کد مطلب: 69248
دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۰
املاکی ها خودشان می خرند، خودشان می فروشند!
منزل پدری را بعد از سال فوت ایشان برای فروش گذاشتیم. اما در یک هفته خریدار خانه را چند صد میلیون تومان گران‌تر فروخت!
این تجربۀ ما در فروش منزل پدریمان است تا مخاطبان بزرگوار الف ببینند و بخوانند که دلالی چه پدری از ملت درآورده است و برخی مسئولین انگار هنوز خواب هستند و منویات و تأکیدات مقام معظم رهبری در خصوص تولید را جدی نمی‌گیرند. از رشد قارچ گونۀ بنگاه‌های معاملات املاک خیابان منزل پدر مرحوم می‌گذرم و فقط به همین بسنده کنم که در یک سال اخیر بعد از فوت پدر، دو معاملات املاک به هشت معامله املاکی فقط در یک خیابان افزایش پیدا کرد. اگر این درد بزرگ اقتصاد کشور عزیزمان نیست، پس چه چیزی درد است؟ بگذریم.
منزل پدری را بعد از سال ایشان برای فروش گذاشتیم. چند معاملاتی را سر زدیم. بالاخره در یک جا توافق کردیم و خانه را فروختیم. درست یک هفته بعد؛ تأکید می‌کنم یک هفتۀ بعد من برای گرفتن سررسیدی که در آن معاملات املاکی جا گذاشته بودم، سر زدم. دیدم دو مشتری نشسته اند و مشغول گفتگو و درخواست برای خرید. صاحب معاملات املاکی چند خانه را مشخصات داد و مشتری نپسندید. بلند شدند بروند که گفت: یکی هم سراغ دارم که هفته پیش گرفتیم و خودم گذاشتم برای فروش!
ناگهان حساس شدم؛ حسی گفت منزل پدری خودم باشد. حدسم درست شد! نشانه‌ها، خود آن خانه بود. کنجکاو شدم. به سرعت بحث روی خرید و قیمت رفت. مالک خود اقای خریدار ما بود که صاحب معاملات املاکی بود. باورم نمی‌شد ملک ما را 500 میلیون بیشتر داست می فروخت! آب سردی بود که روی سرم ریخته شد. اول فکر کردم اشتباه شنیدم؛ ولی خیر! مشتری داشت برای 10میلیون کمتر چانه می‌زد و آخرش هم توافق نکردند.
مشتریان که بیرون رفتند حس خوبی نداشتم. ملک را فروخته بودم و ادعایی نداشتم. اما انگار چیزی درونم می‌گفت بپرسم: آقای ... ما که این ملک را هفتۀ پیش به شما فروختیم 800 میلیون؛ در این یک هفته که دلار و طلا هم نوسان جدی نداشت! چه شد که این همه رفت روش؟ لبخندی زد که برایم به اندازۀ دردهای یک ملت بزرگ مرا آزرد. خیلی جدی گفت: قاعدۀ بازار همین است و اگر اینطوری نخریم و نفروشیم، نمی‌توانیم بمانیم.
آقایان مسئول! اقای نمایندۀ مجلس! آقایان تصمیم بگیر اقتصادی دغدغه مند تأکیدات مقام معظم رهبری. نگاه نمی‌کنید که اقتصاد کشور از کجاها دارد آسیب می‌بیند؟ یکی همین دلالی است! شما همین داستان را یک‌بار دیگر بخوانید؛ جنبه‌های مختلفش را ارزیابی کنید و بعد ببینید چه موارد مشابهی هر روز در اقتصاد ایران اتفاق می‌افتد و کسی هم دقت کافی ندارد.
در خبرها خواندم که قرار است تا قبل از تابستان قانونی تصویب شود که از خرید و فروش مکرر ملک مالیات 60 درصدی گرفته شود. جای خالی چنین قوانینی مدت ها بود که در کشور خالی بود و متاسفانه شامل معامله اخیر خانواده ما نشد.
