دکترمحمد سلیمانی: اوضاع و دنیای عجیبی است. همه ما تجربه کرده ایم که اخلاص در عمل موجب برکت و رونق کار می گردد. ایمان و توکل باعث شکوفائی ذهن ها و فراوانی نعمت می گردد. یکرنگی در گفتار و عمل موجب خیرات و همگرائی های مختلف می شود. ولی در صحنه مسؤلیت نمایشی دیگر ارائه می شود. یکی از گرفتاریها و مصبیتهایی که کشور در دو سه دهه اخیر مبتلا به آن شده است، تفکر کارگزارانی است.
شیوه عمل این گروه در دوران سازندگی و اصلاحات مردم را عاصی کرد. با شروع دولت یازدهم، ژنرالهای این گروه و نمایندگان این تفکر مجدداً فرصت حضور در مدیریت اجرائی را پیدا کردند. علاوه بر ویژگی جمع آوری مال و مَنال، این تفکر از نوعی دو گانگی در گفتار و رفتار و عمل برخوردار است. ملت شریف ایران به خاطر دارد که چگونه نمایندگان این تفکر، دور یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸حلقه زدند و او را مدیریت کردند و در سر صندوق به کاندیدای دیگر رأی دادند و با نشان دادن برگه رأی خود، به آن افتخار کردند. هرگز در مقابل این عمل خود به مردم هیچ پاسخی ندادند. الآن که با فرصت ایجاد شده در دولت یازدهم، ژنرالهای این تفکر دور میز این دولت حلقه زده اند، شاهد هستیم که این گروه نوعی سیاست پوست کلفتی در پیش گرفته و از آن بهره می برند و این سیاست آن است که در گفتار خود را دولت پاسخگو معرفی می کنند، ولی در عمل هیچگاه پاسخگوئی نداشته و بلکه سکوت را بر پاسخ ترجیح داده و می دهند. ملت شریف ایران ملاحظه کند که در طول ۱۸ ماه گذشته همواره از دولتمردان چند صد میلیارد تومانی خواسته شده است بگویند این همه ثروت را چگونه کسب کرده اند؟ در عین حالیکه همواره مدیر بوده اند! دریغ از یک کلمه حرف توضیحی و عکس العمل مناسب و متعهدانه! آیا ملت حق ندارد بداند دولتمردان خاص، با درجه اعطائی ژنرالی توسط رئیس محترم جمهور به آنها، چگونه این همه ثروت را جمع کرده اند؟ آیا این توقع بی جا و یا زیاد است؟ ولی ناباورانه همه شاهد سکوت ژنرالها هستیم . چرا؟
اجازه می خواهم نگرانی مردم از حلقه زدن افرادی به دور میز دولت و احاطه کردن ریاست محترم جمهور از بابت عدم پاسخگوئی دولت به مردم و سکوت در مقابل مطالبات مردم را با چند نمونه ارائه دهم و بخواهم همه تلاش کنند تا اتفاقی که در مدیریت کردن آن کاندیدای بی بصیرت در سال ۱۳۸۸ پیش آمد، پیش نیاید، و خدای نخواسته این افراد بعد از تمتع از دولت، دولت تدبیر و امید را بین زمین و آسمان رها نکنند و بروند به دیگری رأی دهند. تأمل در امور و مرور مطالبات اصلی مردم، به وضوح نشان می دهد که دولت سیاست عدم پاسخ به مطالبه مردمی را در پیش گرفته است و با حاشیه سازی تلاش در انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور را دارد:
۱- مردم بارها و بارها از دولت خواسته اند در مورد تناقص آمارها در حوزه اقتصادی شفاف سازی کند. نخبگان جامعه نیز همصدای با مردم این مطالبه را دارند. همه مردم آنچه در عمل و در بازار می بینند و جیب آنها آن را لمس می کند را با آمارهای دولتی متناقص می بینند. ولی دولت عامداً و عالماً مهر سکوت بر لب دارد.
۲- صنعتگران و کارخانه داران و تولید کنندگان و مجلس همواره از دولت می پرسند: چرا سهم بخش تولید را از محل یارانه ها نمی دهید؟ ولی تعجب آور است که دولت انگار نه انگار. هیچگاه پاسخ نداده است و سراسر سکوت پیشه کرده است.
۳- همیشه مجلسیان به دولت متذکر شده اند که طبق قانون باید ۶۵% از در آمد معدن به سرمایه گذاری در این بخش برگردد و به شرکت های توسعه ای داده شود. ولی دریغ از یک پاسخ روشن!
