سیگار کشیدن بهعنوان رفتاری پرخطر و عادی در بیشتر جوامع رواج دارد و برای فردی که به آن عادت کرده، مطلوبیتی آنی ایجاد میکند. دولت با وضع مالیات، هزینههای آنی سیگار کشیدن را افزایش میدهد تا افراد تعداد نخهای کمتری مصرف کرده و یا سیگار را ترک کنند. گروهی از کارشناسان این اقدام را در کاهش تقاضا مؤثر دانسته و معتقدند، با اتخاذ رویکردهای سلبی، این کالا از سبد خرید مصرفکنندگان حذف و یا میزان مصرف آن کاهش مییابد. این گروه میگویند، «مالیات بیشتر، تأثیر ویژهای بر کاهش مصرف دخانیات در میان گروههای با درآمد پایینتر دارد و از شروع مصرف توسط بسیاری از نوجوانان نیز جلوگیری میکند.»
دود افزایش مالیات به چشم چه کسی میرود؟
گروه اجتماعی
سیگار کشیدن بهعنوان رفتاری پرخطر و عادی در بیشتر جوامع رواج دارد و برای فردی که به آن عادت کرده، مطلوبیتی آنی ایجاد میکند. دولت با وضع مالیات، هزینههای آنی سیگار کشیدن را افزایش میدهد تا افراد تعداد نخهای کمتری مصرف کرده و یا سیگار را ترک کنند. گروهی از کارشناسان این اقدام را در کاهش تقاضا مؤثر دانسته و معتقدند، با اتخاذ رویکردهای سلبی، این کالا از سبد خرید مصرفکنندگان حذف و یا میزان مصرف آن کاهش مییابد. این گروه میگویند، «مالیات بیشتر، تأثیر ویژهای بر کاهش مصرف دخانیات در میان گروههای با درآمد پایینتر دارد و از شروع مصرف توسط بسیاری از نوجوانان نیز جلوگیری میکند.»
شاید در نگاه اول تعیین مالیات حداکثری منطقی و درست به نظر برسد، اما پر واضح است که چنین راهبردهایی برای کاهش مصرف سیگار در ایران موفقیتآمیز نبوده و نیست. تعداد زیادی از مطالعات، تاثیر افزایش مالیات سیگار را در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه بررسی کرده اند و برخی از مطالعات به طور قاطع به این نتیجه رسیده اند که قیمتهای بالاتر منجر به مصرف کمتر سیگار نمیشود. گروهی از پژوهشگران و کارشناسان مسائل اجتماعی نیز بر این عقیدهاند که با افزایش مالیات، سرانه مصرف در جامعه کاهش نمییابد، بلکه ورود غیرقانونی و قاچاق سیگارهای تقلبی و آلوده به کشور تشدید شده و حتی گرایش به مصرف سایر مواد دخانی خطرناک و ارزانقیمت افزایش مییابد.
امیر محمدی از کارشناسان و پژوهشگران این حوزه به صراحت تاکید می کند بر اینکه «گاهی اوقات قانونگذاران تصور می کنند با افزایش قیمت سیگار یا وضع مالیات سنگین می توانند هزینه های موجود را کاهش داده و یا کسب درآمد کنند در حالی که عموماً نتیجه عکس می دهد چون سیگار جزو آن دسته کالاهایی محسوب می شود که به شدت قاچاق پذیر است بنابراین اگر ترتیبی اتخاذ نشود تا از مبادی رسمی وارد شود به علت افزایش میزان تقاضا و مصرف در داخل کشور، قاچاق این محصول یک موضوع اجتناب ناپذیر خواهد بود. در حال حاضر اگر ما بخواهیم میزان عوارض و مالیات سیگار را افزایش دهیم در واقع آن را به سمت قاچاق سوق دادیم. ظاهراً هدف کلی از افزایش مالیات سیگار کاهش سرانه مصرف در جامعه، کمک به بهداشت عمومی و جلوگیری از اتلاف سرمایه است. بنابراین اگر بخواهیم افزایش قیمت سیگار یا حتی کاهش تولید یا واردات آن را در نظر داشته باشیم باید به فکر جایگزینی یا عواقب آن باشیم در غیر این صورت رواج سایر مواد دخانی و یا حتی مواد مخدر خطرناک تر دور از انتظار نیست. حتی ممکن است شاهد رواج سیگارهای تقلبی و آلوده باشیم که اکثرا از مبادی مختلف به داخل کشور قاچاق می شوند.»
