توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 35093
شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۰۴
وقتی سینمای آوینی در دانشگاه‌های آمریکا مطالعه می‌شود و در دانشگاه‌های ایران نه!/
بخش‌هایی از پایان‌نامه‌ای در دانشگاه دولتی سن‌خوزه درباره آخرین ساخته‌ی آوینی
فارغ از آسیب‌شناسی علل فقدان چنین پایان‌نامه هایی در دانشگاه‌های کشور و هم‌چنین چرایی طرح چنین مسائلی در دانشگاه‌های کشوری چون آمریکا باید گفت در این پایان‌نامه، محقق می‌خواهد نشان دهد که آوینی مولفی با یک سبک سینمایی منحصر به فرد است و سبک او پیوندهای ایدئولوژیک قدرتمندی دارد. «شهری در آسمان» به چهل و پنج روز آغازین نبردی می‌پردازد که به اشغال «خرمشهر» توسط عراق انجامید.
بخش‌هایی از پایان‌نامه‌ای در دانشگاه دولتی سن‌خوزه درباره آخرین ساخته‌ی آوینی
گروه فرهنگی – خط نیوز: مهرزاد کریم‌آبادی دانشجوی دانشگاه دولتی سن خوزه در آمریکا، پایان نامه‌اش را موضوع فیلم مستند «شهری در آسمان» به عنوان نمونه‌ای از آثار شهید آوینی نگاشته است. فارغ از آسیب‌شناسی علل فقدان چنین پایان‌نامه هایی در دانشگاه‌های کشور و هم‌چنین چرایی طرح چنین مسائلی در دانشگاه‌های کشوری چون آمریکا باید گفت در این پایان‌نامه، محقق می‌خواهد نشان دهد که آوینی مولفی با یک سبک سینمایی منحصر به فرد است و سبک او پیوندهای ایدئولوژیک قدرتمندی دارد. «شهری در آسمان» به چهل و پنج روز آغازین نبردی می‌پردازد که به اشغال «خرمشهر» توسط عراق انجامید. «شهری در آسمان» در پاییز سال ۱۳۷۱ تولید و در زمستان برای اولین بار از تلویزیون پخش شد. این آخرین مستندی بود که توسط سیدمرتضی آوینی درباره جنگ ایران و عراق ساخته است. در میان مستندهای آوینی درباره جنگ ایران و عراق، دو مجموعه از او منحصرا! بر دوره‌ای متمرکز می‌شوند که آغاز جنگ و اشغال شهرهای مرزی ایران توسط عراق را دربرمی‌گرفت. این دو مجموعه «حقیقت» و «شهری در آسمان» هستند. «حقیقت» بعد از آغاز جنگ ساخته شد، درحالی که شهری در آسمان چهار سال بعد از پایان جنگ تولید شد. ماهنامه «راه» در شماره جدید خود بخش‌هایی از این پایان‌نامه را منتشر کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست:


پربارترین کارگردان در موضوع جنگ

برای آن که ببینیم آوینی و مستند وی در سطح بین المللی در چه جایگاهی قرار دارد، دایره المعارف همراه سینمای خاورمیانه و آفریقای شمالی نقطه شروع خوبی به حساب می‌آید. حمید نفیسی استاد سینما و تلویزیون در دانشگاه نورث وسترن مختصراً به بحث از آثار آوینی پرداخته و آن‌ها را بخشی از سینمای جنگی ایران معرفی می‌کند. او می‌گوید «آوینی به عنوان رئیس واحد فیلم جهاد سازندگی و شبکه اول سیما آغاز به کار کرد که هر دو هم از حیث تکنیکی و هم از حیث ایدئولوژیک به ساخت مستندهای جنگی تعهد داشتند.»

هم‌چنین، نفیسی به آثار آوینی به عنوان برجسته ترین مستندهای جنگی ایرانی اشاره می‌کند و آوینی را پربارترین کارگردان در موضوع جنگ می‌داند که هشت مجموعه مستند ساخته که منحصراً بر موضوع جنگ هشت ساله میان ایران و عراق تمرکز دارند.