۴- کشاورزان، نمایندگان مجلس و صنایع مربوطه، در مورد واردات بی رویه برنج و شکر، همواره توضیح خواسته اند. ولی دولت با نمایش یک دعوای حیدری- نعمتی بین وزارت صنایع و وزارت جهاد کشاورزی عملاً مسأله را منحرف کرده و به سؤال اصلی پاسخ نداده است و نمی دهد.
۵- هر روز مردم خصوصاً در شهرهای کلان شاهد عبور و مرور و مانور خودروهای لوکس چند میلیاردی هستند. همه سؤال می کنند: اینها چگونه مجوز می گیرند و چگونه وارد می شوند؟ بارها نمایندگان مردم توضیح خواسته اند، ولی افسوس از یک پاسخ روشن و قابل فهم.
۶- نان به میزان حداقل ۳۰% گران می شود. معلوم نمی شود مسئول آن کیست و قبل از آن دولت اعلام می کند: بنا بر گران کردن نیست، ولی عملاً انجام می شود و بنی بشری پاسخگو نیست! و زیپ دهن مسئولان در این مورد تا آخر کشیده می شود!
۷- دولت با بوق و کرنا می گوید: مذاکرات هسته ای در این روز نهائی و امضا می شود. ولی ناگهان ۷ ماه و ۱۱ روز تمدید می شود! هیچ کس نیست به سؤال مردم پاسخ دهد چرا این همه مدت طولانی؟ اگر همه چیز نهائی شده بود و چند اشکال جزئی بود، پس چرا بیش از ۷ ماه؟ ولی باز هم سکوت!
۸- در رسانه ها عملکرد ضعیف و غیر قابل قبول یک وزارت پولدار مثل ارتباطات بر اساس گزارش خودشان تشریح می شود. ولی دریغ از پاسخ! آیا پاسخی نیست یا سیاست سکوت در پیش گرفته شده است؟
۹- مطمئناً یکی از دستاوردهای دانشمندان و جوانان نخبه کشور حوزه فضائی و پرتاب ماهواره بوده است که هم مایه افتخار ملت شده و هم موجب اقتدار ملی. بی توجهی و بی میلی دولت به این صنعت آن قدر زیاد می گردد، که صدای همه در می آید. ولی باز دولتیان مهر سکوت برلب زده و کلمه ای اظهار نظر نمی کنند؟
۱۰- در پاریس توهین به پیامبر اعظم (ص) می شود و وزیر امور خارجه ایران در همان زمان به دیدار مقامات گستاخ این کشور می رود. مردم سؤال می کنند: چرا رفتید؟ نه توضیحی داده می شود و نه عذر خواهی! بلکه سؤال کنندگان را سخیف می نامند تا افکار را از سؤال اصلی منحرف کنند.
۱۱- دولت بدون سند مدعی ترک برداشتن تحریمها می شود. مردم با سند شاهد افزایش تحریمها هستند. مردم سؤال می کنند: آقای رئیس جمهور رد این ترک را به ما نشان بدهید. مردم به جای گرفتن پاسخ، مواجه با توهین می شوند و آنها را کم سواد می نامند!
۱۲- آقای وزیر امور خارجه با جناب کری در کوچه و خیابان قدم می زند. مردم سؤال می کنند: عزت این قدمها چیست؟ آیا جز بر باد دادن حیثیت انقلاب اسلامی کدام سود را داشته است؟ ولی به مردم فقط پر خاش می شود. یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی در جلسه همین مطلب را بیان می کند. به او می گویند: به تو چه و تو چه کاره ای! جا الخالق!
۱۳- مکرر افراد خاصی از کشورهای غربی با دعوت وزارت امور خارجه به ایران می آیند و کثیف ترین نوع دخالت در امور کشور را در زمان حضور در کشور مرتکب می شوند و بعد هم که رفتند علیه مردم و نظام اسلامی ایران کُرکُری می خوانند. مردم و نمایندگان آنها سؤال می کنند: این چه تدبیر و چه اوضاعی است؟ اصلاً مثل اینکه در گوشها پنبه فرو کرده اند! صُم بُکم.
۱۴- آقای ابوطالبی به عنوان نماینده کشورمان به سازمان ملل معرفی می شوند. آمریکا به او ویزا نمی دهد و اصرار بر تعویض او می کند. ماهها بعد فرد دیگری توسط دولت معرفی می شود. مردم سؤال می کنند: آقای رئیس جمهور عزت پاسپورت ایرانی چرا لگد کوب شد؟ دریغ از یک توضیح شفاف و عزت مدارانه!
