توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 65056
سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۲
چرا بازیکنان و هواداران درگیر می‌شوند؟
چرا بازیکنان و هواداران درگیر می‌شوند؟
«ما آمدیم انتقاد کنیم، طبیعیه و حق منِ هواداره که انتقاد کنم. منی که نمی‌تونم استادیوم برم، منی که نمی‌تونم سر تمرین برم، مجبورم بیام اینجا انتقاد کنم.» این بخشی از صحبت‌های هواداری است که بعد از بازی استقلال و تراکتورسازی برای انتقاد از نتیجه و باخت تیم محبوبش به فرودگاه رفت اما کار به درگیری کشید.

شیوع ویروس کرونا در دنیا معادله های بسیاری را برهم زد و حتی برای ورزش هم استثناء قائل نشد تا جایی که همچنان مسابقات فوتبال بدون حضور تماشاگران در همه جای دنیا برگزار می‌شود و فرصت تخلیه انرژی و هیجان از هواداران گرفته شد. مسابقات فوتبال در ایران هم بدون حضور تماشاگران برگزار شد. کرونا فضای استادیوم را که بهترین جا برای تخلیه انرژِی هواداران فوتبال است، از آنان گرفته و حالا هواداران به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی حتی نمی‌توانند سر تمرین ورزشکاران تیم محبوب خود حاضر شوند. بنابراین تنها راه برای ابراز انتقاد یا بیان اعتراض‌هایشان را تجمع مقابل محل باشگاه مورد علاقه‌شان می‌بینند.

البته برخی از هواداران باشگاه استقلال بعد از آنکه تیم محبوبشان در جام حذفی مقابل تیم تراکتورسازی شکست خورد، خودشان را به فرودگاه رساندند تا از آنجا به نتیجه بازی اعتراض کنند اما کار به زد و خورد کشید. گرچه بعد از این اتفاق باشگاه استقلال در یک بیانیه رسمی، افرادی که مقابل فرودگاه تجمع کرده بودند را مجهول الهویه خواند و اعلام کرد: «بامداد روز جمعه و پس از بازگشت تیم فوتبال استقلال به تهران، برخی افراد مجهول‌الهویه با حضور در مقابل خروجی فرودگاه اقدام به هتاکی، فحاشی و حمله به بازیکنان و اعضای کادر فنی استقلال کردند که در نهایت واکنش تیم استقلال را به همراه داشت. باشگاه استقلال به این وسیله تاسف خود را بابت اتفاق رخ‌داده و محکوم‌کردن رفتار آن عده قلیل، اعلام و در این ماجرا از منافع و حقوق مجموعه این تیم حمایت می‌کند.»

البته اعتراض به نتیجه بازی جام حذفی و مدیریت تیم استقلال با اعتراض هواداران مقابل باشگاه ادامه پیدا کرد و این پرسش همچنان مطرح است که در شرایط فعلی که هواداران از رفتن به استادیوم یا محل تمرین بازیکنان تیم محبوب خود محروم هستند، خواسته‌هایشان را باید چگونه مطرح کنند؟

