توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 21332
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۹
"او با ما" نیست
آمریکا؛ از تاکتیک دستکش چرمی تا فقدان گام عملی
اگرچه آمریکا اکنون با "دستکش چرمی" که در زیر آن یک دست چدنی مخفی شده و با لبخندهای تصنّعی به میدان آمده است اما واقعیات صحنه از این خبر می‌دهد که این، "اجبار" بوده است که آمریکا را وادار به اعتراف به حقوق هسته‌ای مردم و پذیرش هژمونی ایران اسلامی کرده است.
آمریکا؛ از تاکتیک دستکش چرمی تا فقدان گام عملی
صحبت های اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل، دارای فرازهایی بی سابقه و یا کم سابقه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران بود.
اعتراف به حق ایران در برخورداری از فناوری هسته ای، اعتراف به حجّیت فتوای رهبر انقلاب پیرامون سلاح هسته ای، نام بردن از مقوله ای به نام "احترام"، اشاره به موضوع رفع اختلافات دو کشور و چند نکته دیگر.
اوباما در صحبت های خود حتی به پیامی که برای رئیس جمهور روحانی فرستاده بود نیز اشاره کرد و از مطلوب بودن رویکردهای ایران اسلامی گفت.

حال سوال اینجاست که واقعاً چه اتفاقی رخ داده است؟!
آیا اوباما به رویکردهای دولت جدید ایران چراغ سبز نشان داده و مایل است برای تعامل! پیش بیاید؟!
آیا این صحبت های کم سابقه و یا بی سابقه نتیجه استشمام "سازش" از سمت ایران بوده است؟
و سوال اساسی تر اینکه آیا این صحبت ها می تواند یک فرکانس مثبت برای برداشته شدن تحریم ها و همینطور فیصله یافتن پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران باشد یا خیر؟!

*چراغ سبز یا عقب نشینی؟!
برای واکاوی اظهارات اوباما و پاسخ به سوالات طرح شده، می توان از اینجا آغاز کرد که جمهوری اسلامی ایران اگر پس از گذشت ۳۵ سال از انقلاب اسلامی خود به نظاره بیان رسمی سخنانی از سوی بالاترین مقام دولت آمریکا نظیر "ما به دنبال تغییر نظام در ایران نیستیم" و یا " به حق مردم ایران برای دسترسی به انرژی صلح آمیز هسته‌ای احترام می‌گذاریم" نشسته، این مسئله نه به دلیل رویکردهای دولت آقای روحانی و یا به قول برخی هواداران دولت، "پیام ۲۴ خرداد"! بلکه تنها و تنها به دلیل مقاومتی است که مردم ایران از خود نشان داده اند.
چه اینکه همه می پذیریم، دولت اصلاحات برای دریافت این چراغ سبزهای فرضی، اولی تر از دولت کنونی بود اما به دلیل اینکه آمریکا در آن مقطع هنوز وارد "فرایند استیصال" نشده بود، از این چراغ سبزها هم خبری نبود.
همچنین نباید خدای نکرده تا آن اندازه ساده لوح بود که تصور کرد اوباما در حال نشان دادن چراغ سبز! به ایران است.
نشان دادن چراغ سبز و اظهار تمایل برای تعامل یک چیز است و عقب نشینی و اظهار تسلیم فرعون در لحظه عبور ما از پیچ تاریخ و صبحدم تمدن اسلامی چیز دیگر.
باید در این باره تأمل کرد که رئیس جمهور کشوری ظاهراً از پیگیری نکردن پروژه تغییر نظام در ایران سخن گفته است که به فرموده رهبر ما، در زمان پیگیری تامّ و تمام این نیت شوم نیز هرگز نتوانستند کاری از پیش ببرند.
و به جای آن نظاره گر بالندگی بیشتر ایران، وقوع بیداری اسلامی و شکل گیری و تقویت محور مقاومت در جهان شدند.
نتیجتاً اگر اوبامای امروز به دروغ یا راست، مجبور به بیان حرفهایی بی سابقه و اتخاذ رویکردی ظاهراً تعامل گونه می شود؛ این امر دلیلی ندارد جز آنکه آمریکا دچار جبری تاریخی در موضوع ایران شده و در جاذبه هضم کننده نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
جاذبه ای که البته راهی غیر از عقب نشینی را در تصور آمریکا باقی نمی گذارد.
همچنین ذکر این نکته نیز ضروری می نماید که تقلّای عده ای در داخل برای "سازش" قطعاً نمی تواند عامل انگیزش اوباما و کاخ سفید برای بیان برخی اعترافات پیرامون جمهوری اسلامی ایران باشد.
چه اینکه می دانیم جهان پیرامون ایران اسلامی، بیش از آنکه ندای تقاضامند سازش و عضویت در دهکده جهانی! را از ایران بشنود، صلای استقرار، پیشرفت، انقلابی گری و مقاومت را نیوش کرده و اثرات آنرا دیده است.
و لذاست که آمریکا اگرچه اکنون با "دستکش چرمی" که در زیر آن یک دست چدنی مخفی شده و با لبخندهای تصنّعی به میدان آمده است اما واقعیات صحنه از این خبر می دهد که این، "اجبار" بوده است که آمریکا را وادار به اعتراف به حقوق هسته ای مردم و پذیرش هژمونی ایران اسلامی کرده است.

