بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند توجه به توان داخلی موجب می شود مذاکره کنندگان ایرانی با پشتوانه ای قوی پای میز مذاکره بنشینند. از طرفی خوشبینی به مذاکرات و طرف مقابل موجب خواهد شد برنامه زیری های اقتصادی بر پایه آینده مبهم نتایج مذاکرات ترسیم شود و این چیزی است که زنگ خطر را برای مسئولان به صدا در می آورد. دکتر ابراهیم رزاقی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، اعتقاد دارد دولت یازدهم وابستگی شدیدی به مذاکرات دارد و باید برای رهایی از این وابستگی، بیشتر از این ها تلاش کند و این تلاش ها نه فقط در مذاکرات بلکه باید در عرصه تولید و صنعت باشد.
دکتر ابراهیم رزاقی وی معتقد است:
ایران به جای تکیه بر توان داخلی و بهره گیری از مزایا و منابع خدادادی، متاسفانه در تلاش است تا در قالب مذاکرات بتوانند منفذ ورود به جهانی شدن اقتصاد را پیدا کرده و با این رویکرد عملا دایره وابستگی خود را با دنیا گسترده کند. تلاش دولت و تیم مذاکره کننده آن طی یک سال و چند ماه این است که توافقاتی حاصل شود تا ایران با مجاب کردن آمریکا و غرب در خصوص رفع تحریم ها، پیروز میدان شود، بدون این که امتیازی را از دست دهد. ایران با تحمیل تحریم های بین المللی اکنون توفیقاتی را در صنایع دفاع به دست آورده که دنیا را متعجب کرده است. پس نباید گول خورد و از مقاومت دست کشید. در ادامه گفت و گوی ما با دکتر رزاقی را درباره چگونگی رهایی اقتصاد از بند سیاست خارجی می خوانید.
قرار است مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ با هدف رفع تحریم ها ادامه یابد و با توجه به وعده مسئولان، بسیاری از فعالان اقتصادی به عاقبت این مذاکرات خوشبین هستند. فکر می کنید تداوم این روند چه تاثیری بر اقتصاد کشور به جا می گذارد؟دیدی که اکنون در دولت یازدهم حاکم است و شخص رئیس جمهور نیز بر آن تاکید دارد، بی شک همان تفکر تعدیل اقتصادی یعنی پیروی از سیاست های صندوق بین المللی پول است که البته این موضوع به صورت علنی اعلام نمی شود. این دیدگاه که آمریکا و اکثر قریب به اتفاق کشورهای غربی از آن تبعیت می کنند باعث شده تا از لحاظ اقتصادی مرزها برداشته شود و دنیا به سمت و سوی جهانی شدن به حرکت در آید اما از آنجایی که قطبی شدن جهان فقط به نفع آمریکا و چند کشور غربی است، تبعیت از چنین شیوه ای موجب شده تا ۱۸۰ کشور دنیا به این چند کشور وابسته شوند. یعنی عمده کشورهایی که تولیدکننده مواد خام، محصولات کشاورزی و دارنده ذخایر و منابع گاز، نفت و … هستند، زنجیره وار تحت فرمان این چند کشور در آمده اند.
برای درک موضوع، آمریکا را مثال می زنیم؛ چنانچه ذخایر و ثروت های طبیعی خود آمریکا را بررسی کنیم خواهیم دید که این کشور با وجود این که یکی از قطب های تولید نفت خام و دارنده سایر منابع معدنی غنی است، آگاهانه از این مزیت بهره چندانی نمی برد و استراتژی خردی منابع خام با کمترین هزینه از دیگر کشورها را در دستور کار خود قرار داده است تا علاوه بر این که ذخایر خود را حفظ کند، افسار اقتصاد دنیا را در دست گیرد. در مقابل، ایران به جای تکیه بر توان داخلی و بهره گیری از مزایا و منابع خدادادی، متاسفانه در تلاش است تا در قالب مذاکرات بتوانند منفذ ورود به جهانی شدن اقتصاد را پیدا کرده و با این رویکرد عملا دایره وابستگی خود را با دنیا گسترده کند، در حالی که برنامه ها باید به گونه ای طراحی شوند تا اقتصاد ایران مسیر پویایی را در پیش گیرد و با تفکر فاصله گیری از خام فروشی منابع، هم چنین تحرک بخشی تولید و نیز حرکت در راستای ساخت کالاهای نهایی با ارزش افزوده لازم، دنیا را وابسته به خود کند تا نه تنها اقتصاد کشور از هر جهت مصون ماند، بلکه بستر لازم برای اشتغال زایی و توسعه نیز در جای جای ایران اسلامی فراهم شود. با این روند رسیدن به این هدف سخت به نظر می رسد.