در آغاز قرن بیست و یکم و پانزده سال بعد از آوینی، شمار اندکی از محققان در اروپا و ایالات متحده به آوینی و آثار مستند او درباره جنگ توجه نشان داده اند. با این همه، چنین پژوهش هایی بر آوینی، ایدئولوژی او، و محتوای مستندهایش از نقطه نظر انسان شناسی تمرکز می‌کنند و به مفهوم شهادت بیش از سبک فیلم سازی مستند آوینی توجه می‌کنند. اما پژوهش حاضر، بر مجموعه‌های مستند آخر وی به عنوان اثری هنری تمرکز می‌کند و عناصر و تکنیک‌های استفاده شده در مستند را تشریح می‌کند و به سبک خاص آوینی توجه کرده و ایدئولوژی او که هم راستا با حکومت جمهوری اسلامی ایران است را به عنوان عاملی مهم در شکل گیری سبک او بررسی می‌کند.

بررسی هایی که در مورد آثار پژوهشی به فارسی و انگلیسی انجام شده نشان می‌دهد که در مورد آوینی مطالعات آکادمیک محدودی صورت گرفته است. با این همه، ترکیب این منابع آکادمیک محدود، همراه با فیلم ها، مصاحبه‌ها و نقدها که عمدتا به فارسی اند، منبع مناسبی برای این پژوهش به دست می‌دهند. این منابع اطلاعاتی درباره انسان شناسی، ژانر مستند، و اطلاعات کلی دیگری که برای تحلیل «شهری در آسمان» ضروری است را ارائه می‌دهند. اما به آن دسته از اطلاعاتی که برای این بررسی ضروری ترند در ادامه اشاره می‌کنم.

برای فهم «شهری در آسمان» از طبقه بندی بیل نیکولز درباره فیلم‌های مستند استفاده می‌کنم. بیل نیکولز در کتاب خود «بازنمایی واقعیت و مقدمه ای بر فیلم مستند» ابزارهایی به دست می‌دهد که با آن‌ها می‌توانیم در «شهری در آسمان» به مفهوم سازی بپردازیم. نیکولز فیلم مستند را به شش خرده ژانر یا حالت طبقه بندی می‌کند: شاعرانه، توصیفی، مشارکتی، مشاهده ای، تاملی و اجرایی (مقدمه ای بر فیلم مستند). این خرده ژانرها مبتنی بر جنبه‌های مختلف فیلم مستند مانند دخالت‌های هنری و سبکی، موضوع، ایدئولوژی، اخلاق، و سیاست هستند، و همگی تا حدی در مورد فیلم «شهری در آسمان» مصداق پیدا می‌کنند. «شهری در آسمان» بر اساس طبقه بندی نیکولز درباره فیلم‌های مستند درواقع میان وجوه توصیفی و اجرایی مستند حالتی ترکیبی و پیوندی دارد. این فیلم همچون مستندهای توصیفی واجد بلاغت است و مستقیماً بینندگان را خطاب قرار می‌دهد و دیدگاهی شفاف را بیان می‌کند. هم‌چنین، این فیلم با صدای راوی دانای کل روایت می‌شود و چنان که در ادامه توضیح می‌دهیم تدوین آن مبتنی بر شواهد است. به علاوه، «شهری در آسمان» «بحثی را ترتیب می‌دهد» و «تاریخ را بازگو می‌کند» و «بیننده را مستقیما با عناوین و صداهایی مواجه می‌کند که دیدگاهی به دست داده، بحثی را مطرح می‌کنند و تاریخ را بازگو می‌کنند» (مقدمه ای بر فیلم مستند). ذهنی بودن، تاثیرگذاری و لحن گویا، شهری در آسمان را به مستندی اجرایی بدل می‌سازد.

عنصری به نام «حقیقت»