مبانی نظری مالیاتستانی از مصرف سیگار درتمامی کشورها قابلقبول است، اما سیاستهای خلاقانهای هم در کشورهای دنیا پیادهسازی شده، چراکه مصرف سیگار از جنبههای مختلفی قابلبررسی است و بهراحتی نمیتوان با برخی ابزارهای بازدارنده مثل افزایش قیمت خرید یا مالیات آن را کنترل کرد.
بااینحال، در لایحه بودجه سال آینده قرار است «قیمت خردهفروشی هر نخ سیگار تولید داخل با نشان ایرانی مبلغ پانصد (۵۰۰) رالج، تولید داخل با نشان بینالمللی (برند) یکهزار (۱۰۰۰) رالد و هر بسته پنجاه گرمی تنباکوی قلیان داخلی دویست هزار (۲۰۰.۰۰۰) رالن بهعنوان مالیات و هر نخ سیگار وارداتی مبلغ هشت هزار (۸.۰۰۰) رالل و هر بسته پنجاه گرمی تنباکوی قلیان وارداتی سیصد و پنجاههزار (۳۵۰.۰۰۰) رالج بهعنوان حقوق ورودی دریافت تا مطابق ردیفهای این قانون برای بخش سلامت، ورزش همگانی و ورزش بانوان هزینه گردد.»
مطابق آمارها حدود ۸ میلیون نفر در کشور مواد دخانی مصرف میکنند و سالیانه حدود ۵۵ تا ۶۰ میلیارد نخ سیگار مصرف میشود. کارشناسان این حوزه میزان افراد سیگاری در ایران را بیش از ۱۵ میلیون نفر میدانند و برمبنای اعداد و ارقامی که موجود است، روزانه بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار کودک به تعداد سیگاریهای جهان افزوده میشود که بالغبر نیمی از این عدد مربوط به قاره آسیا است. بر اساس آمارها دخانیات سالانه شش میلیون نفر را در جهان به کام مرگ میکشاند و در ایران سالانه ۶۰ هزار نفر به علت مصرف مواد دخانی جانشان را از دست میدهند. اما اغلب کشورها فقط بر رویکردهای سلبی تمرکز نکردهاند، بلکه اقدامات پیشگیرانه و آموزشی را هم بهصورت ویژه در دستور کار قرار دادهاند.
اگرچه وضع مالیات بر کالاهای آسیبرسان بهسلامت جامعه باهدف کاهش مصرف منطقی به نظر میرسد اما نباید به چنین مسائلی بهصورت تکبعدی نگریست و تصمیمگیری در این حوزه بایستی همراه با درک مناسب از وضعیت بازار و واقعیتهای کشور باشد. رئیس انجمن تولیدکنندگان، واردکنندگان و صادرکنندگان محصولات دخانی میگوید: رقم مصرف سیگار در ایران، حدود ۲.۵ درصد سیگاری است که در دنیا مصرف میشود. بنابراین بخشی از شعارها بدون توجه به آمار و ارقام بوده و در بسیاری از موارد مبنای تصمیمگیری هم قرار میگیرد. سیگار در ایران نسبت به سرانه درآمد در مقایسه با بسیاری از کشورهای آسیایی، اروپایی، آمریکایی و حتی منطقه اقیانوسیه گرانتر است. این موضوع از سوی ستاد مقابله با قاچاق کالا و ارز نیز تائید شده است.
مسئولان وزارت بهداشت میگویند که بر اساس شاخصهای جهانی مورد تایید در تمام دنیا، اینگونه برآورد میشود که هرچقدر برای مصرف دخانیات هزینه میشود، باید چند برابر آن، هزینه درمان بیمارانی شود که براثر مواد دخانی در هرسال بستری میشوند و نیاز به خدمات درمانی پیدا میکنند که این مبلغ باید در اختیار وزارت بهداشت قرار گیرد. درحالیکه به گفته معاون بهداشت وزارت بهداشت، «از مالیات ۶ هزارمیلیاردی فعلی سیگار، فقط ۶۰ درصد آن به بخش سلامت اختصاص مییابد!» بنابراین، افزایش مالیات دردی از بخش درمان دوا نکرده و کمترین میزان به این بخش اختصاص پیدا میکند.
