کد مطلب: 70823
سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۱
درباره حمله به سرکنسولگری ایران؛
اسرائیل برای ایران تله گذاری کرده است؟
یدیدیا یاآری، فرمانده سابق نیروی دریایی رژیم صهیونیستی نوشته: واقعیت ژئوپلیتیک و راهبردی این است، رژیم صهیونیستی نیروهای کافی برای کنترل 5 میلیون فلسطینی و محافظت از شهرکنشینان در غزه و کرانه باختری برای مدت طولانی ندارد.
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز، محمدجواد طوسی: در تحلیل حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در سوریه و به شهادت رساندن عناصر کلیدی مقاومت، تا الان ده ها یادداشت و سرمقاله از سوی رسانه ها و اندیشکده های داخلی و خارجی نوشته شده. اما نکات زیادی در این صدها مطالب عمدا یا سهوا از نظرها دور نگاه داشته شده که برخی از آنها را در ادامه بررسی میکنیم:
یک: افزایش تدریجی تنش در سوریه از سوی اسرائیل در شش ماه گذشته، از ترور دو افسر نظامی ایران شروع شد و بعد از آن با شهادت سید رضی و معاون اطلاعات سپاه قدس در سوریه و چهار نیروی همراه آن ادامه پیدا کرد؛ و به ترور اولین شخصیت ایرانی در سوریه و لبنان رسید. این روند بیش از اینکه خواهان رویارویی مستقیم باشد، بیشتر به دنبال تغییر قواعد و تحمیل معادله جدید است. چه آنکه طرفی که خواهان رویارویی مستقیم است به جای افزایش تصاعدی، میتواند دفعتا تنش را به نقطه بحرانی برساند.
دو: رژیم صهیونیستی اکنون دست کم در سه جبهه درگیر است. از شمال 180 روز است که با حزب الله ساعت به ساعت تبادل آتش میکند و فعلا تا عمق 12 کیلومتری رژیم زیر آتش مستقیم مقاومت قرار دارد. در جنوب و دریای سرخ نیز بندر ایلات و کشتی های تجاری رژیم زیر ضربات انصارالله قرار گرفته. این درحالی است که بخش عمده ای از توان زرهی و نیروی زمینی رژیم صهیوینستی در غزه زمین گیر شده، تا جایی که معاریو نوشت، مقامهای سیاسی اسیران را رها کردهاند و بیهدف به دور خان یونس میچرخند. بخش دیگری از نیروهای رژیم هم به همراه ادوات زرهی شان ماه هاست که در شمال اراضی اشغالی در فرسایش به سر میبرند. در چنین وضعیتی گشودن یک جبهه گسترده به معنای پذیرفتن سیل آتش و انفجار از سوی رژیم است، آن هم زمانی که رژیم به اندازه ی کافی نیروی نظامی ندارد.
سه: طبق ادعای رسانه های صهیونیستی، صهیونیست ها یک ماه قبل خود را برای حمله گسترده به جنوب لبنان آماده کرده بود. گرچه تا به حال خبری از آن حمله گسترده نشده اما سوال اینجاست، رژیمی که بعد از گذشت یک ماه هنوز توانایی های لازم برای حمله همه جانبه به حزب الله را کسب نکرده چگونه میتواند برای حمله به کشوری به وسعت ایران و توانمدی های چند ده برابری، آمادگی لازم را بدست آورد؟
در همین رابطه یدیدیا یاآری، فرمانده سابق نیروی دریایی رژیم صهیونیستی نوشته: واقعیت ژئوپلیتیک و راهبردی این است، رژیم صهیونیستی نیروهای کافی برای کنترل 5 میلیون فلسطینی و محافظت از شهرکنشینان در غزه و کرانه باختری برای مدت طولانی ندارد؛ به ویژه اینکه همزمان لازم باشد شروع کارزار علیه حزب الله را مد نظر داشته باشند یا علیه ایران اقداماتی انجام دهند.
چهار: آرایش نظامی آمریکا گویای اتفاق جدیدی در جنوب غرب آسیا نیست. ضمن اینکه تحول و رفتاری که معطوف به تنشی به این گستردگی باشد نه در بین حامیان رژیم و نه در میان حکام منطقه دیده نمیشود. به عبارت دیگر وضعیت نظامی و امنیتی منطقه در حالت پیش از جنگ قرار ندارد.
از ابتدای افزایش تنش در سوریه پس از طوفان الاقصی چنین ادعا میشد که رژیم صهیونیسی به دنبال گسترش جنگ و نزاع مستقیم با ایران زیر چتر حمایتی آمریکاست.
از شروع طوفان الاقصی تا الان رژیم صهیونیستی ضمن تحمل ضربات اطلاعاتی، امنیتی و نظامی، موازنه را نیز در مقابل مقاومت باخته است. گشوده شدن آتش مقاومت لبنان، عراق و یمن تا عمق سرزمین های اشغالی، هدف قرار گرفتن ترانزیت کالا به مقصد رژیم صهیونیستی که به معنای بن بست ژئواکونومی رژیم در دریای سرخ است، شش ماه سردرگمی در شمال غزه بدون هیچ دستاوردی، صدور قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت علیه جنایات رژیم و شکل گرفتن یک تصویر جنایت آمیز از رژیم صهیونیستی در افکار عمومی شکست هایی ست که رژیم در طول شش ماه یکی پس از دیگری متحمل شده و سران رژیم صهیونیستی، ایران را در پشت تمام شکست های خود میبیند.
بنابراین رژیم تنها راه جبران شکست معادلات در شمال، جنوب و غزه را، تغییر قواعد و تحمیل معادله جدید در سوریه علیه به اصطلاح خودشان سر اختاپوس میداند. از همین رو احتمالا اقدامات صهیونیست ها در سوریه با هدف عقب زدن خطوط قرمز ایران، بی حس کردن جمهوری اسلامی نسبت به اقدامات علیه منافع و فرماندهانش و در نهایت تغییر معادله در سایه گمانه زنیها و محاسبات احتمالی مبنی جنگ مستقیم است. تنها راه معکوس کردن معادله در سوریه همانی ست که رهبر انقلاب فرمود، پاسخ باید پشیمان کننده باشد.