در بحث از فیلم مستند، اغلب بر ارتباط آن با واقعیت تمرکز می‌شود. مثلا این تعبیر نیکولز به مرز میان تصاویر و واقعیت توجه دارد: «درواقع مرزی متمایزکننده میان تصویر عکاسانه و آن چه تصویر از آن گرفته شده وجود دارد.» (بازنمایی واقعیت، ۵) این بحث نشان می‌دهد که گرچه میان واقعیت و تصویر ضبط شده پیوندی وجود دارد، اما فاصله ای نیز وجود دارد. آوینی تنها واقعیت و تصویر را با هم ترکیب نمی کند، بلکه عنصر پیچیده سومی را معرفی می‌کند که خود آن را «حقیقت» می‌نامد. آوینی «واقعیت» و «حقیقت» در جهان سکولار را این گونه تعریف می‌کند: «واقعیت تفسیر ماهیت اومانیستی است، رآلیسم درمقابل ایده آلیسم به وجود می‌آید؛ حقیقت شیوه ای است که چیزها باید باشند، و واقعیت شیوه ای است که آن‌ها هستند.» (آیینه جادو ۳:۲۱۴) آوینی تلاش می‌کند واقعیت را به صورتی که آن را می‌فهمد انتقال دهد: «واقعیت ما همان طور که صوفیان می‌گویند قلمرو اراده خدا است؛ جایی که جهان فیزیکی و جهانی معنوی درهم می‌آمیزند؛ بر اساس تعریف واقعیت، حقیقت و واقعیت درهم می‌آمیزند.» (آیینه جادو، ۳:۲۱۴) بنابراین، این ادعای آوینی که فیلم مستند او ترکیبی از تصویر، «واقعیت» و «حقیقت» است را می‌توان بر اساس منابعی که در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد لحاظ کرد.

رکسانه ورزی، استادیار انسان شناسی در دانشگاه کالیفرنیا، ایروین، از آوینی و آثار او در مطالعه ای انسان شناختی در کتاب خود «ارواح مبارز: جوانی، رسانه‌ها و شهادت در ایران بعد از انقلاب» بحث می‌کند. او به مسائلی می‌پردازد که بر اساس آن‌ها آوینی و آثارش در فرهنگ شهادت قرار می‌گیرند. تمرکز ورزی بر آوینی و آثار او عمدتا از دیدگاهی انسان شناختی است و به گوی سبقت ربودن از یکدیگر برای شهادت در جنگ ایران و عراق توجه دارد. این اثر منبع ارزشمندی است که بر ایدئولوژی و اندیشه آوینی تمرکز می‌کند.

یکی از مسائلی که ورزی در تحلیل خود از آوینی مطرح می‌کند، مسئله طبقه بندی آثار مستند او در ژانر نئورآلیستی است. «ساخت خلاقانه واقعیت» او را به این پرسش می‌رساند که آیا آثار آوینی را می‌توان نئورآلیسم در نظر گرفت یا نه؟ با این همه، بعدها در کتابی درباره نئورآلیسم در بحث از آثار محسن مخملباف و امیر نادری به آوینی اشاره می‌کند. طبق نظر آوینی نئورآلیسم حقایق زشت زندگی و بلایی که بر روی زمین بر سر واقعیت می‌آید را نشان می‌دهد؛ اما آوینی به مستند سازی زیبایی زندگی باور دارد (ورزی). این امر موجب می‌شود که حدی از ذهنیت در آثار آوینی وجود داشته باشد. آوینی بحث می‌کند که چندان امکان آن وجود ندارد که بر فلاکت زندگی‌هایی که پر از مشکلات مربوط به جنگ هستند تمرکز کنیم، زیرا این زندگی‌ها آکنده از باورهای قوی و شجاعت حقیقی اند که از خیر و زیبایی ریشه می‌گیرد (آیینه جادو ۳:۱۹۳-۱۹۵).

سینمای اشراقی

آوینی سبک فیلمسازی خود را «سینمای اشراقی» می‌نامید و این سبک بر اساس توضیحات او به سینمای ایران معرفی شد. مددپور استاد فلسفه دانشگاه تهران، در سال ۲۰۰۵ کتابی درباره آوینی نوشت: سینمای اشراقی. او در کتاب خود اظهار می‌کند که هم واژه و هم مقوله «سینمای اشراقی» اولین بار توسط آوینی معرفی شد. این سینما سینمایی است که واجد معرفت عرفانی و دارای ارتباطی نزدیک با آن است. دکتر محمد مددپور در «سینمای اشراق» به «شهری در آسمان» به عنوان نسخه بعد از جنگ روایت فتح اشاره می‌کند. مرتضی شعبانی عکاس «شهری در آسمان» نیز به آن با عنوان «سری دوم روایت فتح» اشاره می‌کند، و سرهنگی در «مرتضی آیینه زندگی من بود» آن را سری جدید روایت فتح می‌داند.


