کد مطلب: 62407
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۹
سید یاسر جبرائیلی مطرح کرد؛
چند واقعیت مهم درباره تحریم جدید آمریکا علیه بانک مرکزی ایران/ پیام سیاسی و اثر سیاسی اقدام آمریکا چیست؟
تحریم جدیدی که وزارت خزانهداری آمریکا علیه بانک مرکزی ایران اعلام کرد، تحقیقا هیچ اثر اقتصادی ندارد و چنانکه بیانیه آمریکا تصریح دارد، تنها اثر این تحریم این است که رفع آن برای رئیس جمهور بعدی آمریکا "دشوار" خواهد بود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598؛ تحریم جدیدی که وزارت خزانهداری آمریکا علیه بانک مرکزی ایران اعلام کرد، تحقیقا هیچ اثر اقتصادی ندارد و چنانکه بیانیه آمریکا تصریح دارد، تنها اثر این تحریم این است که رفع آن برای رئیس جمهور بعدی آمریکا "دشوار" خواهد بود. بانک مرکزی پیشتر در لیست SDN اوفک قرار داشت و آنچه الان اتفاق افتاده، اضافه شدن برچسب SDGT مرتبط با تروریسم به بانک مرکزی ایران است. در توضیح باید گفت وزارت خزانهداری آمریکا تحت برنامههای مختلف تحریمی، که حدود ۵۵ عنوان است، اشخاص حقیقی و حقوقی را در لیست SDN قرار میدهد و حکم به ضبط اموال، ممنوعیت معامله با اشخاص آمریکایی، ممنوعیت سفر به آمریکا، ایجاد محدودیت و ممنوعیت برای طرفهای ثالث معامله و... میدهد. بانک مرکزی پیش از این تحت سه برنامه تحریمی IRGC IFSR و IRAN در لیست SDN قرار گرفته و مشمول تحریمهای ثانویه نیز بود. آنچه اکنون اتفاق افتاده، اضافه شدن برنامه تحریمی SDGT به تحریمهای بانک مرکزی است که هیچ محدودیت جدیدی را برای آن ایجاد نخواهد کرد.
این اقدام آمریکا اما یک پیام سیاسی و یک اثر سیاسی مهم دارد. پیام سیاسی اقدام نمایشی علیه بانک مرکزی این است که همه هیاهویی که در قضیه آرامکو به پا شد و شاخ و شانههایی که کشیده شد، به یک برچسب SDGT خلاصه شده و باید نتیجه گرفت منبعد سقف واکنشهای ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش به ضربات محور مقاومت، در همین سطح خواهد بود. آمریکا و پادوهای سعودیاش با متهم کردن ایران و تبرئه انصارالله در قضیه آرامکو، اعتراف کرده بودند که توان و امکان انتقام از انصارالله را ندارند. اما ظاهرا متوحه نبودند که تلویحا اعتراف میکنند به طریق اولی، توان پاسخ دهی به برادر بزرگتر را هم ندارند. با اقدام تحریمی علیه بانک مرکزی، به آن اعتراف تلویحی مبنی بر ناتوانی در پاسخدهی، تصریح شد.
اما اثر سیاسی تحریم بانک مرکزی تحت عنوان تروریسم، یک گام بزرگ دیگر در مسیر بیاثرسازی راهبردی است که قریب به دو دهه از عنوان تروریسم برای پیشبرد اهداف توسعهطلبانه آمریکا سوء استفاده کرده است. اگر در سال ۲۰۰۱ و آغاز جنگ علیه تروریسم جورج بوش شعار "یا با مایید یا با تروریستها" را سرمیداد و یک ائتلاف جهانی علیه تروریسم شکل داده بود، مبتذلسازی مفهوم تروریسم توسط ترامپ امکان هرگونه اجماع، ولو حداقلی، حول این عنوان را تقریبا محال کرده است. حتی همپیمانان اروپایی واشنگتن نیز حاضر نیستند به این بازی جدید علیه "تروریسم آمریکایی" وارد شوند.
این مسیر، اگر با فریب مذاکره متوقف نشود، معادلات قدرت در نظام بینالملل را بازتعریف خواهد کرد.
* سید یاسر جبرائیلی