توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 49711
شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۱۲
نقد و تحليلي پيرامون تحريم نشست استاندار؛
شيرجه در استخر خالي!!
ما مطالبه گر مي مانيم
اما مشکل خاص دولت در کرمانشاه (دولت در سايه است) کرمانشاه را نه (استاندار فعلي اداره مي کند) نه (استانداران قبلي و اسبق) (اراده اتاق فکردر سايه) و عاليجنابان( سفيد و بنفش) که پشت صحنه دولتند، دولت در سايه و انتصابات آن ها متمرکز شده که هيچ سنخيتي با مردم کرمانشاه ندارند، اما امر و نهي کننده هستند، خود آقاي استاندار همه تاکنون بحمدالله نمره اش در انضباط و سکوت 20 است. (سکوت مطلق) را نشکسته و جز اندکي خط و نشان که به قول بيهقي(ره) (خشت بر آب زدن بوده) حرکتي در خور براي رفع معضلات استان کرمانشاه انجام نداده، و به ايشان هنوز دستور ورود به مشکلات داده نشده و ايشان هم حرکتي در خور براي رفع معضلات استان انجام نداده. و هنوز شريان و قلب فتنه در کرمانشاه مي طپد، و هنوز دراين سامان فتنه گران بر امور جاري استان مسلطند و سيطره دارند.
شيرجه در استخر خالي!!
به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ اندر خواص تحريم فراوان شنيده ايم، اين روزها بازار تحريم داغ داغ است. علماي علم سياست مي گويند تحريم براي فشار و اهرم فشاري است که تحريم شونده به خواست تحريم کننده تن بدهد. نوعي مطالبه گري و مطالبه جويي است به زبان نرم و فشار سخت، بيانيه سه نشريه وزين کرمانشاهي در تحريم نشست استاندار، توسط سه تن از دوستان مسبوق به سابقه جاي تعجب داشت. حال به تفصيل عرض مي کنم، (قافيه مشترک) اين سه نشريه و گرانيگاه و گلوگاه آن ها (قافيه مشترکات) مطالبات مردمي بوده دوستان اين جمع را بيش از بيست سال و اندي است مي شناسم و ژرف بيني آن ها تشکيک روا نمي دارم، دوستان عموماً گرايش فکري همسو با دولت و اصلاحات را دارند »جز در برهه اي« که برادر خوبم حاج جليل همراه يک تشکيلات ولايي بود. ساير دوستان چهره هاي با نام و
نشان اصلاحات و اعتدالند، امروز هم زحمات سفر و حضر سران اصلاحات در کرمانشاه حتي » رندان بلاکش زندان کشيده اش« در کشور به عهده حاج مهدوي خودمان است که گاهي البته به سببي سفرشان به اين ديار مي افتد، و مراوده سنگينتر را برادر خوبم حاج غلام نوري (علا) به زحمت مي افتد و شاعر گرانقدر حاج جليل خودمان هم به رتق و فتق شعر و ادب مي پردازد چندي پيش در محفلي يادي از شاعر فرزانه کرمانشاهي و مقدمه اي فاخر از ايشان ذکر خيري شد. من در اين مقال نکته ظريفي ديدم که وصف عشق در شعر پرتو، خاصه قطعه هنرمندانه اش در »دختر ارمني« در رفتارشناسي اين برادران تجلي يافته.
اين برادران ، »همواره« طي »انتخاب سه مرحله اي« استاندار، سابق و اسبق و حال، وضعيت برخي از دوستان عين همان عاشق شدن به دختر ارمني است. که نه آدرس دارد، نه راه مي دهد، نه جواب را به درستي ادا مي کند، عاشقان و سينه چاکان ديروز دولت تدبير و اميد، از مسئولين اسبق دل بريده اند، به فعل ولاحق اميد بستند، و از بخت بد هم اوضاع ( زين به پشت) شده است... اما در وصف و حال جناب آقاي بازوند استاندار فعلي، که شاخه اي از دولت مکرم و
مفخم تدبير و اميد است. »گوش فرا نمي دهد«، »در باز
نمي کند« ، »آدرس نمي دهد« ،اين رفتار هم چه غلط و چه درست؟! و اما مديران ناتوان هم در (اين سماع) از نوع (صوفيانه) و دولتمردانه به مجلس کباب خوري و
روزمرگي مشغولند و خر برفت و خر برفت از بام خانه برون مي رود.