علاوه بر سینمای اشراقی، گنجینه آسمانی مجموعه ای از همه روایت هایی است که آوینی برای مجموعه‌های مستندش نوشته و منبع شایسته ای برای این رساله است. حبیب الله حبیبی، ویراستار گنجینه آسمانی در مقدمه خود می‌نویسد: «از آن جا که دستنوشته‌های آوینی اغلب در دسترس نبودند، متن از فیلم‌های موجود استخراج شد» این کتاب از جمله آثاری است که پس از مرگ آوینی منتشر شده است.

فرهنگ جبهه، کربلا و شهری در آسمان

در «شهری در آسمان» آوینی فرهنگ «جبهه» را به صورت مستند می‌سازد، که ریشه در فرهنگ ایرانی و ایدئولوژی شیعه دارد. «شهری در آسمان» این دوره زمانی را از خلال تجربیات خود آوینی و توصیفات شخصی او درباره سربازان داوطلبی که در آغاز جنگ در دوره جوانی خود بودند به تصویر می‌کشد. این سربازان داوطلب در جنگ میان ایران و عراق شرکت کردند تا پیرو گام‌ها و ارزش‌های شیعه باشند و از جمهوری اسلامی ایران که در زمان شروع جنگ به تازگی شکل گرفته بود دفاع کنند. برای فهم بهتر ایدئولوژی موجود در پس مشارکت سربازان و نیز مستندسازی آوینی از به اصطلاح «دفاع مقدس»، فهم کامل تری از فرهنگ و نظام اعتقادی شیعه ایرانی سودمند خواهد بود.

رکسانه ورزی اظهار می‌کند که زندگی ایرانی‌ها با عرفان و شعر گره خورده است: «عرفان صوفی به شکلی انکار نکردنی از طریق سنت شعر در فرهنگ ایرانی درونی شده است، شعری که استعاره را در قلب زبان فارسی و تجربه روزمره ایرانیان می‌گنجاند.» ذهن آوینی با عرفان گره خورده بود، و این عرفان بر اینکه چگونه «واقعیت» جنگ را بفهمد و برای ترسیم آن در مستندهایش چه رویکردی را اتخاذ کند تاثیر مستقیم داشت. «واقعیت آن چه وجود دارد نیست، بلکه چیزی است که امکان وجود دارد.» ایرانیان با نگاه عرفانی به جهان جغرافیای ظاهر (خود بیرونی) و باطن (خود درونی) را درمی نوردند، در حالی که از طریق خودنابودی و خودسازی یا خودشناسی دست به واسازی و خویشتن سازی می‌زنند».

تصویری از فرهنگ ایرانی نشان خواهد داد که «در ایران اجتماع سیاسی است». فضای سیاسی عمدتا با سنت شیعه شکل گرفته است. «شهری در آسمان» آوینی نیروهای داوطلب را در جبهه‌ها ترسیم می‌کند و از تعهد آن‌ها برای دفاع از مرزها و مردان مبارز و اعتقادشان به ارزش‌های شیعه سخن می‌گوید. شهدا از نظر آوینی مقامی رفیع پیدا می‌کنند. «شهری در آسمان» این مقام رفیع را به تصویر می‌کشد؛ برای مثال، در اپیزود ششم صحنه ای وجود دارد که در شهر خرمشهر نوشته ای را می‌بینیم: «خیابان‌های این شهر متبرک به خون شهداست، با وضو وارد شوید.» هم‌چنین، صحنه‌هایی هستند که اعمال روزمره مانند عبادت در آن‌ها پررنگ جلوه داده شده. در اپیزود سوم از مستند صحنه‌ای از جنگ چهل و پنج روزه نمایش داده می‌شود که در آن سربازان از جنگ دست کشیده و به مکان نسبتا امن تری می‌روند که اتاقی با دیوارهای فروریخته است و شروع می‌کنند به خواندن نماز جماعت. در صحنه هایی دیگر، شخصیت‌های اصلی مستند داستان جنگ را در ویرانه‌ها و در میدان جنگ بازگو می‌کنند؛ آن چه مورد توجه آن هاست ایثار همرزمان آن‌ها و رسالت دینی شان برای جنگیدن است. چنین صحنه هایی وفاداری عمیق سربازان به یکدیگر و به ارزش‌های شیعه در حین جنگ را نشان می‌دهد. آن چه بر تعهد شدید آن‌ها به ارزش‌های دینی تاکید می‌کند روایت مکتوب و ملفوظ آوینی است.