*گام عملی در ابهام/این دعوت بدون میهمانی
مسئله دیگری که در ماجرای اظهارات اوباما درباره ایران و دلبستگی عده ای به لبخندهای فریبکارانه کاخ سفید باید مورد اشاره قرار گیرد، این است که تمام این ماجراها فقط یک دعوت ظاهری است و اساساً گویا قرار نیست میهمانی برگزار شود!
در واقع، ما در حال بیان این نکته هستیم که اظهارات آقای اوباما در سازمان ملل اگر با اقدامات عملی دقیق، فراگیر و کارا همراه نباشد، تماماً یک خیمه شب بازی محسوب خواهد شد و بویژه مردم ایران نیز کاملاً به این امر وقوف دارند.
دقت شود که اقدام عملی مورد انتظار مردم ایران، هرگز و هرگز، کارهایی سطحی مثل تعیین جان کری، بعنوان مسئول پروژه تعامل با ایران! و یا برداشتن چند تحریم کوچک و مثلاً برقراری چند خط پروازی مستقیم بین دو کشور! نیست.
پر واضح است که اگر روزی، دولت ایالات متحده حاضر شد قبل از آنکه مانند فرعون در آستانه غرق شدن قرار گیرد، تحریم های نفتی ایران را کلاً ملغی کند، از گروه های سیاسی و تروریست علیه ایران حمایتش را بردارد و دارایی های بلوکه شده مردم ایران را کاملاً بازپرداخت نماید؛ آنگاه است که می توان به این اندیشید که آمریکا برای پذیرفته شدن حرفهای جدیدش درباره ایران وارد مسیر گام های عملی شده است.

*پرونده هسته ای، گروکشی آمریکایی
در باب لبخندهای تصنّعی و دست چدنی آمریکا که با دستکشی چرمی به سمت ایران اسلامی دراز شده است واضحات بیشتری هم وجود دارد.
یکی از این واضحات بزرگ، مسئله هسته ای ایران و بهانه جویی آمریکا بر سر آن است.
اگرچه آقای اوباما در اصلی ترین صحبت های اخیر خود درباره ایران، مسئله هسته ای را مبنا قرار داده و یا خانم اشتون به تعریف و تمجید از طرف ایرانی مذاکرات پرداخته است اما باید دانست که دست کشیدن آمریکا از پرونده هسته ای ایران که به مثابه دستاویزی برای دخالت کاخ سفید در امور ایران است، یک خیال خام بیش نیست.
پرونده هسته ای بر اساس واقعیات صحنه یک گروکشی آمریکایی بیشتر نیست که قرار است ریل گذاری برای اهداف آینده آمریکا علیه ایران در مسائلی مثل حقوق بشر، مجرمین سیاسی و ... را انجام دهد.
در واقع باید دانست که آمریکا همانطور که به سادگی حاضر است ایران اسلامی را متهم به تلاش برای برخورداری از سلاح اتمی کند، به سادگی و برای نیل به سمت اهداف دیگر خود نیز حاضر است در ظاهر هم که شده حقوقی را در این زمینه برای ایران محترم شمارد. همانطور که صحبتهای اخیر اوباما در سازمان ملل شاهدی بر این مدعاست.
نکته اما آنجاست که خوش باوری و لذت لمس دستکش چرمی آمریکا، کسی را در بدنه دولت و نخبگان ایران نفریبد و تلاش کنیم تا این گروکشی هسته ای، تبدیل به یک فرصت بزرگ برای ایران اسلامی شود.
Share/Save/Bookmark