اگر به سامانه وسيع دولت تدبير و اميد گوش (جان)
فرا دهي همين مقوله در کل هستي دولت جاري است (ناشنوايي سياسي مطلق) دولت از کسي نمي شنوند از مقامات عاليه تا دلسوزان مجلس ، تا هم خطي هاي انتخاباتي فرهيختگان، علما، دلسوزان و ايضاً مردم بماند و سرانجام حتي به دست فروش،برادر شلغم فروش هم جواب نميدهد بعد هم با کمال جسارت هيچ کس معصوم نيست و نقد از معصوم هم رواست به گفته رئيس دولت.
حالا (برجام) ، (زلزله سرپل ذهاب)، (سياست خارجي)، (رکود و گراني و اعتراض مردم) بماند. سوراخ دعا گم شده، در دولت فعلي دولت تدبير نيست، خانه از بن ويران است و ما در استخر خالي شيرجه مي زنيم، دوستان ما هم در کرمانشاه به فکر نقش ايوانند.
دولت وقتي ناتوان، ناجوابگو، ضعيف، بي تدبير، بود از کوزه همان برون تراود که در اوست از زيرمجموعه چه انتظاري مي رود؟!
آقاي بازوند را از مديران اجرايي توانمند مي شناسم، ياد آن داستان معروف افتادم که در جنگي، جنگجويي کهن سالار در لشکر نادر شجاعانه مي جنگيد، نادر او را صدا زد و گفت (زمان گذشته کجا بودي که چنين بود و چنان بود) آن جنگاور گفت (من بودم نادر نبود)، از صحت و سقم اين حکايت مي گذرم، اما اگر (امير کبيري وجود داشته باشد) ، دفتر و دستک (عمه و خاله و ننه جان) برداشته مي شود، اينک اين دفاتر باز است و پر رونق و وضعيت بازوند و بازوندها همين است که هست دولت مرکزي فعلي و مرکزيت آن ناتوان است و نمي گذارد مدير توانا رشد کند، دولت حاشيه ساز سياسي. عملاً نشان داده است پتانسيل موثر اين مردم غيور را ندارد. حتي سر وقت سر کار آمدن رئيس دولت هم، موجب گله مندي ياران گرمابه و گلستان دولت است الا ماشالله.
اما مشکل خاص دولت در کرمانشاه (دولت در سايه است) کرمانشاه را نه (استاندار فعلي اداره مي کند) نه (استانداران قبلي و اسبق) (اراده اتاق فکردر سايه) و عاليجنابان( سفيد و بنفش) که پشت صحنه دولتند، دولت در سايه و انتصابات
آن ها متمرکز شده که هيچ سنخيتي با مردم کرمانشاه ندارند، اما امر و نهي کننده هستند، خود آقاي استاندار همه تاکنون بحمدالله نمره اش در انضباط و سکوت 20 است. (سکوت مطلق) را نشکسته و جز اندکي خط و نشان که به قول بيهقي(ره) (خشت بر آب زدن بوده) حرکتي در خور براي رفع معضلات استان کرمانشاه انجام نداده، و به ايشان هنوز دستور ورود به مشکلات داده نشده و ايشان هم حرکتي در خور براي رفع معضلات استان انجام نداده. و هنوز شريان و قلب فتنه در کرمانشاه مي طپد، و هنوز دراين سامان فتنه گران بر امور جاري استان مسلطند و سيطره دارند.