این روایت نه تنها توصیفی، بلکه همان طور که بیل نیکولز می‌گوید روایت ایدئولوژیکی دانای کل است. بر اساس تقسیم بندی نیکولز از فیلم‌های مستند که به طور مبسوط تری در فصل دوم مورد بحث قرار گرفت، روایت دانای کل یکی از اصلی ترین ویژگی‌های مستند توصیفی است. در نوشته و مکالمات، آوینی روایت را به عنوان ابزاری به کار می‌گیرد که تاریخ جستجوی عدالت را برجسته پررنگ می‌کند و از این طریق می‌خواهد مخاطب را همواره از این تاریخ مطلع سازد. به علاوه، او روایت را به صورتی ارائه می‌دهد که به وقایع از نقطه نظری ایدئولوژیک می‌نگرد، چراکه هدف این مستندها گسترش سرشت الهی مخاطب و گشودن چشمان او به الوهیت است (آیینه جادو ۳:۱۹۰).

آوینی تلاش می‌کند طبع مخاطبی را مدنظر دارد که خودش وقف جمهوری اسلامی و آیت الله خمینی به عنوان بالاترین رهبر دینی باشد. مایکل فیشر انسان شناس در کتاب «ایران: از مبارزه دینی تا انقلاب» توضیح می‌دهد که «تعامل میان رهبران دینی و تجربیات مردم جوان نشان دهنده دیالکتیک عاطفی قدرتمندی میان همرنگی با سنت و اندیشه آزاد خودمدارانه است.». آوینی تنها پیروان دکترین جمهوری اسلامی را مخاطب قرار می‌دهد، نه کسانی را که در کشاکش میان وفاداری به رهبر دینی یا حالت‌های دیگرند. علاوه بر جنبه سیاسی فرهنگ در جامعه، در فیلم آوینی پیوند عمیق میان دین و مردم نیز از طریق همان اشاره به تاریخ وقایع کربلا برقرار می‌شود.

«فرهنگ ایرانی با نبرد تاریخی کربلا پیوند خورده است. ایران به عنوان کشوری با اکثریت شیعه، یاد امام حسین را به عنوان یک آیین دینی گرامی می‌دارد و مردم در همه مراحل زندگی خود در تاریخ شیعه گرایی آن را در نظر دارند. امام حسین در کربلا به شهادت رسید، شهری در عراق امروزی، یعنی همان جایی که همه اعضای سپاه کوچکش کشته شدند و حتی زن‌ها و بچه‌ها نیز به اسارت گرفته شدند و سپس کشته شدند. علی رغم بزرگی یا کوچکی ارتش او، تصمیم امام حسین در به رسمیت نشناختن یزید به عنوان یک رهبر مشروع به دلیل بی اخلاقی و سوء استفاده او از قدرت، به نمادی از مقاومت دربرابر ظلم و استفاده‌های ناعادلانه از حکومت وقت بدل شد. کشته شدن امام حسین، سپاه کوچک او و خانواده‌اش توسط یزید از بنی امیه به تاریخ ۱۰ تا ۲۰ اکتبر سال ۶۸۰ بعد از میلاد، در ایران هر سال در یک دوره ده روزه زنده می‌شود. این مراسمات شامل تعزیه (اجرای نمایشی وقایع کربلا)، روضه (موعظه)، عزاداری (مراسم سوگواری) و نوحه (مرثیه دینی) می‌شود. سنت بزرگداشت و یادبود کربلا صرفا در اعتقادات شیعه وجود ندارد؛ بلکه عمیقا در فرهنگ مردمی ایران ریشه دوانده است، و اهمیت آن به عنوان یک معیار دینی و فرهنگی به وضوح در شهری در آسمان بازتاب یافته است.» (فیشر)