دیدگاه دولتمردان این است که با رفع تحریم های بین المللی و توافق با طرفین مذاکرات، عمده مشکلات اقتصادی کشور با ورود سرمایه گذاران خارجی به ایران حل می شود. تحلیل شما به عنوان یک اقتصاددان از این رویکرد چیست؟نماینده ایران در اوپک نتوانست در رفتار دیپلماسی خود موفق عمل کند تا جایی که تصمیم گیری ها موجب شد تا ایران با محدودیت منابع در بودجه مواجه شود
در این که برداشته شدن سد تحریم ها و ارتباط با دنیا می تواند تاثیر خود را بر اقتصاد کشور به جا گذارد شکی نیست، اما به چه قیمتی؟ در حقیقت تلاش دولت و تیم مذاکره کننده آن طی یک سال و چند ماه این است که توافقاتی حاصل شود تا ایران با مجاب کردن آمریکا و غرب در خصوص رفع تحریم ها، پیروز میدان شود، بدون این که امتیازی را از دست دهد. اما چنین نیست چرا که تجربه ثابت کرده هر گاه آمریکا و هم پیمانانش می خواهند با هدف سرمایه گذاری مشترک یا روابط اقتصادی با کشورهای دنیا همکاری کنند، جز منافع خود به چیز دیگری فکر نمی کنند.
از طرفی چون خوشبینی به مذاکرات روحیه ایثار و خودباری با اتکا به توانمندی های داخلی و توجه به ظرفیت های موجود در خلال همکاری با کشورهایی که نمی خواهند پیشرفتی در ایران حاصل شود را کمرنگ و گام نهادن در این وادی وابستگی ها را بیشتر می کند، افسار اقتصاد کشور به دست کسانی می افتد که چشم دیدن توسعه ایران را ندارند. در چنین شرایطی توجه به چشم انداز توسعه ای و تمرکز بر خود اتکایی با ترسیم نقشه راه پیشرفت کشور و طرح ریزی برنامه های اقتصادی، بهتر از چانه زنی های دیپلماسی بی فایده است که نمی تواند نتیجه قابل قبولی را در بر داشته باشد. به طور مثال ایران با تحمیل تحریم های بین المللی اکنون توفیقاتی را در صنایع دفاع به دست آورده که دنیا را متعجب کرده است.
پس نباید گول خورد و از مقاومت دست کشید چون کشورهایی که تجربه وابستگی اقتصادی به سردمداران غرب و آمریکا را داشته اند هم پس از سال ها وابستگی اکنون به خود آمده تا به خودی خود بتوانند سهمی را در اقتصاد دنیا داشته باشند. حتی روسیه که بعد از فروپاشی شوروی، یک کشور تضعیف شده بود نیز هم اکنون به دنبال استقلال اقتصادی است. مسئولان این کشور با تکیه بر توان داخلی قصد دارند مستقل شوند و تاکنون به توفیقاتی نیز دست یافته اند.
* غربی ها از خدا می خواهند که ایران در مذاکرات توافق کند و تحریم ها هم سر جای خودش هم چنان باقی بماند.
