به گزارش خط نيوز به نقل از همشهری، صدها نفر با شور و حرارت به استقبال رونالدو رفتند.
دوستداران دوآتیشهاش هم فقط این جمعیت نیستند.
یک جریان زنده به نام هوادار که در کل دنیا یک پدیده جا افتاده است.
استقبالهای ملتهای مختلف از همین جناب رونالدو این مسئله را تأیید میکند.
ضدانقلاب آواره که این روزها از فراخوانهای مکررش عایدی نداشته، شاکی از هوادارانی است که بخشی از جامعه ایران هستند و با هواداری یک رفتار طبیعی نشان دادند!
البته این عصبانیت طبیعی است، با هر شادی مردم روح و روانشان بههم میریزد.
دنیای مدرن، اساس سبک زندگیاش براساس سرگرمی و صنایع مربوط به آن است و فوتبال از بزرگترین صنعتهای سرگرمکننده دنیاست.
طرفداری از سلبریتی یک واکنش طبیعی در دنیای هواداری است، اما اینکه ضدانقلاب این استقبال را بهانه توهین به مردم کرده است استمرار همان پروژه تحقیر ملی است که چند شب پیش نیز در ماجرای مسابقه یزدانی با تیلور آن را به نمایش گذاشت.
سالهاست جریانی در ایران تلاش میکند به نام ورزش احساس غربپرستی و غربدوستی را در بین مردم بپراکند. جماعتی که برخیشان امروز به شبکههای ایراناینترنشنال و سلطنتطلبها پیوستهاند و برخیشان هنوز در داخل سرگرم کارند، اما مردم مدتهاست که از طعم طعنها و تحقیرهای این جماعت هنگام باخت ظاهری قهرمانانشان منزجرند و از شنیدن صدای کسانی که به هر مناسبت هویت و عقیدهشان را به تمسخر میگیرند عصبانیاند.
از تیلور تا رونالدو
24 ساعت گذشته در ورزش ایران، در 2 ماجرای خاص خلاصه شده است. اول داستان حسن یزدانی و دیوید تیلور و دوم ورود کریستیانو رونالدو به ایران. پس از پایان فینالِ کشتی، گروهی چنان از خجالت یزدانی درآمدهاند که انگار او در همان مسابقه اول رقابتهای جهانی شکست خورده باشد.
سخاوت بیدلیل
در اینکه دیوید تیلور در نبردهای مستقیم با حسن یزدانی موفقتر بوده، شکی وجود ندارد اما اگر قبل از هر اظهارنظری در مورد این 2 نفر، سوابقشان در دنیای کشتی را بررسی کنیم، خیلی چیزها روشن خواهد شد. پس از شکست دوباره یزدانی روبهروی این حریف آمریکایی، عدهای تیلور را بهمراتب برتر از حسن میدانند اما گذشته این 2 نفر در دنیای کشتی، چیز دیگری میگوید. کشتیگیر آمریکایی، یک مدال طلای المپیک دارد، 3 بار هم قهرمان جهان شده و یک نقره جهانی هم بهدست آورده است.
حسن یزدانی اما علاوه بر یک طلای المپیک، یک نقره هم در این رقابتها گرفته، 3 بار قهرمان جهان شده، 3 بار روی سکوی دوم رفته و یک برنز جهانی هم بهدست آورده است. یعنی تیلور مجموعا 5مدال جهانی و المپیک دارد و حسن یزدانی 9مدال جهانی و المپیک را به گردن آویخته است. از لحاظ مرغوبیت مدال هم هر 2 نفر صاحب 4طلای جهانی و المپیک شدهاند. آن هم درحالیکه حسن، 4سال از حریفش جوانتر است. آنهایی که جایگاه یزدانی در دنیای کشتی را انکار میکنند، چیز زیادی از این رشته ورزشی نمیدانند. این اصرار بهخودتحقیری هم ریشه در همین «ندانستن» دارد. چه اصراری هست که این همه غریبهپرست باشیم؟ چه اصراری هست که قهرمان خودمان را زیر سؤال ببریم و کشتیگیر رقیب را بزرگتر از آنچه هست نشان بدهیم؟
چطور ممکن است خیال کنیم که نقره جهان، دستاورد ارزشمندی نیست؟ در فوتبال هم درست مثل کشتی، همین ماجرا جریان دارد. این چه سخاوت بیدلیلی است که برای بزرگتر نشان دادن دیگران به خرج میدهیم؟
چه خوب که بیتماشاگر است!
پست توییتری باشگاه النصر در توصیفِ استقبال ایرانیها از این تیم عربستانی، تصاویری ترسناک و تلخ در خودش داشته است. البته که آنها به بهترین شکل این ماجرا را به سود خودشان مصادره میکنند اما در حقیقت، هیچکس برای دیدن النصر نیامده و همه میخواهند کریستیانو را ببینند. جالب اینکه قبل از این بازی بزرگ، حتی یک نفر هم تصمیم نگرفته به سراغ اردوی پرسپولیس برود و به این تیم هم روحیه بدهد. واقعیت این است که استقبال هواداران رونالدو در تهران امری طبیعی است و جالب اینکه کسانیکه همواره به فرهنگ و شهرت سلبریتیسازی دمیده اند امروز مقابل این هواداری طبیعی ایستادند و آن را به تمسخر گرفتند.
خوشبختی اجارهای
قبل از این دوشنبه عجیب، هرگز سابقه نداشت که تیمی عربستانی در ایران اینچنین مورد استقبال قرار بگیرد. همه میدانند که این استقبال، تنها به نیت دیدن کریستیانو بوده و در جریان این شور و حال هیچکس حتی برای بازیکنی مثل سادیو مانه، تره هم خرد نکرده است! در حقیقت عربستانیها با هزینه سنگین برای خرید سوپراستارها، چنین تصاویری را ساختهاند. با این حال خوشبختی باشگاههای فوتبال در این کشور، اجارهای بهنظر میرسد و اگر همین چند ستاره تصمیم به ترک فوتبال عربستان بگیرند، همهچیز به وضعیت سابق برمیگردد. تا همین سال قبل به جز چند تیم سرشناس در فوتبال این کشور، حتی استقبالی از بازی سایر تیمها به عمل نمیآمد. همین حالا نیز برخی از استادیومها در فوتبال عربستان، خالی از جمعیت هستند. فوتبال این کشور به لحاظ نیروی انسانی و تولید استعدادهای جدید، قابل قیاس با کشوری مثل ایران نیست.
فوتبالی که مهدی طارمی و سردار آزمون ساخته و برای سالها بازیکنانش در بالاترین سطوح اروپایی فوتبال بازی کردهاند. اینکه آنها پول بیشتری برای فوتبال هزینه کردهاند، دلیل خوبی برای نادیده گرفتن طرف ایرانی یک نبردِ حساس نیست. پرسپولیس امروز، در خانهاش تنها خواهد بود اما قرار هم نیست که پیراهن زرد النصر با شماره 7، برای همیشه بر تن پسربچههای ایرانی دیده شود.