در این مستند شش اپیزودی، همچون همه اپیزودهای مجموعه مستند روایت فتح، اشارات بسیاری به رویدادهای تاریخی کربلا صورت می‌گیرد. این اشارات مشابهت‌های زیادی را ترسیم می‌کند: یکی میان کربلا و شهر خرمشهر، دیگری میان صدام و یزید (حاکم اموی که دستور قتل را صادر کرد)، و نیز مشابهتی دیگر میان مردم بی گناه گرفتار در هر دو جنگ و چهارمی میان ارتش عراق و سپاه یزید و نیز نیروهای نظامی ایرانی و سپاهیان امام حسین. مورد زیر نمونه ای از این مشابهت هاست به صورتی که در «شهری در آسمان» تصویر شده است: «جنگ رقم خورد تا دروازه ای را از خرمشهر تا کربلا ایجاد کند، برای آن که محمد جهان آرا (جوان ایرانی فرمانده یکی از عملیات ها) به کاروانی بپیوندد که ره به عاشورا دارد». (گنجینه آسمانی) این مقایسه‌ها تصویر شفافی از آن چه در طول جنگ رخ داد را به وجود می‌آورند: هر گروهی که به جبهه فرستاده می‌شدند «کاروان کربلا» یا «رهروان کربلا» نامیده می‌شدند . این سربازان به گونه‌ای روانه جبهه می‌شدند که گویی این آخرین میدان نبرد آن هاست، چراکه بیشتر سربازان از خرمشهر یعنی جایی که برای اولین بار جنگ پوشش داده شد، هرگز بازنگشتند.

تنها در سطح صدای روی تصویر نبود که رویدادهای کربلا در جاهای مختلف «شهری در آسمان» مورد اشاره قرار می‌گرفتند. در هر اپیزود رویدادهای کربلا نه صرفا از طریق روایت، بلکه به واسطه داستان‌های مشابه، سوگواری‌ها و اشارات موسیقی حضور دارند. بخشی از سبک خاص آوینی که باعث می‌شود آثار او در میان آثار مستندسازان ایرانی ممتاز باشد روش او در تدوین، در استفاده از صدای روی تصویر، برای ایجاد تاثیر دراماتیک است. او عزاداری‌ها و آهنگ‌های انقلابی معروف را به عنوان بخشی از موسیقی در فیلم جا می‌دهد تا فضایی اندوهناک را ایجاد کند. باید اشاره کرد که خیلی دشوار است که با مقولات موسیقی کلاسیک غرب نوحه‌های ایرانی را بفهمیم و همان طور که دیوید تورفجل اشاره می‌کند، فهم تاثیر این عزاداری‌ها زمانی آسان می‌شود که آن را در فرهنگ خاص جبهه ایرانی فهم کنیم: «فرهنگ ایرانی این اندیشه را تقویت می‌کند که حالت عاطفی غم ابراز عمق شخصی است. درمورد رنجی که امام حسین در کربلا کشیده به عنوان مهمترین مثال، شخصیت ایده آل کسی است که با وجود عدم قطعیتی که بخشی از ماهیت انسان است قدرت پذیرش زندگی را داشته باشد، و در مواجهه با سختی‌های جهان آرامش درونی (صفای باطن) داشته باشد.»

نوحه معمولا موسیقی پس زمینه ندارد (یا بسیار کم دارد)؛ و بسیار شبیه به آوازهای سوگواری یعنی مرثیه است که در تاریخ در مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می‌گیرد. مضمون این آهنگ‌های مرثیه ای شهدا و شهادت است. آن‌ها به مفهوم جنگ تحمیلی، دفاع مقدس، و قتل عام تاریخی در کربلا اشاره دارند.

آوینی به عنوان یک مستندساز

«شهری در آسمان»، همچون مستندهای توصیفی ملفوظ است و بینندگان را مستقیما خطاب قرار داده و صدایش از دیدگاهی خاص حکایت می‌کند. روایت مستند گفت و گویی است که آوینی در مقاطع مختلف با بیننده ترتیب می‌دهد؛ او حتی در این مکالمه پرسش‌هایی را نیز مطرح می‌کند: «... به من می‌گویید که چه کسی زنده تر است؟ شهید سید عبدالرضا موسوی یا من و شما...؟». دیدگاه و موضع کارگردان نیز روشن و شفاف است. او وقایع را به گونه ای دنبال می‌کند که گویی پدیده ای آسمانی آن‌ها را هدایت می‌کند. این دیدگاه حتی در عنوان این فیلم که «شهری در آسمان» است نیز دیده می‌شود. به علاوه، «شهری در آسمان« صدای راوی مطلقی دارد که بر روی تصویر جا گرفته و تدوین واقعی [یا پیوسته] دارد که اصطلاحی است که نیکولز برای تدوین پیوسته از آن استفاده می‌کند. روایت دانای کل یکی از ویژگی‌های سرشت نمای مستندهای آوینی است. در واقع، او هم روایت را می‌نویسد و هم آن را بازگو می‌کند. از آن جا که این متن‌ها متعلق به خود آوینی اند، او اعتقاد راسخی دارد که به اثرش احساس و اطمینان را اضافه می‌کند. روایت دانای کل روایتی است که راوی با آن اقتدار را انتقال می‌دهد» (مقدمه ای بر مستند).

