اين هسته كه شوراي راهبردي نام دارد بايد بر جبهه اصلاحات نظارت و مديريت كند و در نهايت خط مشي اصلي اصلاحات را با استفاده از نظرات احزاب مختلف به شكل يك منشور تدوين كند تا همگان بدانند كه اصلاحطلبي چه خط مشيي دارد.
«شيريني» ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري ۹۲ آنقدر در دهان اصلاحطلبان مزه كرده است كه به دنبال راههاي تكرار اين شيريني هستند. تشكيل«جبهه واحد اصلاحطلبان» زمزمهيي بود كه در اين سالها بارها مطرح شده بود اما حالا وارد فازهاي جديدتري شده است. رسول منتجبنيا، قائممقام حزب اعتماد ملي متولي تشكيل چنين جبههيي شده است و ميگويد كه بزرگان اصلاحات هم از تشكيل چنين جبههاي استقبال كردهاند.
شوراي اصلاحات باحضور هاشمي، خاتمي و عارف
گفتوگوي «اعتماد» با «رسول منتجب نيا» در مورد اين جبهه، وظايف، كاركردها و اعضايش در ادامه ميآيد.
ظاهرا با تلاش شما قرار است جبهه واحد اصلاحطلبان تشكيل شود. اگر ممكن است در مورد اهداف تشكيل اين جبهه و همچنين وضعيت آن كمي توضيح دهيد؟
اگر در زمينه فعاليتهاي سياسي بخواهيم ردهبندي انجام دهيم بايد بگوييم كه اين ردهبنديها از يك فعال سياسي شروع ميشود و تا يك حزب و تشكيلات سياسي كه مجموعهيي از فعالان سياسي هستند ادامه پيدا ميكند. همانطور كه ميدانيد يك حزب از مجموعهيي از افراد همفكر و همجهت تشكيل ميشود كه در برخي مقاطع باتوجه به وجوه مشتركي كه در ميانشان وجود دارد به يك وحدتنظر و ائتلاف ميرسند. اين موضوع در سالهاي اخير بهشدت مسبوق به سابقه بوده است و يك امر متداول در ميان احزاب سياسي پنداشته ميشود. اما ما با مفهومي هم به نام «جبهه» روبهرو هستيم كه مجموعهيي از فعالان سياسي و احزاب را شامل ميشود كه داراي وجوه مشترك زيادي هستند و البته در كنارش اختلافنظرهاي جزيي هم دارند. در نهايت جبهه عرصهيي وسيعتر از احزاب است كه شامل افراد زيادي ميشود. طي سالهاي اخير ما دو جبهه نيرومند داشتيم؛ يكي جبهه نيروهاي خط امام كه همان اصلاحطلبان است و ديگري جبهه اصولگرايان كه در هر دوي اين جريانها احزاب و گروههاي سياسي زيادي وجود دارد.
وضعيت جبهه اصلاحات به كجا رسيد؟
در جبهه اصلاحات با وجود آنكه به صورت جبههيي عمل ميكرديم در برخي موارد اختلافنظر به وجود ميآمد. به عنوان مثال يك حزبي ليستي را براي انتخابات ارائه و حزب ديگر به ارائه يك ليست ديگر اقدام ميكرد. البته شايد ميان ليستهاي آنان مشتركات زيادي وجود داشته باشد اما تفاوتهاي زيادي هم وجود داشت. در نتيجه در درون جبهه اصلاحات، احزاب و گروهها با يكديگر رقابت ميكردند و در بيرون هم دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب با يكديگر رقابت ميكردند.
و در نهايت همين رقابتها هم مشكل ساز شد؟
البته كار از اينجا مشكل شد كه در اثر رقابتهاي درون جبههيي شاهد بوديم كه رقبا ليست واحد ميدادند اما اصلاحطلبان ليستهاي متعددي ميدادند و به همين علت هم به پيروزي نميرسيدند. در دوم خرداد سال ۷۶ اما در نتيجه اجماع نيروهاي خط امام و اتحاد احزاب اصلاحطلب در مورد آقاي خاتمي شاهد يك پيروزي بزرگ بوديم. اما اين اتحاد ديگر در انتخاباتهاي مجالس هفتم، هشتم و نهم و انتخاباتهاي رياستجمهوري نهم و دهم اختلافات هاي زيادي ميان جبهه اصلاحات به وجود آمد و به دليل متعدد بودن كانديداهاي اصلاحطلبان، كانديداهاي رقيب پيروز شدند. در سال ۹۲ اما اين جبهه، متحد شد. همه افراد و احزاب اصلاحطلب يك صدا و يك كانديدا داشتند و روي آقاي روحاني اتفاق نظر كردند و پيروز شدند. بنابراين در جبهه اصلاحات هم تجربه پيروزي در نتيجه وفاق و اتحاد وجود دارد و هم تجربه شكست در نتيجه پراكندگي. در شرايط فعلي و براي آيندههاي دور و نزديك كه انتخاباتهايي پيش رو است ما به يك حركت منسجم و جبههيي نياز داريم تا به پيروزي برسيم. بدون شك چنانچه اختلافنظرها را كنار نگذاريم، تجربه تلخ گذشته تكرار ميشود. من بعد از انتخابات رياستجمهوري به اين فكر افتادم كه جبهه واحد اصلاحطلبان با يك سازوكار جديد را راهاندازي كنم. در نتيجه با بزرگان اصلاحطلب صحبت كردم و آنها نيز از پيشنهاد من استقبال كردند.