۱۵- رئیس جمهور قول می دهد گزارش صد روزه به مردم بدهند و در کوتاه مدت تحول در اقتصاد ایجاد نمایند. این کار دو بار انجام می شود قطع می شود و دیگر ادامه نمی یابد. مردم سؤال می کنند: چرا آقای رئیس جمهور گزارش عملکرد فعلی به مردم نمی دهد؟ ولی دریغ از پاسخ! دریغ از توضیح! چرا؟
۱۶- وزارت علوم به اصلاح طلبان تندرو و شرکای فنته سپرده می شود و مجلس و مردم سؤال می کنند: چرا؟ نه تنها پاسخی داده نمی شود بلکه فقط اعلام می شود این راه ادامه دارد! عجیب است دولت و رئیس دولت حاضر نمی شوند پاسخ دهند چرا وزارت علوم را به این افراد می سپارد؟
۱۷- کشاورزان در مشکلات جدی از حیث خشکسالی، رکود، گرانی، عدم خرید محصولات و غیره روبرو می شوند. ولی وزرای مربوطه از دید مردم مخفی می شوند و از همه چیز صحبت می کنند غیر از سؤال و مطالبه اصلی این قشر!.
۱۸- دولت صدا و سیما را در مضیقه مالی قرار می دهد و مردم سؤال می کنند: چرا؟ شروع به حمله کلیشه ای به صدا و سیما می شود. ولی هیچگاه پاسخ شفاف نمی دهند چرا به صدا و سیما ملی بی مهری می کنند؟
۱۹- دولت می گفت ما با داس نیامده ایم و مدیران را با داس درو نمی کنیم. ولی همه شاهد بودند که دولتیان فعلی مدیران قبلی را تا رده های پائینی با کاموا درو کردند. ولی دولت در قبال این همه تغییر و تحول و دلیل صدور ابلاغ برای تعویض همه، توضیحی نمی دهد و خود را به نشنیدن می زند. آیا عجیب نیست؟
۲۰- مدارس خوب با زمین و ساختمان بزرگ و در محل با قیمت بالا را آموزش و پرورش به عده ای خاص واگذار می کند. مردم و مجلس متوجه می شوند. توضیح و توقف می خواهند. مردم تعجب می کنند که گوشت لخم آموزش و پرورش جلو چشمان آنها دارد برده می شود!. مجلس هم سؤال می کند. ولی توضیحی داده نمی شود. باز مهر سکوت عبور از مسأله و ایجاد حاشیه ای دیگر برای انحراف افکار عمومی!.
۲۱- قیمت نفت ناگهانی به نصف می رسد. درآمد نفتی کشور کم مقدار می شود. بهت همه را می گیرد. مردم و نمایندگان مردم سؤال می کنند: مگر دولت خواب است؟ چرا هیچ حرکتی نکرد؟ چرا وزیر نفت اجلاس فوق العاده اوپک تشکیل نداد؟ چرا در اوپک از کاهش تولید دفاع نکرد؟ چرا با دشمنان ملت ایران همراهی شد؟ و چراهای دیگر؟ ولی باز دریغ از یک توضیح خشک و خالی و یا یک وعده برای تحرک بیشتر.
۲۲- قیمت خودرو ناگهانی بالا می رود. جنگ زرگری بین سازمان حمایت از مصرف کنندگان و شورای رقابت شکل می گیرد. ولی وزیر مربوطه منفعل و بی اقدام می ماند. سؤال می شود: آقای وزیر چرا؟ سکوت می شود و یا حرفهای غیر مربوط زده می شود.
۲۳- رسانه های ارزشی تحت فشار و تذکر تعطیلی قرار می گیرند و رسانه هائی دیگر هتاکی می کنند و دولت خاموش است. وقتی رسانه ای به دلیلی توهین به پیامبر اعظم(ٌص) متوقف می شود. عضو دولت اظهار امیدواری برای باز شدن می کند. ولی در مورد علت این وضعیت و اوضاع و دلایل آن صحبت نمی کنند!. یعنی انحراف در سؤال و مسأله اصلی ایجاد می کنند.
۲۴- بیکاری معضلی اصلی است. مردم سؤال می کنند: نسخه عملی و اجرائی دولت برای اشتغالزائی چیست؟ فارغ¬التحصیلان دانشگاهها نگران اشتغال خود هستند. ولی هیچ مسئولی حاضر نمی شود به این نگرانی پاسخ دهد. ظاهراً دولت برنامه ای مدون و زمانبندی شده برای کاهش بیکاری در دست ندارد و حاضر هم نمی شود به این دغدغه جوانان توضیحی دهد.
