم در جهان مشهور ساخته، ثانیا بیش از محبوبیت، موجبات نفرت از داعشیها شده و ثالثا برخورد با هوادارانش را شدت بخشیده است. پس باید این رویه را محدود کرد و بهجای آن، تصویری انسانی از داعشیها نمایش داد، همانند فیلمهایی که این روزها از کمکرسانی آنها به پیرزنهای کُرد در اطراف کوبانی منتشر میشود و بیش از آن، بازنشر فیلمهایی که شجاعت و بیپروایی ابلهانه آنها را روایت میکند.
در همین زمینه برقراری ارتباطات داعشیها با اهالی رسانه و تعیین حد و حدود برای آنها (مثلا مجوز همکاری با خبرگزاریهای بینالمللی نظیر آسوشیتدپرس و فرانسپرس) میتواند معنادار تلقی شود، درست مانند همان رویهای که طالبان ۱۵-۱۶ سال پیش طی کرد و بعد از نزدیک شدن به برخی رسانههای مطرح جهانی (در آنزمان الجزیره عربی) و متعاقبا تعیین سخنگو، کوشیده دروازههایی را برای تعامل با فضای عمومی بگشاید.
فرضیه دوم در سخن مقامات آمریکایی نهفته است؛ آنجایی که آنها نسبت به سواستفاده گروههای تندروی تکفیری از شبکههای اجتماعی هشدار میدهند و میگویند که تروریستها از این طریق سرگرم جذب نیرو و هدایت افکار عمومیاند. یعنی چاقویی که در حال بریدن دسته خود است و تارنماها مبدل به ابزاری میشوند که امکانات ارهابیون را گسترش میدهند، بهگونهای که بعد از رفت و آمدهای سران غولهای شبکه به کاخ سفید، مدیران گوگل، فیسبوک، توییتر و مایکروسافت چند روز پیش در لوکزامبورگ گرد هم آمدند تا راهی برای برخورد با تهدیدهای امنیتی افراطیها بیابند.
***
تا ۳۰-۴۰ روز پیش کافی بود تا در شبکههای اجتماعی مجازی به جستوجوی فیلمهای تازه از خباثتهای داعشیها بپردازید و با دامنههای زمانی کوتاه (آخرین ساعت یا یک روز) بتوانید به چند تصویر جدید برسید، اما اکنون دیگر از این خبرها نیست. ممکن است هر دو فرضیه صحت داشته باشد و مثلا داعشیها تصمیمشان این باشد که از فیلمپراکنی تروریستهایشان بکاهند و از آن طرف، سردمداران فضای مجازی به مدد شرکتهای «ریشه» و دیگر ابزار و ادواتی که برای محدودسازی این حوزه در اختیار دارند، دست و پای آنها را جمع کرده باشند.
هر کدام از اینها که باشد، محصولش کاهش نمایش وحشیگری داعشیهاست و نتیجهاش میتواند مقدمهچینی برای پذیرش آنها بهعنوان یک گروه سیاسی رسمی است که البته ایدههای خطرناکی هم دارد و باید محدود و دستآموز، حرکت کند.