ابوالفضل بِجانی - دکترای مدیریت ورزشی - درباره ارتباط کرونا با فرهنگ هواداری و جایگاه هواداری در ورزش به ایسنا می‌گوید: چند قطره آب، قدرت تخریب ندارد اما اگر قطرات آب زیاد باشند، سیل می‌شود و می‌تواند تخریبگر باشد. سیل، قدرت طبیعی خودش را دارد اما این ما هستیم که چنین اتفاقی را باید از قبل پیش‌بینی کنیم و برای مقابله با سیل، سد یا کانال در نظر بگیریم تا از یک اتفاق ناخوشایند جلوگیری کنیم. دو سال پیش سیل در یکی از شهرهای بزرگ ایران خسارت بسیاری به وجود آورد، بعد متوجه شدیم دلیلش این بوده که مسئول وقت آن شهر مسیر رودخانه را به بستر خیابان تبدیل کرده و صدمات جانی و روانی بسیاری به خانواده‌ها و مردم زد. من از این مثال استفاده کردم تا بگویم هیجان افراد به صورت فردی قدرت تخریبی چندانی ندارد اما زمانی که این هیجانات در کنار هم قرار بگیرند نیروی عظیمی به وجود می‌آورند. مهم‌ترین حوزه‌ای که هیجانات و انرژی کنار هم جمع می‌شوند، ورزش فوتبال است که هواداران کنار هم جمع می‌شوند و هیجانات و انرژی بسیاری را به یکدیگر منتقل می‌کنند. اگر مدیران از پیش این موضوع را درک کنند و آن را به رسمیت بشناسند، می‌توانند از این انرژی عظیم برای توسعه تیم خود استفاده کنند اما متاسفانه در کشور ما انرژی جمعی هوادار به رسمیت شناخته نشده است. مدیران ورزشی، هوادار را فقط برای پشتیبانی تصمیمات خودشان می‌خواهند و برای خواسته‌ها و تمایلات هواداران مسیری پیش‌بینی نشده است. مدیرعامل تیم استقلال بعد از پذیرفتن مسئولیت خود در این باشگاه تا چه اندازه در فضاهای عمومی یا رسانه‌ها ظاهر شده است؟ در این مدت هواداران این تیم تا چه اندازه فرصت ابراز احساسات خود را از طریق رسانه‌ها یا فضاهای عمومی داشته‌اند؟ اگر هم فضایی بوده به رسمیت شناخته نشده است. این موارد موجب می‌شود انرژی هواداری، مدیریت‌نشده بماند.

او به حس بی‌عدالتی در ورزش هم اشاره می‌کند: گاهی احساس می‌کنیم «الف» نسبت به «ب» از نعمت و امکانات بیشتری برخوردار است. ممکن است واقعا هم چنین چیزی وجود نداشته باشد اما مجموعه اتفاقات به گونه‌ای رقم می‌خورد که «حس بی‌عدالتی» پدید می‌آورد.

بجانی ادامه می‌دهد: در اوایل شیوع کرونا هر گونه تجمعی ممنوع شد و بعدها نتیجه‌گیری شد که نمی‌توان همه فعالیت ها را متوقف کرد. به همین دلیل پروتکل‌های بهداشتی را لحاظ کردند تا فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی انجام شوند. درباره هواداران هم یکی از کانال‌های حداقلی که می‌شد کشید، در نظر گرفتن فضایی برای هواداران دوآتشه و متعصب تیم‌های ورزشی بود. به هر حال هواداران هم تقسیم‌بندی دارند و درصد کمی از هواداران، تعصبی و اصطلاحا دوآتشه هستند.

این پژوهشگر فرهنگ هواداری معتقد است: دیدار مسئولان و بازیگران تیم‌ها با هواداران با لحاظ پروتکل‌های بهداشتی باعث تبادل نظر و صحبت کردن طرفین و ابراز احساسات هواداران می‌شود. همچنین مهم‌ترین بستری که هوادار می‌تواند خودش را از طریق آن نشان دهد، کانون هواداران است که باید به صورت مردمی باشد اما کانون هواداران در ایران بخشی از باشگاه است. سوالی که من از مسئولان ورزشی کشور دارم این است که یک هوادار چگونه می‌تواند نظرش را اعلام کند؟ در کدام رسانه یا جلسه پرسش و پاسخ می‌تواند صحبت کند؟ وقتی هوادار در مشکلات اقتصادی و زندگی تحت فشار است اما با این وجود از تیم مورد علاقه خود حمایت عاطفی و اقتصادی می‌کند، اگر بخواهد مثلا مخالفت خود را نسبت به مسئولان یا بازیگران باشگاه مورد علاقه خود مطرح کند باید چه کار کند؟ متاسفانه ما هوادار را کل سال رها می‌کنیم و برنامه‌ای برای او حتی در استادیوم نداریم و تنها منتظریم خطایی از او سر بزند بعد بیاییم بگویم هوادار خطا کرده.