مالیات بر سیگار، مصرف را کاهش میدهد؟
نکته بسیار مهم آن است که فرد بهرغم اطلاع دقیق از اثرات مخرب سیگار به مصرف آن مبادرت می ورزد. دلیل این مطلب مقابله منافع آنی حاصل از سیگار با زیانهای آتی و غیرقطعی آن است. درواقع فردی که میخواهد برای مصرف سیگار در حال حاضر تصمیمگیری کند لذت آنی مصرف را در مقابل هزینه آنی خرید سیگار و هزینههای احتمالی آن در آینده میسنجد. دراینباره محمد وصال- استاد اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف تأکید میکند: «بیماریهای ناشی از سیگار ممکن است هزینههای سنگینی به فرد تحمیل کند اما اولاً همه افراد سیگاری به این نوع بیماریها مبتلا نمیشوند؛ ثانیاً این هزینهها در آینده اتفاق میافتد. در این صورت خود حال حاضر فرد، لذت آنی نسبتاً بزرگ سیگار کشیدن را در مقابل ضررهای احتمالی که در آینده نسبتاً دور اتفاق میافتند انتخاب میکند، بنابراین باوجود مباحث مطرحشده، مالیات بر سیگار منطقیترین راهحل برای کاهش مصرف و کاهش اثرات منفی آن بر فرد نیست و حتی کمکی هم به بودجه دولت نمی کند.»
آیا واقعاً مالیات بر سیگار میتواند باعث کاهش مصرف آن شود؟ در پاسخ به این سؤال باید به دو سؤال دیگر پرداخته شود. اول، آیا اخذ مالیات از سیگار با توجه به توان مالیاتگیری دولت ممکن است؟ دوم، آیا بهترین راه کاهش مصرف سیگار اخذ مالیات است؟ محمد وصال در پاسخ به سؤال اول می گوید: «باید دقت کرد که وضع مالیات بر سیگار منجر به افزایش واردات قاچاق و نیز خریدوفروش در بازار غیررسمی میشود. طبیعی است که تجاری که در این حوزه فعالیت میکنند علاقهمند به کسب حداکثر منافع هستند. ازاینرو ممکن است از طریق مبادی غیررسمی اقدام به واردات سیگار کنند. فروشندگان جزء و غیررسمی نیز علاقهمندند از پرداخت مالیات فرار کنند و احتمالاً شبکه توزیع سیگار قاچاق را شکل خواهند داد. مسئله قاچاق سیگار در ایران میتواند بسیار جدیتر از کشورهایی باقدرت اخذ مالیات بالا (مثل انگلستان) باشد. وجود قاچاق طبیعتاً باعث کاهش اثرگذاری سیاست مالیات بر سیگار خواهد شد چراکه افزایش قیمتی که قرار است هزینههای اضافی را بر مصرفکنندگان سیگار تحمیل کند عملاً اتفاق نمیافتد. علاوه بر این درآمد مالیاتی چندانی نیز نصیب دولت نخواهد شد.» در پاسخ به سؤال دوم باید به میزان اثرپذیری رفتار مصرفکنندگان در تغییرات قیمت سیگار توجه کرد. در این زمینه، استاد اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف می گوید: «انتظار میرود مصرفکنندگان در برابر افزایش قیمت، مصرف سیگارشان را کم کنند، اما در عمل به دلیل اعتیادآور بودن سیگار و شکلگیری عادت افراد ممکن است مصرف خود را کم نکنند. شواهد زیادی وجود دارد که افراد فقیر سهم بالایی از درآمد خود را روی دخانیات مصرف میکنند و این در حالی است که بنا به تعریف رایج، این افراد نیازمند صرف منابع در بخشهای دیگری هستند. اگر افراد فقیر باوجود نیازهای ضروری، کماکان منابعشان را روی سیگار خرج میکنند چه دلیلی وجود دارد که افزایش قیمت، میزان مصرف این کالای آسیبرسان را کاهش دهد؟ اگر افراد فقیر به افزایش قیمت واکنش نشان ندهند، چرا افراد ثروتمند باید رفتار خود را تغییر دهند؟»