و دوستان عاشق دختر ارمني شعر پرتو شده اند که دولت دل از آنها برده، و با چشم و ابرو ايما و اشاره و شعارهاي دهن پرکن طنازي مي کند و آدرس نمي دهد و نه در
نمي گشايد و حتي گوشه چشمي هم ندارد و ساقي مي باقي را نمي دهد.
پدر سالاري سياسي، و پدر خوانده هاي اين استان که در هم آغوشي فتنه و نارضايتي مردم سهم دارند استان را به ICU کشيده و اينک به دنبال مرگ مغزي استان به تجارت اندام بيمار مي انديشند اين درد استان است.
اتفاقاً به جاي تحريم اعتقاد داريم بايد در يک رويارويي رسانه اي (استاندار استان) به مطالبات مردم جواب دهد و علت ناتواني و عليل و فشل بودن را از ايشان رمزگشايي کند.
از آقاي استاندار به شدت گله منديم، اما نمي خواهيم اين ايام مبارک را تلخ کنيم، آقاي بازوند بايد توضيح بدهد. از ناتواني مديران سرنوشت ساز، از عدم به کارگيري نيروهاي مومن و توانمند از عليل و ذليل بودن دولت در بحث زلزله، چه کسي بايد مسئول پاسخگو باشد، همه بايد با هم در صحنه رسانه باشيم و مطالبه گري را آغاز کنيم . خون دل خوردن و تحريم به نفع جريان (پدر سالار است) و (به سود اربابان فتنه گر منافع طلب استان) .... برادران خوبم اين استان با تحريم درست نمي شود. با همدلي، همسويي، مطالبه گري و ريشه کني مديران نالايق و ناتوان و شجاعت در طرح مطالبات و با اعتقاد کامل به ولايت و امامت جامعه، بايد پيش رفت. در پايان براي تلطيف موضوع شعر پرتو کرمانشاهي را با هم مرور مي کنيم از صراحت لهجه پوزش مي طلبم.
شعر پرتو کرماشاني :
ئاواره‌گه‌‌ي بيچاره‌گه‌ي بي خانمانم ئه‌رمه‌ني !
مالد نيه‌زانم هاله کوو رووح و ره‌وانم ئه‌رمه‌ني !
ترسم وه گه‌ردم تا نه‌که‌ي بيوشي بچوو ده‌ر وا نه‌که‌ي
ئمجا م دي ديوانه‌گه‌ي ئاگر وه گيانم ئه‌رمه‌ني
ت به‌و موسلماني بکه له‌ي گه‌وره مهماني بکه هه‌ر چي ک خوه‌د زاني بکه م ناتوانم ئه‌رمه‌ني !
بيخود ئرا ترسي خوه مم قورسه ده‌مم خاتر جه‌مم مانگه شه‌وه‌ سايه‌ي خوه‌مه‌ها شان وه شانم ئه‌رمه‌ني !
نووش ئه‌وقره چشتي نيه ده ر وا که بارم که‌فتيه هه‌ر يه‌ي چکه‌ي نه‌زري بکه ته‌ر بوو زوانم ئه‌رمه‌ني !
ئه‌ر يه‌ي که‌سي له دژمني پرسي يه له کووره سه‌ني وه گيان هه‌ر چي کافره ئيوشم نيه زانم ئه‌رمه‌ني !
پشتم له بار ده‌رد و خه‌م شکيا نيه‌زانم چوه بکه‌م ده‌ردم يه‌سه له مال خوه‌م بي خانمانم ئه‌رمه‌ني !
رووژ و شه وم جوور يه‌که‌ ده‌ر وا که مايووسم مه‌که‌!
ئاخه و ه ناشه‌ر تازه م جيال جوانم ئه‌رمه‌ني !
ده‌ر واکه زيوتر « په‌رته‌وه‌» مهمانه‌گه‌ي ئاخر شه‌وه‌
يه‌ي شيشه له و به‌د مه‌سه‌وه پر که بزانم ئه‌رمه‌ني
Share/Save/Bookmark