منظورتان كدام يك از بزرگان اصلاحطلب است؟
با آقايان خاتمي و عارف ديدارهايي داشتم و آنها نيز از اين پيشنهاد استقبال كردند.
آيتالله هاشميرفسنجاني چطور؟ ايشان چه نظري داشتند؟
به آقاي هاشمي پيغامي دادم و به ساير اصلاحطلبان صاحب نظر نيز در اين مورد نامه نوشته و پيشنهاد پرورش چنين جبههيي را ارائه كردم. نكته جالب اينجا بود كه تشكيل چنين جبههيي در نظر اكثر اصلاحطلبان بود و به همين علت از تشكيل آن استقبال ويژهيي كردند.
كمي در مورد سازوكار جبهه واحد اصلاحات توضيح بدهيد.
براي عضويت در جبهه واحد اصلاحات نيازي به عضويت در احزاب نيست و اگر عضو گروهي هم نباشند افراد ميتوانند عضو جبهه شوند. دبيران كل احزاب نيز در شوراي هماهنگي اصلاحات حضور دارند و نظراتشان را ارائه ميكنند و به وحدت هم ميرسند. تا اينجاي كار همان چيزي بوده است كه تا به حال هم انجام ميشده است اما پيشنهاد اصلي من اين بوده است كه فراتر از دبيران كل احزاب، هستهيي مركب از بزرگان اصلاحطلب كه مقبول عام اصلاحطلبان باشد تشكيل شود.
مثلا چه افرادي؟
به عنوان مثال افرادي مثل آيتالله هاشميرفسنجاني، حجتالاسلام خاتمي، آقاي عارف و دوستان ديگر ميتوانند هستهيي سه يا پنج نفره را براي جبهه واحد اصلاحات تشكيل دهند.
براي اين شوراي راهبردي چه وظايفي در نظر گرفته شده است؟
اين هسته كه شوراي راهبردي نام دارد بايد بر جبهه اصلاحات نظارت و مديريت كند و در نهايت خط مشي اصلي اصلاحات را با استفاده از نظرات احزاب مختلف به شكل يك منشور تدوين كند تا همگان بدانند كه اصلاحطلبي چه خط مشيي دارد. به بيان ديگر اين شورا حكم پدر را براي همه اصلاحطلبان دارد و ميتواند نقش تعيينكنندهيي در رفع اختلاف نظرها و رساندن اصلاحطلبان به وحدت داشته باشد. در حال حاضر تشكيل اين جبهه در حال پيگيريهاي جدي است چراكه تنها راهحل پيروزي اصلاحات همين مساله است. البته اين جبهه بايد يك متولي داشته باشد تا بتواند هسته آن را مديريت كند. البته بايد تاكيد كنم كه تشكيل شوراي راهبردي به معناي تحكم يا صدور فرمان يا به بيان ديگر ناديده گرفتن نقش احزاب نيست و قطعا به حمايت از احزاب خواهد پرداخت.
تشكيل چنين جبههيي با سازوكاري اينچنين سالهاست كه مد نظر است. فكر ميكنيد با توجه به حساسيت آن ميتوانيد تا زمان انتخابات مجلس چنين جبههيي را تشكيل دهيد؟
تشكيل چنين جبههيي كار دشواري نيست و ميتوان حتي در يك جلسه هم تشكيل آن را نهايي كرد.
در ميان صحبتهايتان اشاره كرديد كه براي اين كار به آيتالله هاشمي پيام داديد. پاسخ ايشان به پيام شما چه بود؟
من با مشاورين آيتالله هاشميرفسنجاني صحبت كردم و آنها از تشكيل چنين جبههيي استقبال كردند. بدون شك آيتالله هاشمي هم از اين كار استقبال ميكنند چراكه تجربه انتخابات ۹۲ و ائتلاف صورت گرفته يك تجربه شيريني بود كه تكرار آن لازم است. آيتالله هاشمي هم ميتوانند در اين شورا نمايندهيي داشته باشند تا اگر فرصت حضور نيافتند از طريق نماينده نظراتشان را مطرح كنند. البته من در تلاش هستم تا حضورا خدمت ايشان بروم و توضيحات بيشتري در مورد اين جبهه به آنها بدهم.
به نظر ميرسد با تشكيل چنين جبههيي، تصميمات نهايي مثل ليستهاي انتخاباتي ديگر با تاييد همين شوراي راهبردي است كه صورت ميگيرد. اينطور نيست؟
بله اين شورا نقش نهايي را در تصميمگيريهاي اصلاحطلبان دارد كه البته با نظرات احزاب ديگر صورت ميگيرد.