براین اساس اغلب کشورهای دنیا اقداماتی را پیادهسازی کرده اند که در کاهش مصرف سیگار مؤثر است. قبول اهمیت کشمکش درونی فرد در مسئله سیگار کشیدن و عدم توانایی خود آینده او برای مقابله با خود حال حاضر فرد راه را برای ابزارهای تعهددهی ترک باز میکند. مطابق اظهارات محمد وصال- استاد اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، این ابزارها بهاینترتیب عمل میکنند که «از فرد مبلغی در ابتدای تصمیم او برای ترک سیگار اخذ میشود. درصورتیکه در مدت مشخص او سیگار نکشد آن مبلغ دستنخورده به او پس داده میشود، اما اگر موفق به این کار نشود مبلغ پیشپرداخت به خیریه تعلق میگیرد. اگر فرد دوراندیش باشد و تنازع بین خود حال حاضر و آیندهاش را بفهمد ممکن است برای چنین ابزاری تقاضا داشته باشد. اگر چنین سیاستی برای مادران باردار اجرا شود، ممکن است مؤثرتر باشد. مادران باردار ممکن است بیشتر نگران زیانها باشند و درنتیجه تمایل بیشتری برای محدود کردن خود حال حاضر داشته باشند. نمونه دیگری از ابزارهای کاهش مصرف سیگار که بر مبنای منطق فوق استوار است، پرداخت جایزه نقدی به افرادی است که موفق به ترک میشوند.»
براین اساس به جای سیاست مالیات ستانی، اعمال سیاست های تشویقی و اقدامات فرهنگی و آموزشی مهمترین مسئله ای است که باید از طریق نهادهای ذیربط در اولویت قرار گیرد.
درآمد حاصل از مالیات فروش سیگار در کدام محل هزینه شده؟
سیدحسن موسوی چلک- رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، فرهنگسازی و اعمال راهکارهای پیشگیرانه را مؤثرتر از روشهای سلبی و اخذ مالیات میداند. چلک در گفتوگو با «رسالت» میگوید: «یکی از مباحث پرتکرار در بودجهریزی سالانه، اخذ مالیات است، که باید در گزارشی به شکل دقیق و مستند مشخص شود، طی سالهای گذشته درآمد حاصل از مالیات فروش سیگار، در کدام محل هزینه شده و آیا صرف اقدامات پیشگیری از قاچاق، توسعه خدمات بهداشت و درمان و توسعه خدمات رفاهی- ورزشی شده است؟ مهمتر از همه اینکه، افزایش مالیات چه میزان در کاهش مصرف سیگار اثرگذار بوده؟ بهشخصه اعتقاددارم چنین تبصرههایی به کاهش مصرف و پیشگیری کمکی نمیکند و تنها محل درآمدی برای سازمانهایی است که مسئولیت اداره شرکتهای دخانی را برعهده دارند. ما هیچگاه گزارش شفاف و روشنی در این زمینه ندیدهایم که نشان دهد، مالیات ستانی میزان مصرف را به طرز چشمگیری کاهش داده باشد. بنابراین تبصرهها و موادی ازایندست بهجای تمرکز بر اصل پیشگیری و کاهش گرایش به مصرف، درآمد حاصل از وصول مالیات را نصیب برنامهها و اقداماتی میکند که ما از آن بیاطلاعیم.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران بر مبنای بررسیهای کارشناسی خود تأکید میکند، «این سبک از بودجهریزی نادرست بوده و به معنای دور ریختن سرمایه کشور است و هیچ حاصلی هم ندارد؛ جز آنکه بار مضاعفی را بر دوش مصرفکنندگان سیگار تحمیل میکند. شاید چنین تصوری وجود داشته باشد که با افزایش چشمگیر مالیات میتوان مصرفکنندگان مواد دخانی را تنبیه کرد، اما نمیتوان این اقدام را عامل مؤثری قلمداد کرد و حتی در صورت اثرگذاری، تأثیرش آنچنان غیرمحسوس است که بودونبودش تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند. از طرفی به علت افزایش میزان تقاضا و مصرف در داخل کشور، قاچاق این محصول یک موضوع اجتنابناپذیر خواهد بود. بسیاری از کسانی که سیگار مصرف میکنند، منابع درآمدی مشخصی دارند و با توجه به افزایش شدید تورم در جامعه بهویژه افزایش قیمت کالاهای خوراکی و مصرفی، حاضرند از سایر هزینههای زندگی بکاهند، اما مصرف سیگار را کاهش ندهند. این نشان میدهد که بودجه نویسان ما، فهم درستی از آثار و تبعات سیاستگذاری در حوزه اجتماعی ندارند.»