او اضافه می‌کند: به عقیده من خطا از مدیری است که برای چنین اتفاق‌هایی پیش‌بینی انجام نداده است. خطا از هوادار نیست که نیاز دارد انرژی انباشته‌شده ماه‌هایی که از رفتن به استادیوم محروم بوده را تخلیه کند بلکه خطا از بازیکنی است که قرارداد میلیاردی در کشوری می‌بندد، در حالیکه حقوق یک کارگر امروز کمتر از سه میلیون تومان است. یک بازیکن میلیاردها پول می‌گیرد اما آموزش ندیده که چطور با هوادار برخورد کند یا حداقل بداند که نباید به هوادار حمله کند! همان طور که اگر یک بازیکن پولش را نگیرد حق اعتراض و شکایت دارد و مسیرهای قانونی و کم‌خطر برای او وجود دارد، یک هوادار هم که شهروند جامعه است حق دارد اعتراض خودش را مطرح کند. زمانی که هوادار ضربه جسمانی و روحی ببیند، به خانواده او هم ضربه وارد می‌شود. ما باید این موارد را هم ببینیم اما چشم‌هایمان را می‌بندیم تا التهاب بخوابد و نوبت به بازی‌ها یا لیگ بعد برسد.

بجانی پیشنهاد می‌کند: می‌توان همان طور که حضور دوباره افراد جامعه در فضاهای آموزشی، اداری، سیاسی و مذهبی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی تسهیل شد، همین امکان را در فضای ورزشی هم فراهم کرد تا هوادارن بتوانند انرژی خود را تخلیه کنند و راحت فریادشان را بزنند. از طرفی سازمان‌دهی هواداران باید قبل از شروع مسابقات انجام شود. اگر هوادار را قبل از مسابقات مهم نبینیم و فضای روانی او را تسهیل نکنیم، باز هم شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود. من فکر می‌کنم سوءمدیریت این بخش به این دلیل است که مدیران ورزشی ما هیچ وقت هوادار نبوده‌اند و حتی یک بار هم از جای هوادار بازی‌ها را تماشا نکرده‌اند بلکه به وسیله سیاست و اقتصاد مدیر می‌شوند و دید سیاسی و اقتصادی دارند در حالی که اگر مدیران یا حداقل مشاوران واقعی ورزشی آنها که تجارب ورزشی و هواداری دارند، اطلاعات مفید این حوزه را منتقل کنند، می‌توانند شرایط را در این زمینه تسهیل کنند. گاهی اوقات ما از هوادار انتظار داریم مثل دانش‌آموز، دانشجو یا تماشاگر سینما عمل کند، مسابقه‌ای را تماشا کند، تخمه بشکند، گریه کند و برود در حالی‌که ورزشگاه فضای دیگری دارد. در ورزش دویدن، داد زدن و پرتاپ‌کردن به رسمیت شناخته شده و برای آن قوانینی به وجود آمده. بنابراین ذات هواداری باید به رسمیت شناخته شود. باید حدی از ابراز احساسات و ابراز وجود را به رسمیت بشناسیم البته نمی‌توان رفتارهای وندالیستی را هم کتمان کرد چون این رفتار در همه جای دنیا وجود دارد که باید تفکیک شوند اما زمانی که ما همه رفتارها را وندالیستی می‌بینیم و همه را محکوم می‌کنیم، کنترل از دستمان خارج می‌شود.

این دکترای مدیریت ورزشی همچنین مقایسه رفتار هواداران ایرانی با هواداران خارجی را درست نمی‌داند و می‌گوید: مقایسه شرایط فعلی ما با اروپا درست نیست. زمانی که یک اتاق، چهار درِ خروجی دارد و چهار نفر در آن اتاق باشند، هر کدام می‌توانند از یک در خارج شوند و اتفاقی نیفتد اما زمانی که یک اتاق فقط یک در خروجی دارد، هر چهار فرد باید از همان در خارج شوند و تراکم ایجاد می‌شود. ما در اروپا فضاهای عمومی متعددی در حوزه فرهنگ، اجتماعی، گردشگری، زندگی شبانه و هیجانی داریم. در حالی که فضاهای عمومی در کشور ما به ورزشگاه‌ها خلاصه می‌شود. به همین دلیل تنها امید افرادی که به عنوان تماشاگر مشارکت دارند، حضور در ورزشگاه است که این امکان هم در این روزها وجود ندارد.
Share/Save/Bookmark