شما تکیه بر توان داخل و استفاده از ظرفیت های فراوان و مزیت های کم نظیر کشور را به جای وقت کشی های دیپلماسی برای توسعه همه جانبه توصیه می کنید و بر آن تاکید دارید، چگونه باید اقتصاد ما در مسیر مورد نظر شما قرار بگیرد؟پیشرفت ها بی شک بدون بستر سازی مناسب برای تحرک تولید و توسعه صادرات امکان پذیر نیست که این موضوع با توجه به پتانسیل های موجود چون نیروی فراوان کار، وجود تکنیسین های مجرب فنی متخصص و مواد اولیه فوق العاده زیاد و کم نظیر که به راحتی در کشور قابل دسترسی است، می تواند مرتفع کنند مشکلات شود، کما این که خود شرکت های تولیدی و صادر کننده خارج از کشور نیز به اشکال مختلف (با ترفندهای خاص) حتی در شرایط تحریم، اقدام به داد و ستد با ایران می کنند. از آن جایی که ایران به خود خود دارای مزیت و منابع غنی فراوان، مواد خام متنوع و متفاوت است، دنیا اکنون به شدت نیازمند کالا و محصولات ایرانی و مواد خام است. پس توجه به تولید داخل و اشتغال زایی می تواند نسبت به روابط دیپلماسی بهتر نمایان شود. از طرفی
نباید تمام کمبودها، کاستی ها و عقب ماندگی ها را به گردن تحریم ها بیندازیم و با این تفکر غلط همه توانمان را برای رفع تحریم ها به کار بگیریم. خیلی ها تمام مشلات را زاییده تحریم ها می دانند که البته چنین نیست. برای این که اقتصاد ما وابسته نباشد راهکارهای فراوانی وجود دارد؛ مثلا دولت باید سیاستگذاری را به سمتی ببرد که فروش فرآورده های نفتی مان بیشتر از فروش نفت خام باشد. دولت باید بخش خصوصی واقعی به خصوص بنگاه های تولیدی را دریابد و به جد مورد حمایت ویژه قرار دهد.
اکنون بیشتر مسئولان بر این باورند که تحریم های بین المللی فقط ۲۰ درصد تاثیر منفی خود را بر روی اقتصاد کشور گذاشته است و ۸۰ درصد مشکلات اقتصادی ربطی به تحریم ها ندارد. همان طور که گفتم روحانی اکنون در بخش اقتصاد به دنبال پیاده کردن مدل سیاست تعدیل اقتصادی و تا حدودی پیروی از نظام سرمایه داری است و متاسفانه اصل موضوع که همانا اجرای نظام اقتصادی مطابق قانون اساسی کشور است، فراموش شده است. در قانون آمده که اقتصاد ایران مبتنی بر سه بخش مهم خصوصی، تعاون و دولتی است و دولت گویا تعاون و بخش خصوصی را فراموش کرده است. اگر به بخش خصوصی نگاه شود خواهیم دید که این بخش نتوانسته به خوبی ظاهر شود و بیشتر مسیر دلالی و سفته بازی را می پیماید که بخشی از آن ها وارد کنندگان هستند که آشکار و نهان در اختیار دولتند. بخش تعاونی نیز که عمدا در خواب عمیقی فرو رفته و فعالیت های آن در حال حذف شدن است. با وجود این تنها بخش دولتی است که به فعالیت های اقتصادی پرداخته که متاسفانه بازدهی چندانی را نیز به بار نمی آورد.
سیاست آمریکا و هم پیمانانش همیشه این است که هر کشوری از برنامه های آن ها تبعیت نکند با ابزار تحریم آن کشور را به زانو در می آورند. برای رهایی از این نوع سیاست چه باید کرد و راه مقابله با تحریم ها در ایران چیست؟آمریکا بیش از ۳۰ سال است که با سخت ترین تحریم ها و تهدیدها سعی می کند ایران را تسلیم خواسته های خود کند اما اراده ایرانیان نه تنها باعث شده این تهدیدها به فرصتی مناسب برای توسعه و خودکفایی تبدیل شود بلکه به
پیشرفت های قابل توجهی نیز در بخش های مختلف به خصوص بخش مختلف صنایع دفاعی نائل آمده و در مسیر خودکفایی گام های بلندی برداشته است. اگر به سیاست های استعماری آمریکا نگاه شود خواهیم دید که اکنون این کشور نیازمند مواد معدنی خام است و چنانچه کشوری از سیاست های او پیروی نکند، آن کشور را تهدید به عدم خرید مواد خام می کند. این شرایط را ما در اوایل انقلاب تجربه کردیم.