راهکارهای سلبی در کنترل ناهنجاریها اثرگذار نیست
موسوی چلک بر این باور است که «راهکارهای سلبی در کنترل ناهنجاریها و کاهش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی اثرگذار نیست و این خودفریبی آشکار است. در سالیان گذشته هم شدیدترین برخوردها با مسئله اعتیاد صورت پذیرفته اما نهتنها کمکی به این موضوع نکرده، بلکه سن مصرف را کاهش داده و این پدیده در میان تمامی گروهها از زن و مرد تسری یافته است. مشخص نیست چرا سیاستگذاران ما، اصرار به ادامه راهی دارند که از ابتدا میدانیم محکومبه شکست است. با اتخاذ رویکردهای سلبی و جبری نمیتوان حوزه فرهنگی و اجتماعی را مدیریت و مردم را به رعایت ارزشها و هنجارها وادار کرد. واقعیت این است که تداوم اقدامات سلبی به کسانی برمیگردد که به دنبال نهادینهسازی این نوع تفکرند، درحالیکه این افراد از پیچیدگی حوزه اجتماعی و دشواری مسائل حاد جامعه آگاه نیستند و گذر زمان و اقتضائات روز را نمیشناسند. در هیچ کجای جهان نمیتوان یک معضل اجتماعی نظیر سیگار کشیدن را به صفر رساند، بنابراین باید اطلاعات و آموزشهایی که در رسانههای جمعی ارائه میشود، به تغییر نگرش مردم منجر شده و تمایل آنها را به مصرف سیگار کاهش دهد. از سوی دیگر، چه درست و چه غلط باید این واقعیت را پذیرفت که مردم برای فرار از مشکلات به سیگار، بهعنوان مُسکن پناه میبرند؛ این مسئله تقریبا در بسیاری از افراد سیگاری به یک باور تبدیلشده و برای تغییر آن باید فرهنگسازی کرد. ارائه آگاهی و تغییر باور، با اقدامات سلبی و ارائه اطلاعات پوستری و بنری امکانپذیر نیست، باید بهگونهای عمل کرد که تغییر در کُنش، به ترک و یا کاهش مصرف سیگار منتهی شود.»
برنامههای پیشگیرانه جنبه ویترینی دارد!
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به کاهش سن مصرف سیگار در ایران میگوید: «این روزها نه در پستوی خانهها، که بهصورت علنی و آشکار در مکانهای عمومی و در میان تمام گروههای سنی، مواد دخانی مصرف میشود. بنابراین افزایش مالیات، چگونه میتواند به کاهش این معضل کمک کند؟ هیچچیز مهمتر از آموزش و ارائه اطلاعات صحیح نیست. در حوزه آسیبهای اجتماعی باید رویکردهای ایجابی بر روشهای سلبی غلبه داشته باشد. ولی در کشور ما به شکل وارونه عمل میشود. برای مدیریت دخانیات و آسیبهای اجتماعی نباید چنین اشتباهات فاحشی را مرتکب شد، چراکه اقدامات سلبی کارآمد نیستند.»
موسوی چلک خاطرنشان میکند: «تمامی کشورها بر اقدامات پیشگیرانه متمرکزند و از دوران کودکی و نوجوانی متناسب با اقتضائات سنی و با استفاده از تمامی ظرفیتها، برنامههای پیشگیرانه و آموزشی را ارائه میدهند و بهجای نگرش سلیقهای بر مباحث علمی تکیهدارند. به نظر میرسد در کشور ما، برخلاف سایر کشورها، اعتقاد چندانی به این مسائل وجود ندارد. گویا برای سیاستگذاران و برنامه ریزان، پیشگیری جنبه ویترینی و شعاری دارد و به دنبال پاک کردن صورتمسئله و انجام اقدامات سطحی هستند. حوزه آسیبهای اجتماعی، به اقدامات مستمر و برنامهریزیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیاز دارد.»