گفتمان از آن مفاهيمي است كه اغلب تلقي نادرستي از آن وجود دارد و نابجا بكار برده مي شود. گفتمان را ميتوان «بازنشر و تاثير گفته اعم از بيان و متن در جامعه» دانست. يعني كسي حرفي يا تعبيري يا مفهومي را بگويد يا بنويسد و ديگران آن را بازگو كنند، دربارهاش حرف بزنند و گفتار و رفتار و بينششان را تحت تاثير آن تنظيم كنند.
برخي شخصيتها، دانشگاهها، انديشكدهها يا حتي برنامههاي تلويزيوني «گفتمان ساز» هستند يعني گفتههايشان، موضوع در جامعه موضوع بحث ميشود. گفتمان ميتواند در سطح فراگير بينالمللي، ملي، بخشي، استاني، صنفي، و... توليد شود.
در سالهاي اخير برنامه تلويزيوني ۹۰ در حوزه فوتبال و گاهي فراتر از آن، به روشني «گفتمان ساز» بوده است به طوري كه محتواي برنامه ۹۰ حداقل دوشنبهها در بسياري از سايتها نقل ميشود، در طول هفته دربارهاش مينويسند و در برخي موارد، تصميمهاي كلان فوتبال و حتي ورزش كشور تحت تأثير آن قرار ميگيرد.
تحليل گفتمان برنامهاي با اين همه تاثير، شايد كار سادهاي نباشد اما تامل در مفاهيم كانوني ارايه شده در برنامه ۹۰نشان مي دهد:
۱- برنامه ۹۰ به حاشيهها و جنجالهاي فوتبال به شدت اهميت ميدهد و مجري آن به روشني در بزرگنمايي حاشيه ها و دعوا انداختن بين چهره ها تلاش مي كند.
۲- يكي از مفاهيم كانوني در گفتمان برنامه ۹۰، فن سالاري است. آقاي فردوسيپور از فن سالاران دفاع ميكند حتي اگر از نظر نتيجه در فوتبال، وضع خوبي نداشته باشند. در گفتمان عادل فردوسيپور، تعصب و غيرت جايي ندارد و اين مفاهيم يكسره به فراموشي سپرده يا انكار ميشوند و در نتيجه، در فدراسيوني كه بكلي فاقد گفتمان است، غيرت و تعصب از دايره عناصر موثر در تصميمگيريهاي مهم، محو شده اند. تيم اميد ايران، نتايج افتضاحي مقابل تيم هاي ضعيف مي گيرد، اما كك كسي هم نميگزد. انگار نه انگار!
۳- يكي ديگر از مفاهيم كليدي در گفتمان برنامه ۹۰، تعلق خاطر به مظاهر و زرق و برق فرهنگ غربي است. عادل فردوسيپور كلمات انگليسي را از خود انگليسيها هم انگليسيتر تلفظ ميكند و با استفاده از استعداد بيان خود، عباراتي مثل بلوهوريزنته را چنان سريع و بانمك تلفظ ميكند كه قند در دل نوجوان ايراني پاي تلويزيون آب ميشود.
در فرهنگ و رسانههاي غربي، سلبريتيها جايگاه ويژهاي دارند. عادل فردوسيپور هم باكي ندارد كه حين گزارش فوتبال، گوشهاي هم به چشم و ابرو و تيپ بازيگران يا مربيان بزند. بخاطر آوريد گزارشهاي جام جهاني ۲۰۱۲ را كه چطور قربان صدقه جنتلمني «يواخيم لو» ميرفت يا بخاطر آوريد با لحن كنايه دارش در گزارش قرعهكشي جامجهاني ۲۰۱۴، چه بلايي بر سر «هاشم بيكزاده» بيچاره – كه چهره تو دل برويي ندارد- آورد.