زمانی که قیمت نفت در ایران ۴۰ دلار بود، آمریکا قیمت نفت ایران را به حدود هفت تا هشت دلار رساند. اما این محدودیت ها هیچ گاه باعث نشد که ایران تسلیم زور شود و از ارزش های انقلابی خود بکاهد و قدمی عقب بگذارد. از لحاظ اقتصادی نیز ما برای واردات کالا در چند سال گذشته ۱۲ میلیارد دلار نیاز داشتیم که در سال ۹۰ این رقم به ۱۲۰ میلیارد دلار رسید در حالی که ۸۰ درصد همین کالاهای وارداتی، کالاهای مصرفی بودند که می توانستیم
بخش عمده ای از آن را در کشور تولید کنیم. از طرف دیگر بزرگ ترین بحران را بانک ها طی دو سه سال اخیر بر کشور تحمیل کردند چرا که آن ها پول مردم را جمع کرده و به آن ها سود ۲۰ درصدی پرداخت کردند در حالی که نرخ تورم ۴۰ درصد بود. بانک ها با این پول چه کردند؟ آیا این پول ها در جهت رشد و آبادانی کشور و رونق اقتصادی هزینه شد؟ قطعا خیر. آن ها پول های مردم را برای تامین بنگاه های اقتصادی خود استفاده کردند تا سود کلانی از آن ببرند و هیچ توجهی به اقتصاد تولیدمحور نداشتند. به هر حال اگر قانون اساسی در کشور به خوبی رعایت می شد و اصل ۴۴ نیز طی سال های گذشته به صورت واقعی شکل اجرایی به خود می گرفت، هیچ گاه اقتصاد کشور با محدودیت مواجه نمی شد و نیازی به مذاکره و … نداشتیم.
* روحانی در بخش اقتصاد به دنبال پیاده کردن مدل سیاست تعدیل اقتصادی و تا حدودی پیروی از نظام سرمایه داری است و متاسفانه اصل موضوع که همانا اجرای نظام اقتصادی مطابق قانون اساسی کشور است
فعالان اقتصاد اگر خواهان کسب ثروت مشورع و توسعه کشور هستند، ثروت را باید به مزارع و صنایع ببرند نه این که در بازارها ی سوداگری جولان بدهند و برای کشور فاجعه به بار بیاورند. ما الان ۱۵ میلیون بیکار در کشور داریم. ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند اما چون استواری، عشق و عاطفه به میهن وجود دارد، خانواده فقیر ترجیح می دهد در سخت ترین شرایط زندگی کند اما هیچ گاه زیر بار استعمار غرب به خصوص آمریکا نرود. به طور مثال طی سه سال گذشته که تحریم برای ایران آشکار شد و آمریکا و غرب دست به تحریم بنزین ایران زدند، این محدودیت باعث شد تا صنایع پتروشیمی ما اقدام به ساخت بنزین در واحد های تولیدی کنند اما متاسفانه این اتفاق بزرگ یعنی خودکفایی در تولید بنزین با نگاه چپ دولت یازدهم مواجه شد.