«شهری در آسمان» یک مستند به حساب می‌آید، اما نه صرفا به ادعای کارگردان آن، بلکه بر اساس تعاریف غربی معیار از این ژانر یک مستند محسوب می‌شود. نیکولز بحث می‌کند که حتی داستان حاکی از مردمی است که آن را خلق کرده اند و فرهنگی را نشان می‌دهد که با آن زیسته اند (مقدمه ای بر مستند): «اولا مستندها شباهت یا نمایشی از جهان را ارائه می‌دهند که آشناییت قابل تشخیصی داشته باشد [...] دوما مستندها تمایلات دیگران را نشان می‌دهند [...] سوما، مستندها جهان را به همان شیوه ای نشان می‌دهند که یک وکیل گرایش و تمایل موکلش را بازنمود می‌دهد: آن‌ها دیدگاه یا تفسیر خاص خودشان را به ما عرضه می‌کنند».

«شهری در آسمان» با تصویر جهانی قابل تشخیص که به هر جهت ارزش‌ها و تفاسیر خود آوینی آن را شکل داده است، تقسیمی را میان مستند عینی و داستان ذهنی ایجاد می‌کند.

«شهری در آسمان» تاریخ جنگ ایران و عراق را با فیلمی مربوط به زمان جنگ و نیز از طریق گفتگوهایی با سربازان نشان می‌دهد، که همگی به گونه ای تدوین شده اند که روزهای جنگ را برای بینندگان زنده می‌کنند. هم‌چنین، این مستند از تمایلات دیگران نیز بحث می‌کند و علتی آسمانی را ترویج می‌کنند و درخدمت ایدئولوژی جمهوری اسلامی اند. از این رو، مستندهای او نماینده تمایلات حکومت اسلامی اند که با گرایشات خود آوینی گره خورده است.

آوینی به عنوان مولف

«آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست. پس برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبورترین انسانها باش.» (آوینی، ۴ آوریل ۱۹۹۳)

گرچه آوینی در گذشته مشخصا «مولف» نامیده نمی شد (شاید به این دلیل که نظریه مولف از حیث سنتی به مفاهیم غربی از هنر و هنرمندی ارتباط داشت)، بررسی آثار آوینی و سبک او تایید می‌کند که او در واقع نمونه ای از یک کارگردان مولف در سینمای ایران است. واژه «مولف» ترجمه فرانسوی واژه انگلیسی «author» است، گرچه درباره ایده کارگردان به عنوان تنها یا حتی اولین مولف اثر سینمایی بحث‌های زیادی درگرفته است، چرا که فیلم معمولا نتیجه یک همکاری گروهی است. با این همه، در مورد آوینی می‌توان به جد بحث کرد که او در مجموعه «روایت فتح» یک مولف است، زیرا او همواره عضو ثابت گروه در این مجموعه بود، در حالی که دیگر اعضا یا جابجا می‌شدند، یا به شهادت می‌رسیدند و با این همه انسجام آثار آوینی از بین نمی رفت. گرچه جالب است که آوینی اعتقاد دارد که سینمای ایران با تغییر توجه‌اش از موضوع به نویسنده-کارگردان راه اشتباهی را رفته است (آیینه جادو ۳:۱۰۲)، خود به نمونه ای از کارگردان مولف بدل می‌شود. آوینی مولف از سبک منحصر به فردی در ساخت مستند استفاده می‌کند که در همه مستندهایش انسجام دارد. امضای سبکی آوینی در فیلمسازی مشتمل بر ایجاد ارتباطی نزدیک میان دوربین و شرکت کنندگان فیلم، روایت روی تصویر که خودش آن را نوشته و بازگو می‌کند، و وارد کردن نوحه‌ها در حین روایت راوی است. همان طور که در فصل قبل اشاره شد، این عناصر وقتی با هم ترکیب شوند سبک خاص آوینی را تشکیل می‌دهند.

