به گزارش خط نیوز؛ آنچه این روزها در مورد انتصابات و کمیتهها و شرایط کار آنها تبلیغ میشود، بیش از یک تبلیغ است و برای نشان دادن فراسوی شایستهسالاری است. پسا کابینه بیشتر جنبه و طعم و بوی سیاستبازی دارد، نه اعمال سیاستی که پشتوانهی منطقی داشته باشد. آنچه در داستان کابینه در بهارستان رخ داد، ماه عسل بین رؤسا بود که امیدواریم ادامهی آن، انشاءالله به همزیستی مسالمتآمیز و بدون مطالبات قبیلهگرایانه برای رفع مشکلات مردم ختم شود.
اما حرکت کمیتههای انتخاب، فراتر از حقیقت و یک آزمون و خطا است که بارها شاهد آن بودهایم.
تحلیل رخدادهای اخیر و ظرایف و دقایق حاکم بر سپهر سیاسی دولت ظریفاندیش حکایتی دیگر دارد و خروجی آن با تبلیغهای دهان پرکن این روزها، تطبیق ذاتی ندارد. این روزها لیستهای متفاوت از ستادهای متنوع نشان میدهد که هنوز ما به پختگی سیاسی در سپهر و سیمای سیاست نرسیدهایم. سیب سیاستبازان تا رسیدن به مقصد، هزاران چرخش رندانه و خندههای زیر لب و عشوههای پنهانی دارد. ما دلخوش به آبنبات چوبیهای کمیتهها نیستیم.
امروز سخن گفتن و طی طریق به زبان عام و عوام، درکمان را موجزتر و منجزتر کرده است. ما هنوز تصویر مار را حقیقتی برتر از املاء حقیقی آن میدانیم و این یکی از خبطها و خطاهای سیاسی است. در علم سیاست، توافقهای نانوشته و دولتهای در سایه تصمیمشان مقربتر است و این زاویه پنهان در تصمیم بهارستان و هیأت دولت خود را به خوبی نشان داد.
امروز اشخاص متکثری برای مسئولیتهای استانی معرفی و اسامی پر تکراری مشاهده میشوند که باید همه را محترم داشت. اما برخی طرحها هدفشان ایجاد چالش است تا تبلور مسئولیت. این شاخصهها و شخصیتها، دکوراتیو و اسباب ارتزاق سیاسی هستند و به شعارهایی دست چندم تبدیل شدهاند که شنیدهایم، اما آنچه در میدان میبینیم عملیاتی است که اتاقهای فکر اصلاحات در حال پیشبرد آن هستند. همیشه دیدن بر شنیدهها برتری دارد؛ دیدن حقیقت است و شنیدن باطل. به قول مولانا: «گوش را بگرفت و گفت این باطل است؛ چشم حق است و یقینش حاصل است»
امروز در انتصابهای دولت ظریفاندیش، شاهد مسئولیتسپاری به افرادی هستیم که حکم آن را هزار دستان سیاست اصلاحات در تاریکخانه صدور نیرو صادر نمودهاند، ولی هیچگاه مهر شایستگی بر بسیاری از آنها قابل مشاهده نیست و نیروهای شایستهتر و معتقدتر و آرماناندیشتر به فراوانی پشت در بسته نوبتهای دولت پُز شکن و نه دولت آقای پزشکیان، ماندهاند که نه دغدغه چشم مردم را دارند و نه حتی به فکر موفقیت ریاست دولت فعلی! شخصیتهایی که عقدههای متعدد سیاسی داشته و در این فصل به دنبال عقده گشاییهای منفعت سوز خویش هستند و متاسفانه ظاهرا ریاست محترم جمهور دست این جماعت را برای هر اقدامی در انتصابات باز گذاشته است، به گونهای که حتی محکومین امنیتی دادگاهها هم در حال دریافت پست در دولت فعلی هستند.
این بایستگیهای دنیاطلبانه، شایستگیها را به مذبح دولتمردان وفاقی و غسالهخانه سیاسی برده و ظاهراً وفاق دچار سندرم تعریف و مفهوم معکوس با اصل خویش، تبدیل شده و دکانی است برای سهم دادن به عناصر دولت در سایه!!
نام نامزدهای استانداران کرمانشاه علیرغم تنوع و تشخص خاص به آقایان حسینعلی امیری، ولیالله میرزایی، احمد صفوی، حسین خوشاقبال و بیش از دهها نفر دیگر ختم نمیشود. این چهرههای موجه میتوانند مدیران خوبی باشند اما در تصور پُز شکن قلب و ستادهای وابسته به آن، اکوگرافی وآنژیوگرافی مسدود ماندهاند و درد پسا آیسییو را تجربه میکنند.
اگرکسی مهره بودن برای این پشتپردههای ناصالح را بپذیرد، آنگاه از برادران این جریان محسوب میشوند. اصل سخن آن است که مهم در این انتصابات، مهره بودن است نه مدیر بودن؛
ریاست جمهوری دولت وفاق باید نیروهایش را در میدان نبرد گلادیاتورهای سیاست بگذراند؛ والا صرف کمیتههایی که فقط کمیتهاند کارسازی مؤثری ندارند. حداقل و حداکثر میتوانند سپرهایی باشند که برای دفاع سیاسی تعبیه شدهاند. هیأت دولت و نمره آن نشانه توافقهای پنهانی بود که عیان شد و این دسته از انتصابات کلیدی هم از همین مقوله هستند.
دوستان عزیز ستادها حتماً برایشان محرز گردیده که از پیشنهاد آنها تا مقبولیت فاصله فراوانی وجود دارد. ما فعلاً در مرحله انتصاب مهرهها هستیم؛ انشاءالله انتصاب مدیران در مراحل ثانویه خواهد بود مگر اینکه مدیران ومهرهها در امتثال امر مطیع باشند؛ آنگاه عامل وحاصل مدیران تصادفی و فوارهای را موجب خواهد شد.