تعلق خاطر به ارزشهاي غربي در گفتمان برنامه ۹۰ حتي از «فنسالاري» هم جايگاه بالاتري دارد. مجيد جلالي يكي از فن سالارترين چهرههاي فوتبال ايران است و از اين نظر در گفتمان برنامه ۹۰ قابل احترام، اما زماني كه مجيد جلالي ايراني مقابل يك فن سالار چشم آبي اروپايي(كارلوس كي روش) قرار گرفت؛ عادل خان به روشني طرف كي روش را گرفت، يكسره چشمش را روي ادله و مستندات مجيدخان بست و خيلي جدي در دفاع از كي روش با فن سالار برجسته فوتبال ايران، جر و بحث كرد.
در گفتمان فردوسيپور، غرب درست ميگويد. اسپانيايي ها، بريتانيايي ها و حتي ايتاليايي ها درست مي گويند. مهم نيست ما چه ميگوئيم. مهم اين است كه آدمي كه از غرب آمده درست ميگويد. آرمان عادل، مانند «رنگو»، جايي است بعد از افق! در اين جهانبيني، واليبال ايران رشد كرده، چون مربي خارجي دارد، حالا برنامهريزي ۲۰سال پيش يزداني خرم هم قابل احترام است اما «ولاسكو»، واليبال ايران را واليبال كرد! در اين طرز فكر، افشين قطبي اگر ببرد، يك جوري به سابقهاش در كاليفرنيا ربط داده ميشود و اگر ببازد، به نيريز و جهرم!
در اين گفتمان، از ايراني جماعت خيلي نبايد انتظار داشت. توقعات را نبايد از فوتبال ايران بالا برد چون بالاخره ايراني است! بياد آوريد نوع تحليل برنامه ۲۰۱۴ قبل و حين و بعد بازي با آرژانتين و شامورتي بازي دستيار عادل (محمد حسين) كه در پايان بازي بجاي خواندن آمار بازي، با بافتن پيدرپي جملات احساسي، برخلاف همه بازيها، آمار بازي را سانسور كرد و چنان جوي داد كه برخي به خيابان ريختند تا باخت از تيم مسي را جشن بگيرند!
فردوسی پور مثل غربيها بلد است با رسانه بازي كند، او طوري كه مخاطب اش احساس نكند، عبارات نظرسنجياش را طوري مي چيند كه نتيجه مورد نظرش را از «راي مردم» استخراج كند و گاهي هم يواشكي بخشي از حقيقت را سانسور مي كند. چه كسي فهميد آمار پاس در تيم كي روش چقدر بود؟ چه كسي فهميد رتبه ايران در اولين رنكينگ فيفا بعد از جام جهاني چند پله سقوط كرد؟ چه كسي نتايج تيم ملي ايران در جام جهاني ۲۰۱۴ را با دوره هاي قبلي حضور تيم ملي در جامهاي جهاني مقايسه و آناليز كرد؟ برنامه فردوسي پور چقدر به اين موارد پرداخت؟ تقريبا نپرداخت چون كارلوس كی روش هم فن سالار است و هم غربي.
كيروش هم فن سالار است هم غربي پس بايد سرمربي تيم ملي ايران بماند، تساويهاي اعصاب خرد كن و غيرت خفه كن تيم ملي مقابل عربهاي حاشيه خليج فارس در مقابل تيپ مكش مرگ ماي كي روش چه اهميتي دارد؟
حرف آخر:
آقاي عادل فردوسيپور با برنامه ۹۰اش، بدون ترديد يكي از بهترين، جذابترين و دوست داشتنيترين برنامههاي تلويزيوني در سيماي جمهوري اسلامي را ارايه مي دهد، در بسياري از فنون و استفاده از ابزارهاي انتقال پيام پيشتاز است و استعدادي ناب و بعضاً استثنايي دارد. اين استعداد نبايد در خدمت ضد گفتمان «ما مي توانيم» باشد. اگر وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال توانايي مهار جنبههاي ناهنجار گفتمان برنامه ۹۰ را ندارند، مديران سيما بايد اين مهم را به عهده بگيرند. البته با تدبير و هوشمندي و بدون اين كه سرگرمي دوست داشتني دوشنبه شبهاي مردم را خراب كنند.