آوینی ایدئولوژی شخصی و دینی و عقاید خودش درباره سینما را نه تنها در مستندهایش بلکه در مقالات، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های عمومی‌اش در جشنواره‌های فیلم نیز بازگو می‌کند. عقاید او درباره سیاست، دین، عرفان، و سینما بسیار راسخ اند. بر طبق ایده آل‌های آوینی سینمای ایران باید سینمایی مستقل باشد که بتواند در برابر غرب زدگی مقاومت کند، واژه ای که اولین بار جلال آل احمد برای عنوان کتابش در ایران به چاپ ۱۹۶۲ به کار برد و به عمومی ترین اصطلاح برای بیان احساسات ضد غربی در ایران که به انقلاب انجامید بدل شد. آوینی معتقد است که با آموختن آخرین تکنیک‌های سینمایی، فیلمسازان ایرانی می‌توانند برای ترسیم فرهنگ شان اگر آن را به درستی بیاموزند صدایی خاص خود داشته باشند (آیینه جادو ۳:۱۰۳).

آوینی در برابر کلیشه‌ها مخالفت می‌کند و نمی خواهد از حیث تکنیک و سبک خالق اثری متوسط باشد. او درباره کلیشه‌های مختلفی حرف می‌زند که در آثار دیگری که درباره جنگ ایران و عراق ساخته شده اند مشاهده می‌شود و او اطمینان می‌دهد که در آثار او به چشم نمی خورد. یکی از مثال‌های آوینی از کلیشه‌های تصویری سربازانی است که به نشانه پیروزی حرف وی را با انگشتان شان رو به دوربین نشان می‌دهند. کلیشه دیگر در طول جنگ ایران و عراق استفاده از واژه «ایثار» بود. آوینی معتقد بود که در همان آغاز جنگ ایثار اصطلاح با معنایی برای از خود گذشتگی بود که رزمندگان آن را ساخته بودند، اما استفاده مفرط از این واژه آن را بدل به «مرواریدی کرد که در گل و لای گیر کرده باشد» (آیینه جادو ۳:۲۲۰). هم‌چنین، او معتقد است که استفاده از میکروفون در مصاحبه با سربازان در جبهه عملی بود که مستند را غیرواقعی و متظاهرانه می‌ساخت. (آیینه جادو ۳:۲۲۱). به جای آن او می‌خواست که فیلم‌بردار با دوربین و با جمعیت یکی شود. او می‌خواست دوربین پیش از فیلم‌برداری در میان جمعیت باشد به صورتی که حضور دوربین را در زمان فیلم‌برداری می‌شد نادیده گرفت (آیینه جادو ۳:۲۲۴). وقتی یک سرباز اندیشه هایش را به اشتراک می‌گذاشت، یا فیلم‌بردار با پرسیدن سوالی یک مکالمه را آغاز می‌کرد، دوربین همچون یک شاهد عمل می‌کرد (رویکرد آوینی به دوربین در مستندهایش دقیقا مانند سینما وریته غربی عمل می‌کند. ویلیام راثمن۸ استاد سینما در دانشگاه میامی می‌نویسد: «در پس دوربین، شرکت کنندگان اصل سینما وریته زندگی روزمره شان را رها می‌کنند تا به تماشاگر بدل شوند که با از خود گذشتگی در انتظار مردمی می‌مانند که از آن‌ها فیلم می‌گیرند تا زمان و روزگارشان را آشکار کنند».

نمونه ای از دوربین محجوب آوینی در «شهری در آسمان» روی می‌دهد، یعنی وقتی دو بسیجی اصلی خاطرات خود را و تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند؛ چنان است که گویی آن‌ها با آوینی گفتگو می‌کنند. گاهی آوینی که سمت راست دوربین می‌ایستد خودش در وسط مکالمه سوالاتی را می‌پرسد تا بحث را سمت و سو دهد؛ سربازان به آوینی که تقریبا با دوربین یکی شده است جواب می‌دهند. یکی از فاکتورهایی که جزیی از سبک مستندسازی آوینی است این است که فیلم‌بردار خود بخشی از بسیج و نیروهای داوطلب است. در نتیجه، مستندها تصویری از جنگ و بسیج و از چشم اندازی بسیجی هستند.

تفکر آوینی درست چیزی است که یک کارگردان باید داشته باشد. استفاده از تکنولوژی برای ارتقای مفهوم چیزی است که یک کارگردان باید انجام دهد و تکنیک خوب ترکیبی از تکنولوژی والا و مفهومی ارزشمند است.
Share/Save/Bookmark