دولت با خودتحریمی یا به نوعی گل زنی به خود، اقدام به واردات این کالا از سایر کشورها کرد تا رسما تولید ملی و خودکفایی را زیر سوال ببرد و ثروت ملی را به جیب بیگانگان بریزد. حالا تصور کنید این دولت می خواهد برای اقتصاد مقاومتی برنامه ریزی کند! رفتار دیپلماسی وزیر نفت ایران با اعضای اوپک در این شرایط حساس نتوانست کاری را از پیش ببرد و این موضوع باعث شد تا سیاست افزایش تولید نفت خام هم چنان از سوی تولیدکنندگان از سر گرفته شود و تصمیم گیری ها به زیان ایران تمام شود. تحلیل شما نسبت به این رخداد چیست؟این موضوع برای همه آشکار بود که نماینده ایران در اوپک نتوانست در رفتار دیپلماسی خود موفق عمل کند تا جایی که تصمیم گیری ها موجب شد تا ایران با محدودیت منابع در بودجه مواجه شود. روسیه، عربستان و ایران که وزنه های سنگین اوپک هستند متاسفانه هیچ کدام مخالفتی با تصمیم افزایش تولید نفت خام نداشتند. اکنون ۲۹ میلیون بشکه ظرفیت تعیین شده تولید نفت برای اعضای اوپک است اما ۳۰ میلیون بشکه در روز تولید می شود؛ یعنی یک میلیون بشکه نفت خام مازاد بر تولید نفت خام، با قیمت غیرواقعی به بازارهای جهانی عرضه می شود. این رفتار دیپلماسی نفتی نیز مانند رفتار مسئولان دیپلماسی خارجی نتوانست به نفع ایران تمام شود.
گویا روحانی و تیم دیپلماسی مذاکره کننده اش در فراسوی مرزها به خوبی دشمن خود را نمی شناسد. دولت اکنون با مشکل جدی تعیین قیمت نفت در بودجه سال آینده رو به روست و باید برای کسب سایر درآمدها جز فروش نفت خام چاره اندیشی کند.
فاصله گرفتن از خام فروشی به نفع کشور و حرکت در در مسیر توسعه و پیشرفت است. این را باید گفت که نباید در میادین بین المللی چشم انتظار تصمیم گیری دیگران بود. علاوه بر این موضوع، سایر مدیران اجرایی نیز برای اداره امور کشور برنامه خاصی ندارند و علمکرد معمول دارند. ما در مقطعی ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما با آن چه کردیم؟ باز هم واردکننده بودیم و نتوانستیم در کشور اشتغال ایجاد کنیم. به هر حال آمریکا برای توافق با ایران امتیاز می خواهد. به عبارت بهتر آن ها تعطیلی صنایع هسته ای ایران را می خواهند. غربی ها از خدا می خواهند که ایران در مذاکرات توافق کند و تحریم ها هم سر جای خودش هم چنان باقی بماند. حال سوال این جاست که ما باید چه کار کنیم؟ اگر تابع دستورات کدخدا شویم باید منتظر ضربه مهلکی باشیم که بر پیکره اقتصاد وارد شود و طبقات فقیر کشور را هر روز فقیرتر کند. واقعیت این است که اکنون اقتصاد در یک برزخ قرار گرفته است و هیچ فعال اقتصادی برنامه جامع و چشم اندازی درست یا برنامه ای مطمئن برای خود ندارد.
پس باید چه کار کنیم؟تداوم مذاکرات با این شیوه هم چنان به زیان اقتصاد تمام می شود اگر این روند ادامه یابد بی تردید اقتصاد کشور به ورطه نابودی نزدیک خواهد شد. چون فعالان اقتصادی چشم انداز درستی برای آینده ندارند. باید به اقتصاد مقاومتی توجه جدی شود که متاسفانه خبری از این موضوع نیست. دولت به جای چانه زنی های بین المللی باید به سمت پویا کردن اقتصاد برود و با تلاش وافر و کارشناسانه، صنایع و مراکز تولید را رونق بخشیده و بخش کشاورزی را توسعه دهد و فکری اصولی به حال تولید بکند نه این که به امید توافق در مذاکرات دست روی دست گذاشته، بنشیند و کاری را به پیش نبرد. شاید برای مردم سوال باشد که توسعه و پویایی تولید و اقتصاد نیازمند منابع مالی لازم است و این پول از کجا تامین خواهد شد؟ این موضوع درست، اما باید گفت که منابع مالی هنگفتی در کشور وجود دارد که در جایگاه خود به کار گرفته نمی شود و در جاهایی چون بازارهای سوداگرانه قرار دارند. با وجود این فعالیت های دلالی و سوداگرای باید در کشور برچیده شود یا به حداقل برسد. اکنون ۶۲۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان در کشور وجود دارد که برای نابودی اقتصاد هر روز سر از بازاری در می آورد. باید بخش خصوصی واقعی را به میدان عمل آورد و با کسانی که مالیات نمی دهند به شدت برخورد کرد یا کسانی را که فرار مالیاتی دارند شناسایی کرد. ما الان ۷۰۰ یا ۸۰۰ واحد صنعتی بزرگ در کشور داریم که متاسفانه در حالتی نیمه تعطیل یا تعطیل قرار دارند. این صنایع را باید فعال کرد. دولت و ملت اکنون نیازمند مدیرانی فعال، کاربلد متخصص، دلسوز و بی توقع است. مگر سردار قاسم سلیمانی چه می کند جز این که دلسوزانه برای خدا و خدمت به مردم کار می کند و مایه افتخار است در حالی که وامدار کسی هم نیست، این فرد وظیفه خدایی دارد. ما مثل قاسم سلیمانی ها کم نداریم؛ در صنایع دفاع تکنیسین ها و مدیارن خوب کم نداریم این نوع مدیریت ها باید در دانشگاه ها تدریس شود. اقتصاد هم یک قاسم سلیمانی می خواهد تا با مدیریت جهادی به اهداف اقتصاد مقاومتی برسد.
آیا با اجرای اقتصاد مقاومتی، فشار اقتصادی دشمنان بیشتر نمی شود؟پوتین، رئیس جمهور روسیه، مدتی پیش گفت: «این ها (آمریکا و غرب) نوکر می خواهند. ما نباید در برابر خواسته های آن ها خرد شویم. اکنون در دنیا به عنوان یک نظریه قابل قبول است که می توان در برابر زورگویان ایستاد». ایران هم نوکر صفتی را نمی خواهد. نکته دیگر این که چرا ۱۷۰ کشور دنیا باید خام فروش منابع شوند و ثروت های ملی خود را به صورتی ارزان به مستبدان بفروشند در حالی که اکنون یک میلیون گرسنه در دنیا وجود دارد و ۸۰۰ میلیون نفر نیز در سراسر جهان بیکار هستند؟! اگر وصیت نامه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را بخوانیم، به نکات خاصی دست خواهیم یافت که باید مورد توجه قرار گیرد و بدان عمل شود اما گویا تحقق آروزهای امام امت فقط در حد یک کتاب باقی مانده است.
به نظر من آقای روحانی مسائل سیاسی را بیش را حد در اقتصاد دخالت می دهد در حالی که باید اقتصاد تفکری مستقل از سیاست داشته باشد. مثلا اقای رئیس جمهور معتقد است که سرک کشیدن به حساب افراد توهین است در حالی که توان این کار را ندارد. هم اکنون اقتصاد ما بر محور دلالی و کار چاق کنی شکل گرفته در حالی که باید بر محور تولید و حمایت از تولیدکنندگان حرکت کند. در حال حاضر میلیاردها میلیارد کالا وارد ایران می شود؛ کالاهایی که توان تولید آن را داریم اما کسی پاسخگو نیست. ما ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز داریم اما دست افرادی که حقوق ضعفا را تضییع می کنند کوتاه نمی شود.
از بین بردن این بی عدالتی ها محرز نیازمند بررسی های زیاد است. ما در کشورمان نیروهای مخلص بسیاری داریم که جهادگونه کار می کنند و به فردگرایی و برنامه لیبرالی اعتقاد ندارند. افرادی داریم کهم تخصص و تجربه کافی دارند و جمع گرا هستند و می توانند اقتصاد ایران را به سمت استقلال ببرند. امیدواریم دولت بتواند با استفاده از این افراد اشتباهات را جبران و حساب اقتصاد را از سیاست و مذاکره جدا کند.
منبع: هفته نامه پنجره، شماره - مهدی مبرهن