۲۵- مدتهاست جوانان با سؤالات متعدد دولت را خطاب قرار می دهند و نسبت به آینده خود سؤال می کنند. جوانان می گویند: چرا دولت در بازگشت بازنشستگان از یک طیف و فرقه خاص همت می گمارد و این بازنشستگان را مدیر و رئیس و مشاور می کند، ولی به جوانان هیچ جایگاه مدیریتی قابل توجهی داده نمی شود؟ جوانان سؤال می کنند: پس مسئولیت وزیر مربوطه چیست؟ ولی همواره با سکوت روبرو می شوند؟ مثل اینکه در این دولت بطور تام و تمام جوانان به دست فراموشی سپرده شده اند!.
۲۶- سود بانکی بالا کمر وام گیرندگان را خم کرده است. کار آفرینان و صاحبان کسب و کار در جامعه و اصحاب صنعت و معدن و تولید و فعالان حوزه فرهنگ و هنر و دست اندرکاران توسعه کشور همواره از این میزان نرخ سود گله مند بوده و هستند، ولی نمی دانند چه کسی باید پاسخ آنها را بدهد. لذا سرگردان و متحیرند. دولت هم سکوت را بر هر چیز در این موضوع ترجیح داده و می دهد.
۲۷- بارها و بارها متخصصان و صاحبان صنعت و مشتاقان سرمایه گذاری و متولیان توسعه از دولت خواسته اند راهبرد صنعتی کشور اعلام شود. با همه پیگیریها و بحث ها و جدلها، هیچگاه وزیر مربوطه پاسخ روشنی نمی دهد و بی خیال در مقابل هر نوع مطالبه ای، کار خودش را پیگیری می کند و راه خودش را می رود! گاهاً به جای پاسخ، مغلطه هم می شود.
۲۸- مدتهاست وزیر راه و شهرسازی صحبت از مسکن اجتماعی کرده است و از آن خبری نیست مردم سؤال می کنند مسکن اجتماعی چیست؟ کی شروع می شود؟ شرایطش چیست؟ چگونه برای آن باید اقدام کنند؟ ولی حیف از یک کلمه جواب!
۲۹- صاحبان مسکن مهر مرتب در حال تجمع هستند. یک روز در پاستور، یک روز در بهارستان یک روز در طالقانی و یک روز در مصلّی و ...، ولی یک مسئول دولتی در جمع آنها حاضر نمی شود تا پاسخی در خور بدهد! این بیچاره ها مانده اند به کی و کجا رجوع کنند!
۳۰- مردم دوست دارند مسئولین طراز اول کشور، نهایت ادب و احترام را در بیانات خود رعایت کنند و توهین را سر لوحه کار خود قرار ندهند. لذا پس از بی حرمتی های فراوان، مردم سؤال می کنند: آقای رئیس جمهور و اعضای دولت محترم و مشاوران گرام ایشان، چرا به مردم منتقد خود عناوین غیر مؤدبانه از جمله: کم سواد، بزدل سیاسی، به جهنم، ترسو و لرزان، تازه به دوران رسیده و ..... می دهید؟ آیا منطق کم است یا عصبانیت حاصل از کم کاری بالا است؟ ولی نه تنها پاسخی داده نمی شود بلکه بر غلظت آن افزوده هم می شود!
مسائل بالا فقط گوشه ای از سؤالات مردم و اقشار مختلف در کشور است. صرفاً برای نمونه ارائه شد تا نشان داده شود که تیم کارگزارانی دولت که بر بخش اقتصادی و پولی و بین المللی و فرهنگی کشور حاکم شده است، راه سکوت در مقابل مطالبات و درخواست ها را در پیش گرفته است و موجبات نگرانی و عدم رضایت عمومی را فراهم کرده است. بدیهی است اگر دولت برای آن فکری عاجل نکند، دولت در نظر مردم به عنوان دولت سکوت و غیر پاسخگو تلقی می شود. البته تا اندازه ای این اتفاق افتاده است. در نتیجه ممکن است مدل کارگزارانی در انتخابات سال ۱۳۸۸ در دولت یازدهم اتفاق بیفتد و کارگزاران با این مدل در سودای رأی به دولت دیگری باشند. به نظر می رسد در حال زمینه سازی برای اجرای مدلی هستند که در انتخابات سال ۱۳۷۶ هم بر سر یکی از کاندیداها آوردند و در روز موعود رأی خود را به سبد دیگری ریختند. لذا هم مردم باید هوشیار باشند و هم مدیران دولتی، که تا دیر نشده است، ساز و کار مدل کارگزارانی را بر چینند و اجازه تکرار به آن ندهند. آنها فکر می کنند هر دوئی، سه ای هم دارد. باید منتظر ماند و دید آیا کارگزاران همان بلائی را که بر سر ناطق نوری در سال ۱۳۷۶ و بر سر کروبی در سال ۱۳۸۸ آوردند، در سال ۱۳۹۶ یا زودتر بر سر روحانی نیز می آورند؟
*نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی